بخشی از مقاله

چکیده:
در سال های اخیر، توجه ویژه ای به موضوع استرس و تاثیرات آن بر سازمان ها صورت گرفته است. با وجود اینکه استرس مثبت نیز وجود دارد اما زمانی که از استرس صحبت می شود بیشتر به عوارض و جنبه های منفی آن توجه می شود. استرس شغلی یک پاسخ مضر جسمی و روحی است و زمانی رخ می دهد که نیازهای شغلی با توانایی ها، حمایت ها و نیازهای فرد شاغل همخوانی نداشته باشد. استرس شغلی علاوه بر اینکه می تواند بر سلامت جسمی و روانی افراد تاثیر منفی بگذارد باعث کاهش کارایی آنها شده، بهره وری را در سازمان کاهش می دهد.

از سوی دیگر، تحلیل رفتگی - فرسودگی - شغلی نوعی پاسخ فرد به استرس و عوامل فشارزای میان فردی در محیط کار است که طی آن تماس های مکرر و بیش از حد ظرفیت کارکنان با دیگران، باعث ایجاد تغییراتی در نگرش ها و رفتار وی نسبت به دیگران می شود. سطح بالای فشار روانی در محیط کار و عدم برخورداری فرد از مهار تهای لازم برای مقابله با آن، در درازمدت خسارات زیادی برای فرد، سازمان و حتی اجتماع خواهد داشت.کاهش انرژی جسمی و روانی نیروی انسانی، پایین آمدن سطح مقاومت نسبت به بیماری ها، افزایش عدم رضایت و بدبینی ونهایتاً افزایش غیبت از کار و کاهش کارائی فردی و سازمانی از جمله این پیامدهاست.

مقدمه
استرس یکی از عمده ترین مسائل پزشکی و اجتماعی روز است. استرس در مفهوم عام آن عاملی است که همواره تعادل فیزیکی و روانی فرد را به هم زده و با ایجاد مشکلات روان تنی و مشکلات روانی کارآیی فرد را در ابعاد مختلف زندگی- شغلی، خانوادگی و اجتماعی کاهش می دهد . در روانشناسی استرس به معنی تحت فشار روحی و روانی قرار گرفتن تلقی شده است. در این حالت جسم و روان به تقاضاهای درونی و بیرونی با فشار پاسخ می دهند. استرس هنگامی رخ می دهد که فرد واکنش های خود را در مواجهه با محرکهای درونی و بیرونی ناتوان ببیند که همانا پیامد آن از دست رفتن تعادل روانی فرد است.

کار و پیشه به عنوان مهمترین عامل شکل دهنده هویت اجتماعی، منبع تامین کننده زندگی و شکل دهنده روابط اجتماعی، برای هر فرد تلقی می گردد. چرا که نه تنها افزایش مشکلات شخصی کارآئی فرد را در محیط کاری کاهش می دهد بلکه با ایجاد اختلال در روابط خانوادگی چرخ معیوبی را دامن خواهد زد. به همین دلیل است که امروزه توجه به محیط های شغلی و شرایط کار کارکنان و کارگران امری است که به منظور بالا بردن کیفیت کار، حفظ سلامت و بهداشت کارکنان و به منظور بهره جویی بیشتر و بهتر از طول مدت سنوات کاری مورد توجه قرار گرفته است.

تحلیلی رفتگی نوعی بی رمقی و خستگی جسمی، عاطفی و روانی است که به علت استرس طولانیمدت و شدید به وجود میآید. در این حالت همان طور که عامل ایجاد کننده استرس همچنان وجود دارد فرد به تدریج توانائی برای مدیریت کردن آن را از دست میدهد و یا به اصطلاح »میبُرد.« در ابتدا صاحب نظران تصور می کردند که نشانه فرسودگی شغلی، منحصر به حرفه های امدادی و یاری رسانی مانند مددکاری اجتماعی، روانشناسی بالینی و مشاوره است اما امروزه مشخص شده است که این موضوع، یک مشکل بالقوه در تمام مشاغل به شمار می آید.
همانطور که مطرح شد، عامل اصلی فرسودگی شغلی تحمل فشار روانی ناشی از کار به مدت طولانی و کار زیاد است. اما متغیرهای دیگری نیز در پیدایش این عارضه نقش دارند. این فشار روانی و استرس ناشی از کار، به تدریج منجر به تخلیه انرژی روانی فرد شده و زمینه برای ابتلا به فرسودگی شغلی را فراهم می کند. از آنجا که فرسودگی شغلی در کارکنان باعث کاهش بازده کاری، افزایش غیبت از کار، افزایش هزینه های بهداشتی و جابجایی پرسنل، تغییرات رفتاری و فیزیکی و کاهش کیفیت خدمات ارایه شده به مراجعان، و بدنبال آن نارضایتی از خدمات می شود و از همه مهم تر مشتریان تحت تاثیر قرار می گیرند، بنابراین شناخت و پیشگیری از فرسودگی شغلی در ارتقاء بهداشت روانی افراد و ارتقاء سطح کیفیت خدمات ارایه شده، نقش بسزایی خواهد داشت.

استرس

این روزها از کلمه استرس یا فشار روانی زیاد استفاده می شود و در این دوره زمانی که ما زندگی می کنیم این کلمه به صورت نشانه و لقب این عصر در آمده است. در سال های آتی ممکن است عصر ما نه به عنوان »عصر فن آوری پیشرفته « بلکه به عنوان »دوران فشارهای روانی « تلقی شود . هر فردی در زندگی خود فشار روانی را تجربه کرده است، از کشاورز روستایی گرفته تا یک مادر عامی یا مدیر بلند پرواز یک شرکت تجاری. انسان در سراسر تاریخ فشار روانی را تجربه کرده است، در حقیقت فشار روانی بخش جدایی ناپذیر زندگی آدمی است، که در خلال قرن ها در آیی نه ی هنر و ادبیات به تصویر کشیده شده است.

گسترش فشار روانی در جامعه به شیوه های گوناگون در گفتار ما جلوه گر می شود، شما ممکن است بگویید: احساس کوفتگی، فرسودگی، فشار، تنش، وحشت زدگی، سستی و نگرانی می کنم این عبار ت ها حکایت از آن دارند که فشار روانی در زندگی همه ما وجود دارد. در زندگی روزانه فشار روانی به شکل های گوناگون جلوه گر می شود: پاسخ توأم با تحکم و خشم به یک پرسش بی غرض، سردردی شدید پس از یک روز کار سخت و طاقت فرسا یا راننده ای که به هنگام راه بندان روی فرمان اتومبیل خود رنگ می گیرد.

موارد بالا از جمله فشارهای روانی بهنجارند. اما در اغلب موارد چنان چه فشار روانی شدت و دوام بیشتری یابد مردم دچار نشانه های مشکل سازی خواهند شد که به نگرانی آن ها درباره ی این نشانه ها می انجامد. این جا است که دست به دامان مراجع بیرونی شده و اغلب به نخستین جایی که مراجعه می کنیم پزشک عمومی محل است. در بیشتر موارد پزشک درصدد کمک بر آمد ه آرامش خاطر می دهد واحتمالاً دارویی نیز تجویز می کند .در برخی موارد که فرد نمی تواند به طور مناسب با فشار روانی کنار بیاید او را به مددکاران بهداشت روانی یا جمعیت سلامت روان ارجاع می دهند کهمعمولاً متشکل از متخصصان مختلف از جمله روا ن شناسی بالینی، روان پزشک، مددکار اجتماعی، مشاور و روان پرستار است.

گونه های مختلف استرس
استرس ها انواع مختلفی دارند که به انواع مثبت، منفی، خنثی، یو استرس، دیسترس، خفیف و شدید، حاد یا مزمن، فردی و یا جمعی، بیرونی و درونی، کوتاه مدت و بلند مدت، عاطفی و جسمی، سازمان یافته و جانشین و اجتماعی و. ..طبقه بندی می شوند که در زیر به آنها اشاره می شود:

سلیه، برای استرس های خوشایند کلمه ی فشار روحی خوب »یو دیسترس… را ابداع کرد .یو یک پیشوند یونانی است که معنای خوب و مطلوب را می دهد .فشارهای روحی خوب »یواسترس« ما را وادار می سازند که در زندگی از خود، رشد و سازگاری نشان دهیم و راه حل های بدیع بیابیم. کلمه ی رنج »دیسترس« به اثرات منفی استرس اشاره دارد که می تواند انرژی حیاتی ما را بیش از حد مصرف کند و یا حتی آن را به نابودی بکشاند. در بهترین حالت، سطح استرس زندگی ما باید جهت ایجاد انگیزه برای بر آوردن نیازهایمان کافی باشد ولی در عین حال، فزونی آن، موجب اختلال در توانایی ما در رسیدن به حداکثر ظرفیت نگردد .

استرس مثبت یا سالم
استرس در واقع جزء لاینفکی از زندگی است. همگی ما مجهز به زنگ خطرهای استرسی هستیم که موجب می گردند که ما در بسیار ی از شرایط به طور مؤثری از خود واکنش نشان دهیم. اگر استرس وجود نداشت فعالیت های سازنده زیادی صورت نمی پذیرفت. هیجانات معمولی و احساسات لذت بخش می توانند موجب استرس و فشار گردند هر چند که نشاط بخش هستند. این نوع استرس سالم و مثبت بوده و حائز اهمیت است به شرط آن که پس از آن شخصمجدداً به حالت استراحت و تمدد اعصاب بازگردد یعنی پس از پیچ خوردن یا به اصطلاح کوک شدن بدن به سطح نرمال کارکرد فیزیکی خود بازگشته و فشار را بیشتر از زمان لازم در خود نگه ندارد.

استرس منفی یا احساس پریشانی
مامعمولاً استرس را با کلماتی همچون اضطراب، ناکامی، فشار و »تنش، فشار، درد « که در آگهی های پرهیاهو به آن بر می خوریم، مرتبط می دانیم. استرس منفی که از خشم یا ترس و خستگی روزمره نشأت می گیرد و منشأ این گونه هیجانات، و وضعیت های پر فشار، احساسات گره خورده به هم، تنش های عصبی و حوایج شخصی و دیگر رویارویی های ناخوشایند می باشد.

استرس خنثی

کلماتی مانند تغییر، مسأله، تعارض، بحران، سرو صدا، پول، انتقاد، عدم توازن، ایهام، غیر منتظره بودن، و. ..کلمات، نگرش ها و رفتارهایی است که در ابتدا احساسات منفی را بر می انگیزد اما باید آن ها را خنثی بدانیم یعنی اگر این احساسات را به نحو مناسبی کنترل نماییم و دیدگاه محیطی در مورد آن ها اتخاذ کنیم حتی می توانند تجارب مثبتی بهشمار آیند. مثلاً تعارض ما را به یاد رویارویی های ناخوشایند با همکاران می اندازد .در حالی که این رویارویی ها می تواند باعث تغییرات مثبت، تخلیه احساسات، نوآوری و خلاقیت هم بشوند. در این مورد »تغییر« می تواند مثال خوبی باشد زیرا در حد متوسط خود می تواند چاشنی زندگی باشد و در شکل افراطی خود موجب خشم، ناکامی و سر در گمی شود .

استرس کوتاه مدت

اگر استرس کوتاه مدت باشدمعمولاً اشکالی بروز نمی کند، زیرا بدن شما بعد از آن فرصتی برای استراحت پیدا می کند .این زمانی اتفاق می افتد که استر س بخشی از یک بازی، یک ورزش و یا حتی یک رابطه عاشقانه باشد. احساس هیجانی که در این موقع می گیرید استرس خوب است و از فعالیت هایی نشأت می گیرد که تحریک کننده اند و به اراده انسان پایان می گیرند.

استرس بلند مدت
اما اگر استرس بلند مدت باشد و شما بر آن کنترلی ند اشته باشید بدنتان فرصتی برای استراحت پید ا نمی کند و اثرات این استرس بد، خودش را نشان می دهد قلب در نهایت یک عضله است، یک ماشین دائمی نیست دیری نمی پاید که با ضربان جا افتاده و یا تندی ضربان قلب مواجه می شوید و بعید نیست که روی قلبتان نیز درد بگیرد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید