بخشی از مقاله
چکیده
غالب رویکردها اجرایی به سکونتگاههای غیررسمی شهری در ایران، رویکردها و به تبع آن راهحلهای کالبدی هستند. درحالیکه مشکلات اجتماعی در بسیاری از اینگونه بافتها پررنگتر از مسائل کالبدی، خود را نشان میدهد. »امنیت«، یکی از نیازهای اساسی شهروندان در زندگی شهری است که کمبود آن در برخی از سکونتگاههای غیررسمی شهری، حیات اجتماعی را در این بافتها تحت تأثیر قرار داده است.
کاهش سطح امنیت در بافتهای شهری، زنان را بیشتر از مردان مورد هدف قرار داده و حضور آنها در فضاهای شهری را کمرنگ میسازد. در سالهای اخیر پژوهشهای بسیاری بر روی تأثیرات شاخصهای محیطی بر بهبود وضعیت امنیت در محلههای شهری انجام شده است. این مقاله به دنبال تدوین راهبردهای شهرسازانه و شاخصهای محیطی مؤثر بر ارتقاء حس امنیت زنان در سکونت گاههای غیررسمی شهری است.
به اینمنظور در این مقاله از هر دو دسته راهبردهای کیفی و کمّی در پژوهش با رویکرد تفسیرگرایی استفاده شده است. به منظور تدوین راهبردهای شهرسازانه، پس از مرور منابع کتابخانهای و استخراج شاخصهای مؤثر محیطی، به پیمایش نظرات زنان ساکن در سکونتگاه غیررسمی محله سهلآباد شیراز - به عنوان نمونه موردی- پرداخته شده است.
بررسی 370 پرسشنامه تکمیل شده با طیف نگرشسنجی لیکرت در این بافت نشان میدهد که اولویت اقدامات محیطی برای بهبود احساس امنیت بانوان در محله از دیدگاهخودِ آنها؛ ایجاد فضایی اجتماعپذیر برای گذران اوقات فراغت بانوان ، بهبود وضعیت پیادهروها، افزایش احساس تعلق در محیط و بهبود شهرت محله سهلآباد است. در انتها، با جمعبندی این نظرات، راهبردهای طراحانه متناظر و نقشه راهبردی پیشنهادی به منظور بهبود حس امنیت زنان در محله سهلآباد شیراز ارائه گردیده است.
-1 مقدمه
زنان، نیمی از جمعیت شهری و بخش تأثیرگذاری از بافت اجتماعی شهر را به خود اختصاص دادهاند. در سالهای اخیر افزایش مشارکت اجتماعی این بخش از جامعه در زمینههای مختلف، اهمیت برنامهریزی و طراحی به منظور تسهیل و ارتقاء حضور آنان در شهر و فضاهای شهری را بیشتر کرده است. حضور بیدغدغه و انجام فعالیتهای اختیاری توسط این طیف جمعیتی در عرصه زندگی شهری، پیششرطهایی میطلبد که بیشک یکی از مهمترین آنها »امنیت« است.
ارتقاء احساس امنیت زنان در فضاهای شهری میتواند به بهبود ادراک آنها از فضا و حضور پررنگتر و فعالانهتر آنها در عرصههای عمومی بیانجامد. تا کنون پژوهشهای بسیاری به اهمیت این موضوع و بررسی میزان اثرگذاری شاخصهای مختلف بر ارتقاء حس امنیت پرداختهاند. این پژوهشها با رویکردهای جامعهشناسی، روانشناسی، جرمشناسی و در نهایت رویکردهای محیطی و فضایی از خاستگاه معماری و شهرسازی انجام پذیرفته است.
سکونتگاههای غیررسمی، بخشی از پهنههای غیررسمی در خارج از محدوده شهرهای بزرگ هستند که به وجود آمدن آنها از پیامدهای مهاجرت بیرویه به کلانشهرها پس از انقلاب صنعتی به شمار میرود . فارغ از مسائل عدیده اینگونه بافتها در زیرساختها و مسائل کالبدی، فضایی، مسائل اجتماعی آنها نیز نیازمند توجه در مدیریت و برنامهریزی شهری است. یکی از مهمترین شاخصهای اجتماعی نیازمند توجه در این بافتها »امنیت« و به طور خاص »احساس امنیت زنان« است.
این مقاله در پی آن است که ضمن جمعبندی شاخصهای محیطی مؤثر بر ارتقاء حس امنیت زنان در منابع نظری، آن شاخصها را بر اساس نگاه زنان ساکن در سکونتگاههای غیررسمی، اولویتبندی نموده و راهبردهایی به این منظور ارائه نماید . مهمترین پرسشهای این مقاله چنین هستند: شاخصهای محیطی مؤثر بر احساس امنیت زنان در شهر کدامند و اهمیت و اولویت هر یک به چه میزان است؟ چگونه میتوان به کمک چارچوب شاخصهای محیطی مؤثر بر احساس امنیت زنان، راهبردهایی به این منظور در سکونتگاههای غیر رسمی و به طور خاص محله سهلآباد شیراز ارائه نمود
در این راستا، این مقاله ابتدا به تبیین مبانی نظری در دو حوزه »سکونتگاه غیر رسمی« و »احساس امنیت زنان« میپردازد و پژوهشهای پیشین در این حوزه موضوعی را بررسی مینماید. پس از آن، ضمن استخراج مهمترین شاخصهای محیطی احساس امنیت زنان از مبانی نظری، آنها را در قالب ابعاد شهرسازی دستهبندی مینماید. سپس با معرفی نمونهموردی و روش پژوهش، فرآیند پیمایش نظرات زنان ساکن در محله سهلآباد شیراز ، تحلیل دادههای حاصل از پیمایش و مهمترین یافتههای حاصل از آن توضیح داده خواهد شد. در نهایت راهبردهای طراحانه و نقشه راهبردی پیشنهادی به منظور بهبود حس امنیت زنان در محله سهلآباد ارائه گردیده است.
-2 مبانی نظری
-1-2 سکونتگاه غیررسمی
یکی از پیامدهای گسترش و توسعه روزافزون شهرنشینی و شهرگرایی در عصر حاضر شکلگیری و گسترش فراگیر حاشیهنشینی، زاغهنشینی یا اسکان غیررسمی است که توجه تمامی صاحبنظران را به خود معطوف داشته، پدیدهای که امروزه به یکی از دغدغههای اساسی کشورهای در حال توسعه تبدیل شده است. پدیدهای که بنابر برآورد مرکز اسکان بشر سازمان ملل متحد بیش از 50 درصد ساکنان شهرهای کشورهای کم درآمد و 20 درصد ساکنان کشورهای میان درآمد را متأثر ساخته است.
اسکان غیررسمی از جمله پدیدههای اقتصادی، اجتماعی شهری به ویژه در کشورهای جهان سوم است که رواج آن به صورتی فراگیر در مرکز شهرهای پرجمعیت قابل مشاهده است. این پدیده بر طبق مستندات موجود از دهه 1950 میلادی به بعد نوعی شیوه زیست بشری در برخی جوامع است که با تفاوت در تعریف به عنوان مسکنهای کنترل نشده، غصبی، در حال تغییر و تحول، حاشیه ای، خود ساخته، مسکنهای بی کنترل و غیرمستقل شهری خوانده شدهاند. این نوع از سکونت که از زمان پیدایش روند روبهرشدی را در پیش گرفته است. بنابر اعلام مرکز اسکان بشر ملل متحد - Habitat - در سال 1996 یک پنجم جمعیت جهان - را در برگرفته، که این جمعیت - فاقد خانهای در شأن زندگی انسان بوده و دامنه گستردهای از بیسرپناهها و خیابان خوابها تا آلونکنشینان را در برمیگرفته است
در ایران نیز پدیده حاشیهنشینی با توسعه شهر نشینی شتابان به وجود آمد و رشد آن عمدتا به دهههای بعد برمیگردد به طوری که این پدیده در شصت سال گذشته با رشدی سریع تر از رشد شهرنشینی به تعبیر رسمی، مواجه بوده و برآورد میشود که یک پنجم جمعیت شهری در اینگونه سکونتگاهها مستقر باشند. هر چند متأسفانه آمار دقیقی از جمعیت اسکان غیررسمی در ایران وجود ندارد و این برآورد براساس برآورد 8میلیون نفری کارشناسی مبتنی بر مطالعات پراکنده بهویژه گزارشات تهیه شده در مرکز مطالعات شهرسازی و معماری ایران در سال 1374 تحت عنوان »حاشیه نشینی در ایران و آثار و پیامدهای آن بر شهرها« میباشد؛ در هر حال پدیده اسکان غیررسمی فارغ از علت و دلیلی که تاکنون برای آن برشمردهاند پدیدهای است روبهرشد که چهره خود را روزبهروز نمایانتر میسازد.
در واقع سکونتگاههای غیررسمی سکونتگاههایی هستند که در درون یا مجاور شهرها - عمدتا در مناطق حاشیهای - شکل میگیرند و فاقد مجوزهای رسمی برای ساختمان هستند. »این سکونتگاههای خودرو که با واژگان و معنای متفاوتی مانند اسکان غیررسمی، حاشیهنشینی، سکونتگاه غیرمتعارف و... تعربف شدهاند؛ اگرچه نوعی راهحل برای اسکان کمدرآمدهای شهری در شرایطی که برنامهریزی شهری و بازار رسمی آنها را از معادلات رسمی خود خارج کردهاند، اما به دلایل متعددی چون رشد خودرو، بیبرنامه و مهارناپذیر، باعث آسیبهای محیطی، کالبدی، اجتماعی و فرهنگی و ... میشوند.
با توجه به بالا بودن نرخ اعتیاد و جرم در سکونتگاههای غیررسمی و مهاجرنشین بودن این مناطق، افراد ساکن شناخت و اعتمادی نسبت به هم ندارند و در نتیجه احساس امنیت در این مناطق نسبت به دیگر مناطق شهری پایینتر است.
-2-2 احساس امنیت
مفهوم امنیت در فضای شهری از یک سو با جرم ارتباط پیدا میکند؛ اگر چه با آن بسیار متفاوت است و از سوی دیگر با مفهوم قربانی جرم واقع شدن و ترس از آن در ارتباط است. همچنین میبایست میان ترس و خطر یا احساس امنیت کردن و در امان بودن تفاوت قائل شد. از نظر علمی، درک اثرات جرم یعنی ترس از وقوع جرم، به اندازه خود آن یعنی خطرهای آماری حاصل از وقوع جرم اهمیت دارد. واکنش نسبت به ترس از قربانی شدن باعث میشود که بسیاری از مردم از خطرات دوری کنند یا حداقل میزان در معرض خطر قرار گرفتنشان را کاهش دهند. این خود میتواند منجر به عدم حضور مردم نه تنها در یک مکان خاص بلکه در بیشتر فضاهای عمومی شود
برخی صاحبنظران معتقدند امنیت از دو جنبه عینی و ذهنی تشکیل شده که جنبه عینی و بیرونی آن همان ایمنی و جنبه ذهنی و درونی آن احساس امنیت نام دارد
واقعیتهای موجود در این زمینه، کهمعمولاً با اعداد و ارقامی راجع به میزان وقوع جرم و جنایت بیان میشوند، همیشه در تطابق کامل با میزان احساس امنیت ساکنین - امری ذهنی و روانی - نمیباشد. در واقع »همانطور که میان ترس و خطر تفاوت وجود دارد، باید میان احساس امنیت و امنیت نیز تفاوت قایل شد. زیرا بالا بودن آمار جرایم در فضاهای شهری، حاکی از پایین بودن امنیت در آنهاست، اما نمیتوان نتیجه گرفت که احساس امنیت نیز در این فضاها پایین باشد؛ به طور مثال فضاهایی وجود دارند که دارای سطح پایینی از امنیت است، اما به دلیل حضور فعال مردم، تنوع فعالیتها و دسترسی کالبدی بالایی که دارد، از احساس امنیت مناسبی برای استفادهکنندگان از آن برخوردار است.
با این که احساس امنیت این است که فرد در درون خود، احساس کند که امنیت دارد و تهدیدی متوجه او نیست این احساس امنیت می تواند با امنیت واقعی تناسب داشته باشد یا نداشته باشد اما به طور کلی احساس امنیت در یک جامعه به احساس روانی شهروندان از میزان وجود یا عدم وجود جرم و شرایط جرمخیز در آن جامعه باز میگردد و هر مقدار فراوانی جرم و شرایط جرمخیز بالاتر باشد احساس امنیت شهروندان پایینتر است.