بخشی از مقاله
چکیده
ادبیات نمایشی، ابزاری مناسب برای توجه به مفاهیم و درونمایههای فکری مورد نیاز شرایط جامعه و استقلال هویت ملی و دینی، در جهت ایجاد تحول پایدار در مخاطب کودک و نوجوان است. آثار نمایشی تولید شده برای مخاطب کودک و نوجوان با تأثیرگذاری روی ذهن و با ایجاد نگرش مثبت نسبت به میراث فرهنگی ملتها و افزایش قدرت تخیل، میتواند زمینه را برای رشد فردی و اجتماعی کودک و نوجوان فراهم کند.
توجه به این نکات ضرورت پژوهش و نقد و بررسی ادبیات نمایشی حوزه کودک و نوجوان را بیشتر آشکار میکند. در این میان، استفاده از الگوها و روشهای نظری و منطقی در تحلیل و نگارش آثار نمایشی نکته-ای مهم و ضروری به نظر می رسد. با توجه به حوزه پژوهش این پژوهش، که گروه سنی »ج« و »د« را شامل میشود، در این مقاله تلاش شده است که با الگوبرداری و نقد و تحلیل نمایشنامه کک به تنور، روش و الگویی علمی برای نگارش نمایشنامههای کودک و نوجوان ارائه شود.
.1 مقدمه
ادبیات نمایشی کودک و نوجوان باید جنبههای گوناگون زندگی را از نگاه کودک و نوجوان و با در نظر گرفتن روحیات و خلقیات او در بر بگیرد. »روشن است متونی که برای کودکان نوشته میشوند در شکل، فرم، ساختار و محتوا متفاوتاند. - «جلالی، . - 28 :1389 در آفرینش آثار ادبی این دوره باید به ویژگیهای موضوعی، زبانی و مفهومی ادبیات کودک و نوجوان توجه شود. ادبیات نمایشی با تأثیرگذاری روی ذهن مخاطب و با ایجاد نگرش مثبت نسبت به میراث فرهنگی ملتها و افزایش قدرت تخیل، زمینه را برای رشد فردی و اجتماعی کودک و نوجوان فراهم میکند.
با توجه به آنچه بیان شد، اهمیت دادن به مسائل مورد نیاز کودکان و نوجوانان از طریق رشد و اعتلای ادبیات نمایشی کودک و نوجوان و پیریزی آیندهای بهتر برای آنان، وظیفه تمام مسئولان، محققان و نویسندگان است. در این میان، تحقیق و پژوهش و نیز نقد و بررسی علمی و اصولی با هدف ایجاد تحول در ادبیات نمایشی ضروری است. یکی از مهمترین ابزارها در نگارش و یا تحلیل آثار نمایشی، استفاده نویسندگان و پژوهشگران از شیوههای روشمند و منطقی در بررسی عناصر و ساختار یک متن نمایشی است. در ادامه این مقاله با بررسی سه عنصر مهم و اساسی نمایش یعنی شخصیت، گفتوگو و کنش در نمایشنامه کک به تنور بنا بر نظریه مانفرد فیستر، تلاش میشود تا نمونهای کاربردی از نقش و تأثیر این گونه نظریات در تحلیل آثار نمایشی در اختیار محققان و پژوهشگران حوزه ادبیات نمایشی کودک و نوجوان قرار بگیرد.
.2 نمایشنامه کک به تنور
این نمایشنامه، توسط دکتر یداالله آقا عباسی، برای گروه سنی کودک بازآفرینی شده است. نمایشنامه کک به تنور، با الهام از روایت کرمانی این قصه نوشته شده است. این داستان در مجموعهای که دکتر محمدرضا صرفی از افسانههای مردم کرمان گردآوری کرده است، آمده است. - صرفی، . - 81 :1387 نمایشنامه کک به تنور با توجه به ویژگیهای گروه سنی کودک و با در نظر گرفتن جذابیتهای نمایشی برای مخاطب کودک بازآفرینی شده است. داستان تحت تأثیر لهجه محلی مردم کرمان قرار دارد و در بازآفرینی داستان نیز، به این امر توجه شده است.
با توجه به اهمیت سه عنصر اساسی شخصیت، گفت و گو و کنش در یک اثر نمایشی، در ادامه هر یک از این سه عنصر، بر پایه روشهای مانفرد فیستر در کتاب نظریه و تحلیل درام مورد تحلیل و بررسی قرار میگیرد. نمودار کنشی هر یک از شخصیتهای نمایشنامه، بر اساس نظریه شخصیت گریماس، ترسیم میشود. در این نظریه، هر شخصیت یک کنشگر محسوب میشود. نمودار کنشی و نمودار کنش شخصیتها، نمودار پاره کنش صحنهها و نمودار رشته کنش هر یک از نمایشنامهها نیز به طور جداگانه رسم شده است.
.3 شخصیت
شخصیت در یک متن نمایشی، عامل اصلی حوادث و رویدادها است. به طور کلی، در ساختار بخشیدن به شخصیتهای نمایشی کودک و نوجوان دو عامل شخصیتهای انسانی -کودکان و بزرگسالان- و شخصیتهای جاندار غیر انسانی مطرح است. نکته قابل تأمل حضور پر رنگ شخصیتهای جانوری در آثار نمایشی کودک و نوجوان است. شخصیتهای جاندار غیر انسانی را میتوان به شخصیتهای جانوری، گیاهی و ذهن ساخت و دست ساخت تقسیم نمود.
.1-3 شخصیت پردازی
شخصیتپردازی و معرفی شخصیتهای یک اثر نمایشی به شکلهای گوناگون صورت میپذیرد. در آثار نمایشی شخصیت-پردازی به دو شیوه مستقیم و غیرمستقیم انجام میگیرد. در شخصیتپردازی مستقیم، نویسنده به شیوه روایی به معرفی شخصیتها میپردازد. این شیوه در آثار نمایشی کمتر کاربرد دارد. از آنجا که معرفی شخصیتها به مخاطب در بستر کنشهای ساختاری نمایشنامه صورت میگیرد، در آثار نمایشی، بیشتر از شخصیتپردازی غیر مستقیم استفاده میشود. برای مشخص کردن نحوه شخصیتپردازی یک اثر نمایشی، ابتدا باید مشخص شود که آیا اطلاعات مورد نیاز برای معرفی شخصیت از طریق یکی دیگر از شخصیتها به مخاطب عرضه میشود و یا از طریق نویسنده. در ادامه باید مشخص شود که انتقال این اطلاعات به شکل ضمنی صورت میگیرد یا صریح.
.2-3 نظریه کنشی شخصیت
یکی از شیوههای جدید تعیین ارتباط شخصیتها با یکدیگر، الگوی کنشگر گریماس است. از این مدل میتوان در بررسی نقش کنش و کارکرد استفاده کرد. »این الگوی کنشی با هدف نمایان ساختن نقش شخصیتها مطرح شد و در مفهوم حوزههای پیوند دهنده کنش و شخصیت، به شناخت شخصیت، کمک شایانی کرد. - «علوی مقدم و پورشهرام، ، . - 108 : 1387 از این مدل به خوبی میتوان در نمایشنامه بهره گرفت و نقش کنش و کارکرد را مورد بررسی قرار داد. البته اساس این مقوله نیاز به مباحث و مبانی زبان شناختی دارد. گروهی از صاحبنظران معتقدند تعدادی از عناصر مشخص، دائماً در نمایشنامه تکرار میشوند. این گروه از متخصصان در نهایت به این نتیجه رسیدهاند که در ساختمان یک درام، شش نیرو و یا عنصر وجود دارند که دائماً در نمایشنامه تکرار میشوند. این عناصر عبارتند از:
D1 -1، فرستنده یا تحریک کننده: منظور انگیزهای است که شخصیت را وادار به عملی میکند. - فرستده، کنشگر را در پی خواسته یا هدفی میفرستد و دستور اجرای فرمان را میدهد - .
D2 -2، گیرنده: عمل فرستنده را دریافت میکند و منظور نظر فرستنده است. - گیرنده کسی است که از کنش کنشگر سود میبرد - . S - 3، سوژه، منظور انگیزهای است که شخصیت را به سمت هدف میبرد.
D -4، هدف، رسیدن به مقصود آرمان است.
ADG -5، نیروی کمکی یا کنشگر یاری دهنده - او کنشگر را یاری میدهد تا به شیء ارزشی برسد - . OPP -6، نیروی مخالف و باز دارنده. - کسی است که جلوی رسیدن کنشگر را به شیء ارزشی میگیرد - . »فرستنده، کنشگر را به دنبال شیء ارزشی میفرستد تا گیرنده از آن سود برد. در روند جست و جو، کنشگران یاری دهنده یا نیروهای یاری دهنده او را همراهی و یاری میکنند و کنشگران بازدارنده یا نیروهای بازدارنده جلوی او را میگیرند. - « »حسن الگوی کنشگر در این است که به صورت تصنعی خصوصیات یک شخصیت نمایشی از کنش جدا نمیشود و شخصیت-های داستانی نه به صورت یک مورد روانشناختی، بلکه بهعنوان موجودی متعلق به مجموعه سیستم کلی کنش ها درنظر گرفته میشود.«
.3-3 تحلیل و بررسی شخصیتها در نمایشنامه کک به تنور
.1-3-3 شخصیتهای نمایشنامه کک به تنور
در این نمایشنامه نه شخصیت وجود دارد:
-1 قصهگو
-2 خروس
-3 کک
-4 مورچه
-5 کلاغ
-6 درخت
-7 رودخانه
-8 گندمزار
-9 بابا کشاورز.