بخشی از مقاله

چکیده:

از میان همه ي عناصر طبیعت - کوه ،دریا،آب،خاك،آسمان،ستاره و... - شاید هیچ کدام به مرحله ي اشویی - پاکی وقداست - آتش نرسیده است،هنوز نمادهاي آتش در فرهنگ هاي امروزین در ریخت هاوباورهاي گوناگون آشکارا پیداست.صلوات فرستادن هنگام دیدن نور و روشنایی،جشن هاي سده و چهارشنبه سوري،جشن چراغ برات، بزرگداشت شب یلدایاهمان زادیشت مهر - روز زایش میترا - و ده ها موضوع دیگر ،فرخندگی وتاثیر آتش را در فرهنگ ما می رساند.

مسلم است که آتش در پیشینه ي فرهنگی نیاکان ما ،باور و اعتقادي دینی بوده است .اما امروزه می توان آن را نماد پیوند در فرهنگ گذشته و امروز دانست.چیزي شبیه استعاره ي به یاد ماندنی که پیاپی بیان می شود و ریشه ي باور هاي ما را وا می کاود.

البته این تاثیر شگفت در بیشترینه ي اقوام باعث شدکه گروهی به دیگران تهمت آتش پرستی بزنند .گویا در زمان هجوم اسکندر گُجسته و به علت آزار ، مزدا پرستان ،به هند مهاجرت کردندوحافظ سنن دینی خود شدند و بعدها در گستره ي تاریخ و ادب فارسی لپارسایان لنامیده شدند

پیوند آتش با باورهاو اعتقادات دینی در اساطیر و ادبیات نمود زیادي داردکه مشهور ترین نمونه ها ي آن گذرپر رمز وراز سیاوش ازآزمون آتش و انداختن ابراهیم - ع - در آتش است .واکاوي و رمز گشایی این باورها جز با تکیه بر ژرف ساخت هاي اساطیري - آرکی تایپ ها - امکان پذیر نیست .

دراین جستار نخست به اختصار به پیشینه ي آتش وآن گاه به رمز گشایی آن پرداخته ام .به گونه اي که - تا حد توان- پرده از یکی ازرازآمیزترین عناصر طبیعت بردارم و آتش ،این پهلوان خسته از دور ترین نقطه هاي مبهم تاریخ ،را واکاوي کنم.

خا ستگاه آتش

هر چنداصل و ریشه ي آتش در باور ملل مختلف با افسانه هاي بسیار همراه گردیده،اماخاستگاه شگفت آور آن ساختاري کاملا اساطیري به خود گرفته که شاید ناشی از نوعی کهن باور - آرکی تایپ - در ناخودآگاه جمعی افراد است .این ساختار اساطیري گذشته از ژاپن ،هند ،یونان،آفریقاوقفقاز - رك:پیر بایار،:1376 - 174در اساطیر ایرانی و ودایی انعکاس جالبی یافته است.

در شاهنامه پیدایش آتش به هوشنگ ودر اساطیرودایی به جمشید نسبت داده می شود .این اختلاف شاید به این دلیل باشد که در شاهنامه،جمشید فرزند هوشنگ است ،ولی در اساطیر ودایی،جمشید نخستین آدم است و گویاهوشنگ در آغاز لقبی براي جمشید بوده که بعدها خود شخصیتی مستقل یافته است

اقوام سامی نیز کمابیش آتش را مقدس می شمرده اند . به روایت قرآن آتش بر ابراهیم خلیل - ع - گلستان می شود - انبیا:69 - .موسی - ع - از درخت خطاب می شنود - قصص: - 30و این درخت نردبان معنوي حضرت کلیم می شود .به روایت تورات ،یهوه با زبانه ي آتش با موسی - ع - سخن می گویدوحتی خاله ي موسی - ع - اورادر حالی می بیندکه آتش به او گزندي نمی رساند

در اوستا آتش پسر اهورامزدا است هم چنان که سپندارمزد ،دختر اهوراست

آتش یکی از فروغ هاي خدایی است و نگهبانی آتش مقام مقدس و مهمی بوده است که تقریبا در بیشتر اقوام کهن جایگاهی والا یافته است .

گفته اند که هندوها حتی آتش را رب النوع آسمان می دانند . اقوام باستانی مصر در برخی از جشن هاي بزرگ خود ،در قالب پرستش آتش ،جشن باروري و زایندگی برپا می کرده اند

در باور شناسی باستانی نگهبانی هر یک از عناصر چهار گانه - آب ،باد ،خاك و آتش - برعهده ي یکی از فرشتگان بوده است . مثلانگهبانی از آب برعهده ي آناهیتا است .ازرهگذر این عقیده اردیبهشت ،دومین فرشته و امشاسپند ،در جهان مینوي و خاکی،نگهبان و حافظ آتش پنداشته شده است

این امهات اربعه با آباي علوي - هفت سیاره - ترکیب می شوند و موالید سه گانه - حیوانات ،نباتات و جمادات

- پدیدار می گردند .یکی از دانشمندان پیش از سقراط به نام تالس که اصل همه چیز را آب می دانست ،معتقد بود که آتش لقب لوگوس - الهه ي سخن و خرد - است. مولانا نیزاین لوگوس را اندیشه معنا می کند که پنهان است و قوام انسان به اوست

زروانیان نیز معتقد بودند که همه چیز از آب آفریده شده ، بر عکس زردشتیان که اهورا جهان را ساخته ي روشنایی می دانسته اند 

آن چه از مجموع این نظریات برداشت می شود ،علاوه بر جایگاه کهن و اسرارآمیز آتش ،نوعی واسطه گري ،بین خداو انسان است . جهان از نورو روشنایی ساخته شده است.پیدایش آتش در آتشکده ها به روزگاران کهن باز می گردد.براي حفظ آتش امکانات امروزي وجود نداشت ودر صورت سرد شدن احیاي مجدد آن بسیار مشکل بود.به علت تبدیل شدن این عنصر به نیاز روزمره ي مردم آن دوران ،مکان هایی براي نگهداري آن به وجود آمدو مردم محل سکونت خود را طوري انتخاب می کردند که به آتشکده ها دسترسی داشته باشند

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید