بخشی از مقاله
چکیده
در میان دیدگاههای یک شاعر درباره مسائل مختلف از قبیل روابط اجتماعی، رابطهنسان با خدا و طبیعت ، کَند و کاو روان آدمی و ...، نوع نگاه یک شاعر یا نویسنده به شهر زادگاه خود میتواند مهم باشد، چرا که در سایه توجه به آن شهر میتوان نوع اندیشه و عاطفه وی را به تاریخ و ادبیات و دین سنجید. محمد تقی بهار - ملکالشعرا - به عنوان شخصیتی چندبعدی که هم در نظم و هم در نثر و هم در تحقیقات ادبی دارای جایگاهی ویژه در دوره مشروطه و معاصر است، دارای آثاری است که از جنبههای مختلف دارای ارزش بررسی هستند. از جمله آن که وی در اشعارش اعتنای فراوانی به خراسان نشان میدهد که در برخی موارد از علاقه ساده یک انسان به شهر و دیار خود فراتر است.
تاریخ ایران به ویژه خراسان قدیم به شدت مورد توجه ملک الشعرا بود و از این رو به زبانهای ایران باستان و نیز به فردوسی و شاهنامه علاقه فراوان نشان داد. به نظر میرسد نگاه وی به خراسان به هیچ وجه تکبعدی نیست، بلکه دارای جنبههای متکثر و متنوعی است که از نکوهش پارهای رفتارها و یا عوامل حکومت تا ذکر مفاخر خراسان و ستایش خراسانیان را دربرمیگیرد. گاهی هم خراسان را در قیاسی معنادار در تقابل با پایتخت، که از آن به ری تعبیر میکند، قرار میدهد. در این مقاله خواهیم کوشید با شیوه توصیفی- تحلیلی جنبههای مختلف منطقه خراسان را در حوزه اندیشه و عاطفه ملک الشعرا بررسی کنیم و از این جهت در دیوان مرحوم بهار همه مواردی را که در سه حوزه "خراسان"، "مشهد"، و "طوس" وجود داشت، استخراج کردهایم.
مقدمه
محمد تقی بهار،معروف به ملکالشعرا، - 1265 -1330 - ، یکی از نامآوران ادب معاصر ایران است که از جنبههای مختلف دارای سوابق ارزنده است: در زمینه مبارزات سیاسی و آزادیخواهانه دوره مشروطه و پس از آن فعال بود و به نمایندگی مجلس و حتی به وزارت رسید و البته زندان و تبعید نیز گریبانگیر وی شد ، در روزنامهنگاری یکی از پیشروان است، در زمره موفقترین شعرای یکصدساله اخیر به شمار میآید، و نیز در زمینه تحقیقات ادبی آثار درخشانی دارد از جمله تألیف اولین اثر سبکشناسی در ایران - سبکشناسی یا تاریخ تطور نثر فارسی - که به واسطه آن وی را "پدر سبکشناسی" در ایران لقب دادهاند.
بهار در دورهای عجیب و پرآشوب زیست. هنوز چندی از توفیق وی در به دست آوردن مقام ملکالشعرایی آستان رضوی نگذشته بود که نخستین حرکت بزرگ ملی ایرانیان برای رسیدن به حکومت قانون، یعنی مشروطه، به پیروزی رسید. از این پس وی همه توان خود را جهت حمایت از این حرکت مردمی به کار گرفت. با این وجود دچار ناکامیهای فراوانی شد که از آن جمله میتوان به استبداد صغیر و مقاومت مذبوحانه محمدعلی شاه و پس از آن شکست جریان مشروطهخواهی، جنگ جهانی اول و هجوم بیگانگان به سرزمین ایران، و حبس و تبعید وی اشاره کرد.
با همه این ناکامیها توفیق یافت که در میان شاعران پرشور دوره مشروطه شعری بسراید که از جهت ادبی وزانت بیشتری داشت و ماندگارتر شد: » استادی و هنرمندی گوینده، سخن او را در سطحی بالاتر از آثار همه شعرای عهد انقلاب قرار میدهد« - آرینپور، . - 126 : 1387 از مهمترین ویژگیهای بینش بهار میتوان به تلفیق تجدد و سنت در نظر وی اشاره کرد. از مجموعه سخنان و مقالات او این نکته کاملا مبرهن و روشن است.
جالب آن که در شاعری نیز وی دقیقا به این رفتار پایبند بود و در قالب سنتی شعر فارسی، مضامین نو و دغدغههای تازه و اجتماعی مردم آن عصر و آرزوهای نسل بعد را مطرح میکرد: » ملک الشعرا بهار با همان زبان فاخر و استوار سبک خراسانی قصیده میگفت، اما دید و ذهن او امروزی و نوین است.« درباره مرحوم بهار تاکنون آثار فراوانی پدید آمده است: از جمله کتاب بسیار مهم "بهار و ادب فارسی" - مجموعه یکصد مقاله از ملک الشعرا - به کوشش محمد گلبن، همچنین کتاب "یکصد و دهمین سالگرد میلاد بهار" اثر دکتر سید هادی حائری - کورش - که مجموعه مقالات و اشعار و نظرات دیگران در باب بهار است.
در این کتاب تلاش شده که مقالات، سخنرانیها، نقطه نظرات و اشعار نویسندگان و شاعران و محققان بزرگ ادب ایران درباره بهار در یک مجموعه گردآوری شود که به ویژه جلد نخست آن حاوی مقالاتی از بزرگان و استادان طراز اول ادبیات کشورمان است - رک. حائری، 1375، ج . - 1 ولی با جستجوی فراوان این نتیجه برای نگارنده حاصل شد که تاکنون درباره خراسان در شعر بهار - با وجود همه اهمیتی که نام و مکان خراسان برای آن مرحوم داشت- تحقیقی ، حتی در حد مختصر، انجام نشده است.
با این وجود اشاراتی بسیار کوتاه بر زبان و قلم محققان بزرگی مانند مرحوم زرینکوب و دکتر اسلامی ندوشن درباره موقعیت خراسان در اندیشه ملکالشعرا جاری شده که در این مقاله از آنها بهره خواهیم برد. جالب آن است که در حالی تحقیقی در این موضوع صورت نگرفته است که یکی از پرکاربردترین واژگان در دیوان تقریبا سی هزار بیتی بهار، "خراسان" است و شاید بتوان ادعا کرد که هیچ مفهوم دیگری به اندازه "خراسان"، "مشهد" و "طوس"در دیوان بهار پُرشمار نیست. به نظر میرسد که خراسان در شعر بهار تکمحور و یک بُعدی نیست، بلکه وی از زوایای مختلف، حتی انتقادی، به آن توجه داشته است.
آثار بهار
درباره آثار بهار این نکته گفتنی است که متأسفانه وی نتوانست در زمان حیاتش برخی از آنها را منتشر کند، مانند دیوان شعرش که از قضا بسیار تأکید داشت با نظارت خودش کار چاپ آن انجام شود که این امرمحقّق نشد. کتابهای وی شامل امور تحقیقی و نیز پارهای آثار تصحیح انتقادی است. برخی نیز ترجمه آثار ایرانی پیش از اسلام است. این آثار به ترتیب تاریخی عبارتند از:
.1 منظومه چهار خطابه .2 . - 11305 - اندرزهای آذرپاد مار اسفندان - ترجمه منظوم از پهلوی - .3 . - 1312 - یادگار زریران - شاهنامه
گشتاسب - - . - 1312 این اثر هم ترجمهای منظوم از پهلوی است. .4 زندگانی مانی . - 1313 - تاریخ سیستان - به همت محمد رمضانی - - .5 . - 1314 مجمل التواریخ و القصص - تصحیح و تحشیه - به همت محمد رمضانی - .6 . - 1318 سبکشناسی یا تاریخ تطوّر نثر فارسی در 3 جلد .7 . - 1321 - تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران - انقراض قاجاریه - - .8 . - 1323 منتخب جوامع الحکایات و لوامع الروایات .9 . - 1324 - تاریخ بلعمی - تصحیح - . - 1341 - این اثر به همت محمد پروین گنابادی به چاپ رسیده است. .10 سبکشناسی یا تاریخ تطوّر شعر فارسی - به کوشش علیقلی محمودی بختیاری - . - 1342 - درباره مقالات وی میتوان چند حوزه عمده را در نظر گرفت.
چنانکه در کتاب ارزشمند بهار و ادب فارسی نیز چنین دستهبندیی وجود دارد - رک. بهار، 2 :1371 ج - ، این حوزهها عبارتند از: شعرشناسی و شاعران، تحقیقات ادبی، نقد و معرفی کتابها - قدیم و جدید - ، بحثهای لغوی و دستوری، قطعات ادبی، درباره مردان ادب و سیاست، و نیز ادبیات معاصر. در این نوشتار از آنجا که مجالی بیش از این نیست، از معرفی مقالات بهار صرف نظر میکنیم، به ویژه که حدود یکصد مقاله از آن مرحوم منشر شده است. عمده آثار بهار در زمانه کنارهگیری از کارهای سیاسی و با عشقی ستودنی به آثار فرهنگی و ادبی انجام شده است: » بسیاری از آثار قلمی او ثمره روزگار انزوا است و خانهنشینی. در عین تنگدستی ازوجه معاش خود کاست و نسخه خطی تاریخ سیستان را خریداری کرد و مدتی از عمر را در تصحیح آنها گذراند و حاصل کوشش خود را در دسترس همگان قرار داد« - یوسفی،