بخشی از مقاله

چکیده:

این مقاله جستاری روانکاوانه بر شخصیتهای کاتوریان و مایکل درنمایشنامه مردِبالشی اثر مارتین مکدونا است. نظر به اینکه این نمایشنامه یکی از مطرحترین آثار نوشته شده در قرن بیستم است، تعداد اندکی نقد بر این اثر نوشته شده است که در میان نقدها، نخستین بار است که از منظر لَکان و با تأکید بر تروما به تحلیل روانکاوانهی شخصیتهای این نمایشنامه پرداخته میشود. تروما رخدادی روانی است؛ این رویداد به صورت زخمی روانی در ناخودآگاه سوژه نقش میبندد که با گذشت زمان دوباره ظاهر میشود و تاثیرات مخربی را برجای خواهد گذاشت. در این مقاله بررسی و تطبیق تروما بر شخصیتها به روش توصیفی تحلیلی انجام شده است.

کلمات کلیدی: ژاکلکان، تروما، مردِبالشی، مارتین مکدونا، ژوییسانس.

1    مقدمه

نمایشنامه مرد بالشی یکی از معتبرترین نمایشنامههای قرن بیستم است که با داشتن فضایی سیاه، توانست در جشنوارههای مختلف به عنوان بهترین نمایشنامه، جوایز متعددی را از آن خود کند. علی رغم اهمیت این نمایشنامه، مطالعات محدودی روی آن صورت گرفته است. در ایران این مطالعات به چند نقد کوتاه و در دیگر نقاط دنیا به صورت پژوهشهایی اندک با تأکید بر نظریاتی غیر از تئوریهای لکان محدود میشود.

این نخستین بار است که نمایشنامه مارتین مکدونا بر اساس تئوریهای روانشناسی لکان مورد انطباق قرار میگیرد. از آن-جایی که شکلگیری این تئوریهای بسیار معتبر و حائز اهمیت خلق این نمایشنامه هر دو در قرن بیستم صورت گرفته است موجب انتخاب و انطباق آنها بر این نمایشنامه شده است. در این مطالعه بر اساس شاخصهی خشونت در داستان و تأکید  انطباق تروما و رابطهی تنگاتنگش با ژویسانس از نگاه لکان به بررسی دو شخصیت اصلی نمایشنامه مرد بالشی میپردازیم.

از نظر لکان واقعیت موجودات انسانی به کمک سه سطح در هم تنیده میشود: سطح خیالی تصویری - خیالگان - ، سطح نمادین - نمادگان - و سطح واقع - ژیژک، 1391،ص.. - 18 در دو دههی ابتدایی قرن بیستم، پدیدارشناسی در باب پدیدار ناب شکل گرفت که از آثار و تفکرات ادموند هوسرل به وجود آمد. در یک دهه بعد از هوسرل، شاگردش مارتین هایدگر و سپس سارتر، ایدههای او را گسترش دادند. از نگاه هایدگر، انسانها جهان را از وضعیتی خاص ادراک میکنند و بنیادی-ترین میلشان فراتر رفتن از آن وضعیت است. هایدگر این را فرافکنی میداند.

Ego - بیانگر چیزی است که میتوان آن را خِرد یا فهم متعارف نامید. در مقابل - اید - که محتوی تمنیات است. - از نگاه فروید اگو بخشی از اید است که تحت تأثیر مستقیم جهان بیرون است و تعدیل میشود. اگو با آگاهی پیوند دارد، اما همچنین تنش مداومی با خواستههای خوداگاهنا و اَوامر سوپراگو دارد. کارکرد آن دفاعی است تا جایی که بین ناخوداگاه - اید - و مقتضیات واقعیت بیرونی - سوپراگو - میانجیگری کند. اندیشه-های لکان و تعریف امر خیالی به این دیدگاهها وابسته است. او برای خط سیر تفکرش از سنت فلسفی پدیدارشناسی، اندیشهای هانری والوِن روانشناس، نظریات روژه کایوئا و نگرش الکساندرکوژِو فیلسوف برای نظریه مرحله آینهای، بهره جست. - هومر،1388،ص.. - 37

مرحله آینهای: بهطور کلی مرحله آینهای زمانی آغاز می شودکه کودک تصویر خود را در آینه تشخیص میدهد و این تجربه آهانی - اطوار روشنگرانه - اوست. کودک با آنچه که در آینه نقش میبندد وتصاویر منعکس شده در آینه رابطهای، مجازی و واقعی را برای خود میسازد. لکان معنایی را که برای مرحله آینهای قائل میشود - یک همذاتپنداری - در مفهوم فنی - دگرگونی - یی که - هنگامی که سوژه تصویری را در پنداری میآورد - در او رخ میدهد ... تصویر [image ]ی که اصطلاح قدیمی انگاره ,[imago] در نظریه تحلیلی مبین آن است. - پین، 1380، ص. - 50

وَهم: از نگاه لکان، وهم یا خیالبافی پاسخی به چشمداشت دیگری است. آنچه خودوندانگی انسانی را مشخص میکند شکافی است که درون و بیرونی را میسازد و باعث میشود وهم در بنیادیترین سطحش تبدیل به چیزی دسترسناپذیر برای خودوند گردد که لکان آن را "تهی" میخواند. - ژیژک، 1391،ص.. - 75 امر واقع: امر واقع چیزی فراسوی امر نمادین خیالی است و در مرز هر دو جنبه حرکت میکند. نکتهای که وجود دارد رابطهی امر واقع با مفهوم روان ضربه یا تروما است. - هومر، 1388،ص. - 115 تروما: رویدادهای روانضربهای چون تصادفات، جنگ، بلایای انسانی و ... تأثیراتی بر حاضران این رویدادها میگذارد، که از جنبه روانی آزاردهنده است. - هومر، 1388،ص. - 116 ناخودآگاه: لکان ناخودآگاه را به سه شکل روایت میکند:

-1 ناخودآگاه به شکل شکاف یا گسست است.

-2  ناخودآگاه، ساختاری مشابه زبان دارد.

-3 ناخودآگاه،کلام دیگریِ بزرگ است.

باید توجه داشت که سوژه از ماهیت خود آگاه نیست و ناخودآگاهی در پس آن وجود دارد که قابل درک نیست. لکان بر این نظر بود که ناخودآگاه برخلاف نظرات متافیزیکی در جایگاهی بیقانون قرار دارد که ساختارش شبیه زبان است. ناخودآگاه تحت تأثیر قواعد دال است و همانند زبان، دستورات و نحو مخصوص دارد.فانتزی ناخودآگاه: فانتزی صحنهای خیالی است که سوژه در آن قهرمان داستان است. همچنین میتواند بیانگر تحقق و ارضای آرزویی باشد و تا جایی پیشروی کند که فرایندهای دفاعی به آن اجازه دهد. از نگاه لکان، فانتزی نه ابژهی میل است نه میل به ابژهای خاص؛ فانتزی موضوع یا میزانسن میل است.

لذتی که از فانتزی می- بریم نه ناشی از دستیابی به ابژهی آن، بلکه حاصل به روی صحنه آوردن میل است. - هومر،1388،ص.. - 121 فانتزی هرگز نباید تحقق یابد و با واقعیت آمیخته شود. آنچه که بین امر واقع و فانتزی قرار میگیرد ابژهی کوچک a است. ابژهی کوچک a در هر سه ساحت لکان مستتر است. لکان ابژهی کوچک a را بیانگر فقدان بزرگ دیگری قرار داد از نگاه او میل ورزیدن با جستجوی مداوم ابژهی گمشده توأم است. یعنی بین سوژه و دیگریِ بزرگ شکافی وجود دارد. این شکاف، میل و ظهور ابژه-ی کوچکa است و این ابژهی کوچک است که شکاف ایجاد میکند و نظام نمادین در گرداگردش شکل میگیرد و آن چیزی است که فقدان را هم پنهان میکند. - هومر،1388،ص. - 123

ژوییسانس: لکان تمایزی اساسی نه بین اگو و سوژه، خیالی و نمادین، یا حتی بیگانهشدگی و جداسازی، بلکه بین امر واقع و واقعیت. شرح لکان دربارهی فانتزی به عنوان تکیهگاه واقعیت، دفاعی است در برابر دستدرازی امر واقع به تجربهی روزمرهی ما. او این فرایند را گذر از فانتزی مینامد. در گذر از فانتزی، سوژه درگیر سوبژکتیوسازیِ روانضربهی امر واقع میشود. به عبارت دیگر، سوژه حالت رویداد روانضربه را به خود میگیرد و عهدهدار مسئولیت کامل آن ژوییسانس است. - هومر، 1388،ص. . - 124 لکان چهار سطح را برای ژوییسانس قائل میشود: منخود آرمانی، آرمان منخود، ابر منخود و قانون چشمداشت. - ژیژک، 1391،ص.. - 98

نمایشنامه مردِ بالِشی، اولین نمایشنامه غیر ایرلندی مکدونا است که در یک کشور خیالی دیکتاتوری اتفاق میافتد. نمایشنامه ماجرای مردی مشکوک به شکنجه و قتل کودکان بیگناه ، بی هیچ رحم و همراه با تخیل فراوان است. شخصیت اصلی نمایشنامه، کاتوریان ، شخصیتی زودرنج و حساس و در عین حال متکبر است که چهارصد داستان کوتاه تخیلی دارد - که هیچ کدام از آنها به استثنا یک اثر چاپ نشده - . - مکدونا، 1392ص. - 142به دلیل شباهتی که بین نحوهی به قتل رسیدن کودکان بیگناه با سلسله قتل-هایی که کاتوریان در داستانهایش خلق کرده است،

او و برادرش مایکل، که ناتوان ذهنی است را به زندان میاندازند، بیشتر صحنههای نمایشنامه در اتاق بازجویی شکل میگیرد و تیم پلیس که کاتوزیان را بازجویی میکند، به صورت کامل بر داستانهای او و وقایعی که در آنها رخ میدهد آگاهی دارند. تمام شخصیتهای مردبالشی به نوعی قصهگو هستند. شیوهی روایت قصهها مدام تغییر میکند از داستانهای شگفتانگیز و وحشتناک کاتوریان گرفته، تا فریبهای پلیس؛ از بازجویی رسمی همراه با شکنجهی منقطع، که محرک اصلی نمایش هم هست، گرفته تافانتزی احساسی دوران پیری اِریل. اما چیزی
که مردِبالِشی را برجسته میکند، غریزه خام و حیاتی بشر است که فانتزی میآفریند. برای تفریح و سرگرمی دروغ میگویند 

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید