بخشی از مقاله
چکیده
ابهام یکی از فرایندهای مهم و در عین حال کلیدی در شعر معاصر ایران، از جمله شعر شاملو است. شعر او به دلیل مبهم بودن، استعداد تأویل پذیری و معانی متعدد دارد. پژوهش حاضر کوششی است جهت بررسی و شناخت ابعاد ابهام های موجود در شعر شاملو و شناخت عوامل ابهام زا در شعر او . شعر شاملو شعری مبهم است و معانی متعدد و استعداد تأویل پذیری دارد.
در این پژوهش این نکته را دریافتیم که ابهام در شعر شاملو دارای ابعاد زبانی، تصویری و معنایی است و همچنین استفاده از ساختهای نو و مبتکرانه، پوشیده گویی و سمبل گرایی، استفاده از ساختهای نو و قدیم زبان در کنار یکدیگر، هنجارشکنی، هنجار افزایی و... از عوامل ابهام زا در شعر شاملو هستند. بر همین اساس ابهام را در سه حوزه ی معنایی، زبانی و تصویری مورد بررسی قرار داده ایم، تا وجوه ساختاری و معنایی شعر شاملو برای مخاطب شناخته گردد. به کمک این پژوهش نحوه ی خواستگاه های ابهام و پیچیدگی در شعر او را در می یابیم ودر مجموع با ساخت و صورت شعر نو و به ویژه شعر سپید بیشتر آشنا می شویم.
-1 مقدمه
تصرف ناگزیر و حتی تصنعی و آگاهانه در منطق زبان عمومی و مشترک سبب کتمان معنی یا بخشی از آن در شعر می شود؛ همین امر سبب ایجاد ابهام در شعر می گردد. ابهام در لغت به معنی پوشیده سخن گفتن است و با ایهام ارتباط چندانی ندارد. »ارزش هنری ابهام از عصر رمانتیسم توجه ادیبان و منتقدان را به خود جلب کرد اما دیدگاه های نظری و تحقیقات جدی در باب این مسأله در قرن بیستم پدیدار گشت.
ابهام - Ambiguity - در لغت به معنی پوشیده گذاشتن، مجهول گذاشتن، به مرحله ی وضوح نرساندن، بسته کردن کار، پوشیده گفتن، دور کردن و راندن کسی را از کار، پیچیدگی، بستگی، پوشیدگی و تاریکی است و در اصطلاح بدیع سخن گفتن که محتمل دو معنی بود.در ابهام احتمال دو معنی متضاد یا مختلف مثل مدح و ذم وجود دارد به طوریکه از یکدیگر قابل تمییز نباشند، از این رو قدما آن را ذووجهین و محتمل الضدین هم گفته اند. در بلاغت غرب، از هنگامی که ویلیام امپسون ابهام را در کتاب »هفت نوع ابهام - 1930 - « پیش کشیده، این اصطلاح به نقد ادبی راه یافت.
در شعر فارسی سه نوع ابهام را می توان سراغ گرفت. الف-ابهام عارضی ب-ابهام عمدی ج-ابهام غیرعمدی
ابهام عارضی همان چیزی است که به فراوانی در شعر فارسی وجود دارد. ابهام عمدی، تعقید در معنای شعر است به واسطه ی دخالت مستقیم گوینده برای پنهان کردن آن به هر دلیل، اما ابهام غیر عمدی یا طبیعی فرایندی است که ضرورت های شعر آن را ایجاد می کند و نقش منفی ندارد و تمام شاهکارهای شعری جهان به آن متصف اند.
شعر معاصر در مقایسه با شعر کهن، برای مخاطبی که با شعر سنتی انس گرفته است مبهم و پیچیده است وهمین ابهام عاملی می شود تا مخاطب از این شعر دور شود: »شاعر امروز می کوشد تا حجاب نگرش مألوف را از جلوی چشم مخاطب کنار زند و با پرتوافشانی به عمق زوایای تاریک و ناشناخته ی آفاق هستی، خواننده را به تماشای تازه ای از جهان ببرداما. عوامل دیگری که معمولاً شعر نو را در نظر مخاطبان ناآشنا و مبهم جلوه می دهند، عبارتند از : انس و اعتیاد به سنت ها و ساختارهای بیانی، معنایی و زیبایی شناختی شعر قدیم، عدم وقوف بر مکانیسم زبان، خیال و زیباشناختی شعر امروز، تلقی سنتی از خصیصه ی »معناداری « شعر، یعنی خواننده ی سنت زده، متأثر از عادات ذهنی، همواره از شعر، معنایی صاف و صریح می طلبد و در مواجهه با ابهام شعر نو، دچار رمندگی می شود.
شاعران از قدیم تا امروز همیشه سخن خویش را در هاله ای از ابهام پیچیده اند، زیرا ابهام را لازمه ی هر شعر خوب می دانند. ابهام شعر را عمیق تر کرده و به غنای ذاتی آن می افزاید و آن را همچون اقیانوسی می کند که برای صید گوهرهایش باید دشواری های »غور« را از جان و دل پذیرا باشی. یک تصویر شعری، مجموعه ای از »بارهای عاطفی« شاعر را حمل می کند و چه بسا که یک »ایماژ« دارای چند بعد باشد، به ویژه که تصاویر یک بعدی طبعاً از عمق معنایی کمتری بهره دارند. در حالی که تصاویر چند بعدی حاصل غنای هنری بارورتر شاعران اند. ابهام از ذات شعر سرچشمه می گیرد.
نیما معتقد است: »آن چیزی که عمیق است، مبهم است. کنه اشیا جز ابهام چیزی نیست، جولانگاهی که برای هنرمند است، این وسعت است. این وسعت، هنرمند واقعی را تشنه تر می دارد، در عروق او در نقطه پر عمقی، آن چاشنی تلخ و شیرین زندگی را که او به خود یا نا به خود به هوای آن می رود می چشاند. در آن یافته های زندگی او را باید دید... انسان نسبت به آثار هنری یا اشعاری بیشتر علاقه نشان می دهد که جهاتی از آن مبهم و تاریک و قابل شرح و تأویل های متفاوت باشد... ابهام محصول زندگی است به شرطی که در آن تعمق وجود داشته باشد و شعر جزیی از زندگی و زندگی عمیق است... این ابهام از جلوی چشم مردمی برداشته می شود که همه ی وجودش شعر است
ابهام یعنی شعر چیز دیگری بگوید و ما چیز دیگری بفهمیم...
اخوان ثالث درباره ی ابهام هنری و شاعرانه می گوید:این» ابهام از نوع تعقید خاقانی و نظامی و انوری مثلاً نیست و نه نیز از نوع پیچیدگی های شیوه ی هندی که شرح آثارشان احتیاج به یک دوره ی علوم و خرافات از قبیل نجوم و مضافات دارد. به نظر من شعر و خلاقیت شعری هیچ قاعده و فرمول بر نمی دارد. صریح بودن خوب است؟ به هیچ وجه خوب نیست و باید در پرده ی استتار صحبت کرد؛ و از این حرف ها، این بایدها را شعر تحمل نمی کند. گاه است که صراحت شعر محض می شود و گاه است که صراحت بکلی حرف را از سطح شعر تا حد زیادی پایین می آورد. هر شعر اگر شعر باشد با اسلوب و قاعده خاص خودش همراه است. خواه صریح و خواه در پرده... شعر با جنبه های تخیلی خود از صراحت و تطبیق با عین واقعیت دور می شود بنابرآن موازین نقد و سنجش، شعر هرچه دورتر از صراحیت و واقعیت باشد، هرچه تخیلی باشد، بهتر شناخته می شود
پژوهش حاضرگامی است در جهت پاسخ به سوالات زیر:
-1 عوامل ابهام زا در شعر شاملو کدامند؟
-2ابهام در شعر شاملو چه ابعاد و ویژگی هایی دارد؟
تا کنون آثار مختلفی همچون »سفر در مه«از تقی پورنامداریان، »طلا در مس ج«2از رضا براهنی، »شناخت نامه شاملو«از جواد مجابی، »امیرزاده ی کاشی ها «از پروین سلاجقه، »شعر زمان ما ج« 1از محمد حقوقی،»زندگی وشعر احمد شاملو « ازع.پاشایی،»فرهنگ شعر معاصر«از جلال عباسی، » شاملو شناسی«ازمحمد علی رونق، »ادیسه بامداد«از پرهام شهرجردی،»نقد آثار شاملو«ازعبدالعلی دستغیب، »لالایی با شیپور«از ایلیا دیانوش به طبع رسیده است و از دیدگاههای مختلف زندگی، فکرو شعر شاملو را مورد بررسی قرار داده اند اما اثر مستقلی نگاشته نشده است که ابهام شعر شاملو را به شیوه ای دقیق و مفصل که مورد نظر این پژوهش است تحلیل کرده باشد.
پژوهش حاضر باعث آشنایی بیشتر با شعر شاملو و راز و رمزهای کلام او می شود. به کمک این پژوهش نحوه ی خواستگاه های ابهام و پیچیدگی در شعر او را در می یابیم ودر مجموع با ساخت و صورت شعر نو و به ویژه شعر سپید بیشتر آشنا می شویم.
-2 ابهام در شعر شاملو:
عناصر مسلط در شعر شاملو مثلثی است متشکل از زبان، معنا و تصویر که عرضه کننده ی شعر ناب دوران حیاط شاملو به حساب می آیند. شعر سپید یا شعر آزاد که گونه ای از شعر نو فارسی است در دهه ی سی شمسی با مجموعه ی هوای تازه ی احمد شاملو ظهور پیدا کرد. تفاوت این آثار با نمونه های قبلی شعر نو در فرم شعر بوددر. این سبک عموماً وزن عروضی رعایت نشده ولی آهنگ و موسیقی نمود دارد. گاه نیز به هر شعر که در قالب شعر نیمایی نگنجد شعر سپید می گویند که شاملو پرچمدار این نوع شعر است.
»شاملو آنگاه که به کلمه و زبان و ساختمان شعر حداقل در حد قرینه های معمول توجه خاص مبذول می دارد و از طرفی آنجا که به شکستن روایت های یک رویه مبادرت می ورزد به مفهوم و جوهره ی شعر نزدیک و نزدیک تر می شود. موسیقی درونی ودر شکل روان تر آن موسیقی جویباری، آهنگی موزون را به بافت کلمات تزریق می کند. باستان گرایی و برخی دیگر از تدابیر و شگردهای بیانی نیز فخامت کلام او را تضمین می کند. شعر شاملو نمونه ی شعری است که در آن حاکمیت زبان بر دیگر عناصر شعر، نوعی استبداد زبانی را ایجاد کرده است، که این عناصر نمی توانند به راحتی از زیر این استبداد نجات یابند و رخ بنمایند تا آنجایی که محتوای امروزی او در چنبره ی زبانی ارکاییک اسیر مانده است.
زبان شعر شاملو زبانی است که از میان درد مشترک مردم برخاسته است زبانی که در عین سادگی بسیار غنی و کامل است و در واقع می توان گفت یکی از وجوه تمایز شعر شاملو با شاعران هم عصر خود است. ابهام شعر شاملو حاصل ژرف اندیشی و خوض او در هستی و زندگی اجتماعی است و ابهامی مثبت است از نوع همان ابهامی که امپسون آن را »صفت ممیزه شعر« می داند. ابهام در شعر او گاه ناشی از زبان و گاه در بیان شاعرانه و گاه در فطرت و ذات آن.
بیشتر شعرهای شاملو درونمایه سیاسی دارند، پر از سایه است. شاملو از زبان شعر نیما، در پرده سخن گفتن و به نمادها پناه بردن را می توانسته تجربه کند و یاد بگیرد.شرایط اجتماعی زمان شاملو هم کمابیش ادامه ی زمان نیما بوده است، به عبارتی، شاملو دموکراسی زبان را نه در شعر نیما می توانسته تجربه کند و نه خودش امکان تجربه و به کار بردنش را در جامعه داشته است. در نتیجه او هم ناگزیر بوده است که برای بیان دریافت های خود از زبانی رمزناک سود ببرد؛ زیرا در زبان رمزناک شاعر در سایه ی واژه ها می نویسد و گرانش پیام شعر را به نمادها منتقل می کند که همین باعث ابهام شعر او می شود.0 ابهام در شعر او دارای ابعاد زبانی ، تصویری و معنایی است.
»کتمان معنی امری عمدی از طرف شاعر نیست که بدان به منزله ی یک لغز و چیستان بنگریم، بلکه ناشی از جریان خلاقیت ذهن شاعر است که پیش از اندیشیدن و استدلال و موعظه، به سبب تربیت ذهنی خاص، می بیند و احساس می کند. این شیوه ی دیدن احساس کردن و بیان کردن، از جمله عوامل اصلی ابهام در شعر شاملو و مخالفت ذهن های معتاد به وضوح نثرگونه ی شعر کهن با شعر شاملو است. « - پورنامداریان، - 244 :1381 شعر شاملو گاه حدیث نفس است و گاه حکایت جمع؛ گاه تغزلی است که بر آستان آیدا دارد و گاه حماسه ای است که آدمی را به انسانیت رهنمون می شود. اجماع مفاهیمی چون فلسفه، فریاد و عشق در شعر شاعری از این دست، آفتابی است که درک حضورش اندک سویی از روشنایی ذ هن وذوق می طلبد، واین همه یعنی اینکه شاملو شاعری است از آن توده ی مردم و مانیفست شعری اش چیزی جز خدمت به فرهنگ و ادبیات نیست.
-3 ابهام معنایی در شعر شاملو
-1-3 نماد
»نماد و نماد پردازی یکی از ویژگی های مهم شعر معاصر است که در گسترش دامنه ی تأویلی آن نقش زیادی دارد.شاملو علاوه بر نمادهایی که خاص او هستند و در گذشته سابقه ای نداشته اند، نمادهایی را نیز از ادبیات کهن فارسی برمی گزیند که در شعر او معنای دیگری می گیرند