بخشی از مقاله

چکیده

نقش آموزش و پرورش بعنوان یک نقش مهم و اصلی در رشد و توسعه جامعه تاثیرگذار بوده است . بنیان توسعه پایدار، همبستگی اجتماعی، پیشرفت اقتصادی و تعالی انسانیت به تعالیم آموزش و پرورش وابسته است .جان دیویی و کیل پتریک از جمله صاحب نظرانی است که سعی نمودند تا روشی مناسب جهت تعلیم و تربیت فراگیران درجهت تحول در آموزش وپرورش ارائه نمایند. جان دیویی فلسفه را با تمام ماجراهای زندگی آدمی همراه میدانست.

کلمه ی »تغییر و دگرگونی« یکی از کلیدهای فلسفهی دیویی است، او در نظریات خود تنها هدف تعلیم و تربیت را »رشد« یا بازسازی تجربه میداند، به گونهای که هدایت و کنترل تجربههای بعدی را فراهم نماید. آموزش و پرورش به عنوان یک فرایند، هدفی ورای رشد ندارد. ویلیام کیل پاتریک، یکی از شاگردان و همکاران دیویی اصرار داشت که دغدغه فوق العاده هر فرد باید آن باشد که همه مردم بیشترین و بهترین امکان زندگی را داشته باشند.

ویلیام کیل پتریک روش پروژه را ابداع کرد. وی کتاب محوری را مردود دانست تا در این روش دانش آموزان کارهای خود را در قالب فعالیتها و پروژه هایی انتخاب، طراحی و اجرا کنند که زمینه ساز تلاشهایی هدفمند باشند. پراگماتیستها و به ویژه دیویی با انتقاد شدید از برنامههای درسی موضوع محور به دلیل آنکه موجبات انتزاعی شدن آموزش را فراهم کرده، از برنامههای درسی که برگرفته از علایق، نیازها و تجربیات فراگیران باشد، حمایت مینمودند. در این مقاله به بررسی تحول آموزش و پرورش از دیدگاه جان دیویی و ویلیام کیل پتریک پرداخته شده است.

مقدمه

دو رویکرد پیشرفت گرا در آموزش و پرورش شامل » رویکرد پروژه«، »رویکرد مبتنی بر تجربه« اوایل قرن بیستم در دوره ابتدایی ایجاد شد که بر ارتباط بین نظام آموزشی، علائق و تجارب آنی، محسوس و پویای دانش آموزان تأکید داشتند و برنامه درسی کودک محور را مورد حمایت قرار دادند - راگا[1]، . - 1997 این دو رویکرد، عکس العملی نسبت به نظام آموزشی رسمی آن زمان که آموزشی راکد، بیتحرّک محسوب می شد و روش های آموزشی منفعلی را توصیه می کرد.

اندیشه پیشرفت گرایی در قلمرو اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ریشه در تغییرات اجتماعی دارد که در قرن نوزدهم جریان پیدا کرد. تغییرات گسترده ای که در زمینه علوم و فرهنگ، بویژه علوم اجتماعی، تفکرات و اندیشه اندیشمندان اجتماعی اتفاق افتاد و آینده نگریها و برنامه ریزی های اجتماعی - اقتصادی را بر اساس دستاوردهای دانش های اجتماعی و در پرتو شناخت جامعه و قوانین حاکم بر حرکات و تغیرات اجتماعی در دستور کارو برنامه کسانی قرار گرفت که منتقد روش سنتی بودند.

پیشرفت گرایان بر این باورند که بهبود و اصطلاح شرایط انسان و جامعه هم ممکن است و هم مطلوب و جامعه انسانی را می توان از طریق اصلاحات اجتماعی، تغییر شکل داد. توجه دیویی به کنش اجتماعی تعلیم و تربیت، به فلسفه او نوعی جهت یابی عمل قطعی می دهد اصرار او بر این بود که فلسفه باید بجای بحث در مورد ساختارهای نظری غیر قابل تغییر، خود را با مشکلات انسان در جهاتی متغیر و نامعین درگیر کند.

پیشرفت گرایان و آموزش و پرورش کودکان، خواهان شمول تربیت بر همه جوانب وجود کودک هستند.کیلپتریک، یکی از شاگردان و همکاران دیویی اصرار داشت که دغدغه فوق العاده هر فرد باید آن باشد که همه مردم بیشترین و بهترین امکان زندگی را داشته باشند. وی اعتقاد داشت در روش پروژه دانش آموزان کارهای خود را در قالب فعالیتها و پروژه هایی انجام دهند که زمینه ساز تلاشهایی هدفمند باشند.

دیوییادعا می کند که تاثیر هر فلسفه تربیتی از جمله پیشرفت گرایی را لزوماً باید برحسب واقعیت بنیادین سازمان آموزش و پرورش رسمی مدارس دولتی آمریکا ارزیابی نمود. کیل پتریک همچون دیویی معتقد بود که آموزش و پرورش به مثابه فعالیتی اجتماعی، محصول مشارکت و همکاری انسانی است . روش پروژه برای کارهای گروهی که در آن دانشجویان می توانند ضمن همکاری ، مسائل مشترک را پیگیری کنند و در پژوهش مشارکتی سهیم گردند ، مناسب است .

فرد تربیت یافته ای که کیل پتریک بر پایه همکاری هدفمند مدنظر داشت شامل مرد و زن دموکرات بود . چنین فردی از گرایش آزمایش گری برخوردار بوده و تمایل دارد که سنت ها ، ارزش ها و باورهای موروثی را محک بزند . دانش آموزان از طریق روش پروژه با چگونگی اعمال شیوه های دموکراتیک بحث آزاد، اندیشه ورزی مستدل و دقیق ، تصمیم گیری هایی که حقوق اکثریت و اقلیت را محترم بدارد و عملی که زمینه ساز دگرگونی آرام اجتماعی باشد ، آشنا خواهند شد - آقازاده، - 1380 .دیوئی و سایر دانشوران پیشرفت گرا تلاش کردند تا فلسفه آموزش و پرورش را در مقابل داروینیسم اجتماعی تثبیت یافته هربرت اسبنسر، به ابزاری برای اصلاحات اجتماعی تربیتی تبدیل کنند.

بیان مسأله

کیل پتریک صاحب عنوان پدر آموزش و پرورش پیشرفته در سال 1918 مسئله »روش پروژه« را مطرح کرد و انجام فعالیت های یادگیری با جان و دل را به وجود آورد او شاگرد، همکار و پشتیبان پرحرارت دیویی و از پیروان محض عملگرایی است. از نظر او بهتر است درس را به واحدهای پروژه تقسیم کرد که دانش آموزان علاقه مند به صورت فردی و گروهی آن را تکمیل نمایند.

او بیان می دارد که علایق درونی دانش آموز در فرایند یادگیری مهم است و برنامه درسی به انها اجازه می دهد خود و محیطشان را کشف کنند و یادگیری را با حسی وجودی تجربه کنند. از طرفی دیویی که او را عمیق ترین وکامل ترین نبوغ آمریکایی معرفی می کنند، با رد فلسفه های قدیمی مدعی به کارگیری فلسفه برای حل مسائل انسانی شد. او حامی بزرگ عمل گرایی در آموزش و پرورش بود، به طوری که صاحب نظران او را بنیانگذار عمل گرایی نامیده اند. او معتقد بود افکار ما به مانند ابزارهایی هستند که باید برای حل مشکلات انسانی به کار گرفته شوند.

شیوه های عملی آموزش و پرورش پیشرفت گرایانه ای که کیل پتریک بیان می کند، مطابق فلسفه دیویی است اما به زبان ساده و کاربردی برای مدارس سراسر دنیا بود. بیان دیویی پیچیده و بغرنج بود و حتی موجب بدفهمی هایی از ایده های او در میان خوانندگان می شد و کیل پتریک سبکی روان و همه فهم داشت و از همین رو به نویسنده ای عامه پسند تبدیل شد و در واقع بسیاری از آثار دیویی را از انگلیسی به انگلیسی ترجمه کرد . این هرگز به معنای فقدان عنصر ابتکار در آثارش نبود و از ارزش کارهایش نیز نکاست. این چنین، کیل پتریک » روش پروژه« را در مجموعه هایی سرراست به دست داد که در آنها بر نمونه های عملی زندگی روزمره مثل مبلمان خانه و آشپزی و خیاطی تکیه شده بود. در این نوشتار با بررسی دیدگاه های دیویی و کیل پتریک و مقایسه نظرات آنها، به بحث تحول در آموزش و پرورش می پردازیم.

اهداف تحقیق

.1 مقایسه اهداف آموزش و پرورش از دیدگاه دیویی و کیل پتریک

.2 مقایسه روش یادگیری دیویی و کیل پتریک

.3 مقایسه روش تغییر جامعه از دیدگاه دیویی و کیل پتریک

.4 مقایسه روش تعلیم و تربیت از دیدگاه دیوئی و کیل پتریک

.5 بررسی دیدگاه دیویی و کیل پتریک نسبت به ماهیت تجربه و عمل گرایی

.6 دیدگاه دیویی و کیل پتریک نسبت به ماهیت تجربه و عمل گرایی .7 برنامه درسی از دیدگاه دیویی و کیل پتریک

روش تحقیق

روش تحقیق، کتابخانهای تحلیلی و تطبیقی است و از منابع در دسترس اهم از کتاب و مقالات بهره برده و با مقایسه و جمعبندی تمام یافتهها در نهایت نتیجه آن تدوین شده است.

پیشینه تحقیق

فکری - 1391 - در مقاله خود تخت عنوان » بررسی تعلیم و تربیت از دیدگاه جان دیوئی« بیان می کند که از دیدگاه دیویی، هدف تعلیم و تربیت، » جامعه دموکراتیک« است. وی میگوید: تعلیم و تربیت عبارت است از: بازسازی و سامان دهی تجربه که بر معنیدار شدن و عمق آن میافزاید و توانایی هدایت جریان تجربه را توسعه میبخشد. همچنین عنوان میکند که دیویی در تفکر و فلسفه آمریکایی و نیز در تحولات مهم آموزش و پرورش در قرن بیستم، دارای نقش برجستهای بوده است و بسیاری از کتابهای وی به زبانهای مختلف ترجمه و چاپ شده است.

عبادی - 1390 - در نوشتاری تحت عنوان »بررسی آرای تربیتی جان دیویی« به بررسی زندگی نامه و اندیشه های جان دیویی پرداخته است و بیان می کند که دیویی در کتاب دموکراسی و آموزش و پرورش هم به نقش محافظهکارانهی آموزش و پرورش اشاره دارد، هم به نقشی فراتر از آن یعنی بازسازی و تغییر فرهنگ موجود. به اعتقاد وی آموزش و پرورش با انتقال میراث فرهنگی از نسلی به نسل دیگر نسل بزرگتر به نسل نابالغ به نقش محافظهکارانهی خود همت میگمارد.

آموزش و پرورش هم به صورت رسمی و هم به صورت غیررسمی دربردارندهی فرایندی ارزشمدار است که تحمیل فرهنگی با آداب، اخلاق، آیینها و زبان بیگانه را رقم میزند. این روند حیات فرهنگی را تضمین و فرهنگ موجود را تداوم میبخشد. اگر چه کارکرد این نقش از دید دیویی دور نمانده؛ اما به اعتقاد او بایستی مهارتها و ابزارهای فرهنگی چون زمان و تکنولوژی ارتباطی در مدرسه در اختیار نسل جوان قرار گیرد تا به کمک آنها شرایط اجتماعی را بهبود بخشند و بدینسان اصلاح یا تغییر فرهنگ موروثی را رقم زنند.

فراستخواه - 1390 - در نوشتاری تحت عنوان »ویلیام هردکیل پتریک« پس از بیان زندگی نامه وی عنوان می کند که او از نمایندگان رویکرد پیشرفت گرایی در فلسفه آموزش و پرورش است. و تحت تأثیر نظریه های جان دیویی و چند نظریه پرداز آموزشی دیگر رویکرد پیشرفت گرایی در آموزش را بنا نهاد. همچنین کیل پتریک در سال 1918 مقاله ای با عنوان »روش پروژه« را منتشر کرد و شیوه ای را توضیح داد که بتواند فعالیت های یادگیری هدفمندی را که با جان و دل انجام می گیرد به وجود بیاورد.  و دانش آموزان درس را به صورت فردی و گروهی و با علاقه مندی انجام دهند.

آرمند - 1390 - در نوشتاری تحت عنوان »جان دیویی« به بررسی زندگی نامه جان دیویی پرداخته و عنوان می کند که وی به عنوان شخصی که طرفدار فلسفه عمل گرایی است شناخته می شود. او معتقد است که ارزش هر عقیده با مفید بودن آن در زندگی معلوم می شود. از نظر وی هدف آموزش و پرورش رشد یا همانا بازسازی تجربه است به گونه ای که به هدایت و کنترل تجربه های بعدی بینجامد. از نظر وی تعلیم و تربیت هدفی ماورای خود ندارد یعنی هدف تعلیم و تربیت خود تعلیم و تربیت است.

مقایسه اهداف آموزش و پرورش از دیدگاه دیویی و کیل پتریک

بسیاری از طرفداران اولیه پیشرفت گرایی در جستجوی نوآوری های تربیتی ای بودند که موجب آزادی نیروهای کودک گردد. پیشرفت گرایان دیگر به عمل گرایی جان دیوئی منتسب بودند، اعتقاد داشتند که مدارس جزئی از قلمرو وسیع تر اصلاح نهادی و اجتماعی هستند. هرچند افرادی مانند جان دیویی و کیل پتریک نفوذ عمیقی بر آموزش و پرورش پیشرفت گرا اعمال کردند اما نظریه زیگموند فروید که ریشه برخی از بیماریهای روانی در آسیبهای دوران اولیه کودکی است برای پیشرفت گراها مفید بود.  - زاهدی، . - 1376

به عقیده جان دیوئی، آموزش و پرورش عبارت است از »تجدید بنا یا سازماندهی مجدد تجربه به طوری که به معنای تجربه بیفزاید و توانایی هدایت جریان تجربه بعدی را افزایش دهد - اسمیت، 1371، ص - 52 پیشرفت گرایان، همچون دیویی و کیل پتریک دنائت آدمی را مردود انگاشتند. علاوه بر این پیشرفت گرایی در روحیه صلاح اجتماعی که بر جنبش پیشرفت گرایی قرن بیستم آمریکا حاکم بود ریشه داشت.

آنها در مقام، یکی از نخستین طغیانگران علیه آموزش و پرورش سنتی، مدعی هستند که مؤثر ترین یادگیری هنگامی تحقق می یابد که از علایق و نیازهای کودک پیروی کند. دیویی در مقالات و کتابهای خود که به تبیین فلسفهی تعلیم و تربیت عملگرایانه پرداخته است، مدرسه را به عنوان یکی از مهمترین عوامل جامعهساز میشناساند. نمونهای از گفتههای صریح وی در مورد مدرسه به شرح ذیل است:

·    هیچ کجا از خود مدرسه جامعهی خود دانشآموزان برای کنش سیاسی یا دموکراتیک بهتر نیست . - 1916 -

·    بهترین روش برای آموزش ارزشها این است که مدرسه یک نمونهی زنده از آن ارزشهایی باشد که آموزش داده میشود . - 1984 -

·    روشهای سنتی آموزش، اغلب با توانمندیهای موجود جوان، بیگانه است... - . - 1938

·    افزون بر فعالیتهای نوشتن و گفتگوهای کلاسی رایج در مدرسهها، دانشآموزان باید در جستجوی فعال و کنکاش دقیق مسایل مهم و سرنوشتساز در جامعه باشند . - 1910 -

.1 ایفای نقش آموزش و پرورش، محافظهکاری یا بازسازی

دیویی در کتاب دموکراسی و آموزش و پرورش هم به نقش محافظهکارانهی آموزش و پرورش اشاره دارد، هم به نقشی فراتر از آن یعنی بازسازی و تغییر فرهنگ موجود. به اعتقاد وی آموزش و پرورش با انتقال میراث فرهنگی از نسلی به نسل دیگر نسل بزرگتر به نسل نابالغ به نقش محافظه کارانه ی خود همت میگمارد. آموزش و پرورش هم به صورت رسمی و هم به صورت غیررسمی دربردارندهی فرایندی ارزشمدار است که تحمیل فرهنگی با آداب، اخلاق، آیینها و زبان بیگانه را رقم میزند.

این روند حیات فرهنگی را تضمین و فرهنگ موجود را تداوم میبخشد. اگر چه کارکرد این نقش از دید دیویی دور نمانده؛ اما به اعتقاد او بایستی مهارتها و ابزارهای فرهنگی چون زمان و تکنولوژی ارتباطی در مدرسه در اختیار نسل جوان قرار گیرد تا به کمک آنها شرایط اجتماعی را بهبود بخشند و بدینسان اصلاح یا تغییر فرهنگ موروثی را رقم زنند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید