بخشی از مقاله

چکیده

تحلیل هویت اجتماعی و فرهنگی افراد بر مبنای رفتارهای مصرفی و الگوی سبک زندگی موضوعی است که در دهههای اخیر در میان صاحبنظران علوم اجتماعی مطرح شده است. این رویکرد با تأکید بر اساس تفکیک بین افراد بر مبناهای فرهنگی و شاخصه های اجتماعی سغی در شناخت انسان مدرن و سنتی در جوامع دارد. در این میان زنان به عناون نمیمی از جوامع انسانی همواره به لحاظ کنش ها و برخوردهای اجتماعی- مذهبی متفاوت از مردان بوده اندف نمود بارز اینگونه تفاوتهای ذهنی در قلمرو فرهنگ و مذهب را می توان در بین زنان روستایی مشاهده نمود.

در این راستا پژوهش پیش رو در تلاش است با تکیه بر مطالعات وسیع میدانی و پیمایشی به مطالعه، بررسی و شناخت ویژگیهای فرهنگی - مذهبی زنان روستایی دهستان فهلیان از توابع بخش مرکزی شهرستان ممسنی بپردازد. روش تحقیق در این مطالعه توصیفی - تحلیلی و ابزار گردآوری داده ها تهیه پرسشنامه و مصاحبه می باشد. جامعه آماری شامل 950 نفر از زنان روستایی این دهستان را تشکیل می دهد که از بین آنها تعداد 210 نفر با استفاده از روش کوکران به عنوان حجم نمونه تعیین شده اند.

ابزار سنجش نیز روش های اماری و نرم افزار Exell می باشد . نتایج تحقیق حاکی از آن می باشد که جامعه زنان روستایی مورد مطالعه به لحاظ باورهای مذهبی نسبت به مردان معتقدتر می باشند، به طوریکه بیش از 85 درصد از حجم نمونه واجبات و محرمات دینداری را کامل به جا می اورند. در زمینه داشتن اعتقادات فرهنگی و باورهای سنتی نیز زنان بالای 30 سال و خانه بیشتر دارای روحیه سنتی و محافظه کارانه بوده اند، و از بسیاری از ویژگیهای دنیای مدرن و ملزومات زندگی نوین اجتناب میورزیدند. در نهایت زنان در این دهستان بیشتر دارای آداب و رسوم سنتی بودند و بیشتر تابع مردان خانواده خود در زمینه های اقتصادی و سیاسی و حتی اجتماعی بودند و نوعی وابستگی به خانواده داشتند.

بیان مسأله:

در چند ساله اخیر برنامه توسعه و تحول به عنوان یکی از ضرورتهای و اولویت در دستور کار برنامههای مختلف دولت در کشورهای در حال توسعه قرار گرفته است. در این بین توجه به تمام جنبه ها و شاخص های توسعه مهم و ضوروری می باشد. از اینرو امروزه مطالعه فرهنگ جهت درک نظم اجتماعی و تحولات پرشتاب حاکم بر سازمانها و همچنین تبیین ابعاد مختلف توسعه امری ضروری است.

در این راستا مفهوم شناسی فرهنگ یکی از مباحث پایه در فرهنگ سازی هر جامعهای می باشد  چرا که بر اساس نوع نگرش نسبت به مفهوم فرهنگ، چیستی و چگونگی مهندسی فرهنگ جامعه نیز متفاوت خواهد شد. در  تعریف ماهوی فرهنگ، نظریه پردازان، از روایای گوناگون به تعریف فرهنگ پرداخته اند ؟ بعضی، آن را شیوه محسوب نموده اند؛  گروهی بازتاب اندیشه و شناخت بشر دانسته اند؛ پاره ای یا الگوهای رفتاری بشر،  مجموعه اندوخته های مادی و معنوی بشر را  فرهنگ  نامیده  اند؛  برخی  دیگر  الگوی  زندگی  بشر ارزش  ها،  هنجارها،  باورها  و  مجموعه  امور  پذیرفته  شده  و  هنجار  یافته را فرهنگ  برشمرده  اند

در این بین مجموعه شناخت و اندیشه بشر، شیوه یا الگوی زندگی و چگونگی تحولات فرهنگی و سیر تحولات فرهنگی، دگرگونیهای حاصل از فرهنگ و عوامل مؤثر بر تغییرات آن در جوامع انسانی مهم می باشد.

بسیاری گسترش فرهنگ مدرن را مقدمه ای برای توسعه می دانند و عده ای آن را عامل انحطاط جوامع بشری. هر چه هست، این فرهنگ درحال گسترش مرزهای خود در اقصی نقاط زمین، حتی در دورافتاده ترین نقاط آن می باشد. به گونه ای که بسیاری از اندیشمندان مانند گیدنز، تامیلنسون و غیره دم از جهانی شدن فرهنگ می زنند .اما بسیاری از فرهنگ ها و گروه ها نیز در برابر آن مقاومت می کنند و از گسترش این فرهنگ بیم دارند

ما به خوبی نمونه این بیم ها و امیدها را در سرزمین خود می بینیم و حتی کسانی که درصدد آشتی این دو نگاه و تلفیق آن ها هستند. شاید وجود حکومت دینی در ایران، پیچیدگی و هیمن طور اهمیت این مسئله را مضاعف می کند. به هر حال با هر رویکردی که به این موضوع نگاه کنیم، در می یابیم که آن مسئله ای اساسی و بنیادین به حساب می آید. به همین خاطر پدیده هایی که باعث گسترش ارزش های و خرده فرهنگ های مدرن می شوند، مورد توجه خاص قرار دارند و به آن ها به دیده دشمنی یا دوستی می نگرند. بنابراین لزوم توجه به فرهنگ که تجلی گاهی از اندیشه، ارزشها، باورها، سنن و اصول نانوشته و نوشته شده مردم هر سرزمینی می باشد، در مباحث توسعه و بهبود شرایط زندگی انسانها بسیار مهم و حائز اهمیت است.

آنچه که در چنین روندی قابل تأمل می باشد، ویژگیهای فرهنگی جامعه در گذر زمان و روندهای تاریحی مبعث از آن می باشد. به عبارت دیگر افراد با توجه به مقتضیات محیطی و شرایط زمانی- مکانی و طی روندهای تبادل اطلاعات و در اثر گسترش ایده ها و دنیای مدرن به طور خواسته و یا ناخواسته مجبور به تغییر در مبادی فرهنگی، ارزشها و حتی اعتقادات خود در زندگی به منظور هماهنگی بانیاز روزمره خود می باشند. حال این سؤال اساسی مطرح است که آیا لازم است در اصول و مبادی فرهنگی یک جامعه تغییراتی حاصل شود؟؟

در این میان روستاها به منزله بستر پیدایش و تکامل شهر و شهرنشینی به ویژه در جوامع در حال توسعه هستند که در اثر شرایط محیطی- سیاسی و اقتصادی- اجتماعی هر جامعهای در گذر زمان شکلیابی، رشد، تکامل و یا محو و نابود گشتهاند. تطورپذیری و پویایی یکی از ویژگیهای این سکونتگاههای انسانی میباشد که در فضا و طی روندهای زمانی به مدد تبادلات، تغییر شکلها و نقل و انتقالات صورت میپذیرد. در این بین بافت فرهنگی- اجتماعی روستاها به عنوان تجلیگاهی از شیوه زیستی- فرهنگی روستاییان در گذر زمان و با تغییر در ساختار و کارکرد روستاها و پدیدآمدن نیازمندیهای نوین برای روستائیان، اگر نتواند خود را با شرایط زمان و مکان آن جامعه سکونتگاهی وفق دهد؛ به مرور باعث ایجاد عدم رفاه اجتماعی، توسعهنیافتگی روستایی آن کانون سکونتگاهی خواهد شد 

یکی از مهم ترین ترین ویژگی های افراد خصایص دینی و مذهبی می باشد. به عبارتی با توجه به اینکه دین نقش اساسی با کارکردی مشخص در زندگی اجتماعی انسانها دارد.بنحویکه نمادها و شعایر دینی غالباً با فرهنگ مادی و هنری جوامع در هم آمیخته است. به طور مثال در سراسر سرزمینهای اسلامی قوانین دینی و شرعی در همه امور مادی و عنویِم اجتماعات به خصوص در ساختارهای اساسی روستاها و شهرهای این کشورها جاری و ساری میباشد. از اینرو لازم است با توجه به نقش برجسته دین و نهادهای دینی در امور زندگی مردم به مطالعه دین در تغییر و تحولات فرهنگی- اجتماعی جوامع بپردازیم.

دهستان فهلیان از توابع بخش مرکزی شهرستان به عنوان محدوده مورد مطالعه می باشد، به گونه ای که این در روستاهای دهستان ضمن برگزاری منظم و مستمر اعیاد و مناسبتهای مذهبی در همه سال و دعوت از عموم اهالی روستا برای شرکت در این جلسات که با بحث و سخنرانی روحانوین و بزرگان شهرستان و استان همراه می باشد. از این رو در پژوهش حاضر که با رویکردی توصیفی - تحلیل و انجام عملیات وسیع میدانی همچون مصاحیه و مشاهده و تهیه پرسشنامه انجام گرفته است، تلاش است با رویکردی ژرف و نظاموار به بررسی ویژگی ها و خصایص فرهنگی و ارزشها و اصول مذهبی زنان روستایی ساکن در روستاهای این دهستان بپردازیم.

ادبیات و مبانی نظری:
فرهنگ یک جامعه زمانی که به هنجارهای مورد پذیرش تبدیل می شود، مبدأ ارزش گذاری، زشتی و ز یبایی و خوبی و بدی  در  جامعه محسوب  می  شود.  از این  روی  مبدأ  هویت  و  شخصیت و  تمایز  یک جامعه  با  سایر جوامع  نیز قرار  می  گیرد . بدین منوال اهمیت توجه به هویت فرهنگی یک ملت به این  دلیل است که معرف و مروج باورها و اعتقادات فرد و جامعه بوده و عامل  تمایز حیات معنوی افراد و جوامع می باشد. همچنین هویت جامعه،تابع ارتباطهای پذیرفته شدهی آن جامعه است

وحدت بخشی و حفظ و ارتقاء انسجام اجتماعی کارکرد فرهنگ است ؟ فرهنگ، عامل  وحدت، انسجام و همبستگی یک جامعه می  گردد. از آنجاییکه توسعه دیگر مفهوم تک بعدی رشد را در بر ندارد، بلکه به تمام جنبه های انسانی چه مادی و چه معنوی جوامع می پردازد، باید برای برنامه ریزیهای توسعه همه جانبهحتماً به ویژگیهای فرهنگی جامعه توجه نماییم و به جای اینکه سعی نماییم تا از الگوهای توسعه ای که تنها به کشورهای غربی و الگو قرار دادن آنها برای جهان سوم پرداخته اند، تقلید کنیم، ویژگیهای فرهنگی جامعه خود را معیار قرار دهیم و الگوهای توسعه را بر آن مبنا تهیه نماییم.

بنابراین چیستی توسعه یک جامعه و میزان رابطه یا پیوستگی آن با فرهنگ آن جامعه، بحثی است که از سالهای دهه1960 م مدنظر قرار گرفت .بر پایه تاریخ نگاری وقایع توسعه، تا پیش از این دوران توسعه فرایندی اقتصادی و تکنولوژیک به شمار می رفت که تنها در افزایش سرانه محصول ناخالص ملی و به صورت ایجاد فرصتهای اقتصادی و شغلی و سایر امکانات اقتصادی ضروری برای توزیع وسیعتر منافع اقتصادی و اجتماعی حاصله، تبلور یافته بود که مفهوم کمیت پذیری توسعه: یا تلقی رشد از توسعه را شکل می داد

به این ترتیب، طی دهه های بعد، نظریات و مفاهیم جدیدی از فرهنگ و توسعه مطرح شدند که در آنها " توسعه " فرآیندی چند بعدی به شمار می آمد و علاوه بر اقتصاد، بر رفاه و شکوفایی انسان نظر می افکند.آنچه که در روند توسعه فرهنگی جوامع انسانی حائز اهمیت است، تغییرات و تحول فرهنگ و نمادهای هویتی و فرهنگی- ارزشی در بین افراد می باشد. اما تحول فرهنگی چگونه می تواند صورت پذیرد؟ چه عوامل درونی  و  بیرونی  متعددی  در  دگرگونی  فرهنگ  نقش  دارند؟

 یکی ازعواملی  که  در  تحول  فرهنگی  نقش  دارند،  نوآوری  فرهنگی  و فرهنگ پذیری است. در هر جامعه ای، انسان ها، با استعداد و خلاقیتی که دارند، می توانند از هر یکاز اجزاء فرهنگی مانند  ارزش ها، هنجارها، دانش ها، نهادها، آثار هنری و ابزار و متون، عناصر جدیدیابداع و به جامعه عرضه کنند ؟ در صورتی که  چنین عناصری مورد پذیرش عامه قرار گیرند، به عنوان یک عنصر فرهنگی جدید به جزء مربوطه اضافه و سبب دگرگونی در  آن جزء می شوند و سپس به علت وجود ارتباط متقابل بین اجزاء و نظام فرهنگی، ممکن است سبب  دگرگونی در کل نظام فرهنگی شوند

بدیهی است، هر چند عناصر فرهنگی بیشتری در مدت زمان کمتری، ابداع و به جامعه عرضه و مورد پذیرش  اکثریت مردم و اقع شوند، میدان دگرگونی حاصله در نظام فرهنگی، وسیع تر و سریع تر خواهد بود؟ بدین ترتیب، خلاقیت و  نوآوری  فرهنگی  و  فرهنگ  پذیری،  دو  عامل  عمده تحول  فرهنگی محسوب  می  شوند  و  از  آنجا  که  تحول  فرهنگی  لازمه   پیشرفت و توسعه در  تمامی ابعاد آن است، بنابراین بایستی  شرایطی فراهم گردد تا به این دو عامل، مجال بروز و  ظهور دهد

یکی دیگر از عوامل مؤثر بر تحولات فرهنگی نقش سازمانها و نهادهای مردمی در بسط و گسترش ارزشها و ایده های نو و جدید می باشد. از اینرو تغییر، دگرگونی یا تحول فرهنگی خواه ناخواه روی می دهد. در این میان لازم است افراد، سازمانها و حتی دولت - البته به شکل غیر مستقیم - ضمن بسط و گسترش ایده ها و ارزشهای نوین در جامعه موجبات حمایت و حتی حفاظت از باورهای فرهنگی و اصول و مبادی فرهنگی خود را نیز مهیا سازند، چرا که در عصر نوین ارتباطات و جهانی شدن اولین بعد از تغییر متوجه فرهنگ افراد می شود.

در این راستا لازم است با تأسی و راه اندازی نهادهای مذهبی - چراکه جامعه ما مذهبی و دارای ارزشهای غنی سنتی- ارزشی است - ضمن تحول و ایجاد روندهای توسعه در کشور موجبات حفظ حرمت و بسط این ارزشهای فرهنگی میسر شود. با درک این مطلب که ارتباطات و نحوه برخورد انسانها با افراد و محیط پیرامون تحت تأثیر نوع نگرش و جهانبینی خاصِ او قرار دارد، میتوان در هر ساختار، کارکرد و رفتار بشری اثرات این جهانبینی را مشاهده نمود

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید