بخشی از مقاله

چکیده

بخش کشاورزی یکی از مهم ترین بخش های تولیدی و اقتصادی کشور می باشد و حمایت از این بخش در بسیاری از کشورهای جهان موضوع بسیارمهمی می باشد، از سوی دیگر، این بخش به دلیل برخورداری ازرشد مستمر و پایدار اقتصادی ونقش حیاتی آن درتأمین امنیت غذایی و توسعه اشتغال، یکی از بسترهای مناسب جهت توسعه پایدار می باشد. با وجود ظرفیت های فراوان این بخش درتوسعه اقتصادی کشور، مسائلی مانند وسعت زیاد اراضی کشاورزی و تعداد بسیار زیاد بهره برداران این بخش که بیشترآنها از سطح سواد، آگاهی ودانش فنی پایینی برخوردارند از یک سو و ساختار نامناسب بخش دولتی برای خدمات رسانی فراگیر به کشاورزان و نیز عدم تناسب کارشناسان ومروجان بخش دولتی با قشر عظیم بهره برداران از سوی دیگر، باعث شده که سطح کمی وکیفی تولیدات کشاورزی پایین باشد، به نحوی که از منابع و نهاده های مورد استفاده در فرایند تولید، بهره برداری بهینه صورت نگیرد

در این راستا، تشکل هایی مانند شرکتهای خدمات فنی ومهندسی کشاورزی خصوصی که ازتعداد قابل توجهی از کارشناسان کشاورزی با تخصص های گوناگون ومتناسب با نیاز کشاورزان در سطح مزارع استفاده می کنند، جایگاه مهمی در وارد کردن دانش نوین به مزارع ومهندسی نمودن فرایند تولید، در راستای توسعه پایدار دارند

از این رو، هدف از مطالعه حاضر، بررسی نقش شرکتهای خدمات فنی ومهندسی در بهینه نمودن فرایند تولید می باشد. نتایج بدست آمده ازاین تحقیق حاکی از این است که شرکتهای خدمات فنی ومهندسی کشاورزی، با ارائه خدمات مشاوره ای، فنی ومهندسی در زمینه روشهای جدید کشت، آبیاری، تکنولوژی تولید و کشاورزی پایدار، می توانند نقش مهمی درآگاه سازی وتوانمند سازی کشاورزان در جهت بهره برداری بهینه از منابع و نهاده های تولید در طول فرایند تولید داشته باشند که این امر می تواند منجر به بهینه سازی فرایند تولید شود.

مقدمه

بخش کشاورزی به دلیل داشتن سهم قابل توجه در تولیدناخالص ملی، نقش مهمی در توسعه ملی ایفا می کند؛ از سوی دیگر، بخش کشاورزی در تسریع جریان رشد وتوسعه در بین بخش های مختلف اقتصادی ازجایگاه ویژه ای برخوردار است، به طوری که این بخش تأمین کننده بیش از %25 تولید ناخالص داخلی، %25 اشتغال، %85 نیازهای غذایی جمعیت روبه رشد، حدود%27 صادرات غیرنفتی و بیش از%90 مواد خام مورد نیاز صنایع مرتبط با بخش کشاورزی می باشد

در این راستا، عده ای از صاحبنظران معتقدند که بخش کشاوزی کشور طی چند دهه گذشته با رشد بطئی ولی مداوم، همچنان نقش تعیین کننده ای در اقتصاد کشور ایفا نموده وحتی در شرایط بسیار نامطلوب اقتصادی نیز شکوفایی وظرفیت های نوینی را عرضه کرده است، بنابراین توسعه بخش کشاورزی، پیش شرط توسعه اقتصادی کشور است وتا زمانی که موانع توسعه در این بخش برطرف نشود سایربخش ها نیز به شکوفایی، رشد وتوسعه دست نخواهند یافت.

قرن 21 درشرایطی آغاز شده است که رشد فزاینده جمعیت وتأمین غذا یکی از چالش های پیش روی مردم جهان به شمار می رود. براساس برآوردهای انجام شده تا سال 2025 ، جهان باید جمعیت 8/3 میلیارد نفری را تغذیه نماید، اگر چه در حال حاضر غذای کافی برای تغذیه تمام افراد تولید می گردد، اما حدود 800 میلیون نفر به غذای کافی دسترسی ندارد. در چنین شرایطی توسعه کشاورزی با مسائل وچالشهای متعددی مواجه گردیده است که باید برای آنها پاسخ مناسب وجدید جستجو شود، زیرا راهبردهای گذشته در زمینه توسعه کشاورزی موفق نبوده و نتوانسته است که امنیت غذایی را تحقق بخشد ودرعین حال پایداری محیط زیست را نیز تأمین نماید.

اگر نظری به برنامه های توسعه اقتصادی واجتماعی کشور داشته باشیم، ملاحظه خواهیم کرد که بخش کشاورزی طی سالهای مختلف، بخش مهمی از اعتبارات ملی را به خود اختصاص داده است.هرچند روند تخصیص اعتبارات در طی این سالها در نوسان بوده، ولی به طور نسبی در مقابل بخش های دیگر از اهمیت قابل توجهی برخوردار بوده است که سهم قابل توجهی از اعتبارات مورد نظر صرف علمی کردن کشاورزی شده است؛ بنابراین سرمایه یکی از عوامل مهم این بخش است که باید در شیوه بکار گیری آن دقت کافیمود،ن زیرا بکارگیری بهینه عوامل تولید، اولاً باعث افزایش درکارایی عوامل تولید گردیده، ثانیاً موجب افزایش در تولید وبالارفتن نسبی درآمد و رفاه کشاورزان می شود.
 
درجهان امروز، کشاورزی با سرعت فزاینده ای درحال تغییر است که پیشرفت های فناوری وملاحظات اقتصادی، علت اصلی این تغییرات بوده است.تحول درنظام اطلاعاتی امروز وتغییرات ایجادشده درزیرساخت های فرهنگی واجتماعی ملتها، تمامی بخش های اجتماعی واقتصادی جوامع را در معرض تغییرقرار داده است؛ ازاینرو بخش کشاورزی نیز به تبعیت از این امر، دچارتحول ودگرگونی شده است، به طوری که با وجود ظرفیت های فراوان این بخش درتوسعه اقتصادی کشور، وجود مسائلی مانند وسعت زیاد اراضی کشاورزی وتعداد بسیار زیاد بهره برداران این بخش که بیشترآنها نیز از سطح سواد، آگاهی ودانش فنی پایینی دارند و نیز ساختار نامناسب بخش دولتی برای خدمات رسانی فراگیر به کشاورزان همراه با عدم تناسب کارشناسان ومروجان بخش دولتی با قشر عظیم بهره برداران، باعث شده که سطح کمی وکیفی تولیدات کشاورزی در کشور پایین باشد، به نحوی که از منابع ونهاده های مورد استفاده در فرایند تولید، بهره برداری بهینه ای صورت نگیرد[16]؛ در این راستا، هدف پژوهش حاضر بررسی نقش شرکتهای خدمات فنی ومهندسی در بهینه نمودن فرایند تولید محصولات کشاورزی برای دستیابی به توسعه پایدار کشاورزی می باشد.

مواد وروش ها

تحقیق حاضر پژوهشی کیفی و تئوریکی است که به شیوه اسنادی انجام گردید. جهت جمع آوری اطلاعات مورد نیاز از مطالعات اسنادی و کتابخانه ای در زمینه مورد پژوهش استفاده گردیده است.

بحث پیرامون موضوع چالش ها وفرصت های پیش روی توسعه بخش کشاورزی

ایران کشوری است که قابلیت های فراوانی در زمینه کشاورزی دارد؛ اقلیمهای متنوع، نیروی انسانی فراوان، فرهنگ غنی، منابع آبی فراوان، زمینهای گسترده وحاصلخیز ونیز تجارب بسیار در عرصه کشاورزی این زمینه را فراهم می سازد که ایران درعرصه تولید مواد غذایی ومحصولات کشاورزی، توانایی رقابت با کشورهای پیشرفته را داشته باشد؛ بعلاوه درعرصه رقابت های جهانی، یکی ازعمده ترین عوامل مؤثردر دستیابی به استقلال همه جانبه، تحقق خودکفایی در تولید محصولات غذایی مورد نیاز مردم کشور است.با توجه به دوموضوع فوق - زمینه مناسب ولزوم خودکفایی - ، توجه بیشتر به توسعه کشاورزی نیز در زمینه خدمات رسانی به قشر عظیم تولیدکننده محصولات کشاورزی، در زمینه های مختلف فنی،مشاوره ای وترویجی در راستای بهره برداری بهینه از عوامل تولید، ضروری می باشد.

قشرعظیم شاغلین بخش کشاورزی به دلیل بیگانگی وآشنایی کم با تحولات علوم وفنون روز، ساختارنیروی انسانی بخش کشاورزی کشور را به لحاظ پویای ونوآفرینی با مشکلات عدیده ای مواجه ساخته اند به طوری که از مجموع حدود3/5 میلیون نفر بهره بردار در بخش کشاورزی حدود 48 درصد باسواد و31/9 در سطح ابتدایی هستند؛ بنابراین استانداردسازی این ساختار، جزدرسایه خدمات فنی، مشاوره ای وترویجی مناسب،فراگیر ومؤثر جهت افزایش آگاهی ودانش کشاورزان بدست نخواهدآمد؛ لذا تلاش عمده سیاست های توسعه کشاورزی می بایست درجهت توسعه کمی وکیفی نیروی انسانی بخش کشاورزی به واسطه این گونه خدمات ونیز به وسیله گسترش زمینه ها، امکانات وتسهیلات مناسب، جهت خدمات رسانی فراگیرتر به جامعه بهره برداران بخش کشاورزی، در راستای بهینه سازی فرایند تولید از طریق مهندسی نمودن فرایند تولید باشد.

به طورکلی، تحقق اهداف توسعه پایدارکشاورزی، بدون برنامه ریزی وایجاد تمهیدات لازم ومناسب با شرایط خاص هرمنطقه وهماهنگ با تحولات ونیازهای کشور برای بهره گیری صحیح از دستاوردهای نوین علمی وفنی، یعنی فرهنگ توسعه، عملی نیست؛ به عبارت دیگر یکی ازمهمترین عوامل دستیابی به توسعه پایدار کشاورزی، استفاده ازاطلاعات ودانش فنی وتوسعه منابع انسانی می باشد، به همین دلیل باید شرایطی فراهم گردد که کشاورزان بتوانند به اطلاعات فنی مورد نیاز خود به سادگی، سهولت وسرعت ممکن دست یابند واین امر از طریق توسعه خدمات فراگیر ومؤثرکشاورزی، در راستای بهینه سازی فرایند تولید کشاورزی تحقق می یابد؛ از سوی دیگر برای توسعه بخش کشاورزی اهدافی مانند افزایش تولید، خودکفایی، افزایش درآمد کشاورزان ومکانیزاسیون کشاورزی دنبال می شود که با توجه به جدی ترین مشکل کشاورزی ایران، یعنی سطح پایین تولید در برابر بهره برداری بی رویه از منابع ونهاده ها، دستیابی به توسعه پایدارکشاورزی مستلزم افزایش تولید از طریق بهینه کردن فرایند تولید می باشد

بهینه سازی درفرایند تولید کشاورزی

بنا برنظریه های تولید وعرضه، رشد تولید از دو طریق حاصل می شود؛ در روش اول، افزایش تولید با به کارگیری عوامل تولیدی بیشتر ولی درچارچوب فناوری موجود میسر می شود ودر روش دوم افزایش تولید با به کارگیری روشهای پیشرفته وکارآمد تولید واستفاده از عوامل تولیدی مؤثرتر در جهت افزایش بهره وری از منابع ونهاده ها در فرایند تولید ممکن می گردد که روش دوم با مفهوم بهینه سازی فرایند تولید گره خورده است.

تا کنون راه های مختلفی برای افزایش تولیدات کشاورزی مانند افزایش سطح زیرکشت، استفاده از فناوری های مختلف و موارد دیگر مطرح بوده ولی محدودیت هایی چون کمبود منابع و در دسترس نبودن فناوری های مختلف سبب شده تا به مبحث بهینه سازی فرایند تولید، توجه ویژه ای شود وعموماً به این دلیل که نهاده های مورد استفاده برای تولید، محدود وکمیاب هستند، کشاورزان وبرنامه ریزان همواره راه هایی را جستجوکنند تا بتوانند با بکارگیری مقدار نهاده کمتر - به خصوص نهاده های کمیاب تر - مقدار تولید بیشتری بدست آورند واین یعنی افزایش تولید در واحد سطح که با پیشرفت دانش و فن آوری امکان پذیر می شود وامروزه نیز مورد توصیه صاحبنظران توسعه کشاورزی است.

از آنجا که درمیان عوامل تولید بخش کشاورزی، عامل نیروی انسانی به عنوان یک عامل تولید کالا از یک سو به طور مستقیم در تولید شرکت می کند واز سوی دیگر به عنوان یک عامل ذی شعور وهماهنگ کننده سایر عوامل شناخته شده است وجایگاه ویژه ای در میان سایر عوامل دارد، باید به این عامل توجه خاصی مبذول نمود؛ همچنین در بخش کشاورزی درمقایسه با سالهای گذشته با کمبود نیروی انسانی متخصص مواجه نیستیم؛ از این رو، بهبود بهره وری عوامل تولید و به خصوص نیروی شاغل وبهره بردار بخش کشاورزی در راستای بهینه نمودن فرایند تولید، می تواند ضمن افزایش عملکرد وکاهش هزینه های تولید، از طریق وارد نمودن تکنولوژی درفرایند تولید و بالا بردن سطح علمی وفنی بهره برداران و به عبارتی مهندسی نمودن فرایند تولیدکشاورزی، وضعیت تولید در این بخش مهم اقتصادی را از لحاظ کمی وکیفی بهبود بخشد؛ در این راستا تکنولوژی، معانی مختلفی دارد از جمله بکارگیری بذور اصلاح شده، روش های نوین آبیاری، استفاده از روشهای جدید کاشت، داشت وبرداشت، استفاده بهینه از نهاده های تولید، ارائه آموزشهای ترویجی وگسترش خدمات مشاوره ای، فنی ومهندسی در بخش کشاورزی که تمامی این موارد باعث افزایش کمی وکیفی تولید وبهینه سازی فرایند تولید می گردند.

پژوهشگران، سه نوع اصلی بهینه سازی در بخش کشاورزی را در مواردی مانند بهینه سازی نیروی انسانی، بهینه سازی سرمایه و بهینه سازی منابع کشاورزی - آب، نهاده های کشاورزی شامل کود، سم، بذور اصلاحی، ادوات و ماشین آلات کشاورزی - می دانند

دراین راستا از انواع ذکر شده، اساسی ترین مبحث مربوط به نیروی انسانی شاغل دراین بخش - بهره برداران - وسرمایه گذاری روی آموزش آنها است، چرا که رمز موفقیت اکثر کشورهای پیشرفته در پرورش کشاورزانی کارآمد وآگاه به مسائل روز تولیدکشاورزی خلاصه شده است؛ بنابراین افزایش آگاهی شاغلان بخش کشاورزی مستلزم آموزش درست، کافی ونیز سیاست گذاری دقیق دولت دراطلاع رسانی به این گروه است؛ به عبارتی دیگر، بهینه سازی نیروی انسانی شاغل در بخش کشاورزی متناسب است با ارزش افزوده دراین بخش برتعداد افراد شاغل در بخش کشاورزی، که این خود در نهایت به بهینه سازی فراین تولید از طریق افزایش سطح دانش وآگاهی کشاورزان منجر می شود.

ازاین رو، گروهی از صاحبنظران نیز عوامل دخیل در بهینه سازی نیروی انسانی شاغل در بخش کشاورزی را شامل مواردی مانند ساختار نیروی کار شاغل در این بخش شامل ساختار کمی - تعداد افراد - ، ساختار سنی - سن افراد مشغول به کار - ، ساختار آموزشی - میزان آگاهی و سطح سواد آنها - ، آموزش نیروی انسانی و ترویج، آموزش ومشاوره فنی-مهندسی وتحقیقات کشاورزی می دانند

با پیشرفت علم و فن آوری می توان از علوم و ایده های نوین درآموزشهای علمی-کاربردی کشاورزی بهره برداری کرده ودرراستای بهینه سازی فرایند تولید محصولات کشاورزی گام برداشت؛ از این رو، یکی از اهداف آموزش در بخش کشاورزی، تربیت نیروی انسانی خلاق، ماهر، مبتکر و نوآور است که بتواند در شرایط متغیر و گوناگون کشاورزی، با توجه به ماهیت پیچیده و متنوع آن، به خوبی از عهده حل و فصل مشکلات متعدد روز افزون این بخش برآمده واز منابع ونهاده های دخیل در تولید، بهره برداری بهینه نماید؛ در این راستا، عالی ترین هدف آموزش در تمامی سطوح بهره برداران کشاورزی، ایجاد توانایی، خلاقیت وتفکر پویا در مدیریت بهره برداری از منابع وفرصت ها می باشد.

درحقیقت هدف اصلی خدمات آموزشی، ترویجی، مشاوره ای وفنی ومهندسی در بخش کشاورزی، انتقال دانش نظری و عملی از طریق انتقال اطلاعات و تجارب نوین به بهره برداران می باشد که موجب ارتقاء بینش و افزایش مهارت افراد دراستفاده بهینه از نهاده ها، درطول فرایند تولید می شود؛ از سوی دیگر، ایجاد زمینه های بهینه سازی دربخش های کشاورزی، به ویژه درکشورهای درحال توسعه، با توجه به ساختارجغرافیایی، اقتصادی واجتماعی ونیز با توجه به نقش این بخش ها درتجهیز و تحرک سایر بخش های اقتصادی از جمله صنعت واز طریق توانمند سازی نیروی شاغل دربخش کشاورزی صورت می گیرد که راهبرد اصلی برنامه های بهینه سازی در بخش کشاورزی را در برمی گیرد

بررسی برخی اقدامات انجام شده در بخش کشاورزی در کشورهای در حال توسعه، حکایت از ضعف و عدم وجود برنامه های مدون برای ارائه خدمات آموزشی، مشاوره ای، فنی ومهندسی کشاورزی در راستای بهینه نمودن فرایند تولید دارد؛ از سوی دیگر، اثربخش ترین بخش اقتصادی و مؤثر در توسعه اقتصادی کشور بخش کشاورزی است و این بخش از نظر میزان دانش و مهارت فنی وعلمی بهره برداران آن، وضعیت مناسبی ندارد به طوری که سطح بهره وری فعالیت های تولیدی به جز در تعداد اندکی از واحدهای تولیدی که ساختاری تجاری داشته واز لحاظ میزان سرمایه گذاری در وضعیت مناسبی هستند، پایین است

با عنایت به وضعیت نامناسب بهره وری در بخش کشاورزی، بازسازی و توجه خاص به منابع انسانی شاغل دراین بخش امری ضروری و اجتناب ناپذیر است که پیش نیاز این حرکت، هدفمندی و فعال نمودن طرح های خدماتی مشاوره ای فنی وآموزشی- ترویجی در راستای توانمند کردن بهره برداران دراستفاده بهینه از منابع، نهاده ها ونیز فرصت ها، به منظور توسعه پایدار بخش کشاورزی می باشد

برای دستیابی به اهداف فوق ومهندسی وعلمی نمودن فرایند تولید محصولات کشاورزی، شرکت هایی با عنوان شرکتهای خدمات فنی ومهندسی کشاورزی، متشکل ازفارغ التحصیلان رشته های کشاورزی درسطح دهستان ها از سال1386تأسیس شدند

دراین قسمت به توضیحاتی پیرامون شرکتهای خدمات فنی ومهندسی کشاورزی ونقشی که آنها می توانند در بهینه سازی فرایند تولید از طریق ارائه خدمات آموزشی-ترویجی ومشاوره ای، فنی ومهندسی کشاورزی به بهره برداران در راستای افزایش دانش وآگاهی آنها داشته باشند، پرداخته خواهد شد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید