بخشی از مقاله

چکیده

یکی از شاعران بزرگی که اگرچه »خمریه« و »ساقی نامه« ندارد، اما خمر و ملزومات آن، در معانی مختلف، به فراوانی در شعر او به چشم میخورد حکیم نزاري قهستانی، شاعر کمتر شناختهشدهي نیمهي دوم قرن هفتم و آغاز سده هشتم هجري است که به گفته خودش مداح بیهمتاي »می« است؛ اما به رغم تلاش بسیار سالیان دراز شاعریش نتوانسته حق مطلب را دربارهي »می« و خواص آن ادا کند. غزلیات او را »شرابخانه شعر فارسی« نامیدهاند و ظریفی او را »مفتی شرع خرابات« گفته است.

در شعر یکسره شراب آلوده، زیبا، روان، حکیمانه و پند آموز او انعکاس افکار و عقاید رودکی، منوچهري، خیام، ابن سینا و بخصوص سبک بیان و لطافت و روانی کلام سعدي کاملاً قابل مشاهده و دریافت است و تردیدي نیست که حافظ در خمریه سرایی به او توجه خاص داشتهاست. در این مقاله پس از ارائه تعاریف و بیان کلیات مربوط به خمر و خمریه و با اشاراتی به سابقهي آن در شعر فارسی، تجلی این دستمایه مهم و همیشگی شعر، در سرودههاي وي مورد بررسی قرار گرفته است.

مقدمه

شاید یکی از دلایل مهمی که »خمر« و »خمریات« را بدان پایه از اهمیت رسانده که ادبا آن را یک نوع ادبی - به لحاظ موضوع - به حساب آورند

تعابیر، تصاویر و مضمونهاي زیبا، بکر و هنرمندانه شعري بوده که شعرا از همان ابتداي پیدایش شعر فارسی، بر اثر گرایش شدید به موضوع باده و باده گساري و به دلیل محبوبیت خمر در میان آنان، به وجود آوردهاند

شعر فارسی در هیچ دورهاي از این دستمایه اصلی و مهم بیبهره نبودهاست، همچنان که از عشق. سرودههاي خمري در شعر فارسی یا تحت عناوین خاص »خمریه« و »ساقی نامه« هستند و یا بیآنکه این دو نام اختصاصی را داشته باشند، در قالبهاي گوناگون شعري بخصوص در غزلیات، برخی ترجیع بندها، مثنويها و رباعیات و غیره موجودیت یافتهاند. سرایندگان این گونه اشعار را »خمریهسرا« میگویند.

»خمریه« - جمع آن خمریات - ، در ادب فارسی، نوعی شعر شاد خوارانه و غنایی است که شاعر در آن، با حفظ وحدت موضوع و استقلال معنی، در قالبی مناسب، به وصف خمر میپردازد و از رنگ و بو و طعم، کهنگی و کیفیات و حالات شراب، ظرف ها و اسباب و لوازم بزم چون ساقی و ساغر و مینا و چگونگی شراب اندازي و میخانه و خم و تاك و تاکستان و ندیمان و مطرب و مضامین می پرستانه و مغانه سخن میگوید. به شراب و شرابخواري میبالد و با تصاویر و تشبیهات مختلف، شراب را وصف میکند و میستاید

در این اشعار »می« با نامهاي گوناگون و ساده و مرکبی همچون: شراب، راح، باده، مل و ... یا دختر رز، نوشدارو، خاتون خم، پردگی رز و ...یاد میشود و براي آن صفاتی چون: روشن، پخته، خام، مردافکن، عقل سوز و ... بر شمرده میشود - دهخدا، ذیل کلمه ي »باده« و »خمر - « از زمان هاي بسیار قدیم و شاید از نخستین روزي که شعر در جهان پیدا شده، یکی از بهترین مضامین شعراي هر ملتی »خمریات« بوده است. 

خمریه در شعر عرب – که قطعاً بی تأثیر بر شعراي فارسی زبان نبوده است – توسط ابونواس 140 - تا 198 ق - در دوره حکومت عباسیان656- 132 - ق - به عنوان یکی از انواع شعر استقلال و تشخص یافت. خمریات ابونواس- که در آن مقصود از شراب همان شراب حقیقی است- را هیچ همتایی نیست و شراب واقعاً عروس شعر اوست

این نوع خمریه - نوع مادي و حقیقی - در میان شعراي عرب تا قرن ششم و به پیروي از شیوهي ابونواس ادامه یافت تا این که در اواخر قرن ششم مستی دردآشام چون ابن فارض مصري 632-576 - ق - پا به عرصه وجود گذاشت و روح تازه اي به این گونه ادبی دمید. بدون شک ظهور او نقطهي عطفی در خمریات عرب محسوب میشود و او اولین شاعري است که باده را در معناي عرفانی و به مذاق اهل طریقت توصیف میکند - طاهري، بی تا:. - 1 اما در شعر و ادب فارسی – گر چه مستدل است که فارسی زبانان از روزگاران بسیار دور با »می« و تاك آشنا بوده اند

اما خمریه سرایی با رودکی سمرقندي - پدر شعر فارسی و متوفی 329 ق - آغاز میشود. او اولین کسی است که خمریه را به شکل یک نوع مستقل با معنی واحد و در قالبی خاص تحت عنوان قصیده ي مادر »می« و با مطلع که شاهکار او در خمریات است ارائه میکند.

خمریات رودکی که باید آنها را در بین شعراي ایران در  رجه اول لطف و رقت قرار داد به لحاظ محتوي، قالب و فضاي اجتماعی و فرهنگی حاکم بر شعر او، در یک محیط کاملاً شاد و اصیل ایرانی، که در تداوم فرهنگ و سنت هاي کهن و طبیعی مردم ایران زمین است جریان دارد پس از رودکی به نظر می رسد که بشارمرغزي - قرن4 ق - بهترین و کامل ترین وصف »می« را در قالب قصیده اي هجده بیتی با مطلع:

رز را خداي از قبل شادي آفرید  //  شادي و خرمی همه از رز بود پدید

سروده باشد. این مضمون - خمر مادي و حقیقی - در قصاید و مسمطات منوچهري دامغانی - متوفی به432یا 439ق - – که به پیروي از رودکی و بشار سروده است- به اوج زیبایی میرسد

خمریات در شعر فارسی تا قرن ششم قمري معمولاً از خمر مادي و شراب انگوري حکایت دارند و در آنها ضمن توصیف بادهي انگوري، حالات مستانهي میگساران و مجلس شراب و ساقیان نازك بدن سیم اندام و ... وصف و ستوده میشود. قالبهاي متداول این نوع خمریات تا قرن یاد شده، قصاید، تشبیب قصاید، مسمط و بعضاً قطعه و دوبیتی و مثنوي است. اما در قرن ششم با گسترش عرفان و تصوف و راه یافتن آن ها به شعر فارسی، شراب و متعلقات آن به تدریج معانی مجازي و کنایی و استعاري عرفانی و ادبی هم پیدا میکند

حکیم سنایی اول عارف شاعري است که خمریاتی با تعابیر کاملاً عرفانی و معنوي سرودهاست و پس از او عطار نیشابوري، مولانا جلال الدین بلخی و سعدي و بسیاري از شعراي عارف پیشهي دیگر هستند که خمریاتی با مضامین عرفانی و معنوي و گاه آمیختهي مبهمی از معانی حقیقی و عرفانی را میآفرینند و مثنوي و غزل و گاهی ترجیع بند عمده قوالبی هستند که براي سرودن خمریات مورد استفاده شعرا قرار میگیرند.

در اشعار خمري این دوره - پس از قرن 6ق - ساقی نامهها - که اغلب در قالب مثنوي سروده شده اند - هم به لحاظ تعداد و هم به لحاظ مفاهیم و مضامین موجود در آن ها جایگاه ویژه اي دارند چنانکه از 57 ساقی نامه موجود در تذکره-ي میخانه 45 و از 62 ساقینامه تذکره پیمانه 56 تاي آن ها در قالب مثنوي سروده شده اند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید