بخشی از مقاله
چکیده
در جهان امروز که تکنولوژي و ماشینیسم پیشرو است، مفاهیمی مانند: امید، معرفت، انسانیت اگرچه هست، ولی در بورس نیست و هر چه مظاهر مدرنیزم پیش میرود و میدانیم که بهشتاب هم میرود، دیگر نمیدانیم که باید به تمهایی مانند، عشق،معرفت ، انسانیت و امید، امید داشت یا نه؟ اما این را میدانیم که هنوز هستند کسانی که براي چنین تمهایی ارزش قایلند و در رونق آنها میکوشند، این دسته از انسانها در جهان امروز، اگر بگوییم که نایاب نیستند، می توان گفت که کمیاباند.
و از رحمتخدا نومید مباشید زیرا جز گروه کافران کسی از رحمتخدا نومید نمیشود« - یوسف، - 87 مفهوم » امید« را در اشعار خود به کار برده اند که خواجه شیراز یکی از آنهاست.حافظ در اشعار خود پنجاه و یک بار کمله »امید« را به کار برده است ولی با اهداف و منظورهاي مختلف. ما در اینجا سعی میکنیم که هر یک از آنها را از نگاه معنیشناسی و لغتشناسی بررسی کنیم و امیدواریم که بتوانیم لحظهاي را از جهان تکنولوژي فاصله بگیریم و به دنیاي معرفت و انسانیت و امید بیندیشیم. عشق میورزم و امید که این فن شریف چون هنرهاي دگر موجب حرمان نشود.
کلیدواژهها: ایران شناسی،شعر فارسی، حافظ، امید.
.1 مقدمه
لغات هم، مانند بسیاري از پدیدههاي موجود در زندگی بشر، ممکن است پاك باشند یا ناپاك، خوب باشند یا بد، ارزشمند باشند یا بیارزش. در میان لغات موجود در ادبیات اکثر ملتها، کلمه »امید« فقط ارزشمند، پاك و خوب نیست، بلکه مقدس است. در کلمه »امید« تمامی مفاهیم مثبت نهفته است، »امید« آرامش حال و گشایش آینده است؛ از این جهت واژهاي است که مفهوم آن در زمان حال تمام نمیشود بلکه ادامه پیدا میکند و به آینده میرسد. از سوي دیگر معنی و مفهوم »امید« آنقدر گسترده است که گاه واژه »امید« به تنهایی همهي آن مفاهیم و معانی را در خود جاي نمیدهد. به همین د لیل گاهی آن را در مجموعهاي از کلمات و جملات باید یافت.»امید« یکی از کلمات مورد علاقه حافظ است. او امید را هم به صورت مفرد هم به شکل مرکب به کار برده است. حتی برخی از اشعار او، تماماً مفهوم امید دارد؛ همانند شعر زیر:
یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور کلبه ي احزان شود روزي گلستان غم مخور
اي دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن وین سر شوریده باز آید به سامان غم مخور - غزل - 250
در تمام این غزل حافظ خواننده را به آرامش دعوت میکند و او را به آینده امیدوار میسازد، به او تأکید میکند تا غم و اندوه را از خود دور سازد و به سرود ناامیدي گوش ندهد و در زندگی مثبت نگر باشد و امیدوار.
.2عصرحافظ شیرازي
حافظ از شاعران قرن هشتم است که تاریخ تولد او دقیقاً معلوم نیست؛اگرچه برخی حدس زدهاند که او درسالهاي بین 720 تا 725 ایرانی متولد شده است - حداد عادل، 1260 : 1387، - 377 ولی وفات او مشهور است که درسال 792 ایرانی بوده است.دوران حافظ، شیراز وضعیت مناسبی نداشت و حکام با ظلم و ستم حکومت میکردند و زاهدان هم با ریا. مردم در رنج بودند و حق اعتراض نداشتند. این شرایط براي حافظ بسیار دردآور بود و میخواست صداي مردم جامعه خود را منعکس کند. چارهاي نداشت جز این که با اشعار خود حرف دل مردم را بزند و حکام را از ستم و زاهدان را از ریا آگاه سازد و هشدار دهد.
به همین دلیل اشعار حافظ پر است از طعنه و کنایه و طنز؛ و منظور از طنز دراینجا با رمزسخن گفتن جهت آگاه کردن است - دهخدا،:1373 ج13701، - 9 نه سخن تمسخرآمیز.از طرف دیگر ،حافظ میکوشید تا مردم را به زندگی آینده امیدوار سازد، همین امر موجب شد که او »امید« و »امیدواري« را یکی از محورهاي اصلی اشعار خود قرار دهد و در اوضاع نابسامان آن دوران نور امید را در دلهاي مردم زمان خود روشن کند و از بهبودي اوضاع جهان خبر دهد:
بوي بهبود زاوضاع جهان می شنوم شادي آورد گل و باد صبا شاد آمد - غزل - 173
»امید« در شعر حافظ برداشتی از اصطلاح »رجاء« است که یک اصطلاح عرفانی است. »رجاء« درعرفان وتصوف به معنی »امید به خداوند« است. - غنی، - 348 : 1340 و کسی که این صفت را نداشته باشد، ناامید به حساب می آید و ناامیدي ناپسند و زشت است؛ چنانکه مولوي گوید:انبیا گفتند نومیدي بد است فضل و رحمتهاي باري، بی حد است علاوه بر این »امید« در اصطلاح عرفانی به معنی »علاقه قلبی براي رسیدن به خواستهاي در آینده« نیز هست - سجادي، . - 228 :1362حافظ از این جهت به امید و »امیدواري« توجه داشته است که درد انسانهاي زمان خود را میداند و خودش هم با آنها رنج میبرد؛ زیرا عصر حافظ، عصر ناامیدي، بدبختی و رنج است. حافظ همه اینها را میبیند.
اما نه میتواند مردم زمان خود را از این رنج برهاند و نه قدرت دارد با ظالمان مبارزه کند. به همین دلیل تصمیم میگیرد راه میانه را برگزیند. راه میانهي او از یک طرف امید دادن به مردم است و از طرف دیگر هشدار دادن به صاحبان زور و زر و تزویر. این روش از نظر حافظ یک نوع مبارزه است. مبارزهاي که از یک نوع جهانبینی ناشی میشود. اما ابداع کننده این جهانبینی خود حافظ نیست. بلکه در فرهنگ ایرانی، در گذشته وجود داشته است - انوري، - 26 :1376البته این به آن معنی نیست که حافظ مرد اعتراض نبوده است؛بلکه هم اعتراض در شعر حافظ هست هم امید ولی همانطوري که »اعتراض در شعر حافظ انعکاس محیط زندگی اوست« - شفیعی، - 307 : 1367 امیدي که حافظ از آن سخن میگوید نیز اوضاع آن زمان را به ما نشان میدهد.
ازسوي دیگرامید در شعر حافظ تنها از احساس او ناشی نمی شودبلکه با اندیشه و تفکر اونیز ارتباط دارد.اصولا اهمیت اندیشه و تفکر در شعر حافظ را نمی توان انکار کرد. - شمیسا، - 125 : 1362شک نیست که حافظ یک شاعر اخلاقی است و »امید« هم بخشی از اخلاق است اما اخلاق حافظ ناشی از »زهد« نیست - خرمشاهی، 1366، ص - 29 اخلاق او برگرفته از »توکل« و »عشق« است. و در این میان »توکل« یکی از مقامات هفتگانه تصوف است و همه این مقامات را ورزش اخلاقی دانستهاند - غنی، :1340 - 210و »امید« حاصل اینوزشر است که سلامت روح را در پی دارد. اصولاً عشق حافظ عشق اخلاقی است؛ یعنی عشقی که در تصفیه اخلاق اهمیت دارد. این نوع نگرش در نزد عارفان پیش از حافظ نیز دیده میشود. نزد فلاسفه هم ارجمند بوده است چه فلاسفه ایرانی مانند ابن سینا یا فلاسفه یونان مانند ارسطو - زرین کوب، - 181 : 1364
.3 دستهبندي کلمه »امید« در شعر حافظ
»امید« در شعر حافظ به طور کلی به دو صورت به کار رفته است:
- 1 با یک فعل ساده آمده است وفعل مرکب ساخته است.
- 2 به تنهایی آمده است؛خواه به عنوان مضاف الیه خواه به عنوان مضاف.» .1.3امید« با فعل »داشتن«اینصدرم مرکب نُه بار در شعر حافظ به کار رفته است. در تمام این موارد، حافظ به چیزي امید دارد و در شعر خود بر آن تأکید میکند،مانند :
».1.1.3امید داشتن به وصال یا دیدار« که همان »امید به دیدار یار است« هر چند در این دیدار ممکن است موانعی هم در کار باشد، اما حافظ به خاطر آن موانع، دست از امید بر نمیدارد و مأیوس نمیشوند حتی اگر آن مانع »مرگ« باشد:
دلم امید فراوان به وصل روي تو داشت ولی اجل به ره عمر رهزن امل است - غزل - 45 »
.2.1.3امید داشتن به لطف و محبت« ترکیب دیگري است که حافظ با »امید« میسازد تا دل »یار« را به رحم آورد تا شاید از خطاي او بگذرد. از نظر حافظ خطا هر چقدر هم بزرگ باشد، حتی تا مرحله »جنایت«دلیل آن نمیشود که انسان قطع امید کند: