بخشی از مقاله
چکیده
چشماندازهای رقابتی سازمانها امروزه، نشاندهنده تأثیرات نظام مدیریت دانش در عرصههای راهبردی و عملیاتی سازمانهای تجاری است. اگر سازمانی از دانش روز نتواند به شکل صحیح و در جایگاه مناسب آن استفاده کند، در عرصههای رقابتی با مشکل مواجه میشود. سازمانهای امروزی، بدون دانش نمیتوانند محیط متلاطم پیرامون خود را درک نموده و خود را همواره آماده نمایند. سازمانها قبل از آنکه نظام مدیریت دانش خود را پیاده نمایند، ضروری است عوامل موثر بر آنرا به درستی بررسی کرده تا بتوانند از آمادگی سازمان خود در پیادهسازی مدیریت دانش اطمینان حاصل کنند. در همین راستا، عوامل مرتبط با آمادگی سازمانی برای مدیریت دانش از مبانی نظری تحقیق و دیگر منابع، استخراج و از طریق پرسشنامه برای 171 نفر از کارکنان شعب بانک سپه که حداقل دارای مدرک کارشناسی هستند، ارسال گردیده است.
ابزار جمعآوری اطلاعات را پرسشنامه محقق ساخته با 35 سوال تشکیل می-دهد که روایی آن با استفاده از روایی محتوایی و صوری توسط جمعی از صاجبنظران و افراد مجرب مورد تأئید و پایایی آن از روش شاخص آلفای کرونباخ آزمون گردیده است. پس از جمعآوری دادهها، تجزیه و تحلیل در دو سطح توصیفی و استباطی صورت گرفته است. آزمون کولموگروف- اسمیرنوف برای بررسی نرمال بودن توزیع دادهها، آزمون دوجملهای برای رد یا تأئید فرضیات تحقیق، آزمون همبستگی برای تعیین روابط بین عوامل و آزمون فریدمن برای اولویتبندی ابعاد و مولفههای آمادگی پیادهسازی مدیریت دانش مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان داده است که همبستگی بین عوامل، معنیدار و مثبت بوده و با تغییر در هریک از عوامل در سایر عوامل هم تغییر مثبت و مستقیم ایجاد میشود. همچنین نتایج حاصل از آزمون رتبهبندی فریدمن گویای آنست که کنترل و ارزیابی اقدامات مدیریت دانش - سنجش - ، رهبری و حمایت مدیریت ارشد و زیرساختهای فناوری اطلاعات در پیادهسازی مدیریت دانش، دارای بیشترین اهمیت میباشند.
واژگان کلیدی: مدیریت دانش، امکانسنجی، پیادهسازی نظام مدیریت دانش
مقدمه
در دهه 1970 و با توسعه فناوری، به ویژه در زمینه ارتباطات و محاسبات، الگوی رشد اقتصادی جهان تغییر یافته است و اقتصاد جهانی از اقتصاد تولیدگرا / محصولگرا به یک اقتصاد مبتنی بر دانش و خدمات تبدیل شده است و بر این مبنا میتوان بیان داشت که دانش یک دارایی نامشهود است که در اقتصاد مدرن بسیار مهمتر از دارایی سنتی است به عبارت دیگر، قرن بیست و یکم، عصر اقتصاد دانش است و بسیاری از موسسات که دارای دانش هستند، قادر به بهبود عملکرد موسسات میباشند.
در سالهای اخیر نیز، محققان به اهمیت دانش به عنوان یک دارایی برای سازمان پی بردهاند، به عبارتی در جهانی با تغییرات پویا و ناپیوسته، سازمانها به طور مداوم به دنبال راههایی هستند تا خود را با شرایط جدید وفق دهند، به طوری که برای باقی ماندن و رشد در بازار رقابتی آماده شوند بنابراین در حال حاضر دانش یکی از مهمترین منابع برای شرکتها جهت غلبه بر چالش جهانی میباشد با این حال، تنها فرآیند دانش به خودی خود مزیت راهبردی را تضمین نمیکند و دانش باید مدیریت گردد.
از اینرو، مدیریت دانش دانش به طور فزاینده نقش مهمی را به واسطه ایجاد و حفظ مزیت رقابتی به دست آورده است و فرض اولیه مدیریت دانش این است که سازمانهایی که دانششان را بهتر مدیریت می-کنند با چالشهای محیط تجاری جدید به طور موفقیت آمیزی برخورد خواهند کرد اما یکی از نگرانیهای کلیدی در ظهور مدیریت دانش، نحوه اجرای آن است. بسیاری از شرکتها در حالی قصد اجرای مدیریت دانش را دارند که از بهترین روش برای اجرای آن مطمئن نیستند و به طور کلی، سازمانهای تجاری در پیادهسازی موفق مدیریت دانش به دلیل عدم شناسایی عوامل موفقیت مدیریت دانش شکست میخورند از اینرو نیاز به مطالعه سیستماتیک و آگاهانه در مورد عوامل کلیدی موفقیت برای اجرای مدیریت دانش حیاتی است.