بخشی از مقاله

چکیده:

فرهنگ و مدیریت جهادی مبتنی بر مشارکت داوطلبانه عامه مردم می باشد که این مشارکت و احساس مسئولیت می تواند در تحقق اهداف مدیرت جهاد کشاورزی جامعه تأثیر گذار باشد. ویژگی های فرهنگ جهادی را باید در بنیانها ، ارکان و فلسفه وجودی تشکیل مدیریت آن جستجو کرد. یکی از مهمترین عوامل تعمیق فرهنگ جهادی در راستای افزایش میزان مشارکت مردم و توسعه، اعتماد اجتماعی و افزایش آن در سطوح مختلف جامعه می باشد.

از آنجا که اعتماد اجتماعی به عنوان مهمترین عامل در پیوند روابط اجتماعی شهروندان یک جامعه می باشد، مدیریت جهادی نیز در هر جامعه ای به منظور افزایش گرایش مردم به امور جهادی و تحقق اهداف خود باید به افزایش میزان اعتماد اجتماعی بیندیشد. در این نوشتار ضمن اشاره به مبانی فرهنگ و مدیرت جهادی به نقش و تأثیر میزان اعتماد اجتماعی در سطوح مختلف مدیریت جهادی پرداخته شده است.

مقدمه:

از آنجا که امروزه منشأ اصلی توسعه سازمانها و مدیریت ها برخورداری از نیروی انسانی کارآمد و توانا و مشارکتی می باشد و فاصله میان جوامع از حیث دانایی و نادانی است نه دارایی و ناداری، بنابراین دانایی و کیفیت منابع و نیروهای انسانی به عنوان مهمترین، باارزش ترین و گرانمایه ترین سرمایه و منبع یک سازمان، نقش عمده ای را در توسعه پایدار جامعه دارند.

دراکر - - 1999 با مطالعه دو قرن بیست و بیست و یکم مطرح می کند که قرن بیستم، قرن بهره وری نیروی انسانی کاربر بوده است ولی قرن حاضر دوره کارهای دانش بر و علمی می باشد، به طوریکه در قرن گذشته با ارزش ترین دارائی یک سازمان ابزار تولید آن سازمان بوده است ولی اکنون سرمایه اصلی سازمان ها کارکنان و منابع انسانی به عنوان نیروهای دانشگر هستند. لذا توانمندسازی نیروی انسانی و شناسائی عوامل مؤثر بر آن در محیط های شغلی و سازمانی می توانند گام های مهمی در جهت کارآمد کردن نیروهای انسانی و ایجاد شرایط مناسب کاری بر اساس اعتماد متقابل بین سطوح مختلف سازمانی و در نتیجه توسعه سازمان باشد.

محیط های سازمانی جدید که با ویژگیهای پیچیدگی، آشفتگی، سرعت و تغییرات شتابان همراه می باشند، نیازمند نیروهای انسانی انعطاف پذیر، کارآفرین، مسئولیت پذیر، با اعتماد بالا، طالب ابتکارو مشارکتی می باشد. در چنین سازمانهایی ساختارهای سازمانی و سبک ها و روشهای مدیریتی باید طوری باشد که منابع انسانی سازمان در فرایند تصمیم گیری و اجرا و رسیدن به اهداف سازمانی دخالت و مشارکت داشته باشند تا با تشکیل گروهها و تیم های کاری خودگردان و تفویض اختیار و قدرت اجرایی به زیردستان سازمانی پویا، توسعه یافته و انعطاف پذیر شکل دهند و از این طریق رابطه بین بالادست و پایین دست بهبود یابد و شرایطی توأم با اعتماد سازمانی و به تبع آن مشارکت مفید در سازمان به دست آید. در ادبیات مدیریت به چنین سازمان هایی عناوینی چون مدیریت مشارکتی، مدیریت خودگردان، سازمان با منابع انسانی توانا، مدیریت کیفیت فراگیر و توانمند سازی منابع انسانی اطلاق می گردد.

با این فرض که یکی از مهمترین انگیزه های حضور افراد مختلف در تمامی سطوح سازمان جهادی برای ادای وظیفه و تکلیف است و این حرکت براساس یک مشارکت عمومی و دارای خاستگاه مردمی است که از انعطاف پذیری و ارزش مداری سطح بالایی برخوردار می باشد که مسئولیتهای محوله را با پویایی و نوآوری بر دوش می گیرد و به انجام می رساند ، اعتماد گسترده و فزاینده ای در جهات مختلف - افقی و عمودی - سازمانی و ارتباطی مدیریت جهادی شکل گرفت. این اعتماد سرمایه عظیمی است که فرهنگ و مدیریت جهادی را زنده نگه می دارد. هر قدر سطح اعتماد در فرهنگ و مدیریت جهادی کاهش یافته ، این فرهنگ و مدیریت نیز محتوای خود را از دست داده و از درون تهی می گردد.

الف- اعتماد اجتماعی:

اعتماد اجتماعی مفهومی است که در فرایند روابط اجتماعی بین افراد و سازمانهای اجتماع با همدیگر تبلور مییابد. اعتماد، احساس روابط اجتماعی است و رابطه مستقیم با میزان روابط اجتماعی دارد. زتومکا معتقد است توجه به اعتماد اجتماعی ایده جدیدی نیست، بلکه یک جریان فکری چندین قرن است. به نظر وی برخورداری جامعه جدید از ویژگی های منحصر به فردی چون آینده گرایی، شدت وابستگی متقابل، گستردگی و تنوع جوامع و مانند آنها، توجه به اعتماد اجتماعی و نقش آن در حیات اجتماعی را واقعیتی جدی نموده است. لرمان، باربر، آیزنشتاد، کلمن، هاردین، گیدنز، فوکویاما و سلیگمن از اندیشمندانی هستند که در دو دهه اخیر توجه ویژهای به مبحث اعتماد اجتماعی داشتهاند

مفهوم اعتماد یکی از مؤلفههای مهم و حیاتی سرمایه اجتماعی است. پوتنام، سرمایه اجتماعی را بهعنوان شبکههایی از انجمن های ارادی و خودجوش معرفی میکند که بهوسیله اعتماد گسترش یافتهاند - زتومکا، . - 18 :1384 به نظر پونتام در نظریه سرمایه اجتماعی این اصل مفروض است که انسانهای جامعه هر چه بیشتر با افراد دیگر در تعامل بوده و ارتباط متقابل داشته و به یکدیگر اعتماد متقابل داشته باشند

از دیدگاه سلیگمن» 145اعتماد یکی از ضروری ترین شاخصها و مؤلفههای روابط مستمر اجتماعی قلمداد میشود. - 13 :1997 - « گود معتقد است بدون وجود اعتماد اجتماعی زندگی روزمره امکانپذیر نمیگردد 

اعتماد در متن کنشهای انسان نمود پیدا میکند، به تعبیر کلمن اعتماد »قدرت عمل کردن را تسهیل میکند« - کلمن، . - 297 :1377 اعتماد تسهیل کننده مبادلات در فضای اجتماعی است که هزینه مذاکرات و مبادلات اجتماعی را به حداقل میرساند و برای حل مسایل مربوط به نظم اجتماعی و توسعه طرحهای اجتماعی و اقتصادی نقش تعیین کنندهای داشته و مقوّم حیات اجتماعی است.

فوکویاما - 1995 - از اعتماد به مثابه شاخصی برای بیان سرمایه اجتماعی146 در معنای ارزشهای جمعی شبکههای اجتماعی و اخلاق فرهنگی که بنیاد رشد و ثبات اقتصادی را تشکیل میدهند، استفاده میکند. فوکویاما به یک برداشت تعمیمیافته از اعتماد توجه دارد که آن را بر حسب انتظار حاصل شده در درون یک اجتماع هنجارمند که مبتنی بر رفتار تعاونی و هنجارهای مشترک است، تعریف مینماید.

آنتونی گیدنز - 1994 - 147 به دو نوع اعتماد اعتقاد دارد : -1 اعتماد به افراد خاص -2 اعتماد به افراد یا نظامهای انتزاعی. اعتماد انتزاعی148 در برگیرنده آگاهی از مخاطره و فرد مورداعتماد است. لذا در حالیکه کنشگر میتواند به راحتی در مورد میزان ارزش اعتماد به افراد خاص قضاوت کند می تواند درباره میزان ارزش اعتماد نسبت به دیگران تعمیم یافته149 نیز دارای ایده ها و باورهایی باشد.

افراد نیز می توانند درباره میزان ارزش اعتماد نسبت به نهادها یا نظامهای انتزاعی دارای باورهایی باشند که این فرایند تحت عنوان سطح نهادی اعتماد نامیده می شودو این همان چیزی است که گیدنز آن را ایده اعتماد به نظامهای تخصصی150 مینامند و گیدنز در این مورد و در بررسی اعتماد وجوه روان شناختی و جامعه شناختی را توأمان بکار برده است. اعتماد در دیدگاه او نه کیفیتی کلی و وجهی از همبستگی اجتماعی، بلکه شیوه ضروری و اجتناب ناپذیر حیات اجتماعی به شمار می رود. کانون اصلی اعتماد در تمامی انواع آن تداوم و استمرار رفتار و زندگی و قابلیت پیشبینی آن میباشد

بر اساس مبانی نظری فوق اعتماد در سطوح عمودی و افقی بین تمامی همکاران موجب ایجاد فضای مدیریتی و کاری بسیار مطبوع و مطلوبی می شود که صمیمیت ، همدلی و همکاری را در بین اجزاء سازمانی به اوج می رساند. در فرهنگ و مدیریت جهادی که انجام وظیفه و تکلیف تا مرز ایثارگری اساس و محور آن تلقی می شود دلیلی بر عدم اعتماد وجود ندارد. زیرا که شائبه ای در این انگیزه نیست و این شاه کلیدی بود که سازمانهای جهادی و بطور مشخص جهادکشاورزی در مقاطعی از حیات خود آن را در اختیار داشته اند. اعتماد بین تمامی همکاران و کارکنان نسبت به یکدیگر ، اعتماد همکاران در سطوح پایین تر سازمانی نسبت به همکاران سطوح بالاترشان و متقابلاً اعتماد مقامات سطوح بالاتر نسبت به مدیران و همکاران سطوح پایین تر. این امر مشتمل بر اعتماد درونی سازمان می باشد که نقش مهمی در توسعه فرهنگ و مدیریت جهادی دارد.

در شکل بیرونی آن اعتماد ارزشمند مردم نسبت به سازمان و مدیریت جهادی موجب می گردد که پیوندهای مستحکم و عمیقی در تمامی سطوح ارتباطی ، سازمانی و مدیریتی جهادکشاورزی ایجاد گردد. این امر خود مستلزم توصعه فرهنگ در سطوح مختلف سازمانی می باشد فرهنگ از طریق انسان های دیگر آموخته می شود و آموزش و انتقال آن بر اثر روابط متقابل میان انسان ها صورت می گیرد، لذا یک امر ارثی نیست بلکه یک تولید اجتماعی است که پس از تولید عناصر، آن را انباشته شده از محلی به محل دیگر گسترش مییابد، ابعاد تخصصی پیدا میکند و در برخی موارد مورد بازبینی و انتقاد قرار میگیرد.

آلن بیرو در کتاب فرهنگ علوم اجتماعی در تعریف فرهنگ از دیدگاه جامعه شناختی میگوید:

"فرهنگ عبارت است از هر آنچه که در یک جامعه معین کسب میکنیم، میآموزیم و می توانیم انتقال دهیم. بنابراین در فرهنگ مجموع حیات اجتماعی از زیربناهای فنی و سازمانهای نهادی گرفته تا اشکال و صور بیان حیات روانی مورد نظر میباشد و تمامی آنها همچون یک نظم ارزشی تلقی میشوند که به گروه نوعی کیفیت و تعالی انسان میبخشد

ب- توانمند سازی :

توانمندسازی و توسعه مدیریت سازمانی یکی از راهکارهای عمده توسعه و پیشرفت مدیریت جهادی در جامعه می باشد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید