بخشی از مقاله

چکیده

زمینه: اگر بپذیریم که فرهنگ دانشگاهی ترکیبی از باورها، ارزشها و رفتارهاي مورد پسند جامعه علمی است، باید به آغاز تشکیل اجزاي آن در مقاطع اولیه آموزش توجه کنیم. به همین دلیل، در سطح ابتدایی باید سنگ بناي رفتارهاي ملموس و قابل اندازه گیري مانند تفکر انتقادي یا کنجکاوي علمی را در دانش آموزان ایجاد نمود. این مهم در صورتی امکانپذیر خواهد شد که در اسناد بالادستی و برنامه درسی دوره ابتدایی و در متونی که براي آموزش در این مقطع تدوین میشود، نمود پیدا کند. تاکنون پژوهشی که میزان توجه برنامه درسی دوره ابتدایی به رفتار علمی را بررسی کرده باشد، انجام نشده است.

هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان توجه به ابعاد رفتار علمی شامل: شخصیت، نگرش، فرایند/ فعالیت، هنجار و ساختار دانش، در سطح کلان در متنهاي اسناد: سند تحول بنیادین نظام آموزش و پرورش و سند ملی برنامه درسی و در سطح خرد محتواي تمام کتابهاي پایههاي اول تا ششم ابتدایی انجام شد. روش: براي بررسی سطح کلی سند تحول بنیادین نظام آموزش و پرورش و سند ملی برنامه درسی از لحاظ میزان توجه به ابعاد رفتار علمی بررسی، تجزیه و تحلیل و تبیین شدند.

در سطح جزئی محتواي تمامی کتابهاي پایههاي اول تا ششم ابتدایی براساس شاخصها و مصداقهاي رفتار علمی، میزان و شیوه پرداختن به آنها تحلیل و با استفاده از آمار توصیفی دستهبندي و تشریح شد. براي سهولت و یکدستی در تحلیل محتواي کتابهاي درسی از چک لیست محقق ساخته استفاده شد. گروههاي مهم مورد توجه در چک لیست شامل مفهوم یا عین مصداق رفتار علمی بود، همچنین داراي میزان اختصاص متن - کلمه، جمله، پاراگراف یا سرفصل - ، نوع محتوا - متن یا تصویر - ، نوع ارائه - توضیحی، توصیفی، پرسش، یا تمرین - بود .

یافته ها: سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و سند ملی برنامه درسی از نظر توجه به شاخصهاي رفتار علمی بسیار متفاوت با هم هستند و تنها در یک شاخص همسویی دارند. میزان توجه محتواي کتابهاي درسی ابتدایی به شاخصهاي رفتار علمی ناهماهنگ و بدون رعایت سطح یادگیري از ملموس به انتزاعی و نا هماهنگ با نوع ماده درسی است.

از روش بیان و نوع متن به کار رفته براي آموزش مصداقهاي علمی در متون ابتدایی می توان برداشت کرد که رویکرد یادگیري غالب شناختی است. نتایج: توجه دقیق و حساب شده به سطح بندي و استفاده از مصداقهاي رفتار علمی در محتواي متون کتب ابتدایی براي پایهگذاري رفتار علمی و بنیاد نهادن فرهنگ دانشگاهی به عنوان یکی از کارکردهاي برنامه درسی نامشخص است و از روند منسجم و منطقی پیروي نمیکند.

مقدمه و بیان مسأله

فرهنگ دانشگاهی ترکیبی از باورها، ارزشها و رفتارهاي مورد پسند جامعه علمی است که در طول قرنها حیات علمی و اجتماعی پژوهشگران و دانشگاهیان در سراسر جهان به عنوان ملاك و معیار نگرش علمی، برقراري ارتباط علمی، انجام کارهاي پژوهشی، نشریافتهها، شرایط استفاده از یافتههاي پژوهشی دیگران و نقد علمی به صورت نانوشته شکل گرفته است و برخی پژوهشگران در گذر زمان دنبال کشف روابط مؤلفههاي این پدیده رفته و برخی از آنها را برجسته نمودهاند. از جمله - مرتون1، 1910- 2003 و مولکی2، 1980 در زمینه جامعه شناسی علم - ؛ - رزنیک3، 1998 درباره هنجارهاي علم - به پژوهش پرداختهاند.

در ایران نیز به هنجار علمی و اخلاق علمی توجه شده است. براي نمونه سید مهدي حسینی بخشی از پایان نامه دکتراي خود را به کشف و دستهبندي مصداقهاي رفتار علمی اختصاص داد. وي با همکاري محمد حسین دیانی چگونگی کشف و دستهبندي مصداقهاي رفتار علمی را در مقاله "رفتار علمی: پژوهشی تطبیقی – تحلیلی پیرامون شاخصها و مصداقها" ارائه نموده است

همچنین، طی مقالهاي دیگر که در "اولین همایش ملی نقش انجمن کتابداري و اطلاعرسانی در توسعه علم" به همراه همکاران خود ارائه نمود

نماد عملی فرهنگ دانشگاهی را مصداقهاي رفتار علمی میداند. اگر با این فرض موافق باشیم که فرهنگ دانشگاهی مفهومی کلی است و براي عملیاتی کردن آن - ایجاد، توسعه، اصلاح یا تغییر فرهنگ دانشگاهی - نیازمند وجود مصداقهاي ملموس و قابل کنترل هستیم، آنگاه ممکن است بتوان شاخصها و مصداقهاي رفتار علمی پیشنهادي حسینی و دیگران را ملاك پژوهشهاي از این دست قرار داد.

یکی از پرسشهاي بنیادي درباره مصداقهاي رفتار علمی میتواند این باشد که رفتارهاي علمی چگونه ایجاد میشوند و چگونه پایدار میمانند؟ پاسخ به این پرسش باید جنبههاي روش شناسی پژوهش، جامعه شناختی، روانشناختی و تربیتی را در بر گیرد.

درباره اخلاق علمی سه دیدگاه وجود دارد، عدهاي قائل به ویژگیهاي درونی هستند، عدهاي معتقد به آموزش آن هستند و عدهاي حد میان این دو را توصیه مینمایند. بدیهی است که اولین دانشمندان که مصداقهاي رفتار علمی را از خود نشان میدادند، بیشتر به صورت تجربی به آن رسیده بودند و بیشتر حاصل ویژگیهاي شخصیتی و خود سازماندهی آنان بود؛ اما با نهادینه شدن آموزش در سراسر دنیا، هیچ کشوري به صورت ارادي آموزش رفتارهاي بنیادي که سبب پرورش پژوهشگران اثربخش در آینده خواهد شد را نادیده نخواهد گرفت. براي همین، به منظور ایجاد، توسعه و نهادینه کردن رفتارهاي علمی در قرن 21 لازم است از ابتداي فرایند تربیت و آموزش به صورت هدفمند به تقویت مسائل روانی رفتارها توجه نمود و محیط اجتماعی لازم را براي تمرین و کسب مهارت در آنها فراهم ساخت.

بی توجهی به این مهم در مراحل آغازین آموزش سبب خواهد شد که هم هزینه و انرژي در سطح آموزش عالی هدر رود و هم سطح مطلوب بروز چنین رفتارهایی که براي اثربخشی تولید و به کارگیري علم و مطرح شدن در سطح بین الملل به عنوان کشوري علمی و مقتدر لازم است، کمتر مشاهده شود. نمونه آثار این کاستی را می توان در میان استادان و دانشجویان فعلی دانشگاهها مشاهده نمود.

براي نمونه بیشتر دانشجویان کارشناسی ارشد –با وجود طی کردن 16 سال تحصیلی- با کمترین مفاهیم رفتار علمی آشنایی ندارند. قسمت عمدهاي از فارغ التحصیلان مقطع ارشد خیلی کم مصداقهاي رفتار علمی را از خود بروز میدهند و درصد بالایی از استادان دانشگاه که پست رسمی آموزش و پژوهش را اشغال کردهاند چندان یا آشنا به مسائل رفتار علمی نیستند و یا ضرورتی به پایبندي به آنها احساس نمیکنند و در انتشار آثار علمی دست به تقلب می زنند

بنابراین، لازم است میزان توجه به ایجاد، توسعه و نهادینه کردن مصداقهاي رفتار علمی در تمامی مراحل آموزش رسمی هر کشوري مورد توجه قرار گیرد. از آنجایی که دوران شش ساله ابتدایی از نظر روانشناسی براي ایجاد بنیادهاي رفتاري و موفقیت تحصیلی بسیار اهمیت دارد، براي دستیابی به سطح مطلوبی از بروز رفتارهایی که در بزرگسالی و دوران دانشگاه از دانشجویان انتظار میرود، آشنایی و درك و تمرین آنها در مقطع ابتدایی و مراحل بعدي فرایند تربیت ضرورتی انکار ناپذیر است.

بدیهی است که براي بررسی میزان توجه به هر مقولهاي در آموزش کشور هم باید اسناد کلان و بالادستی را تحلیل نمود و هم برنامه درسی، محتواي کتابهاي درسی، روش تدریس معلمان، رویکردهاي نظري یادگیري آموزش، محیط و امکانات آموزشی و به طور کلی تمامی عوامل دخیل در طراحی و اجراي آموزشی را مد نظر قرار داد. در این پژوهش به دنبال این پرسش هستیم که " میزان توجه به مصداقهاي رفتار علمی در اسناد بالادستی نظام آموزش و پرورش - شامل سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و سند ملی برنامه درسی - و محتواي کتابهاي درسی مقطع ابتدایی چگونه است؟

" شوربختانه به دلیل محدودیت زمانی و فضاي گزارش پژوهش در این همایش، فرصت بررسی تمام جنبههاي مرتبط با آموزش این مصداقها در مقطع ابتدایی ممکن نیست؛ بنابراین با علم به اینکه محتواي کتابهاي درسی تنها یکی از عوامل ایجاد رفتارهاي علمی است، نتایج حاصل از تحلیل محتواي کتابهاي درسی مقطع ابتدایی و اسناد بالادستی مذکور گزارش میگردد.

روش پژوهش

این پژوهش با رویکردي کمی و به شیوه توصیفی- تحلیلی انجام شد. محتواي "سند تحول بنیادین نظام آموزش و پرورش"، "سند ملی برنامه درسی" و تمامی "کتابهاي درسی شش پایه ابتدایی چاپ "11394 مورد تحلیل قرار گرفت. ابزار تحلیل چک لیستی محقق ساخته بود که براساس شاخصهاي رفتار علمی تهیه شد. شاخصهاي رفتار علمی داراي پنج بعد ساختار دانش، نگرش علمی، شخصیت علمی، هنجار علمی، فعالیت/فرایند علمی است که هرکدام داراي مصداق هایی براي مشاهده و اندازه گیري است. دادههاي به دست آمده از تحلیل محتوا با استفاده از آمار توصیفی - فراوانی، درصد و در صورت نیاز جدول و نمودار - مورد تحلیل قرار گرفت.

یافته ها

الف - تحلیل محتواي سند تحول بنیادین نظام آموزش و پرورش

این سند که در آذر ماه 1390 از سوي وزارت آموزش و پرورش نهایی شد و به تصویب شوراي عالی آموزش و پرورش و شوراي عالی انقلاب فرهنگی رسیده است، چشم انداز و اهداف تعلیم و تربیت ایران در افق 1404 هجري شمسی را تبیین نموده است. جدول 1 نشان میدهد که در کدام فصل این سند به کدام شاخص رفتار علمی بیشتر توجه شده است.

جدول .1 میزان توجه سند تحول بنیادین نظام آموزش و پرورش به شاخص ها و مصداقهاي رفتار علمی

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید