بخشی از مقاله
چکیده:
این مقاله سعی بر آن دارد تا به تحلیل معنایذهنی خیرین اصفهانی از عدم کمک به سازمانهای سلامت زنان بپردازد. سازمان-های مذکور طی چندسال گذشته با مصوبهی هیأت دولت برای رسیدگی به زنان درمعرض آسیبهای اعتیاد و روسپیگری - به-صورت مستقیم یا غیر مستقیم - تشکیل شدهاست. ازطرفی مسئولان این سازمانها با نیازهای مالی مواجه هستند و از طرف دیگر با پاسخ منفی خیرین مواجه میشوند. بسیاری از پژوهشگران و مسئولان در این حوزه نیز اعتقاد دارند که نیاز مالی میتواند از دلایل مهم رویآوردن افراد به کجرویها باشد. بههمین منظور بااستفاده از رویکرد کیفی و روششناسی پدیداری به تحلیل پرداخته تا فهمی همدلانه از دیدگاه شرکتکنندگان در پژوهش بهدستآورد.
اطلاعات ازطریق 10 مصاحبهی عمیق گردآوری شده و با روش هفتمرحلهای کلایزی تحلیل شده است. یافتهها حاکی از آن است که خیرین اصفهانی نهتنها در رابطهبا کمک به زنان درگیر آسیبهای اعتیاد و تنفروشی مخالفت سرسختانه دارند، بلکه در این مخالفت خود رویکرد سلب مسئولیت یا اعمال خشونت نسبت به این زنان را نشان میدهند. در مقولهی مخالفت سلبی، شاید بتوان مدعی شد که با کدهای "نداشتن اعتماد به افراد و مسئولین" و "ارجاع مسئولیت ساماندهی این افراد به دولت" بهگونهای با فرافکنی مواجه هستیم. در این رویکرد دیدگاه-های مردسالارانه نسبت به زنان آسیبدیده و همچنین زنانِ مسئول این سازمانها به وضوح به چشم میخورَد. در مقولهی مخالفت قهری، نه تنها با رویههای سلب مسئولیت از خود مواجهیم بلکه شاهد نظرات خشونتآمیز و درخواست برای اعمال مجازات و حتی از بینبردن افراد درگیر آسیب از جانب خیرین هستیم.
کلمات کلیدی:تحلیل تفسیری؛ معنای ذهنی؛ خیّرین؛ مراکز سلامت زنان؛ زنان در معرض آسیب
مقدمه
مواجهه با آسیبهای اجتماعی جوانب مختلف دارد؛ درک و بیان آسیب تا نامیدن یک کنش به عنوان جرم1 یا کجروی و2 تبعاً پیامدهای چنین اطلاقهای زبانی متفاوت و حایز تاثیرات مختلف است. رویکردهای مبتنی بر کنشمتقابلگرایی اجتماعی3 با این دو بهعنوان پدیدهای برساختی4 مواجه میشوند. - گیدنز، - 1389:304 ازطرفی میتوان مدعی شد که آسیبهای جنسیتی شده نهتنها با پیامدهای ناشی از وجود آن مساله مواجهند بلکه جنسیت5 به عنوان یک عامل تاثیرگذار قوی، نقش مهمی در برچسبزنی6 به افراد بازی میکند. مراکز سلامت زنان از اواسط دههی هشتاد شمسی با مصوبات گوناگون از جانب نهادهای ذیربط با تکیه بر شناسایی، کنترل و کاهش آسیبهای زنان در معرض اعتیاد - بهطور مستقیم یا غیرمستقیم - و آسیبهای جنسی به تدریج در شهرهای مختلف پاگرفتهاند که البته تعداد این مراکز چندان زیاد نیست.
یکیازکارهایخیرین خدمات عامالمنفعه است. خیرین برخیاز وظایفیکه دولتها نمیتوانند یا نمیخواهند مسئولیتش رابهعهدهبگیرند بردوشدارند، لذا از ایشان انتظار-میرود که بخشیاز خدماتشان را نثار زنانی کنند کهاز حمایت دولت و خانواده بهدلایلی بهدور هستند.افرادی که این مراکز بدیشان ارایهی خدمات میکنند، زنانی هستند که یا به صورت مستقیم درگیر اعتیاد هستند و یا در خانواده با این آسیب روبرو بوده و بهویژه دارای همسران معتادند. ایشان از طرق مختلف شناسایی، به مراکز معرفی و جهت تشکیل پرونده، مشاوره، معاینه و درمان تحت پوشش رایگان مرکز قرار میگیرند. از طرفی رابطان مراکز با شناسایی افراد دارای آسیب و محل یا پاتوق آنها برای پیشگیری از افزایش بیماری-های رایج در پاتوقهای موادمخدر و پاتوقهای جنسی، لوازم پیشگیری از سرایت را به رایگان در اختیار قرار میدهند و سعی در جذب افراد به مراکز برای آغاز روندهای بهبودی دارند.
در این میان به اذعان مسئولین این سازمانها، مهمترین پیوند بین این افراد و مراکز، بعد از خدمات معمول، ارایهی کمک است. بسیاری از افرادیکه به این مراکز مراجعه میکنند، به لحاظ شرایط معیشت اقتصادی در اوضاع نابسامانی بهسرمیبرند، دارای همسر و فرزندند و طیف وسیعی از آسیبهای اجتماعی را خود یا خانوادهشان تجربه کردهاند.7 فقر نیز از عوامل مهمی است که هم در جایگاه زمینه و هم در قامت پیامدهای آسیب ظاهر میشود.شاید بتوان مدعی شد که سازوکار امر خیر در کشور بسیار پیچیده است؛ از طرفی نهادهای بزرگی همچون کمیتهی امداد و سازمان بهزیستی و ...
خود را متولیان مهم و اولیهی انجام کارهای خیریه در کشور قلمداد میکنند، و از دیگرسو شاهد آن هستیم که انجمنهای خیریه با ابعاد کوچکتر و یا خیرین به صورت شخصی، در بسیاری از مواقع ترجیح میدهند که خود به صورت مستقیم بر روند کار احاطه داشته باشند. این دوگانگی در امرخیر دارای متولی عمومی8 و خصوصی9نهتنها میتواند بر شکلنگرفتن اعتماد لازم در محول ساختن اختیارات به حوزهی عمومی10را یادآور شود، که در مورد خاص تحقیق حاضر، میتواند روند سخت جلب منابع برای حمایت از سازمانها و مراکزی را که مراجعهکنندگانشان بهلحاظ اجتماعی داغ11یا برچسب12 خوردهاند را نشانبدهد.
طرح و بیان مسأله
در نوشتار حاضر سعی برآن است تا بااتخاذ رویکرد تفسیرگراییاجتماعی و روششناسی پدیداری به تحلیل تفسیری13 معنای ذهنی14 خیرین اصفهانی از کمک/عدمکمک به مراکز سلامت زنان پرداختهشود. در پارادایم تفسیری، افراد معناساز و عامل تلقی میشوند و معنا درخلال روابط انسانی و در بیناذهنیت افراد است که ساختهمیشود. - ایمانa،1394، - 79 واقعیتهایی که افراد در قالب تجربه به دست میدهند، اموری واجد معنا هستند که باید با رویکرد نگاه از درون فهمیده شوند. - محمدپور و همکاران، - 312 : 1388 تفهم همدلانه کهاز استراتژیهای پژوهش استفهامی است بر استخراج مفاهیم تخصصی ازخلال تعاریف روزمره که شرکتکنندگان درتحقیق بهدستمیدهند تاکیددارد. - بلیکی،1392، - 143
پژوهشگران در مطالعاتی که مبنای این تحقیق قرار گرفتهاست دریافتند که نیازهای مالی را میتوان یکی از مهمترین محرکهای کشش بهسمت کجرویهایی نظیر اعتیاد و تنفروشی دانست. همچنین نابسامانیهای نهادهای دیگری چون خانواده در اجتماع در این امر بسیار تاثیرگذار بودهاند. علاوه بر پایگاه اقتصادی-اجتماعی و آسیبهای اجتماعی، در دسترس بودن موادمخدر، آشفتگیهای خانوادگی و ازدواج ناموفق و ... همگی از عواملی هستند که در رویآوردن افراد به اعتیاد موثرند. - خادمیان و قناعتیان، - 84 :1387 البته باید اذعان داشت که نمیتوان با قطعیت راجع به عامل فقر صحبت کرد، چه این که در برخی پژوهشها افراد این نتیجه به دست آمده است که چون افراد در جامعه راههای مشروع رسیدن به درآمد و ثروت را قابل وصول نمیبینند، نه این که لزوماً درگیر فقر باشند، به کجرویهایی نظیر روسپیگری روی میآورند. - ربانی و قانع، - 66:1394
باید در نظر داشت که در پژوهشهای کیفی، تجربه درون زمینهای منحصربهفرد رخ میدهد و در گزارش و مواجهه با آن باید از تعمیمدهیِ کلان پرهیز گرد. - ساعی، - 187 : 1391 - فلیک، 74 :1391و - 75مراکز سلامت زنان خارج از ردیفهای تعریف شدهی مصوب و پیشبینی شده هزینههایی دارند که برای جذب افراد به مراجعههای بعدی از جانب مسئولین این مراکز بسیار ضروری توصیف میشوند. باتوجه به پاراگراف پیشین، شاید فقر عامل نباشد اما پیامد بهویژه برای اعتیاد قلمداد میشود. از طرفی باید دانست که بسیاری از زنانی که به این مراکز مراجعه میکنند، نه تنفروشند و نه معتاد، بلکه در خانواده دارای چنین آسیبهایی هستند بهویژه اعتیاد همسر و برای مشاوره، معاینات بیماریهای مقاربتی و زنان و ... مراجعه میکنند و عملاً سرپرستی خانوادههایشان را برعهده دارند، درحالیکه افراد مسئولین این مراکز زمانی که به خیران برای جلب حمایت مراجعه میکنند، با جوابهای رد مبتنی بر تلقی روسپیبودن تمام مراجعان این موسسات روبرو میشوند.
آنچه که دور از نظر نباید بماند، مسئولیت اجتماعی15افراد، و در تحقیق حاضر خیرین، است. مراجعه کنندگان به این سازمانها اگر به ادبیات گافمن16 پایبند باشیم، با نوعی از داغ ننگ مواجهند که آنان را نهتنها شامل مکانیسمهای طرد اجتماعی میکند، بلکه باعث میشود تا افراد داغ خورده بر اثر مشاهدهی عدم پذیرش اجتماعی، به گروههایی تمایل پیدا کنند که بدانها نسبت داده شدهاند. - گافمن، 36 :1386و - 37
از دیگرسو در پژوهشهای مقدماتی - پایلوت - مشخص شد که خیرین یا آشنایی با این مراکز ندارند و در صورت آشنایی یا پس از آشنا شدن، به سبب حساسیت اخلاقی جامعه چندان تمایلی به کمک به این موسسات ندارند.با تمامی این توصیفات در این مقاله سعی بر آن شد تا با اتخاذ رویکرد تفسیری و روششناسی پدیداری، به معنای ذهنی که خیرین اصفهانی برای عدم کمک خود به مراکز سلامت زنان قایلند پرداخته شود. خیرین موردارجاع، افرادی هستند که وابستهبه سازمان خاصی نبوده و با هزینه و صلاح-دید شخصی به گسترهی وسیعی از امورخیر میپردازند. باتوجه به اینکه در مطالعاتمقدماتی غالب خیرین خودرا نسبتبه کمکبه سازمانهای سلامتزنان بیرغبت نشان میدادند و مسئولین مراکز مذکور نیز از این مسأله صحبت میکردند، نظرخیرین مخالف کمکبه موسساتموردنظر جویاشدهاست.
اهمیت مطالعه، ملاحظات و سوال تحقیق
نهتنها رویکرد خیرین در رابطه پدیدههای اجتماعی که به گونهای در پیچیدگی با عقاید قالبی17و موضعگیریهای اخلاقی جامعه هستند کمتر یا میتوان مدعیشد که اصلاً مورد پژوهش، بحث و تحلیل قرار نگرفته، بلکه شاید بتوان مدعی شد که ساز و کار امور خیریه در جامعه تا حدی در هالهای از تقدس پیچیده شده که بعضاً نزدیک شدن به ساحت آن ولو به نیت درک و تفهم و نه صرفاً نقد باشد، گستاخی تلقی میشود. این مسأله به وضوح در روند این پژوهش برای محققین به چالش تبدیل شد. از طرفی تجربهی حضور پژوهشگران در مراکز سلامت زنان و در جریان مسایل و نیازهای مسئولان و مراجعان این سازمانها قرار گرفتن، زمینههای تحقیق را در اندیشهی محققان ایجاد کرد و از سوی دیگر تلاش برای جلوگیری از سوگیریهای شخصی در روند پژوهش یکی از چالشهای کار بود.
آنچه در پژوهش کیفی و علیالخصوص پدیدارشناسی به درک بهتر معانی کمک میرساند، در پرانتز گذاری و سعی در تجربهی تجربه است تا بتوان معانی را به دور از سوگیریهای شخصی دریافت کرد - محمدپور-ج1، 264 :1392و. - 265 مشاهدهی عدم تمایل خیرین برای کمک به مراکز ذکر شده ما را برآن داشت تا به معنای ذهنی ایشان از خلال تحلیل تجربیات خود خیرین بپردازیم. فلذا سعی شد با اتخاذ رویکرد تفسیرگرایانه به سوال زیر پاسخ داده شود:
-خیرین چه معنای ذهنی از کمک به زنان دارای آسیب دارند؟
چارچوب مفهومی
در پژوهشهای مبتنی بر روششناسی کیفی، از چارچوب مفهومی درعوض چارچوب نظری در تحقیقات کمی استفاده میشود. در چارچوب مفهومی بر شبکهای از روابط دارای معنا در قالب نظامی از مفاهیم برای درک موضوع مورد مطالعه تأکید میشود. پژوهشگر در روشهای مبتنی بر متدولوژی کیفی، برای دستیابی به تجربیات و مفاهیم اصیل، باید بتواند مفاهیم مورد مطالعهی خود را در پیوندی محکم و شالودهای منسجم بهکار ببندد. - محمدپور و ایمان، - 195 : 1387 در تفسیرگرایی اجتماعی که چارچوب مفهومی این پژوهش بر آن اساس است، آگاهی انسانی که محصول تفسیر کنشگران از حضور در جامعه است، بامعنا تلقی میشود. در واقع زمینهی اجتماعی، تبیین منحصر به فردی را بهدست میدهد که محصول قرارگرفتن فرد در جامعه است. - ایمانa، 55 :1394تا - 59 در این رویکرد، خود کنشگران هستند که به موقعیتهای اجتماعی معنا میدهند، فلذا ما در پیِ کشف واقعیت نیستیم، به دنبال درک موقعیتها از منظر کنشگران هستیم. - محمدپور و همکاران، - 313 : 1388 باید در نظر داشت، که واقعیتها همچون زمینهها و کنشگران، متکثرند و البته خاصیتی بیناذهنی18 دارند. - ایمانb، - 23 :1394
روششناسی مطالعه
با در نظر داشتن این موضوع که هدف این پژوهش تحلیل تفسیرگرایانهی معنای ذهنی خیرین از عدم کمک به مراکز سلامت زنان است، از روش-شناسی کیفی و با رویکرد پدیداری استفاده شده تا بتوان واقعیت را از زاویهی دید کنشگران تفهم کرد. همانطور که پیش از این نیز اشاره شد، در پژوهشهای کیفی از تعمیمدهیهای کلان پرهیز میشود، پس با پایان دورهی روایتپردازیهای کلان، برای فهم زیست جهانهای تکثریافته، به نگرشهای عمیق و پرهیز از تعمیم تا ایجاد زمینههای تفسیر نیازمندیم. - فلیک، - 15 :1391 دررابطه با رویکرد معناهای ذهنی در پرداختن به معنایی که خیرین به کمک/عدم کمک به مراکز سلامت زنان میدهندباید خاطرنشان ساخت که از آنجا که در مطالعات پایلوت بهنظرمیرسید که خیرین برای عدمکمک به مراکز مذکور قایل به مرزها و دستهبندیهایی مشخص از مفاهیم در زمینهی معرفتی خود هستند که براساس آن به-چنین موقعیتی معنادهی میکنند، لهذا با اتخاذ رویکرد تفسیرگرایی برآن شدیم تا معنا را همانگونه که از این منظر بر میآید، از دیدگاه برسازندگان خودِ معنا درک کنیم.
جامعهی نمونه و روش نمونه گیری
با در نظر داشتن این که مقالهی حاضر "تحلیل تفسیری معنای ذهنی خیرین اصفهان- که به صورت شخصی انجام امور خیر و هزینهها را مدیریت میکنند - از عدم کمک به مراکز سلامت زنان" است، پس جامعهی نمونه تمامی خیرین شهر اصفهان در نظر گرفته میشود، اما با توجه به این که در پژوهشهای کیفی مبتنی بر پدیدارشناسی سعی در توصیفات مفصل19به جای تعمیم است، نمونههای کیفی باید تجربهی کافی از مورد مطالعه داشته باشند، و البته نمونهگیری در سرتاسر تحقیق جریان دارد.نمونههای مورد بررسی در این تحقیق، مردان خیر اصفهانی هستند که تحت لوای سازمان خیریهی خاصی به انجام امور خیریه نمیپردازند، حداقل یک بار بدیشان برای جلب حمایت برای مراکز سلامت زنانمراجعه شده و ایشان مستقیماً یا تلویحاً درخواست را رد کردهاند. بهجهت رعایت اخلاق پژوهش، محقق برای جلب حمایت به خیرین مراجعه میکرده و هیچگونه مشخصاتی از خیرین از جانب موسسات مذکور به محقق داده نشده و یا