بخشی از مقاله
چکیده
مقاله حاضر به بررسی نقش جغرافیا در آمایش سرزمین می پردازد.هدف آن تعیین درجه ی اهمیت نقش جغرافیا در مسایل مربوط به به آمایش سرزمین است که متاسفانه در امر برنامه ریزی آمایش سرزمین کمتر به آن توجه شده است.روش تحقیق در تهیه این مقاله "توصیفی-تحلیلی" و روش جمع آوری اطلاعات،کتابخانه ای و اسنادی و تجزیه و تحلیل موضوعی از منظر علم جغرافیا و آمایش سرزمین بوده است.در این مطالعه،نقش پایه ای جغرافیا در امر برنامه ریزی آمایش سرزمین و ارتباط ذاتی آن ها مورد بررسی قرار گرفته و به آمایش،بیشتر به عنوان یک فن در راستای اجرای تحلیل های جغرافیایی نگریسته شده است تا به عنوان یک معلم. آن چه نگارنده را بر آن داشته که به کنکاش در زمینه مسئله ی مورد نظر،یعنی نقش "نقش علم جغرافیا در آمایش سرزمین" بپردازد روشن کردن نقش علم جغرافیا و جغرافیا دانان در سازمان دهی فضای سرزمین است.از همه مهمتر این که قصد داشته اند به تحلیلی درست روشن از این امر دست یابند.
کلید واژه ها:جغرافیای کاربردی-سازمان دهی فضایی-آمایش سرزمین
مقدمه
نظریه آمایش سرزمینی و برنامه ریزی فضایی-کالبدی که به طور عمده از اوایل قرن بیستم مطرح شده از ابتدا سعی در تغییر پدیده های مربوط به ساختار فضای مناطق گوناگون داشته اند تا بتوان از این طریق،شناختی روشن و معقول از آن ارائه داد.هدف از انجام این کار،از سویی کسب شناخت درستی از چگونگی شکل گیری و تحولات فضاهای زیستی و فعالیت های بشری و شناخت چگونگی تاثیر این عوامل گوناگون بر این روند و از سوی دیگر،سنجش امکان مداخله در فرایند شکل گیری و تحول بوده است تا بتوان از آن را در میسر اهداف مطلوب مورد نظر برنامه های توسعه فضایی-کالبدی - سرزمین قرار داد - مخدوم،1380-30، - 15
در نیمه قرن بیستم و در واقع بعد از جنگ جهانی دوم،برای جلوگیری از تخریب و نابودی محیط زیست و نابودی سرزمین،کشورهای اروپایی کوشیدند برنامه هایی برای استفاده درست و منطقی از زمین و مدیریت عالمانه محیط ارائه کنند که از آمایش سرزمین می توان به عنوان اساسی ترین برنامه در این راستا نام برد.در حال حاضر،آمایش سرزمین به عنوان نگرشی به منظور برنامه ریزی و مدیریت بهینه ی بهره برداری پایدار از سرزمین مطرح است.رعایت قابلیت و استعداد زمین و منابع موجود در آن،با کارکردهای این نوع برنامه ریزی برای کشورهایی که درصدد نیل به توسعه پایدار و حفظ منافع نسل های آتی هستند،اجتناب ناپذیر خواهد بود.از این رو،دولت ها باید به فراخور حال خود در مقیاس ملی و منطقه ای،آمایش سرزمین را با تمام معنی در کنار برنامه ریزی های توسعه اقتصادی به اجرا درآورند.
جغرافیا سعی دارد،از سویی بین پدیده های محیطی با عوامل پویای آن رابطه برقرار کند و با نگرشی سیستمی،به نتایج و فرایند های این روابط بنگرد و از سوی دیگر،با ایجاد ارتباط موزون بین خود و علوم مرتبط با آمایش سرزمین،در مدیریت و سازمان دهی فضاهای گوناگون جغرافیا گام بردارد.اگر سازمان دهی مناطق کشوری،تعادل و عدالت رعایت نشود،تضاد طبقاتی،تضاد درآمد ها و تضاد منافع،کشور را به بحران های سیاسی و تنش امنیتی-اجتماعی در حد تجزیه ی مملکتی دچار کند - پاپلی،72،. - 1368اگر فضای جغرافیا متعادل ایجاد نشود،باید منتظر مطالبات روزافزون مردمی و تنش های اجتماعی و ناتوانی دولت در حل مسائل بود - پاپلی،69،1369 - .یکی از عمده ترین وطایف جغرافیا دانان مشارکت در ساخت فضای جغرافیایی،عدالت اجتماعی و عدالت منطقه ای است - حسینی ابری،69،. - 1369همان طور که از برایند سخن منتج می شود سازمان دهی فضای سرزمین یکی از مهم ترین وظایف دولت هاست که به وسیله ی آن،امر عدالت اجتماعی را رعایت می کند و سرزمین خود را از هر گونه خطر احتمالی و نیز تنش به دور نگه می دارند.
جغرافیا و ماهیت آن
در آغاز مطالعه هر پدیده شناخت کامل آن و درک روابط آن سایر پدیده ها و تاثیرات آن ها بر یکدیگر ضروری است.زیرا هیچ پدیده ای را نمی توان به طور مجرد مورد بررسی قرار داد و مطالعه ی یک پدیده به تنهایی،باعث شناخت تحول کامل آن می شود.با این نگرش دانش جغرافیا به مطالعه ی نظامند فضاهای پیرامون انسان،اجزای تشکیل دهنده ی آن فضاها و ساختار حاکم بر آن می پردازد. تعریف جغرافیا از نظر مکتب اکولوژیک اساسا حول محور روابط انسان و محیط دور می زند.در این تعریف انسان رکن اساسی تشکیل می دهد و بدون آن،تعریف جغرافیا مفهوم خود از دست می دهد.از روابط متقابل انسان و محیط" فضا" تولید می شود؛فضای که دو رکن اساسی آن محیط و انسان است.بنابراین جغرافیا به مطالعه ی ساختار فضای جغرافیا می پردازد.
ساختار قانونمند فضا بر دو جزء اصلی تکیه دارد:
-قانونمندی های اجتماعی که اعتباری اند و اعتبارشان مقید به زمان و مکان است.
-قانونمندی های طبیعی که پایدارترند و به زمان و مکان مقید هستند.
بنابراین در بررسی فضای جغرافیایی،باید به دنبال شناسایی قانونمندیهای حاکم بر دو محیط باشیم و زمان و مکان را مشخص کنیم.در دیدگاه فضایی،پدیده ها به شکل یک سیستم مطالعه می شوند.بدین ترتیب،از روابط متقابل عناصر و عوامل محیط طبیعی و محیط اجتماعی،فضای جغرافیای به وجود می آید.با تامل در این که محیط طبیعی تمام عناصر و عوامل محیطی همچون خاک آب ،اقلیم،ناهمواری و پوشش گیاهی را شامل می شود،ما باید در جستجوی علل و تاثیرگذاری یک پدیده جنبه های متفاوت را در نظر بگیریم تا نظام فضایی را بهتر شناسایی و تحلیل کنیم. هر نظام فضایی ساختار و متعاقب آن عملکردی داردوبنابراین بر اساس نظریه و قانون سیستم،در ساختار آن تغییر ایجاد می کند و عملکرد را تغییر می دهد.به طور کلی ارتباط منطقی و معقولی بین هر ساختار فضایی و عملکرد آن وجود دارد.وظیفه جغرافیادان شناخت،تقویت،حفظ یا تغییر آن به نحو مطلوب است،به اعتقاد دیوید هاروی اگر ما در جغرافیا،نگرش سیستمی را رها کنیم یکی از نیرومند ترین روشهایی را که قادر است برای جهان پیچیده اطراف ما پاسخ های قانع کننده ای را بیابد از دست داده ایم - شکوئی، - 1387:49
همه عوامل و نیروهایی که بر نظام فضایی تاثیر داشته باشند،مورد توجه جغرافیا هستند که به آنها عوامل و نیروهای "فضا ساز" می گویند.بنابراین،حاصل هر نوع تصمیمی که ساختار فضا را تغییر دهد،برای جغرافیادان اهمیت دارد و مورد توجه و تاکید است.جغرافیا در طول مسیر تکوینی خود سه مرحله را طی کرده است،به عبارت دیگر می توان گفت که سه نوع جغرافیا داریم: -جغرافیای سنتی:که از ویژگی های اجزای نظام،بدون درک و فهم ارتباطشان باهم صحبت میکند و به توصیف پدیده ها،اعم از طبیعی و انسانی می پردازد. -جغرافیای تحلیلی:عبارت از نوعی نگرش در جغرافیاست که بر اساس آن،به بیان ویژگی های پدیده های جغرافیایی و نحوه ی ارتباط اجزا و چگونگی تاثیر گذاری و تاثیرپذیری آن پرداخته می شود.مشهورترین رابطه در این نگرش،رابطه علت و معلولی است
جغرافیای کاربردی:که استفاده از آن به برنامه ریزی منتهی می شود.در این نوع جغرافیا علاوه بر توصیف و تحلیل فضا،نحوه ارتباط و نوع تاثیر گذاری و تاثیرپذیری و فرم دلخواه خود را مطرح می شود که باید به سمت آن حرکت کرد.این نوع جغرافیا با نگاه سیستمی به مسئله و بر اساس قانون سیستم ها شکل گرفته است.همانطور که گفته شد در قانون سیستم ها،تغییر در جزئی از سیستم باعث تغییر در همه ی اجزا - کل سیستم - می شود و کل نظام را تحت تاثیر قرار می دهد این نوع جغرافیا فقدان توازن منطقه ای را مربوط به اشکال ساختاری مربوط به بررسی آن می پردازد و با تشریح اجزای ناهماهنگ،مانند یک مکانیک که ماشین را نگاه می کند و تشخیص می دهد که که کجایش اشکال دارد عمل می کند.
در واقع،تفاوت جغرافیا از لحاظ روش و نگرش با دیگر علوم عینی بسیار و تقریبا در تقابل با آن هاست.به این معنا که علوم عینی همیشه متوجه تجزیه و تجرید و تنها کردن موضوع مورد مطالعه خود هستند و برای وصول به این مقصود،مدام موضوع خود را به به عناصر ساده تر تقسیم می کنند.در حالی که جغرافیا واقعیات موجود در قلمرو خود را با تمام پیچیدگی و ترکیبشان مورد مطالعه قرار می دهد.به همین دلیل است که حتی ساده ترین موضوعات جغرافیا همیشه مبین و شامل یک ترکیب - یک موضوع مرکب - و یک در هم بافتگی عناصر متفاوت است - ودیعی،201، - 1372 فضا و ساختار آن اساسا و ذاتا جغرافیایی است و هرجا که حرف از فضا و متعلقات آن باشد،بدون شک جغرافیا نیز حضور خواهد داشت.برای ارائه ی یک تعریف از جغرافیا باید گفت:علم جغرافیا پراکندگی، افتراق و بازساخت مکتبی-فضایی پدیده ها را در ارتباط با ساختار اجتماعی-اقتصادی تبیین می کند - شکوئی،1372، - 201
جغرافیای کاربردی،شاخه ای کاملا تخصصی در علم جغرافیا و یک مرحله ی کامل در گرداوری اطلاعات،تحلیل مسائل و روند تصمیم گیری است.جغرافیای کاربردی،استفاده از تحقیقات جغرافیایی در براورده کردن نیاز ملی،اجتماعی،اقتصادی،نظامی و مهمتر از همه،در برنامه ریزی های ناحیه ای و فیزیکی است - شکوئی،1368، - 46 هدف از مطالعات جغرافیایی،دست یافتن به شناخت پایه ای از محیط است که بستر و میدان عمل تمام فعالیت های انسانی به شمار می آید.انجام این مطالعات پایه ای از آن نظر اهمیت دارد که پدیده های موجود در سطح زمین،از نظر شکل و پراکندگی یکسان نیستند و منشا پیدایش آن ها از قانونمندی های یکسانی تبعیت نمی کند - رهنمایی،1372،. - 18محیط جغرافیایی،به ویژه بستر طبیعی آن،پهنه ی کنش ها و واکنش های حاصل از پدیده های مستقر در سطح زمین است - کلاول،1374،. - 18توان های طبیعی هر ناحیه - فضای جغرافیایی - مهمترین عامل تعیین کننده ی نوع فعالیت های اقتصادی و همچنین توزیع جمعیت در آن ناحیه است - ماندال،198 - 78
در کل،روش اصلی مطالعه در جغرافیا ترکیبی است.یعنی جغرافیا دان در شناخت و ناحیه بندی مکان ها - دو محور عمده ی مطالعات جغرافیایی - همه ی ویژگی ها و پدیده های موجود در مکان را یکجا و با هم مطالعه و شناسایی می کند.این نوع مطالعه "سینوپتیک" جغرافیادانان را قادر می سازد که همه تمام ویژگی های مکتبی را بشناسد و هم ویژگی معمول و متداول پدیده ای حاکم و را معلوم کنند - علیجانی،1377،. - 46بنابراین شناخت اجزا،عناصر و عوامل سازنده و موثر در محیز،لازمه و پیش شرط هر گونه حرکت اندیشه ی انسان است که به منظور اعمال مدیریت بر محیط صورت می گیرد. پیشینه تحول و تطور برنامه ریزی و آمایش سرزمین در ایران قبل از انقلاب اسلامی گرچه برنامه ریزی در ایران به معنای نوین آن در سال 1327 در ایران آغاز شد،اما بررسی اسناد و سوابق حاکی از این است که قبل از این تاریخ نیز تلاش های بسیار زیادی برای توسعه کشور صورت گرفت،اما به دلایل مختلف این تلاش ناکام ماند - تابش، 1383، - 25