بخشی از مقاله

چکیده

آموزش و پرورش بازوی توانمند فکری و فرهنگی کشورمان محسوب می شود . و توسعه کشور در گرو تعلیم وتربیت است و تحقق هدفهای آموزش وپرورش , تعالی فرهنگ ,تعلیم وتربیت و تامین نیروهای انسانی مورد نیاز دربرنامه های توسعه فرهنگی واجتماعی جامعه متعاملا درگرو همدیگرند تابتوان به بهره وری درهمه عرصه ها دست یافت . براساس یافته های این پژوهش توسعه فرهنگی ازطریق آموزش وپرورش باموانع متعددی همچون ضعف سرمایه فکری , روحیه فردگرایی, آسیبهای هویتی وفرهنگی جامعه ونقص اساسی درسیستم آموزش وپرورش مواجه میباشد که پژوهشگرباروش اسنادی اقدام به جمع آوری وتبیین وتحلیل مطالب فوق پرداخته است.

مقدمه

موضوع مشارکت و چگونگی تحقق آن ریشه در تاریخ دیرینه ملتها دارد و جوانبی از آموزش وپرورش بسیاری از کشورها از جمله آموزش وپرورش کشورما بر اساس مشارکتهای مردمی استوار بوده است . نظام آموزش و پرورش کشور ما بازوی توانمند فکری و فرهنگی انقلاب اسلامی است . و تامین نیروهای انسانی مورد نیاز برنامه های توسعه و بسیج ومشارکتهای عملی و همه جانبه آحاد مردم و دست اند رکارا ن وصاحب نظران را می طلبد . با توجه به رشد جمعیت در دو دهه گذشته، کم تر کسی از ضرورت نقش مردمی و مشارکت مردمی - که می تواند مشکل گشای آموزش و پرورش ما باشد - صحبت به میان می آورد. نقشی که وظیفه تمامی آحاد جامعه است و اگر ما به آموزش و پرورش بالنده و سرافراز می اندیشیم، نمی توانیم به سادگی از این مهم بگذریم. امروزه مشارکت در امر آموزش و پرورش وظیفه کل جامعه است، زیرا نظام های آموزشی در جهان با وظیفه بسیار بزرگ و مهم آموزش بهتر و بیش تر مواجه شده اند. در این کشاکش، آموزش در وادی تنهایی دست و پا می زند و فاقد ابزار کافی است. این در حالی است که توسعه همه جانبه هر کشوری مرهون توسعه منابع انسانی آن کشور است.

بیان مساله

نظر به این که بنیاد و سرچشمه بوجود آمدن فرهنگ ها و تمدن ها ، مشارکت مردم در امور مختلف بوده است ، این واژه به دلیل گستردگی معنی و ویژگی خاص آن در تاریخ زندگانی اجتماعی انسان ها به صورت و مفهوم های گوناگون به کار رفته و در زبان فارسی واژگانی چون معاضدت، تعاون ، همکاری ، همیاری ، تشریک مساعی ، یادگیری ، کمک متقابل ، کنش متقابل ، همنوایی ، مبادله افکار ، بسیج مردم ، سهیم شدن ، مردم سالاری ، مسئولیت پذیری ،خود یاری ، خودگرائی ، تقسیم کار ، تعامل ، تلاش مشترک ، همفکری ، مددکاری ، معاونت ، پشتیبانی ، یاوری ، اعانت ، مددخواهی ، دستگیری ، خود اتکائی ، و ...برای این مفهوم بکار رفته است. مشارکت واقعی زمانی است که مردم از نظر شناختی و عاطفی با یکدیگر شریک شوند و همه توان خود را برای یاری رساندن به افراد بسیج کنند.لذا لازمه زندگی اجتماعی مشارکت است که سبب افزایش میزان صمیمیت و ایجاد روح همیاری و ارتباط کارکنان را نزدیک تر نموده و کم کم آنان را به بهره وری در سیستم و کاهش اتلاف منابع راغب می سازد و برای اینکار باید به ارزیابی عملکرد فرایندهای مختلف آموزش و پرورش و در راستای آن بهبود مستمر و مطلوبیت را در سیستم محقق ساخت.

اهمیت وضرورت مساله

باید خاطر نشان کرد امروزه اکثر صاحب نظران در این مورد اتفاق نظر دارند که در سیاست گذاری کلان اجتماعی و اقتصادی باید دو عنصر آموزش و پرورش و مشارکت را تقویت کنیم در غیر اینصورت توسعه و پیشرفت کشور امکان پذیر نخواهد بود و همچنین مهمترین سرمایه کشور که منابع انسانی و تربیت نیروی انسانی کارآمد و میباشد همه در شعاع و گستره آموزش و پرورش قراردارد و با این توضیح ضرورت افزایش مشارکت به عنوان یک وظیفه شرعی جهت حضور در عرصه جهادی ، جهادی اقتصادی که پیش نیاز آن در آموزش و پرورش توسعه فرهنگ یا به اصطلاح مساعد نمودن شرایط و روح معنوی دادن به کارها و مشارکت میباشد ، بیشتر جلوه می نماید.

مبانی و چهارچوب نظری

نخستین تعریف فرهنگ از ادوارد تایلور ، مردم شناس انگلیسی است که می گوید :فرهنگ مجموعه پیچیده ای است که شامل معارف ، معتقدات ، هنرها ، صنایع ، تکنیک ها ، اخلاق ، قوانین ، سنن و بالاخره تمام عادات و رفتارها و ضوابطی است که انسان به عنوان عضو یک جامعه آن را از جامعه خود فرا می گیرد و در قبال آن جامعه تعهداتی به عهده دارد - روح الامینی ، 1372ص - 18 ادوارد ساپبر - E.spir - مردم شناس و روان شناس اجتماعی اشاره می کند … :فرهنگ یک گروه شامل انواع مدل های اجتماعی رفتار است که به وسیله یا اکثریت اعضای گروه ، جامعه عمل به خود می پوشد - همان منبع -

گی روشه ، فرهنگ را در معنای کنش - action - به کار برده و این چنین تعریف می کند … :مجموعه به هم پیوسته ای از شیوه تفکر، احساس و عمل است که کم و بیش مشخص است و توسط تعداد زیادی افراد فرا گرفته می شود و بین آنها مشترک است و به دو شیوه عینی و نمادین به کار گرفته می شود تا این اشخاص را به یک جمع خاص و متمایز مبدل سازد. - رضاقلی ، 1370ص - 219 در کنفرانس جهانی در باره سیاست های فرهنگی - مکزیکو ، - 1982بر سر تعریف زیر از فرهنگ توافق شده است ».در کلی ترین مفهوم ، فرهنگ را می توان کل پیچیده ای از خصیصه های ایند ومتمایز روحانی ، مادی ، فکری و عاطفی دانست که ویژگی های یک جامعه یا گروه اجتماعی به شمار می آیند و نه تنها هنر و ادبیات ، بلکه شیوه های زندگی ، حقوق اساسی انسان ها ، نظام های ارزشی و سنت ها و باورها را در بر می گیرد … .این فرهنگ است که به انسان این توانایی را می بخشد که خود تأمل کند و به طور مشخص به موجودی تبدیل شود که شایسته نام آدمی است؛ یعنی موجودی خردگرا ، برخوردار از داوری انتقادی و وجدان اخلاقی .انسان از طریق فرهنگ ، ارزش ها را مورد بررسی قرار می دهد و از میان آن ها انتخاب می کند .انسان با فرهنگ خود را بیان می کند .از خود آگاه می شود، می فهمد که موجودی ناقص است .دستاوردهای خود را مورد سؤال قرار می دهد، بی تابانه به جست و جوی معنا میپردازد و آثاری می آفریند که از طریق انها از محدودیت های ذاتی خویشتن فراتر رود. - اجلالی ، 1379ص - 19 توسعه مفهومی است که پس از جنگ جهانی دوم و ظهور ملل تازه استقلال یافته در عرصه ای نظام بین الملل گسترش یافت هَری. ترومن رئیس جمهوری وقت آمریکا در نطق 20ژانویه 1941خود از حل مسائل» مناطق توسعه نیافته …سخن گفت و بعد از آن به تدریج از توسعه و توسعه نیافتگی با پشتوانه عظیم نظری از قزن نوزدهم در خصوص رشد ، تکامل ، ترقی ، در ادبیات علوم اجتماعی شیوع یافت.

توسعه در اصل با تغییرات و دگرگونی های فرهنگی ، سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی عظیمی ارتباط دارد که ابتدا در اروپا و غرب و سپس در سایر مناطق جهان رسوخ کرد .معنای لغوی آن از پوشش و لفاف بیرون امدن است .از همان نیمه قرن هجدهم تحفف و شکوفایی پتانسیل های موجود در هر چیزی، رشد و تکامل یک ارگانیسم از صورتی ساده تر به گونه ای پیچیده تر، کامل تر و بالاتر در تعریف توسعه بکار رفته است .همین معنا بعد در حوزه اجتماعی به عنوان تکامل نظام های اجتماعی انسانی از اشکال ساده تر به پیچیده تر و بالغ تر به کار رفت .اما آنچه در اینجا از توسعه مد نظر است ، آن این است که توسعه، فرایند ارتقا و اعتلای مادی و معنوی جامعه در رابطه با اهداف و مقاصد مطلوب است که زمینه های مناسب را برای تعالی همه انسان ها فراهم می سازد. در باب توسعه فرهنگی نیز تعاریف متعدد از سوی متفکران ارائه شده است .توسعه فرهنگی بنابر یک تعریف می توان گفت :فرایند ارتقا و اعتلای شئون گوناگون فرهنگ جامعه را در رابطه با اهداف و مقاصد مطلوب ، توسعه فرهنگی می نامند که بیشتر و زمینه مناسب را برای رشد و تعالی انسان ها فراهم می سازد.

سازمان جهانی یونسکو که دهه 1997-1987را دهه جهانی توسعه فرهنگی اعلام نمود ، توسعه فرهنگی را چنین تعریف کرده است : توسعه فرهنگی یعنی … توسعه و پیشرفت زندگی فرهنگی یک جامعه با هدف تحقق ارزش های فرهنگی ، به صورتی که با وضعیت کلی توسعه اقتصادی و اجتماعی هماهنگ شده باشد .در معنای کاربردی فرهنگ، توسعه فرهنگی را می توان» به معنای توسعه فعالیت های فرهنگی از طریق گسترش دسترسی به ابزارهای فرهنگی …دانست .برخی توسعه فرهنگی را همگانی کردن بهره برداری از کارهای فرهنگی ، مانند نشریات ، کتابها ، تلویزیون ، سینما و غیره اعریف کرده اند - 0همان منبع - منظور ما از مشارکت، .»مشارکت در عرصه توسعه فرهنگی جامعه است .چنانکه آلن بیرو مشارکت را چنین تعریف کرده است مشارکت کردن به معنای سهمی در چیزی یافتن و از آن سود بردن و یا در گروهی شرکت جستن و بنابراین ، با آن همکاری داشتن است نامبرده با ذکر سطوح مختلف مشارکت علاوه می نماید :مشارکت به معنایی تعلق همراه با فعالیت به مجموعه ای از وظایف و هم به معنای امکان سود بردن از آن است .مشارکت اجتماعی در این صورت عبارت از مشارکت کم و بیش آشکار در حیات اقتصادی ، گذران اوقات فراغت ، فرهنگ ، تقبل مسئولیت های سیاسی ، مدنی و ...خواهد بود .»و سر انجام ، محسنی تبریزی مشارکت را چنین تعریف کرده است : … مشارکت به مفهوم فعالیت ارادی اعضای یک جامعه در امور محله ، شهر و روستای خود چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیر مستقیم ...است که جهت شکل دادن به حیات اجتماعی و سیاسی صورت می گیرد. - محسنی تبریزی ، 1375ص - 92

. مشارکت عبارت است از ایجاد نوعی احساس همبستگی و تعلق جمعی میان افراد یک جامعه به منظور نیل به یک نظام عادانه اجتماعی

. مشارکت عبارت است از فرآیند نیازسنجی ، تصمیم گیری، برنامه ریزی ، اجرا ، بازنگری ، ارزش یابی و بهره مندی مشترک افراد.
. مشارکت عبارت است از متشکل ساختن گروه های محروم از مزایای اجتماعی به منظور تأمین برخی نیازهای ضروری آنها از طریق خودیاری

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید