بخشی از مقاله
چکیده
نوشته حاضر داستان بختیار را با استفاده از نظریات گریماس مورد بررسی قرار داده است و روابط بین شخصیتها را تحلیل کرده است. شش نقش اصلی یا به تعبیر گریماس کنشگر اصلی که عبارتاند از: فرستنده، گیرنده، یاريدهنده، بازدارنده، هدف و کنشگر یا فاعل بازیابی شدهاند. نتایج این تحقیق حاکی از آن است که -1شخصیت فرستنده در اغلب موارد غیر عینی است -2یاريدهنده اغلب یا قضا و قدر است و یا یک مفهوم انتزاعی -3 تقریباً در تمام موارد دریافت کننده یک شخصیت است 4 -وجود بازدارنده و یا یاريدهنده الزامی نیست و ممکن است در موقعیتی وجود بازدارنده یا یاري دهنده وجود نداشته باشد - 5 بازدارنده گاهی موفق به ایفاي نقش خود میشود و گاهی در انجام مأموریت خویش شکست میخورد -6 هدف به معنی دقیق کلمه یک شخصیت نیست -7 عمل یک کنشگر، کنشگر دیگر را وادار به عملی دیگر میکند. طبق این پژوهش الگوي گریماس در تحلیل شخصیتهاي این داستان مؤثر است و با استفاده از این الگو ذهنیت خواننده نسبت به شخصیتها روشن و شفاف میشود.
درآمد
بختیارنامه کتابی است داستانی به زبان فارسی که منسوب به دقایقی مروزي شاعر قرن ششم است. این کتاب شامل ده داستان است. برخی معتقدند که این کتاب متعلق به زمان ساسانیان و از پهلوي به فارسی ترجمه شده است. بختیارنامه به روش هزارویکشب نوشته شده و تقلیدي اسلامی از سندبادنامه یا حکایت هفت وزیر - که از اصل هندي گرفته شده - است. »سندبادنامه به نقل از ظهیري، روایتی بس استادانه از یک رشته حکایات ساده است. گویند بختیارنامه- مجموعه داستانی مشابه سندباد نامه اما با آرایش کلامی و تصنّع ادبی کمتر، از منبعی پهلوي ترجمه گردیده است و کهنترین روایت باقیمانده از آن، در اوایل سدة هفتم /سیزده میلادي به همت شمسالدین محمد دقایقی مروزي که تهذیب از سندبادنامه را نیز به او نسبت میدهند، صورت گرفته است. - آربري، - 180 : 1371
با رواج نقد ادبی در سراسر دنیا و تحلیل آثار ادبی با استفاده از شیوههاي مختلف نقد ادبی، شایسته است که در ایران نیز بهجاي استفاده از شیوة نقد ذوقی که تنها محتواي و مضمون اثر را در برمی گیرد از شیوههاي جدیدتر مبتنی بر شناخت ساختار و سازوکار اثر بهره بگیریم و علاوه بر نقد مضمون و محتواي اثر به ساختار آن نیز توجه کنیم تا بتوانیم به لایه جدیدي از شناخت متون ادبی دستیابیم. داستانهایی مثل بختیارنامه از قدیم جنبه سرگرمی داشته و در میان عوام رایج بوده است اما با بررسی این قبیل آثار با روشهاي نوین میتوان به تحلیل و درك شخصیتهاي داستان و عناصر آن از قبیل شخصیتها و روابط آنها کمک کرد. همچنین نگاهی تازه به آثاري مثل بختیارنامه باعث میشود که این آثار بار دیگر موردتوجه قرار بگیرند و به فراموشی سپرده نشوند. بررسی کتاب بختیارنامه راه را براي علاقه مندان به تحقیق با استفاده از شیوههاي نوین، در کتب کهنی از این قبیل هموار میسازد. یکی از این روشهاي نوین ساختارگرایی است. ساختارگرایی دانشی نوین است که به چگونگی ارائه معنا در متون می پردازد. بررسی ساختاري یک متن سنتی درواقع نگاهی تازه به متون کهن براي کشف نکات تازهاي دربارة آن متن است و چهبسا نگرشهاي تازهاي که بر اهمیت آثار ادبی افزودهاند. در این مقاله، کتاب بختیارنامه با نگاهی نو مورد بررسی قرارگرفته و کوشش شده است با استفاده از الگوي کنشی گریماس روابط میان عناصر ساختاري آن را آشکار شود و مشخص گردد که اصل تقابل دوگانه چگونه به روابط بین شخصیتها معنا میدهد در ضمن بیان اینکه روابط میان شخصیتها چه نقشی در شکلگیري پی رنگ داستان و پیشبرد آن دارد از اهداف پژوهش است. تلاشهاي پراپ، صورتگراي روسی، نخستین روش بررسی قصههاي عامیانه است. او در کتاب ریختشناسی قصههاي پریان به تحلیل ساختاري افسانهها پرداخته است. نظام او بهرغم کاستیهایش نقطه شروعی براي دیگر نظریهپردازان شد. کتاب ریختشناسی پراپ در سال 1928 منتشر شد و فقط سی سال بعد با انتشار