بخشی از مقاله

چکیده

فضاهایی در شهر به عنوان فضاهای شهری شناخته میشوند که با حضور و مشارکت شهروندان در فضا همراه باشند و تمامی اقشار جامعه بتوانند بدون محدودیت از این فضاها استفاده نمایند. از جمله عوامل اصلی موثر بر حضور زنان به عنوان بخشی از اقشار آسیبپذیر جامعه ، در فضاهای شهری احساس امنیت میباشد. بر این اساس این پژوهش به منظور شناسایی و تحلیل عوامل موثر بر احساس امنیت زنان در فضاهای شهری صورت گرفته است جهت دستیابی به این هدف از روش تحلیل عاملی با توجه به شاخصهای شناسایی شده از دل مبانی نظری موضوع و اطلاعات جمعآوری شده از محدوده مورد مطالعه، استفاده شده است. روش تحقیق در این نوشتار از نوع تحلیلی بوده و جمعآوری اطلاعات با استفاده از منابع کتابخانهای و تحقیقات میدانی و استفاده از شبکه جهانی اینترنت صورت گرفته است.

برای تعیین حجم نمونه از فرمول محاسباتی کوکران استفاده شد که بر این اساس و با توجه جمعیت محله چیذر حجم نمونه مطالعاتی 149 نفر بدست آمده است. در مرحله تحلیل دادهها نیز از نرمافزار spss®17 استفاده کردیم. در نهایت با استفاده از تحلیلهای صورت گرفته به 4 عامل دست یافتیم که با توجه به قرارگیری شاخصها تحت هر یک از عوامل و چارچوب مفهومی که از ادبیات نظری بدست میآید، به نامگذاری عوامل مبادرت ورزیدیم. نتایج حاصل از این پژوهش نشاندهنده تاثیر عوامل »اجتماعی - فرهنگی« ، »کالبدی - محیطی« ، »مدیریتی« و »عملکردی« بر احساس امنیت زنان در فضاهای شهری میباشد.

مقدمه

امنیت در تمام ابعاد زندگی روزانه فرد حاضر است. امنیتعملاً تمام ابعاد زندگی بشر را در برمی گیرد .صحبت از امنیت فردی، امنیت ملی، امنیت اجتماعی، امنیت هوایی، امنیت جاده ای، امنیت غذایی، ... نشانی از فراگیر بودن امنیت در تمام وجوه زندگی فردی است. در عین حال، انگاره امنیت آن قدر بدیهی و آشکار به نظر میرسد که برای تأمل و پرسش درباره آن زحمتی به خود نمیدهیم. امنیت وجود دارد و ذاتی جامعه است، اما همانگونه که کوستلر بیان می کند: "بدیهیترین چیزها آنهایی هستند که بیشتر نیازمند آزمون و بررسی هستند ".

تا دهه هشتاد که مطالعات در حوزه امنیت تحت نفوذ بینشی واقع گرایانه قرار داشت، امنیت به عنوان پاسخی برای مسأله بقا درک می شد و بر این پیش فرض مبتنی بود که انسان همواره با تهدیدی وجودی رو به روست که امنیت را ضروری می سازد. در این برداشت، امنیت در رابطه با بقای فیزیکی دولت - ملت و تهاجم نظامی بالقوه ضد آن تلقی میشد. بنابراین، مکتب واقعگرا، امنیت را به مسأله حمایت و دفاع کاهش داده، آن را به منزلهی موضوع مطالعات دفاعی و استراتژیک قلمداد میکردند.

در واقع، از منظر این مکتب، امنیت به عنوان موضوعی تجربی تا مفهومی درنظر گرفته میشد. بدین ترتیب؛ این تحلیلها با ترجیح دادن چشم انداز تجربی، بعد بنیادین امنیت؛ یعنی بعد هستیشناسانه و معرفت شناسانه آن را نادیده میگرفتند. در پایان سالهای هفتاد میلادی، با ظهور پدیده جهانی شدن، فراملی شدن، پیدایش شبکه ها، ... خوانش جدیدی از جهان شکل گرفت و مضامین آشوب، بی-نظمی،ناهمگونی، برخورد تمدنی در گفتمان نئورآلیستها باعث گردید که تردید، ترس و عدم اطمینان جایگزین ایده نظم و اطمینان شود و همین امر باعث شد که در سطح تحلیل، رهیافت کلاسیک نسبت به امنیت مورد تردید قرار گیرد - جهانگیری و مساوات، . - 42 :1392 امروزه نگاه به مسائل و آسیب های امنیتی می تواند از زوایای گوناگونی صورت پذیرد.

بیان مساله

با ورود به هزاره جدید، جهان شاهد رشد جمعیت و شهرنشینی؛ به ویژه در کشورهای در حال توسعه بوده است . این روند موجب گسترش پیکرهی شهرها و شکلگیری الگوی جدید از شهرهای بزرگ شده است. ظهور و پیدایی چنین شهرهایی همراه با بروز مسائل مختلف شهری، از قبیل: گسترش حاشیهنشینی، افزایش جرایم اجتماعی و در مجموع، افزایش بینظمی شهری و کاهش امنیت اجتماعی بوده است. تحولات سریع اجتماعی و جابهجاییهای فراوان افراد و خانوادهها از یک طرف موجب سیال شدن و بیثباتی بافت جمعیتی محلههای شهری شده و از طرف دیگر افزایش جرم و بزهکاری را در پی داشته است که به نوبهی خود منجر به کاهش امنیت و ترس از جرم شده است

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید