بخشی از مقاله

چکیده

شخصیت از مهمترین عناصر داستانی است که، بیانگر ویژگیهای ساختاری و گفتمان حاکم بر فضای داستان است. شخصیتهای داستانی بازنمود ویژگیهای جامعه شناختی و بازنماییِ شخصیتهای واقعیِ زندگی انسانها هستند. جایگاه زنان در ادبیّات کهن ایران، درگیر با عرف عمومی حاکم بر بینش اجتماعی جامع بوده است. شخصیتهای زن در ادبیّات ایران پس از مشروطیت نقش و حضوری پررنگ یافتند و محوریت قهرمانان مذکر داستانها به زنان تغییر یافت.

بسیاری از داستان نویسان معاصر، چندین تن از شخصیتهای زن را در داستانهای خود محور کار قرار دادهاند. حسین سناپور یکی از نویسندگانی است که در رمان ویران میآیی، با تکیه بر وقایع سیاسی و اجتماعیِ دهه هفتاد تهران، به توصیف اعمال و رفتار شخصیتهای زن پرداخته است. روش پژوهش در این مقاله، توصیفی - تحلیلی بر پایه مطالعات کتابخانهای و یادداشت برداری است. در این گفتار، بهتحلیل نقش و جایگاه زنان در ساختار اجتماعیِ شهری دهه هفتاد پرداخته شده و شخصیتپردازی زنان از منظر شیوههای شخصیتپردازی، اصلی و فرعی، ساده و جامع، ایستا و پویا، قراردادی و ... بیان شده است.

به نظر میرسد نویسنده، با درگیر کردن شخصیتهای زن داستان در فعالیتهای سیاسی دهه هفتاد، به نقد سیاست و بازیهای حاصل از آن پرداخته است. زنان داستان در تقابل با یکدیگر و مردان قرار گرفتهاند. نویسنده از هر دو شیوه شخصیتپردازی مستقیم و غیر مسقیم استفاده کرده است. شیوه شخیتپردازی زنان از طریق عمل و رفتار، نام، گفتگو، تکگویی درونی، جریان سیال ذهن، توصیف محیط و قیافه ظاهری است.پرداخت شخصیتها بر مضمون داستان غلبه پیدا کرده است.

مقدمه

نظریه پردازان و منتقدان ادب داستانی، تعاریف متعددی در باب شخصیت و ویژگیهای آن بیان کردهاند. اشتیاق بشر برای شناخت اذهان و درونیات آدمی، زمینه پررنگ کردن شخصیت را در داستانها فراهم کرد. »عامل شخصیت محوری است که تمامیت قصه بر مدار آن میچرخد.

« نویسندگان از طریق شخصیتها، اندیشه و عواطف خود را عینیت میبخشند. »خلق چنین شخصیتهایی را که برای خواننده در حوزه داستان تقریباً مثل افراد واقعی جلوه میکنند، شخصیتپردازی مینامند.> 2]« شیوه شخصیتپردازی در داستان متعدد است. ممکن است نویسنده از شخصیتپردازی به شیوه مسقیم استفاده کند. در این شیوه نویسنده به ارائه صریح شخصیتها میپردازد، یا اینکه از زاویه دید فردی در داستان، دیگر شخصیتها را نمودار میسازد

در شیوه مستقیم نویسنده معمولاً با کلی گویی، تعمیم دادن و تیپ سازی فرد مورد نظر خود را به خواننده معرفی میکند.

« در شیوه غیر مستقیم نویسنده شخصیت داستان را، در حین عمل و انجام کاری نمایان میسازد و خواننده از طریق اعمال، رفتار و آنچه که میکنند و میگویند، به شناخت شخصیتها پی می-برد. بیشتر نویسندگان از این شیوه نمایشی استفاده میکنند. 

در شخصیتپردازی به شیوه غیر مسقیم نویسنده از کنش، گفتار، نام، محیط، وضعیت ظاهری، توصیف و ... در پرداخت شخصیتهایش بهره میبرد.

 نویسنده ممکن است، از روش بینابین برای معرفی شخصیتها استفاده کند. هم از عمل داستانی و هم شرح و تفسیر، در ساخت و پرداخت شخصیتها بهره میگیرد. یکی دیگر از روشهای معرفیِ شخصیتها، به شیوه جریان سیال ذهن است. » در این روش، افکار، احساسات و خاطرات، به شکلی تصادفی و درهم ریخته -آنگونه که در ذهن شخصیت میگذرند- به نمایش گذاشته میشود.[7]« از روش-های ارائه جریان سیال ذهن میتوان از حدیث نفس و تکگویی درونی نام برد.

.شخصیت از جنبههای گوناگون به انواع مختلفی، همچون: اصلی و فرعی، ایستا و پویا، ساده و جامع، قراردادی، قالبی، نوعی، نمادین، همه جانبه و ... تقسیم بندی شده است. توضیح درباره همه این موارد از حوصله مقالهخارج است امّا به طور خلاصه میتوان گفت: شخصیت اصلی، در محوریت مرکز داستان قرار میگیرد و موضوع داستان مربوط به اوست. برخی از شخصیتهای داستان نقش فرعی دارند. »حضور شخصیت فرعی در داستان است که باعث شناسایی شخصیت اصلی میشود.

شخصیت فرعی، به روند شکلگیری ساختار کلیِ داستان یاری میرساند. شخصیت ایستا، »شخصیتی در داستان است که تغییر نکند یا تغییر اندک بپذیرد. به عبارت دیگر در پایان داستان همان باشد که در آغاز بوده است.

« شخصیت پویا در طول داستان تغییر مییابد. این تغییر در اندیشه، عقاید و خصلت و خصوصیات شخصیتی او روی میدهد. شخصیتهای ساده براساس یک ویژگی واحد بنا شدهاند و با یک جمله داستانی مشخص می-شوند. امّا شخصیت جامع، پیچیده و چند بعدیاند و دارای چندین خصیصه و ویژگی هستند.

دبیّات و داستان از جمله زمینههایی است که نویسندگان به بازنمایی نقش و هویت زنان در آن پرداختهاند. پژوهشگران متعددی به نقد و بررسی شخصیتپردازی در داستانهای معاصر پرداختهاند. در این زمینه پایان نامهها، رساله و مقالههای پژوهشی انتشار دادهاند و نقش زنان را نیز مورد بررسی قرار دادهاند. از مهمترین این منابع، کتاب عناصر داستان نوشته جمال میر صادقی است. نویسنده در این اثر به تشریح مطالب مفصل و مهمّی در باب قصه، رمان، داستان کوتاه، عناصر داستان و ... پرداخته است. حمید عبداللهیان کتابی با عنوان»شخصیت و شخصیتپردازی در داستان معاصر« منتشر کرده است. نویسنده در این اثر به بررسی شخصیت و شخصیتپردازی در آثاری از نویسندگان برگزیده ازجمله: هدایت، جمالزاده، چوبک، آل احمد، دانشور، گلشیری و ... پرداخته است . مهدی کاموس در مقالهای با عنوان »کارکرد شخصیتهای فرعی در جهان داستان«، به بررسی شخصیت اصلی و فرعی و کارکرد آن در سه رمان پرداخته است و ....

تاکنون پژوهشی در زمینه نقش و شخصیتپردازی زنان، در رمان »ویران میآیی« اثر حسین سناپور صورت نگرفته است. در این رمان نویسنده به روایت عشق و رایطه عاطفی نافرجام دو شخصیت اصلی روزبه و فردوس، در بستر جریانهای سیاسی دهه هفتاد ایران پرداخته است. زنان داستان اگر چه بر آمده از متن اجتماع هستند، در تلاش و تقلا برای باز تعریف هویت، کسب فردیت و استقلال می-باشند. برخی از این زنان اگر چه در فضای مدرن شهری توصیف می-شوند همچون: مادر فردوس، هنوز به ترویج و بازتولید نقشها و کلیشههای سنتی میپردازند. برخی دیگر همچون: فردوس، مادر روزبه، زهره ضرغام، همسر دکتر شادیار و ... در تلاش برای تغییر وضعیت موجود میباشند و برای رسیدن به این امر از اشتغال، برخورداری از قدرت اقتصادی، تحصیل، مهاجرت و ... استفاده می-کنند. بازخوانی شخصیت زنان در داستان، نشان دهنده استفاده نویسنده از هر دو شیوهشخصیت پردازیِ مستقیم و غیر مستقیم است.

بدنه اصلی مقاله

خلاصه داستان مضمون کتاب، درباره وقایع سیاسی و اجتماعی دهه هفتاد ایران است

»ویران میآیی« در شش بخش نگاشته شده است. تماس آخر: نیمکت ها همیشه یک جورند.
 
پنجم: آن چیزهایی که می خواهم نگه دارم. چهارم: سنگی با نام همه ی دخترهای آبان .53 سوم: نام تو گنج من است.

دوم: جایی برای پنهان شدن. تماس اول: یک اسم برام پیدا کن.

در آغاز داستان بیان شده که، فصلهای این کتاب را میتوان بر خلاف ترتیب کنونی، یعنی از پایان به آغاز هم خواند. این موضوع کشش داستانی را در خواننده بر میانگیزد. کشف شخصیتها و ماجراها به هر دو صورت خواندن، عامل وبرانی و در گرداب سرنوشت افتادن روزبه و فردوس را مشخص میکند. داستان حول محور دو شخصیت اصلی، فردوس و روزبه میگردد. روزبه دانشجویی آرام و منزوی است. تنها و به دور از خانواده، در آپارتمان سی و هشت متریاش زندگی میکند. پدرش از فعالان سابق حزب توده بوده است که پس از آزادی از زندان، به عنوان کارمند بانک به زندگی ادامه داده است. پس از بازنشستگی اوقات خود را با خواندن کتاب و باغبانی در حیاط خانه میگذراند. مادرش زنی بلند پرواز و با آرزوهای دور و دراز است. روزبه از وضعیت و شرایط پدر میگریزد.»مردی که گرفتار تله سیاست و زن شده است.« از هویتی که پدرش برایش رقم زده است، و نام یکی از اعضای شاخه نظامی حزب توده بر روی او گذاشته است، میگریزد.

فردوس نیز مانند روزبه، از وضعیت و شرایط موجود ناراضی است. حاضر نیست به ازدواج تن بدهد. از خانه میگریزد، در پارک با روزبه آشنا میشود و به خانه او میرود. روزبه هنگامی که متوجه میشود پذیرش خارجاش آمده، با پدر فردوس در خیابان قراری میگذارد، تا ابید و او را ببرد. امّا پیش از رسیدن روزبه و پدر فردوس، مأموران سر میرسند و فردوس را با خود میبرند. فردوس در زیر فشار شکنجه، همه را جز روزبه لو میدهد. پس از آنکه از زندان آزاد می-شود، پدرش وانمود میکند که فردوس مرده و روزبه همه جای را دنبال او میگردد. روزبه پذیرش و ارشد خواندن را رها میکند و معلم باقی میماند. فردوس ازدواج میکند و به شیراز میرود. پس از دو سال طلاق میگیرد و به تهران میآید. منشی مطب دندان پزشکی به نام شادیار میشود که همسر و دو بچهاش به خارج رفتهاند. در مطب دکتر، دوستش زهره ضرغام را میبیند و از او سراغ روزبه و گذشتهها را میگیرد. فردوس و روزبه در همان پارک اول داستان یکدیگر را ملاقات میکنند و از یکدیگر گله میکنند. فردوس خیال میکند، روزبه مأموران را خبر کرده بود و .... . فردوس قصد رفتن به کانادارا دارد. از روزبه خداحافظی میکند و روزبه هم به همان طرفی که فردوس میرود، راه میافتد و ...

-1 شیوه های شخصیت پردازی

-1-1 شخصیت پردازی مستقیم در این رمان نویسنده از روش شخصیت پردازی مستقیم و از زاویه

 دید یکی از شخصیتها، به توصیف شخصیت زنان داستان پرداخته است. به عنوان نمونه نویسنده در توصیف سر و وضع فردوس، هنگامی که بعد از مدتها روزبه را در پارک ملاقات میکند و دیگر آن قیافه ظاهریِ اولین دیدارو با کاپشن پسرانه را ندارد، مینویسد: »زن آرام آمد طرف نیمکت، ایستاد نزدیک روزبه. نه کفش ورزشی ارزان قیمت ایرانی پاش بود، نه کاپشن و شلوار جین تناش و سر و وضعاش دیگر هیچ به پسرهای نوجوان سرگردان توی پارک و خیابان نمیرفت. عینک دودی هم زده بود که با نگاه خیرهی روزبه برداشت-اش. 

یا مادر روزبه هنگامی که با مخالفت فرزندانش برای فروش و تغییر خانه، سرمایه گذاری در مرغداری و ...روبه رو میشود، میگوید:» من شدهام ستم کش. یک وقت باید از پدرشان حرف میشنیدم که چرا خانهی چهارصد متری میخواهم و به فکر آیندهام، حالا هم باید اخم شازدهها را ببینم که چرا این خانه-ی یک طبقه را با سه تا اتاق خواب بزرگ و باغچهی دویست متری اش نگه نمیدارم تا یک شب این گدا گشنهها از یک طرف دیوارش بیایند بالا و «...،  که آزاد بودن و بلند پروازی هایش آشکار است. یا خانم رزاقی درباره خودش میگوید:» متأسفانه اما من به اندازه کافی طبیعی و نرمال نیستم، یعنی به نسبت آن بچههای دیگری که توی دانشگاه و دور و برمان میبینیم، نرمال که نیستم هیچ، کاملاً آنرمال هم هستم و ...

از زاویه دید شخصیت داستان، روزبه به توصیف مشخصات ظاهری فردوس میپردازد:» گونههای تپلاش اگر گود افتاده نبود و گوشهی لبهاش اگر چینهای ریز نداشت، مال فردوس بود. اما چشمها اصلاً مال فردوس نبود. خنده نداشت، آن طور که به زمین خوردن خودش هم میخندید ... چشمهایش حالا صاف هم نبود ... حالا پر از چیزهایی بود که معلوم نبود چی هستند

یا زهره ضرغام هنگامی که فردوس را در مطب میبیند، میگویید: » چهقدر عوض شدی! چهقدر خوشگل شدی! چقدر شیک شدی!« و » تو هیچ عوض نشدی انگار هنوز هم دنبال چیزهای دور و درازی

شخصیت پردازی به شیوه غیر مستقیم نویسنده در شخصیت پردازی به شیوه غیر مستقیم، از، عمل و رفتار، نام، گفتگو، تک گویی درونی و جریان سیال ذهن بهره برده است. -1-2- 1 عمل و رفتار »اولین و سادهترین نقش یک شخصیت، نقش کنشگری اوست«

 اعمال انسان در مواجهه با سه حالت: پیوند با کیفیات روحی و اخلاقی خود شخص، پیوند با همنوعان و محیط اجتماعیِ اطراف شکل میگیرد. برای نمونه شخصیت فردوس هنگامی که زیر شکنجه است، درگیر بحران روحی و روانی است. از گفتن اسم روزبه خودداری میکند و هنگامی که او مجبور میکنند تا نام دیگران را بنویسد و لو دهد، تمام تلاشش را میکند تا روزبه را یادش نیاید و هر چه به ذهنش میآید او نباشد:» اسمات مال من است، مال من، به کسی نمی دهماش، نمیدهم، توی این سیاهی هم که رودخانه معلوم نیست از کجا به کجا میرود، من با اسم تو از میاناش میگذرم و ...
 
فقط میفهمم که نمیتوانم اورا ببینم. نباید. فقط اسمش را باید نگه دارم...« - همان: . - 109-99 دو وجه از شخصیت فردوس نمایان می-شود: وفادار بودن به روزبه حتی در ذهن و خیال و عدم راز داری او در کاری که قرار بود برای انجمن انجام دهد و اسم همه را نوشته بود و پایشان را به زندان باز کرده بود.

نمونه دیگر آن مادر روزبه است. چون شوهرش حاضر نشده بود تا خانه را بفروشد و خرج مهاجرت به کانادا بکند، قهر کرده و از خانه رفته بود. روزبه میدانست این کار مادرش مثل همه گریهها و قهرهای همیشگیاش، برای امتیاز گرفتن از پدر است یا روزبه فکر میکند، فردوس همزمان با مأموریتی که می خواسته انجام دهد، با او قرار گذاشته تا خودش را نزد او عزیزتر و کارهتر نشان دهد. و اینکه خانم رزاقی به خانه روزبه رفت و آمد میکند تا نشان دهد که، مثل دخترهای دیگر نیست.

-2-2-1 نام شخصیتهای زن داستان همگی از نام برخوردار نیستند. خانم رزاقی

تنها با فامیلیاش نامبرده میشود. مادر روزبه و فردوس همان خطاب عام مادر بودن را دارند. خواهر روزبه نامش رزیتا است و دختری دارد که نامش معلوم نیست. خانم ضرغام که نامش زهره است، درگیر با انجمن و سیاست است. زنان و دختران فرعی دیگری هم در داستان دیده میشوند که همان نام کلی دختر، خانم، زن و پیرزن را دارند. امّا نام کسی که بیشترین تأکید را بر آن شده است، فردوس کریمزاده یا کریمپور است. در آغاز آشنایی با روزبه از او میخواهد، برایش اسمی مشخص کند. حتی عنوان فصل نیز، برایم یک اسم پیدا کن است. فردوس میگوید: »توی خانه معصومه. توی مدرسه یک وقتی عسل بودم، یک وقت بنفشه. خودم اینها را میگفتم

نامش در شناسنامه فردوس است. با تغییر نامش به دنبال کسب هویت جدید است. به نظر روزبه اسم فردوس به او میآید. حتی او معتقد است، آدمی اگر زندگیاش را بسازد، میتواند به نامش معنا دهد. فردوس خطاب به خانم رزاقی، او را لیلا معرفی میکند. حتی نام روزبه برای فردوس گنج محسوب میشود.

از نظر فردوس:» اسم آدم باید بهاش بیاید. نباید کج و کوله باشد و هرکس یکجور غلط بگویدش، انگار که خود آدم کج و کوله است. انگار اسماش اسماش نیست، بازیچهی آدم است.« از زوزبه پرسیده بود آلاله اسم چه جور دختری است؟ و گفته بود، آلاله اسم دختری در کلاسشان است و میخواهد مانند او بشود. از نظر روزبه درس را هم شاید اصلاً به خاطر آلاله شدن میخواند. در زیر فشار شکنجه هم فردوس نامش را آلاله معرفی میکند. این نامها را برای خودش دوست دارد و خوشآمد و بدآمد دیگران هم به او مربوط نیست.

-3-2-1 گفتگو از دیگر عوامل مؤثر در شخصیت پردازی، گفتگو است. گفتگو نشان دهنده افکار، روحیات، احساسات و خصوصیات شخصیتها است. روزبه با پدرش در مورد مادرش صحبت میکند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید