بخشی از مقاله
چکیده
در نظام برنامهریزی شهری کشور شاید مکانیابی و ساخت شهرهای جدید یکی از بزرگترین و مهمترین راهبردهای توسعه فضایی-منطقهای و شهری بوده که اهداف بسیار متعدد و متکثر فضایی، اجتماعی، شهری، روستایی، در مقیاس-های مختلف ملی، منطقهای و محلی بر آن مترتب بوده و هست، بنحویی که از دهه 60 هنوز این فرایند و اقدام مداخله-ایی مسیر خود را طی میکند تا به مرور به مدارج بالایی رشد و توسعه و پویایی خویش رسیده و بتواند به تعریف و تبیین جایگاه خویش در نظام سکونت و فعالیت بپردازد.
از اساسیترین اهداف این شهرها کمک به حل مشکلات اجتماعی، اقتصادی و محیطی کلانشهرها میباشد لیکن با از گذشت چند دهه از تاسیس این شهرها در کشورمان آنچنانکه که پیش بینی شده بود به اهداف خود دست نیافتهاند و مسائل ومشکلات از جمله عدم برخورداری از خدمات زیربنایی و روبنایی در استانداردهای بالا به ویژه خدمات رفاهی و شهری در شهرها روز به روز افزونتر گشته است.
این تحقیق با هدف ارائه تصویری از روند توسعه اجتماعی و اقتصادی و کالبدی در هفت شهر منتخب از کلانشهرهای تهران، تبریز، اصفهان و شیراز تهیه شده است. نوع تحقیق کاربردی و روش آن نیز تحلیلی- مقایسهای میباشد.42 شاخص مورد مطالعه از مراکز آمار و شرکت عمران شهرهای جدید تهیه شده است و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز از روش ویکور که یکی از روشهای تصمیمگیری چندمعیاره میباشد استفاده شده است.
طبق نتایج بدست آمده از بررسی شهر جدید هشتگرد با میزان - 0,027 - Qi، از لحاظ برخورداری از شاخصهای اقتصادی، شهر جدید پرند با میزان - 0 - Qi از لحاظ برخوداری از شاخصهای اجتماعی -فرهنگی و شهر جدید مجلسی با میزان - 0,25 - Qi از لحاظ برخورداری از شاخص-های کالبدی در جایگاه نخست در میان شهرهای مورد مطالعه قرار گرفتهاند. در نهایت شهر جدید مجلسی با میزان Qi - 0 - از لحاظ برخوداری از کل شاخصهای 42 گانه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در جایگاه نخست قرار گرفته است.
-1 مقدمه
طبق گزارشهای سازمان ملل متحد نیز در سال 1970 جمعیت نقاط شهری جهان معادل 36,6 درصد و در سال 1994 به حدود 44,8 درصد و در سال 2025 به حدود 61,1 درصد افزایش خواهد یافت. این نسبت برای کشورهای کمتر توسعهیافته از 25,1 درصد در سال 1970 به 57 درصد در سال 2025 و در کشورهای پیشرفته از 67,5 به 84 درصد خواهد رسید.[1] یکی از پیامدهای منفی و یا مثبت این افزایش عظیم جمعیت، افزایش شهرنشینی میباشد که یکی از مهمترین روندهای جمعیت شناختی و جریانی جهانی در قرن حاضر میباشد.
و پیش بینی میشود که در قرن جدید بیش از نیمی از جمعیت جهان در محیطهای شهری زندگی کنند. با توجه به رشد آتی جمعیت شهرنشین، گسترش شهری در راس مسائل شهری جهان است. گسترش روزافزون جمعیت شهری و رشد بیرویه شهرها به ویژه شهرهای بزرگ و بروز مشکلات و تبعات منفی ناشی از آن موضوعی است که همواره دغدغهی خاطر دانشپژوهان علاقمند به موضوع، مسؤلان و برنامهریزان شهری بوده است
برای جلوگیری از این رشد بیرویه شهری که پدیده مطلوبی به شمار نمیآید. راهکارهایی شامل: نظارت بر نرخ رشد طبیعی جمعیت شهرنشین و توزیع جمعیت شهرنشین تا حدود بسیار زیادی موثر است. با این حال اگر به هر دلیل این دو راه حل را نتوان انجام داد و یا انجام آن موفقیتآمیز نبود، گسترش شهر حتمی است. در صورتیکه نیازهای توسعه شهری از طریق بهسازی و نوسازی بافتهای درونی شهرها و گسترش پیوسته شهرهای موجود در مکانهایی که با محدودیت طبیعی و مصنوعی روبهرو نیستند، برآورد نگردد، لزوم گسترش ناپیوسته شهری ضرورت مییابد. درصورتی که برای سرریز جمعیت باقی مانده برنامهریزی نشود، شهرهای خودروی بیبرنامه با رشد قارچی به وجود خواهند آمد. و در دراز مدت صرف هزینههای گزاف برای حل مشکلات این قبیل شهرهای بیبرنامه اجتناب ناپذیر خواهد بود.
باتوجه به مسائل و مشکلات فوق، انواع راهکارها و راهحلها جهت غلبه برآنها و ایجاد تعادل و توزارن در رشد شهری و ارتباط منطقی بین شهرها و فضای پیرامون ارائه و اجرا گردیدهاند که یکی از آنها ایجاد شهرهای جدید به عنوان راهکار اساسی جهت حل معضلات شهرهای بزرگ و ایجاد تعادل در توزیع امکانات و توازن در نظام سلسله مراتبی شهرها بود که با دیدگاههای متفاوت و معیارهای مختلف در نقاط گوناگون جهان طراحی و احداث گردیدند
درحال حاضر با مطالعه وضع کنونی شهرهای جدید کشور و نحوهی سکونت در آنها مشخص میشود پروژه طراحی شهرهای جدید از اساس در ایران با شکست مواجه شده است.
چنانکه از وضعیت این شهر های جدید کنونی مشخص است. یکی از دلایل عدم استقبال مردم از این شهرها مساله کمبود امکانات اولیه مناسب در آن ها است. به طوری که امروزه با گذشت چندین سال از ساخت بعضی از این شهرها اندک ساکنین آن ها با مشکل نبود آب مناسب شرب روبه رو هستند.
لذا این تحقیق با هدف بررسی جایگاه هریک از شهرهای منتخب از چهار مادرشهر بزرگ کشور تهیه شده است. برای نیل به این مهم، از یک سری شاخص استفاده میشود که به طور کلی این شاخصهای توسعه جهت فعالیتها را مشخص و از حیث مفهومی چارچوب مناسبی را برای هدفگذاری تدوین و برنامهریزی و ارزشیابی فعالیتها در شهرهای مورد مطالعه به دست میدهند.
-1 مبانی نظری
شهرهای جدید: بحث ایجاد شهرهای جدید دارای تاریخی طولانی است و از پنج سده پیش از میلاد، در مستعمرات یونان وجود داشته است. اما شهرهای جدید، به مفهوم مکانی برای رفع مشکلات ناشی از سرریز جمعیت کلانشهرها، ریشه در توسعه های شهری بعد از جنگ جهانی دوم در انگلستان دارد، که طی حدود سه دهه، 28 شهرجدید به عنوان راهبردی دولتی و به منظور کاهش و رفع مشکلات اجتماعی، اقتصادی و کالبدی نواحی شهری ساخته شد. در دورههای مختلف تاریخی، در اقصی نقاط دنیا، شهرهایی با اهداف مختلف احداث شدهاند که آنها را میتوان شهرهای جدید نامید
شهرهای جدید در نظامهای اجتماعی- اقتصادی جهان با توجه به تحولات نظریهای بسیار دگرگون شدهاند. هنوز تعریف جامعی برای شهرهای جدید ارائه نشده است، اما میتوان تعاریف زیر را برای آنها پذیرفت.[4] شهر جدید شهری است که از نظر اشتغال به مادر شهر متکی نباشد و از لحاظ خدمات نیز تا حد امکان خودکفا باشد. براین اساس شهر جدید یک کانون شهری متعادل و متوازن اجتماعی خودکفا و قائم به ذات است که در اصل برای جذب سرریز جمعیت و اشتغال از مجموعه شهری یا کلانشهر مجاور برنامهریزی و ساخته میشود. برخی شهرهای جدید تمهیدی برای اعمال سیاستهای منطقهای محسوب میشوند.
بنابراین رشد شهرنشینی در قرن حاضر و موضوع ایجاد شهرهای جدید به عنوان یک ضرورت در جهت جذب سرریز جمعیت شهری و به منظور تمرکززدایی جمعیت و اشتغال در جهان و از جمله در ایران مطرح و اجرا شده و دارای پیامدهای زیادی بوده است
توسعه: بحث توسعه و عدم توسعه یکی از چالش برانگیزترین مباحت در دنیای امروزی است که متاثر از عوامل و شرایط مختلف مکانی، زمانی و نیز میزان ارزش متفاوت معیارها و ملاکهای مختلف در سنجش توسعه میباشد. [6] توسعه یافتگی هر منطقه و میزان برخورداری از قابلیتهای مختلف طبیعی و اقتصادی و میزان بهرهمندی از امکانات و چگونگی استفاده از آنها، گویای وضعیت آن منطقه است
و اطلاع از نقاط قوت و ضعف آن، نوعی ضرورت، جهت ارائه طرحها و برنامه محسوب میشود. بطوریکه استفاده از شاخصهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، بهداشتی و... میتواند معیار مناسب هم برای تعیین جایگاه آن نواحی و همچنین عاملی در جهت رفع مشکلات و تنگناهای مبتلا به خود برای نیل به رفاه اقتصادی و سلامت اجتماعی جهت رسیدن به توسعه باشد
یکی از ارکان توسعه، جامعیت و یکپارچه بودن آن در رفع عدم تعادلهای اقتصادی و اجتماعی درون منطقه است و هدف آن بهبود شرایط موجود و حرکت در مسیر مطلوب جهت رفاه میباشد.[8] و راه حلی است در جهت رفع فشارها و مشکلات که پیوسته بین بخشهای مختلف زندگی اجتماعی و انسانی وجود دارد.
همچنین سطحبندی توسعه، روشی برای سنجش توسعهی مناطق است که اختلاف مکانی، فضایی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مناطق را نشان میدهد و وضعیت مناطق را نسبت به یکدیگر از نظر سطح توسعه
مشخّص میکند .با این روش، روند شکلگیری توسعهی قطبی مناطقمشخّص میشود و در نهایت، در برنامهریزی توسعهی مناطق، مناطق نیازمند و کمتر توسعهیافته تعیین و از نابرابری مناطق جلوگیری میشود
شهرهای جدید ایران و روند توسعه آنها : در ایران نیز رشد شتابان شهرنشینی در سه دههی گذشته با توان تجهیز فضاهای شهری و گسترش زیر ساختها متناسب نبوده و مشاغل مولد مورد نیاز را ایجاد نکرده است . از آنجا که توزیع فضایی شهرها و جمعیت کنترل شده در چهارچوب یک برنامه جامع که مبتنی بر هماهنگیهای بخشی و ناحیهای باشد صورت نگرفته است. مشکلاتی ناشی از رشد شتابان جمعیت شهرنشینی ابعاد پیچیدهای یافته است در نتیجه مشکلاتی نظیر گرانی مسکن، بیکاری و اسکان غیررسمی به شدیدترین شکل ممکن در سیمای جامعه شهری کشور ظاهر شده است که رفع آنها مستلزم تلاش همه جانبه و برنامهریزی شدهای است.
از طرفی دیگر عوامل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در کشور به پیدایش و رشد کلانشهرهایی نظیر تهران، شیراز، اصفهان، تبریز و مشهد منجر گردیده است. بنابراین توزیع فضایی شهرها و جمعیت کشور و هدایت و کنترل آنها در قالب یک برنامه هماهنگ صورت نپذیرفته است. در نتیجه این عوامل، رشد شتابان شهری ابعاد پیچیدهای به خود گرفته است.
ایجاد شهرهای جدید را میتوان یکی از مهمترین سیاستهای وزارت مسکن و شهرسازی برشمرد. واضح است اگر این سیاست اتخاذ نمیگردید، قطعا با رشد فزاینده جمعیت و رشد بالای شهرنشینی در کشور، معضلات بخش مسکن و سایر مسائل و مشکلات شهرهای بزرگ به مراتب افزونتر میشد.