بخشی از مقاله

چکیده:

درسلسله مراتب مدیریتی هر کشوری، روستا در پایین ترین سطح قرار می گیرد. این به آن معنا است که مدیریت هر کشور، بدون تو جه به توسعه روستاهای آن ممکن نمی باشد. براین مبنا، برنامه ریزی برای روستاهای هر کشور، جزئی ضروری از فرایند توسعه آن محسوب می شود. با توجه به این که مقوله برنامه ریزی، فرایند ی دشوار و مجادله آمیز می باشد، لذا تلاش بسیاری از متخصصان بر چگونگی پیاده سازی راهبردها و الگوهای مناسب برنامه ریزی متمرکز می باشد تا از این طریق بتوانند بهترین نتیجه را با توجه به کمترین تاثیر منفی میسر سازند.

با این همه بسیاری از نویسندگان معتقد هستند که بهترین راهکار جهت تو سعه روستاها، توجه به الگوی شهری منطقه ای است که بر طبق آن شهرها با مجموعه های پایین دستی خود شامل روستاهای متعدد می شوند؛ می توانند به فرایند توسعه روستایی کمک نمایند. برنامه ریزی باید نیرویی توانمند بوده تا بتواند مکان را به روش مناسبی شکل دهد. جهت تحقق این امر باید از برنامه ریزی کاربری اراضی به سمت برنامه ریزی فضایی حرکت نمود. ضمن اینکه اغلب کارشناسان مسایل روستایی براین نکته توافق دارند که اهداف عمده برنامه ریزی روستایی، تامین رفاه ساکنان روستا و جلوگیری از تخریب محیط طبیعی روستا است.

مقدمه:

برنامه ریزی بطور کلی نوعی تفکر در باره مسایل اجتماعی و اقتصادی است که نتیجه ان بصورت منطقی و علمی موجب بهبود زندگی انسانها خواهد شد. به عبارت دیگر می توان برنامه ریزی را علم اداره و کنترل سیستم ها به منظور بهبود زندگی انسانها تلقی نمود.

برنامه ریزی روستایی بر خلاف برنامه ریزی های نا حیه ای و شهری در سالهای اخیر مطرح گردیده و حال اینکه برنامه ریزی های نا حیه ای و شهری از دیر باز از عهد باستان، موردعنایت حکام و سلاطین و امپراتوران و حتی جامعه شناسان بوده است.

بعد از انقلاب صنعتی با پیشرفت تکنولوژی و افزابش جمعیت، نیاز به مواد اولیه برای صنعت و غذا برای جمعیت روز به روز، بیشتر از پیش در جهان احساس میگردید و عموما روستاها به عنوان منابع اصلی تو لید این مواد، چهرنمایی میکردند. از این رو براساس این نیازها، روستا مورد توجه قرار گرفته و برای بهرمندی هر چه بیشتر از منابع و تولیدات در روستا ها، علم به خدمت گرفته شد. در چنین شرایطی بوده که برنامه ریزی در روستاها به منظور تامین نیاز صنایع و مواد غذایی، عنوان گردید.و برای نیل به آن، شناخت مسایل روستایی و برنامه ریزی جهت رفاه ساکنان روستا و حفظ محیط زیست روستاها، به صورت امری اجتناب ناپدیر درآمد.

بطور کلی برنامه ریزی روستایی به عنوان یک مکانیسم مناسب جهت تعدیل در جابجایی جمعیت، ایجاد رفاه ساکنان روستاها و جلوگیری از انهدام منابع طبیعی اعم از تجدید شونده و یا تجدید نشدنی، مطرح گردید.

برنامه ریزی روستایی اصولا می بایست بر اساس یک شناخت واقعی و همه جانبه از روستا انجام پذیرد، تا براساس روشهای برتامه ریزی، امکانات و استعداد های بالقوه و بالفعل روستا مورد بهره برداری قرار گیرد. بنابراین می توان اذعان داشت که روستا شناسی،مقدم بر برنامه ریزی روستایی است. زیرا لازم است که بر اساس دریافت استعدادهای موجود روستا، برنامه ریزی نمود.

بطور کلی در مورد برنامه ریزی روستایی می توان چنین بیان نمود که برنامه ریزی روستایی، مراحل تشخیص و تعیین عوامل پیچیده طبیعی و انسانی روستا است که آن عوامل در ایجاد، تغییر و یا توسعه عوامل دیگردر آن روستا موثر هستند.

تعریف روستا:

از آنجایی که محدوده ی مطالعاتی ما در این تحقیق واحد روستا می باشد ، در ابتدا لازم است تعاریفی از روستا را بیان کنیم.مرکز آمار ایران در تعریف خود در آمارگیری جاری جمعیت 1370، آبادی - نقطه روستایی - را به - مجموعه یک یا چند مکان و اراضی به هم پیوسته - اعم از کشاورزی و غیر کشاورزی - اطلاق می کند که خارج از محدوده شهر ها واقع شده است و دارای محدوده ثبتی یا عرفی مستقل باشد - و می افزاید که اگر آبادی در زمان آمار گیری ، محل سکونت خانوار یا خانوار هایی باشد، دارای سکنه و در غیر این صورت، خالی از سکنه تلقی می شود.

بطور کلی روستا عمدتا یک واحد همگن طبیعی اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و کالبدی است، که از یک مرکز جمعیت و محل کار و سکونت - اعم از متمرکز پیوسته و یا پراکنده - با حوزه و قلمرو معین ثبتی و یا عرفی تشکیل می شود و اکثریت ساکنان شاغل آن بطور مستقیم یا غیر مستقیم به یکی از فعالیتهای اصلی زراعی، باغداری، دامداری، صیادی، صنایع روستایی، و یا ترکیبی از این فعالیت ها اشتغال دارند و از آن ارتزاق می نمایند و پیوند فرهنگی و اجتماعی عمیق ما بین جامعه آن برقرار است و در عرف به عنوان آبادی، دهکده، قریه،و نهایتا ً روستا یا ده نامیده می شوند.

تعریف مدیریت:

مدیریت فرایند به کارگیری مؤثر و کارآمد منابع مادی و انسانی در برنامهریزی، سازماندهی، بسیج منابع و امکانات، هدایت و کنترل است که برای دستیابی به اهداف سازمانی و بر اساس نظام ارزشی مورد قبول صورت میگیرد

نظام مدیریت روستایی ایران طی سالیان طولانی به لحاظ ساختارهای اجتماعی، تحولات و دگرگونی های پیچیده ای داشته و متأسفانه خلاء مدیریت کارآمد و اصولی در روستاها در تمامی این ادوار به خصوص تا سال 1340 و در دهه های اخیر مشکلات عدیده ای را برای روستاییان ایجاد نموده است. اگر چه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران تشکیلاتی تحت عناوین شورای اسلامی، خانه همیار، دفتر عمران روستایی و غیره در روستاها شکل گرفتند، ولی به دلیل نداشتن زمینه های لازم وسازمان های اجرایی مرتبط توفیق قابل قبولی حاصل نکردند.

به دلیل این نا بسامانی ها در سال »1377 قانون تأسیس دهیاری خود کفا در روستاهای کشور »به تصویب رسید و با الگوبرداری از مدیریت شهری که مشتمل بر دو نهاد شورای شهر و شهرداری است، به وزارت کشور اجازه داده شد تا به منظور اداره امور روستاها و توسعه پایدار روستایی سازمانی بنام » دهیاری « با توجه به ویژگی های محل و با درخواست اهالی، به صورت خودکفا با شخصیت حقوقی مستقل در روستاهای بالای بیست خانوار که بالغ بر 35 هزار روستا در کشور است، تأسیس نماید. شایان ذکر است که روستاهای واجد شرایط جهت تأسیس دهیاری شامل 53/4 درصد روستاهای کشور میباشد که 95/3 درصد جمعیت روستایی کشور را در خود جای داده اند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید