بخشی از مقاله
چکیده:
افزایش بی رویه شهر نشینی درعصر مدرنیته و زمان حال همراه بوده با مسایل و مشکلاتی که سیستم پیچیده شهرنشینی امروزه با آن درگیرشده است. مشکلات ومسایلی که به صورت سیستمی وجود دارد هر کدام تاثیر متقابلی را بر هم دیگر دارند و هر روزه شاهد آن هستیم که به رغم کوشش کارشناسان این مشکلات پیچیده تر می شود. پدیدههای مختلف ژئومورفولوژیکی مسایل طبیعی هستند که در کنار مسایل فوق الذکر برای شهر ومسایل مربوط به جغرافیای طبیعی شهر ها همواره مسئله ای بنیانی و مهم بوده است و کارشناسان مختلف علم طبیعی هر کدام از دایره دید خود به شهرپرداخته اند .
در این پژوهش بطور کلی پارامتره ایی چون عرض جغرافیایی ، ارتفاع از سطح دریا ، شیب منطقه، جنس زمین، عوارض توپوگرافی ، اقلیم در توسعه و گسترش شهر تاثیر عمده داشتنده اند . هدف این پژوهش، بررسی موقعیت و مقر شهر آمل با توجه به ویژگیهای طبیعی و جهت توسعه این شهر نسبت به عوامل ژئومورفولوژیکی می باشد.
روش این پژوهش روشی توصیفی بوده که جمع آوری اطلاعات آن از طریق مطالعه مقالات معتبر استفاده از مجلات ، سایت ها ی معتبر،اسناد کتاب خانه ای ونقشه های زمین شناسی وتوپوگرافی شهر وتهیه نقشه های DEM با استفاده ار نرم افزارها, SURFER،GLOBAL صورت گرفته است ، از یافته های این پژوهش می توان دریافت که مهمترین عوامل در ایجاد شهر آمل مخروط افکنه، موقعیت طبیعی بوده است.
مقدمه: :
1-1بیان مساله
درهم تنیدگی پدیدههای طبیعی و انسان ساخت که در سطح زمین پدیدار میشوند هسته و علت وجودی علم جغرافیا را سبب میگردند
این پدیده ها یا به شکل طبیعی وجود دارند و یا اینکه در نتیجه رابطه انسان با محیط بوجود آمده و شکل گرفته اند. شهر نیز از پدیدههای گروه دوم یعنی تبلور نوع خاصی از رابطه انسان در محیط طبیعی و بستر جغرافیایی آن است
استقرار و پیدایش هر شهر بیش از هر چیز تابع شرایط محیطی و موقعیت جغرافیایی است .در این میان مطالعه ژئومورفولوژیکی محیط و بستری که باعث پیدایش و استقرار شهر گردیده و شهر بر آن آرمیده است از اهمیت قابل توجهی برخوردار میباشد. این امر با توجه به موضوع علم ژئومورفولوژی که به بررسی اشکال زمین و تغییرات شکل آن میپردازد و فرایندهای حاصل از این تغییرات را تسریع مینماید، موضوع کاربری ژئومورفولوژی را روشنتر میکند
در رابطه با مفهوم ژئومورفولوژی تعاریف متعددی ارائه میشود . ژئومورفولوژی یکی از علومی است که مدیران شهری، برنامه ریزان و سایر متولیان مسائل اقتصادی و فنی را در انتخاب مکانهای مطلوب برای استقرار و توسعه سکونتگاهها و سایر ساخت و سازها کمک میکند .بررسی مشکلات مربوط به انتخاب مکان مناسب برای ایجاد شهرها، چگونگی استقرار ساختمانها در داخل شهرها، آثار توسعه شهرها روی زمینهای اطراف و نظایر اینها موضوعات مورد مطالعه ژئومورفولوژی شهری است.
استقرار یک شهر بیش از همه چیز به موقع ونشستگاه شهر وابسته می باشد . موقعیت جغرافیایی علاوه بر موقع ریاضی ، موقع طبیعی را هم در بر می گیرد . عوارض وپدیده های طبیعی در مکان گزینی ، پراکندگی ، توسعه فیزیکی ومورفولوژی شهر اثر قاطعی دارند وگاه نیز به عنوان یک عامل مثبت وزمانی عامل منفی وبازدارنده عمل می کنند . عمده ترین عناصر موقع طبیعی عبارتند از : کوهها وتپه ها ، رودخانه ها ، مخروط افکنه ها ی پایکوهی ، جلگه ها وسواحل ، شیب زمین ، باتلاق جنگل ومردابها وچاله ها ودره ها وغیره . واز آنجایی که نقش و تاثیر شرایط توپو گرافی ، اشکال و ناهمواری ها ی عمده وهمچنین ابعاد هندسی آنها در مسائل وامور شهر بر هیچ کس پوشیده نیست .
در واقع ویژگی ها و شرایط ژئومورفولوژیک وتوپوگرافیک یک مکان جغرافیایی نه تنها در پراکندگی ویا تجمع فعالیتهای انسانی موثر است ، بلکه در نهایت یکی از عوامل موثر در شکل وسیمای فیزیکی ساختهای فضایی نیز به شمار می آید توپو گرافی محل وجهت گیری ناهمواری ها در مسائلی نظیر ساخت وساز شهری و یا در ارگانیسم جابجایی جمعیت شهر وغیره نقش انکار ناپذیری دارد .
واحد های ژئومورفیک وعناصر توپوگرافیک به صورت زیر بر یک شهر اثر می گذارند ، که با توجه به آنها می توان برای شهر ها بر نامه ریزی کرد : تاثیر در تکوین ،پیدایش و به عبارت دقیق تر مکان یابی و جایگزینی شهرها ،اثرگذاری بر توسعه فیزیکی سکونتگاههای شهری و تعیین سمت توسعه آنها، تاثیر در مورفولوژی ونقشه - ساخت وبافت - شهری و... اشاره کرد.
به طور کلی شهر ها وروستاها به تبعیت از از این شرایط طبیعی شکل گرفته است وضمن بر قراری ارتباط با یکدیگر به رشد وتوسعه خود ادامه می دهند . این شرایط در تعیین نقش واندازه شهر ها وروستاها سهم عمده ای را ایفا می کند و مناسب بودن محیط های جغرافیایی تاثیر بسزایی در روند شکل گیری وتوسعه آن ها خواهد داشت . عموما" مراکز تجمع انسانی به وسیله موقع جغرافیایی تحت عنوان موقع عمومی وخصوصی مشخص می شوند . موقع عمومی یک شهر قلمرو جغرافیایی وسیع و یا بعضا" محدوده ای را در بر می گیرد که دارای وحدت جغرافیایی است و موقع خصوصی شهر و یا روستا که محل آن است بر بستر طبیعی خود منطبق است و ضمن اینکه با طول وعرض جغرافیایی نشان داده می شود عوارض طبیعی از جمله کوهستانها ، جلگه ها واراضی بایر و رودخانه ها موضع آن را مشخص می دادند.
شهر آمل به عنوان یکی از شهر های مورد مطالعه از نظر میزان تاثیر پذیری از ویژگی های طبیعی و ژئومورفولوژیکی ، تاثیرات عمده ای را نیز از این شرایط پذیرفته است. شهر آمل واقع در جلگه مازندران و طرفین رود هراز با ارتفاع 76 متر از سطح دریا در 52 درجه و 21 دقیقه طول شرقی و 26 درجه و 25 دقیقه عرض شمالی و در فاصله 70 کیلومتری غرب ساری، مرکز استان، 18 کیلومتری جنوب دریای خزر و شش کیلومتری شمال دامنه کوه البرز و 180 کیلومتری شمال شرقی تهران قرار دارد و این عوامل طبیعی نقش عمده ای را در شکل گیری و توسعه آن داشته اند . و نیز عوامل دیگری از جمله وجود جنگلهای انبوه بلوط ، دامنه های پر شیب و... مانع از توسعه فیزیکی شهر در برخی نقاط آن شده است .
:2-1پیشینه ی تحقیق:
در مورد پیدایش شهر آمل مطالب فراوانی در کتب و منابع مختلف آمده است که ذکر تمامی آنها در این مختصر نمی گنجد . در مجموع می توان سه نظریه را از مجموع مطالب مربوط به پیدایش آمل جمع بندی و استخراج کرد:
الف - پیش از مهاجرت آریایی ها به فلات ایران و سکنی گزیدن در آن ، اقوامی در منطقه شمالی رشته کوه البرز و در حاشیه جنوبی دریاچه خزر سکونت داشتند، که به آماردها معروفند.
پیرنیا می نویسد : » وقتی آریایی ها به فلات ایران آمدند ، مردمانی یافتند که زشت و از حیث نژاد و عادت و اخلاق و مذهب پست تر از آنان بودند . آریایی ها مردم بومی از » دیو « یا » تور « نامیدند. علاوه بر این در مازندران آثاری بدست آمده که خیلی قدیمی است ودلالت بر صحت این استنباط می نماید . رفتار آریایی ها با این مردم بومی مانند رفتار غالب با مغلوب بود ، بخصوص که آریانها آنها را از خود پست تر می دانستند ، بنابراین در ابتدا هیچ حقی برای آنها قائل نبودند . «
اردشیر برزگر می نویسد : » هزاران سال ، پیش از آمدن آریاهای ایرانی به فلات ایران چندین گروه مردمان بومی که چهار گروه آن مشهورترند در این فلات جای داشتند که چگونگی دوره های پیشین آن چندان روشن نیست . نام یکی از این چهار گروه مردم بومی فلات ایران مرد بود ، نام گروه مرد در نوشته ها » مارد « یا » آمارد « آمده که به زبان ایران و بومی مرد و آیمرد است و واژه های آمرت زبان کهنسال ارامنه و مردی ، آی مردی ، جوانمرد ، جوانمردی ، گله و گیله مرد که امروزه در سراسر مازندران و گیلان گویا است از نام باستانی این گروه سرچشمه می گیرد . رابینو معتقد است در میان اقوام تاریخی مازندران یکی تیپرها بودند که در کوههای شمالی سمنان اقامت داشتند ، آمردها که شهر آمل - آمرد همان آمل است چنانکه پرد همان پل می باشد - به اسم آنها نامیده شد. « یحیی ذکاءدر»کاروندکسروی«آوردهاست:
آما ، آماردان یا ماردان ، در زمان لشکر کشی اسکندر ماکدونی به ایران ، این تیره در مازندران نشیمن می داشتند و آن هنگام هنوز تپوران به آنجا نیامده بودند ، ولی سپس چنانکه از گفته های استرابون پیداست در آذربایجان و ارمنستان و پارس و دیگر جاها پراکنده شدند .
آمل ، شهر شناخته و کهن مازندران که اکنون نیز هست ، گذشته از آنکه تاریخ بودن ماردان را در مازندران نشان می دهد؛ از راه زبان شناسی هم این واژه جزء دیگر شده آمارد نیست زیرا یکی از قاعده ها زبان شناسی عوض شدن »ر « و » د « به » ل « ، دیگری عوض شدن » ا « به »و « و دیگری افتادن » و« و بازماندن پیش در جای آن می باشد ، چنانکه از روی این قاعده واژه های » پارد « و » وارد « و » سارد « کهن » پل « و » گل « و » سال « گردیده ، آمار نیز از روی آنها آمل شده ....
اردشیر برزگر می نویسد : » پاره ای از ایران شناسان را گمان این است که این دسته » آمرد « از لاهیجان کنونی تا حوالی بابل امروزه جای داشتند و همین دانشمندان را اندیشه بر این است که شهر آمل پایتخت باستانی آنان ، نخست به نام این گروه » آمرد « بود . رفته رفته آملد و آمل برگردانیده شده است و امروزه نام آمل هم در میان توده مازندران AMLاست،نه. «AMOL
وی مرزهای سکونت این قوم را چنین توضیح می دهد : » مرزهای چهارگونه سرزمین مردها بدینگون بود ، از خاور به مرز ورگانا ، هیرگانا گرگان و قسمتی به پارت خراسان، از شمال به دریاچه دراکسپین - کاسپین ، کاسو ، کازاک یا قزاق - و از باخترن تا آن دست لنکران - قفقاز - و از جنوب خاوری به کومیسین - قومس یا دامغان - و از جنوب رکا - رک یا ری - و جنوب باختری به کسپین - قوزوین - و سرزمین مدی چسبندگی داشت . « وی در جای دیگر می نویسد :
» در حدود سه هراز سال پیش از میلاد انبوهی از مردم هند و اروپایی در مسیر مهاجرت خود به سمت هندوکش و دسته ای به سوی فلات ایران سرازیر و چون از خاک ورگانا » گرگان « گذشتند وبه سرزمین مردها رسیدند ، منطقه را سبز و خرم یافته ، رحل اقامت افکندند ؛ آنان میزبانان را دوا، بربر و تور نامیدند . « در این مختصر مجال نقد و بررسی موارد مذکور نیست . عقب مانده بودن تپورها و آماردها نسبت به آریایی های مهاجر و یا القاب دوا، تور و بربر ، هم از نظر زبانشناسی و هم از نظر تاریخی جای تامل و نقد دارد.
پورداود نوشته است : » آمیانوس Ammianus در حدود سال 360 میلادی کتاب خود را نوشت وی و چند تن دیگر در طی جغرافیا و تاریخ روزگار هخامنشی و اسکندر و سلوکیه و اشکانی و ساسانی از قومی به نام مردوی Mardoi یا آمردی Amardoi یاد می کنند که در سواحل دریای خزر می زیستند و تیره ای از همین مردم در آسیای مرکزی ، نزدیکی مرو رود جیحون - آمویه - بسر می بردند «. او در ادامه می نویسد : » نام شهر آمل یادگاری است از همین قوم که نام خود را به این سرزمین داده اند . «
اردشیر برزگر معتقد است » در دوره اشکانیان ، مردها با اشک پنجم - فرهاد یکم - جنگیدند و پس از سه سال مبارزه شکست خوردند و بسیار به قتل رسیدند . وی آنها را به آنسوی خراسان کوچانیده و اینها به یادگار آمل در آنجا شهری ساختند به نام آمل که ابن خردابه در المسالک و مقدسی در احسن التقاسیم و ابن العبری در مختصر الدول وجود شهری به نام آمل را در بخش غربی جیحون تائید کرده اند.
« نصراله هومند در جزوه آشنای مختصری با شهر آمل با این نظر مخالف است و می نویسد : » تز میان همین اقوام مهاجر آریائی - آزادگان - شاخه ای دیگر با نام آموهائی برای بدست آوردن سرزمینی بزرگ و آباد از سرزمین اصلی خود مهاجرت نموده و در کناره رود هراز - هرهز - آرام یافتند. چنانکه این قوم توانستند در کنار - ه - غربی همین رود شهری را بنا کنند و نام قبیله و قوم هود را بر آن شهر بنهند . با گذشت زمان به گونه های : آموری ، آمو ، آمل بدل شد.« و سرانجام نتیجه می گیرد »:
منظور از این همه اشارات و یادآوری ها این بود که » آموئی ها « مردمان اولیه سرزمین آمل و اطراف از سمت غرب به شرق مهاجرت نکردند بلکه از شرق دریای خزر به مازندران - تبرستان - مهاجرت نموده ساکن شدند و... واژه هایی مانند آمارد ، آملد ، امرته را نمی توان ریشه لغوی شهر آمل به حساب آورد در صورتی که با اندکی دقت و توجه می توان - ریشه واژه آمل را به اینگونه بدست آورد : آمل - آمو - آموی- آمویه
« . پور داود نوشت : » از آنچه گذشت پیداست در پارینه نام مردمی که در آن ساما می زیستند امرد Amarda خوانده می شد و نام آمل در مازندران یادگاریست از آن دوران . «
:3-1اهداف تحقیق:
هدف از این پژوهش به صورت کلی شامل: تحلیلی برتاثیرات عوامل ژئومورفولوژی شهر آمل و به صورت جزیی شامل: مخروط افکنه،ژئومورفولوژی،آمل.
:2داده ها و روش شناسی: تعریف مخروط افکنه:
- که بادبزن آبرفتی هم نامیده شده - تهنشستهای بادبزنیشکلی هستند که بهوسیله رودخانهها در محلهایی که شیب آنها بطور ناگهانی کم میشود پدید میآیند. هنگامی که آبراههها از درههای پرشیب کوهستان وارد منطقه کمشیب و دشت شوند، بهدلیل کاهش سرعت آب رسوبات خود را به صورت مخروط بازشدهای بهجا میگذارند که مخروطافکنه یا مخروط آبرفتی نامیده میشود.
رأس مخروط افکنه بهسمت بالادست آبراهه و قاعده آن در پاییندست است. رسوبات مخروطافکنه در نزدیک رأس آنها بیشتر از قطعات سنگ درشتدانه، قلوه سنگهای بزرگ تشکیل شده و بهتدریج به سمت قاعده شامل دانههای شن، ماسه، مارن و رس است. مخروطافکنه در نواحی خشک و نیمهخشک که پوشش گیاهی بیشتر به صورت پراکنده است، گسترش زیادی دارد. مخروط افکنهها معمولاً در محل خروجی دره به دشت پدید میآیند . اگر چند مخروط افکنه مجاور با همدیگر به یک دامنه شیبدار بریزند تشکیل یک دشت آبرفتی میدهند.
ته نشت رسوب ذخیره شده بوسیله رودخانه سریع السیر همچنانکه وارد دشت یا دره بازی میشود و به دلیل شکلی که دارد بادبزن آبرفتی نامیده میشود بادبزن آبرفتی در مناطق خشک معمولترین پدیدهاست زیراکه خشک شدن و سیلابی شدن متناوب رودخانههای کوهستان شرایط مناسبی برای تشکیل آن فراهم میسازد بادبزن آبرفتی گاهی تا چندین کیلومتر گسترش مییابد و همچنین میتوان گفت:
مخروط افکنه عبارت است از رسوبات مخروطی یا قیفی شکل که در حواشی کوهستانها تشکیل می شوند و هر قدر از کوهستان به طرف دشت برویم از ضخامت آن کاسته شده و بر وسعت آن افزوده می شود. بطور متوسط شیب مخروط افکنه در حدود 5 درجه است ولی ممکن تا بیش از 25 درجه تغییر کند . از نظر اندازه، مخروط افکنه ممکن است شعاعی کمتر از چند صد متر تا بیش از 150کیلومتر داشته باشد. رسوبات مخروط افکنه به علت این که در یک محیط اکسیداسیونی تشکیل می شوند غالبا" دارای رنگ قرمز می باشند. شکل این رسوبات به وضعیت تکتونیکی وآب وهوائی منطقه بستگی دارد. اگرچه بیشتر رسوبات مخروط افکنه ها در مناطقی تشکیل می گردد که دارای آب وهوای خشک ونیمه خشک با پوشش گیاهی کم و بارندگی خیلی کم وتخریب سریع است، ولی این رسوبات مربوط به آب وهوای خاصی نمی باشد ودر مناطق مختلف تشکیل می گردد.