بخشی از مقاله
چکیده :
هویت یکی از مسائل بسیار مهم از نقطه نظر فردی و اجتماعی می باشد که از جنبه های مختلف قابل بررسی است . و از نظر فضای شهری می توان کنکاش نمود در این مقاله به بررسی هویت و هویت فضای شهری و معیارها به ارزیابی خواهیم پرداخت با این رویکرد بر دو نکته مهم در ضمینه هویت شهری تأکید شده که در تحول هویت فردی و انسجام هویتی در فضای شهری قابل تامل می باشد بخاطر همین موضوع سه دوره تاریخی در شهر شیراز مورد بررسی قرار گرفته است که شامل خیابان زند انقلاب عفیف آباد و به بررسی بخشی از جداره ها بر مبنای مشاهدات میدانی به ارزیابی معیار سکون، تحول، فردیت و انسجام پرداخته ایم و نتیجه این که با نزدیکتر شدن به دوران حاضر اولا وابستگی فرمی و هویتی به بستر تاریخی، فرهنگی در نمای ساختمان های شیراز رو به کاهش است و فراتر از تحول به گسست تاریخی رسیده است ثانیا تمایل عموم به حفظ و انسجام ایجاد وحدت در جداره امروزه جای خود را به تقابل و تمایز ستیزی داده است در این فرایند از کلیه ابزارها مانند مصالح، خط آسمان، فرم ساختمان و خطوط نما بهره گیری شده و نتیجه این دو گسست در زمان و مکان به هم ریختگی زیادی در نمای شهر بوجود آورده است.
- 1 مقدمه
مساله هویت ، مساله حیاتی در سطح جهان است و در دو قرن اخیر منشا جهت گیری های تئوریک و حتی پراتیک مهمی بوده است چه آنگاه که اندیشمندان دوره مدرن با اتکا بر اشتراکات فیزیکی و کالبدی انسانها ، به دنبال ایجاد هویتی جهان و بین الملل از طریق نفی هویت های محلی و بومی بودند . و نیز آنگاه که در بستر اندیشه های پست مدرن به رد ایده های بین المللی گرایی وتاکید بر توجه به هویت ملی وقومی درقالب فرهنگ ها وخرده فرهنگ های محلی پرداخت شد . به این ترتیب گرایش هایی چون ملی گرایی ، سنت گرایی ، بنیاد گرایی و امثال آن از یک سو و جهانی شدن ، استاندارد گرایی ، جهان وطنی و .... از سوی دیگر بخش عمده مباحث خود در حاشیه مفهوم هویت دنبال می نمایند . به علاوه این مساله در عرصه معماری و شهرسازی نیز محل مناقشات فکری و عملی بسیاری بوده است .
- 2 هویت و هویت شهری
. 1 - 2 هویت به مفهوم عام آن از نظر لغوی ، کلمه هویت دارای تعابیر مختلف و در عین حال مشابهی می باشد .در لغت نامه دهخدا ، در برابر کلمه هویت - یا هویه - ، عبارت » تشخیص « آورده شده است . همچنین فرهنگ عمید و فرهنگ معین نیز هویت را با » حقیقت و ذات « شی ء هم معنی دانسته اند . به طور کلی می توان هویت را شامل مجموعه عناصری دانست که باعث شناسایی موجودیتی شوند و آن را از سایر موجودیت ها متمایز گردانند . به این تغییر هویت ریشه ای عمیق در مفهوم » دیگری « دارد .
در حقیقت دو مفهوم خود و دیگری را می توان با دو مفهوم » هویت « و » دیگربودگی « انطباق داد .از قدیمی ترین فرهنگ های انسانی ،همواره با تمایل انسان به یافتن یک »هویت « روبرو هستیم . انسان بر آن است که خود را بشناسد ، بنابراین در پی یافتن »شباهت ها« و » تفاوت ها « با سایر همنوعان خود بوده است .
بنابراین شاید بتوان »دیگر بودگی« را شرطی اساسی برای زایش »هویت « به شما آورد . باید توجه داشت که مفهوم هویت خود دارای سطوح مختلفی است ، در یک سطح هویت انسان موجب شناسایی این موجود از سایر موجودات - جماد ، نبات و حیوان - می گردد ، در سطحی دیگر یک گروه انسانی - اعم از قومی ، نژادی ، صنفی ، اعتقادی ،جنسی ، اجتماعی و ... - از دیگر گروهها متمایز می گردند ،و در نهایت هر انسان از سایرانسانها باز نمایانده می گردد.
در این میان ، هویت فردی مبحثی است که در عرصه روانشناسی فردی از اهمیت بسیار بالا برخوردار است . با این همه مباحث مطرح در حوزه جامعه شناسی و به ویژه شهرسازی ، عمدتا بر محوریت هویت های گروهی به ویژه هویت مشترک شهروندان یک شهر متمرکزاست . به همین جهت گاه ممکن است تلاش هایی که برای تقویت هویت فردی صورت میگیرد .
2 - 2 هویت شهری
هویت شهری نیز همچون سایر عرصه های هویت ، در سطوح مختلف مطرح می شود ، هویت شهرها در مقایسه با هویت روستا ، هویت شهرهای یک کشور یا یک سرزمین با شهرهای دیگر سرزمین ، هویت یک شهر خاص در مقایسه با سایر شهرها و هویت اجزا و فضاهای یک شهر در مقایسه با سایر اجزا و فضاهای همان شهر . همچنین ابزار تعریف و ایجاد این هویت نیز می تواند متفاوت باشد .
گاه هویت یک شهر از نام شهر ، پیشینه تاریخی شهر ، فعالیت مطرح مجاور با شهر و امثال آن تاثیر می گیرد . در این میان یکی از عناصر بسیار مهم موثردر شکل گیری هویت شهر ، هویت کالبدی آن می باشد . لینچ هویت مکان را به سادگی معادل آن چیزی می داند که موجب شکل گیری » فردیت با تمایز یک مکان از دیگر مکان ها « می شود و » مبنایی برای تشخیص آن به عنوان موجودیتی مستقل . « این تغییر را می توان با مفهوم حس مکان همراه نمود . رلف در این زمینه معتقد است که سه عنصر » کالبد فیزیکی « ، » فعالیت ها « و » معانی« سه عنصر اصل هویت مکان می باشند . البته حس مکان نه در این سه معقوله ، بلکه در رابطه متقابل انسان با آنها جای دارد.
آلدو وان آیک،معمارآلمانی ، این امر را درتوصیف معروفش از فضا چنین ذکر کرد : » معنای رابطه فضا و زمان ، در سطحی بسیار بالاتر در رابطه مکان و موقعیت وجود دارد .
زیرا فضا در ذهن انسان به مکان و زمان در ذهن انسان به موقعیت بدل می شود. « نور برگ شولتز، » درون بودگی « را به عنوان رکن اصلی مفهوم مکان می داند .
3 - 2 هویت کالبدی شهر
هویت کالبدی شهر را می توان چنین بر شمرد : » صفات و خصوصیاتی که جسن شهر از غیر متمایز ساخته و شباهتش را با خودی آشکار می کند . این صفات باید به گونه ای باشند که جسم شهر ، در عین تداوم زمانی ، در حال تحول و تکامل نیز باشد و نهایتا به پیدایش یک کل منجر شود . « بر این مبنا سه شرط در شکل گیری هویت کالبدی شهر وجود دارد : - 1 تمایز شهر از غیرو تشابه با خودی ، - 2 حفظ تداوم در عین تنوع - 3 حفظ وحدت در عین کثرت . در حقیقت هویت کالبدی در میان دو مقوله عینیت و ذهنیت در نوسان است
هایدگر در مورد فضا معتقد است که » هستی فضایی است .... و هستی فضاها از مکان هاست . « به همین جهت همواره تجربیات انسانی در بسترفضا صورت می پذیرد و به همین نسبت نیز ذهنیت شهروندان در ارتباط با عینیت فضاهای مصداق می یابد و در این فرایند بخشی از معنا ، شخصیت و هویت فضاها را تشکیل می دهد . به این ترتیب با ایجاد رابطه محسوس - احساس وجود - و به تبع آن شکل گیری رابطه ای ملموس - استفاده از وجود - بین جامعه و شهر می توان نمادهای هویتی خفته یک شهر را در ذهن شهروندان بیدار و آنها را در شهر جدای از میگیرد ، با شکل گیری هویت جمعی درتضاد قرار گیرد . ازسوی دیگر ابزار شناسایی مطرح شده در مهوم هویت نیز می تواند دارای سطوح کیفی مختلفی باشد .
برای نمونه ساده ترین و غیر کیفی ترین نمود شناسایی انسان ها ، شماره های شناسایی آنها - کد ملی ، شماره شناسنامه ، شماره پرسنلی ، شماره دانشجویی و امثال آن - است . در سطوح بعد می توان به نام ، نام خانوادگی ، چهره ، شغل ، سمت سازمانی ، قابلیت های ویژه علمی و فرهنگی ، شخصیت عاطفی - رفتاری و امثال آن اشاره نمود . لازم به ذکر است که یکی از انتقادات اجتماعی / هنری در چند دهه اخیر که درسطح وسیعی نیز ذکر شده است ، انتقاد از نظام های اجتماعی است که موجب همسان سازی انسان ها و از بین رفتن جنبه های کیفی هویت آنها می گردند . از میان این اعتراضات هنری می توان به فیلم » دیوار« ساخته » آلن پاکر « ، داستان » مسخ « نوشته فرانتس کافکا و اشعار فروغ فرخزاد به ویژه » مرز پرگهر « و » دیدار در شب « اشاره نمود .
در این میان اشاره فروغ فرخزاد به تنزل کیفی عناصر هویتی در جامعه ایرانی جالب توجه است :
» فاتح شدم ....خود را به ثبت رساندم خود را به نامی ، در یک شناسنامه ، مزین کردم و هستی ام به یک شماره مشخص شد . پس زنده باد 678 ، صادره از بخش 5 ، ساکن تهران «