بخشی از مقاله
-1 چکیده
از آنجا که حیات اقتصادی و اجتماعی سیستان بستگی تام به حیات هیرمند و هامون دارد کاهش و نهایتا قطع آورد سالانه هیرمند و نیز کاهش سطح هامون و تبدیل آن به کفه خشک موجب ظهور خشکسالی هیدرولوژیکی در طی سنوات اخیر شده است که این خود سر منشا بروز انواع خسارات و آسیبهای اقتصادی در سطح ناحیه و نیز مناطق روستایی گردیده است. قطع جریان آب هیرمند به داخل مرز ایران به دلایل عدم قطعبتهای سیاسی بین دو کشور، و نیز فقدان واکنش واقع بینانه و علمی در برابر این پدیده مزید بر علت شده و دامنه آسیبها و خسارات را گستردهتر نموده است. در این تحقیق ضمن اشاره به فرضیههای دینامیکی منجر به کاهش توسعه دشت سیستان با استفاده از مفهوم حلقههای پایداری و با دیدگاه آمایش سرزمین به دو نمونه از راهکارها برای مقابله با چنین وضعیتی اشاره گردید. هر دو راهکار ریشه در ایجاد سود و زیان مشترک برای دو کشور ایران و افغانستان دارد که لازمه مدیریت آنها انجام آمایش سرزمین مشترک توسط دو کشور میباشد.
-2 مقدمه
دشت سیستان واقع در شمالیترین نقطه استان سیستان و بلوچستان، نگینی برآمده از آبرفتهای رودخانه هیرمند است که دریاچه هامون را به عنوان بزرگترین دریاچه آب شیرین جهان و یکی از تالابهای بینالمللی ایران در خود جای داده است.[1] دشت سیستان با 16 هزار و 947 کیلومتر مربع وسعت و آب و هوای گرم و خشک، بیش از 500 هزار نفر جمعیت دارد. قطع جریان آب هیرمند به داخل مرز ایران و در نهایت خشکسالی 10 ساله اخیر سبب بروز مشکلات عدیدهای برای ساکنان دشت سیستان و به تبع آن شهرستانهای همجوار آن شده است.
[2] منابع تامین آب این استان به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم وابسته به منابع آب رودخانه هیرمند میباشد. هیرمند در مرز ایران و افغانستان به دو شعبه تقسیم میشود. شعبه اصلی که به نام رود مشترک نامیده میشود قسمتی از مرز مشترک دو کشور را تشکیل میدهد، سپس وارد افغانستان میشود. شعبه دیگر، در خاک ایران است که خود به دو شاخه تقسیم میشود. یکی به طرف چاه نیمهها و دیگری به طرف مناطق کوهک و زهک میرود که دو سد انحرافی در این دو منطقه بر روی آن احداث شده است.
[4] سد سیستان نیز بر روی شاخهای که از طریق چاه نیمه تأمین میشود، احداث شده است در قسمت جنوب دشت سیستان و در حوالی مصب هیرمند، گودالهای طبیعی بزرگی وجود دارد که در حال حاضر از آنها بهرهبرداری میشود. این گودالها ضمن ذخیرهآب برای آبیاری مناطق بیشتری از سیستان، از زیانهای وارده در مواقع سیلابی شدن رودخانه هیرمند جلوگیری میکند. مساحت این مخازن که به صورت دریاچه کوچکی درآمده است در حدود چهار هزار و هفتصد هکتار است.
[4] از این مخازن علاوه بر آبیاری، میتوان برای پرورش ماهی نیز استفاده کرد. حداکثر گنجایش این مخازن ششصد و شصت میلیون متر مکعب است و ظرفیت قابل بهرهبرداری سالانه آن تا سیصد و چهل میلیون متر مکعب نیز میرسد که در حال حاضر چاه نیمه های 1تا3 مورد استفاده قرار گرفته و در کنار آنها چاه نیمه چهارم در حال احداث میباشد.[5] علیرغم مطالعات انجام شده در این منطقه برای کاهش آسیبپذیری به کمبود منابع آب تا کنون مطالعاتی با دیدگاه آمایش سرزمین در این خصوص انجام نشده است. عدم قطعیتهای سیاسی و هیدرولوژیکی از اصلی ترین علل ایجاد کم آبی و توسعه ناپایدار در دشت سیستان میباشند که در تحقیق پیش رو به تحلیل سیستمی و ارائه راهکارهای سیستمی برای کنترل توسعه ناپایدار در منطقه پرداخته خواهد شد. در راستا از تلفیق نمودارهای علت و معلولی تفکر سیستمی و نیز مفاهیم آمایش سرزمین برای ارائه راهکار در منطقه بهرهگرفته شده است.
-3 بیان مساله
سیستان به دلیل انزوای جغرافیایی ناشی از موقعیت نسبی و واقع بودن در محیط نه تنها همواره جزء مناطق کم توسعه یافته و محروم کشور بوده است و ساکنین آن اعم از شهری و روستایی پیوسته با مشکلات اقتصادی اجتماعی زیادی روبرو بودهاند، بلکه در ابعاد محیطی نیز با پدیدههایی نظیر خشکی هوا، خشکسالیهای دورهای، کم آبی و بعضا سیلابهای کلان مواجه بوده است. لذا در شرایط خشکسالی که عمدتا با کاهش آب رودخانهی هیرمند که حیات و ممات سیستان بدان وابسته است این مشکلات شدت مییابد.
[5] بطوریکه خشکسالیهای اخیر که با قطع کامل جریان آب رودخانهی هیرمند همراه بوده و به تبع آن هامون نیز به کفه خشک تبدیل شدهاند، اثرات این پدیده بر معیشت و اقتصاد مردم منطقه تا حد بحران و فاجعهی اکولوژیکی پیش رفته است. با توجه به وابستگی تام این استان به رودخانهی دایمی هیرمند که بین حوضهی آبگیر وحوضهی آبریز آن جدایی وجود دارد، بسته به میزان کاهش بارندگی سالیانه در حوضهی آبریز، سکونتگاههای واقع در مصب آن از نظر سطح بهداشت، سطح سلامتی مردم، سطح کیفی زندگی مردم و سطح تولیدات اقتصادی آسیب میبینند. شکل1 گوشه-ای از مسائل و مشکلات بوجود آمده در استان سیستان که منجر به توسعه ناپایدار در این استان شده است را نشان میدهد.
مکانیزمهای متعدد و لاینفکی در این منطقه موجب کاهش مطلوبیت زندگی در استان سیستان شده است. عدم وجود مدیریت یکپارچه در این منطقه و شناسایی ارتباط این این مکانزیمها با یکدیگر باعث تشدید کاهش مطلوبیت در این استان شده است. با استناد به آمار و اطلاعات، با رویکرد تفکر سیستمی[3]، در زیر به مهمترین مسائل و مشکلات در این منطقه، که منتج به کاهش مطلوبیت در استان سیستان شدهاند اشاره میشود.
-4 مرز سیستم و مدل مفهومی
مرز سیستم که بر اساس شناسایی متغیرهای برونزا مشخص میشود در شکل 2 نشان داده شده است. در این تحقیق با توجه به پیچیده بودن عدم قطعیتهای سیاسی و هیدرولوژیکی و ارتباط این عدم قطعیتها با یکدیگر، از تحلیل آنها صرفنظر شده است. طبق تعریف مسئله به تعاملات منابع آب هیرمند و توسعه کشاورزی و پیامدهای برداشت بیرویه پرداخته خواهد شد. بدین صورت مرز سیستم شامل ارتباط سیستمی بین پارامترهای نشان داده شده در شکل2 بیان شدهاند.