بخشی از مقاله

چکیده :

ساختار مدیریت شهری در ایران ظاهری دموکرات دارد. به نحوی که در این ساختار شهردار توسط اعضای شورای شهر و اعضای شورای شهر توسط آرای شهروندان انتخاب می گردند. منتها اکثر تحقیقات صورت گرفته در ایران نشان می دهد که این ساختار دموکرات نتوانسته است مشارکت شهروندان را جلب نماید. تحقیق حاضر نیز این تناقض را در شهر گرگان مورد بررسی قرار می دهد.

روش انجام تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده و اطلاعات مورد نیاز از طریق پرسشنامه بدست آمده است. بر اساس فرمول کوکران384 پرسشنامه در میان ساکنان شهر تکمیل گردید. . نتایج حاصل ازپرسشنامه ها نشان می دهد که وجود بی اعتمادی بین شهروندان، شورای شهر و شهرداری باعث این تناقض و عدم جلب مشارکت شهروندان شده است. همچنین نتایج نشان می دهد که ارتباطاتی بر پایه اصول نظریه کنش ارتباطی هابرماس می تواند این تناقض و فاصله را برطرف نموده و باعث جلب مشارکت شهروندان گردد.

مقدمه :

توسعه چه در اوان حیات نظریهای خود، که با عنوان علم العمران از سوی ابن خلدون مطرح شد و چه اینک که در محافل آکادمیک توسعه گرایان بر میز تشریح قرار دارد، همواره جوانب تازهتری در خود پرورانده است. - عطاءالهی،. - 13 :1369 در این سیر تاریخی روند و گرایش حاکم بر ابعاد شکلی و محتوایی الگوهای توسعه، نمایانگر نوعی تکامل از حیث مفهومی آنهاست. به گونهای که، از برداشت و باوری تک ساختی - رشد اقتصادی - به برداشت و باوری چند ساختی - توسعه پایدار - تغییر جهت داده است.

جدای از تمایزات مفهومی و کارکردی هر یک از الگوهای فوق، آنچه که قابل تاکید است، همانا تفاوت وجوه شناختی، ادراکی میان الگوی جدید و قدیم توسعه است. به طور مشخص، مرز میان الگوی جدید و قدیم، جایگزینی محوریت انسان در توسعه، به جای محوریت فناوری در دهههای گذشته است.

به همین خاطر اینک الگوهای کلاسیک توسعه جای خود را به رگه عوامل فرهنگی و انسانی دادهاند. پیش از این، همه تاکید بر عوامل سیاسی - اقتصادی بود، اما اکنون سازههای انسانی - فرهنگی نیز جایگاه خود را یافتهاند. قبلا جامعه به درون چارچوبهای تک سونگر توسعه رانده میشد و اکنون این توسعه است که باید خود را در خدمت ویژگیهای بومی هر جامعه قرار دهد

این تحول مفهومی به همراه تحولات سیاسی و اجتماعی رخ داده در دورانی موسوم به مدرنیته مانند : اوج گیری جنبش زیست بومگرایی و توسعه پایدار، فروپاشی نظام های اقتدار گرا، رشد وسیع دموکراسی و حقوق بشر، گسترش مفاهیم مربوط به جامعه مدنی، کنش کلامی آزاد، تضعیف و تخریب ایدئولوژی، ظهور منطق زبان، کثرت گرایی و جنبش های فرهنگی، تاثیرات خود را بر ادبیات رشته هایی که به مطالعه جامعه با رویکردهای مختلف می پردازند منعکس ساخته است.

یکی از این رشته ها برنامهریزی و اداره شهرها بوده است به طوریکه امروزه در اداره جوامع، مفاهیمی مورد تاکید قرار میگیرد که قبلا در حاشیه قرار گرفته بود یکی از این موارد، مسئله مشارکت بازیگران جوامع با یکدیگر میباشد. در واقع از اواخر دهه 50 میلادی و به دنبال شکست برنامههای توسعه مبتنی بر دیدگاه نوسازی، مفهوم مشارکت و توسعه مشارکتی در ادبیات توسعه مطرح شد. عدم موفقیت این برنامهها در رسیدن به اهداف خود، این باور را تقویت کرد که فقدان مشارکتهای مردمی در طراحی، اجرا و ارزیابی برنامهها موجب ناکامی آنها شده است. از این رو در واکنش به این امر، مفهوم مشارکت به عنوان دخالت شهروندان در تصمیم گیریهای عمومی و برنامهریزی در زمینههای مربوط به آن مورد توجه برنامه ریزان قرار گرفت و فرایندهای تقویت کننده مشارکت مردم، به عنوان زمینه اصلی توسعه مطرح شد.

به طور کلی تحول پارادایم های توسعه که از آن به مثابه انتقال از پارادایم اشیاء به پارادایم مردم که محور توسعه را مردم قرار میدهند در بسط نظریه مشارکت اجتماعی نقش بسزایی داشتهاند

به همین خاطر است که امروزه در ادبیات توسعه بویژه توسعه پایدار، واژه مشارکت، نقش کلیدی پیدا کرده، و یکی از سه رکن توسعه انسانی پایدار را تشکیل می دهد و دو عنصر دیگر، یعنی مردم و منابع به علت داشتن نقش ساختاری مشارکت در چارچوب آن به فعلیت مطلوب درمیآیند

مطرح شدن اهمیت مقوله مشارکت در ادبیات بین المللی برنامهریزی شهری به خصوص کشورهای توسعه یافته سبب وارد شدن این مفهوم در ادبیات توسعه کشورهای در حال توسعه گردید و این کشورها عامل اصلی موفقیت در برنامهریزی و اداره شهرهای خویش را در مفهوم مشارکت خلاصه کردند و به این نتیجه رسیدند که مشکل عمده مدیریت شهری کمبود منابع مالی یا تکنولوژی مدرن و یا نیروی انسانی ماهر نیست بلکه پیش و بیش از همه، مشکل اصلی در شیوه اداره این عوامل است و تمام متخصصان امور شهری در این کشورها اعتقاد پیدا کردند که حل یا کاهش مشکلات شهرنشینی بر عهده نهاد مدیریت شهری است که در صورت برخورداری از ماهیت دمکراتیک عملکرد بهتری خواهد داشت.

با این ضرورت مسئولین امر شهری ساختار مدیریت شهری در این کشورها را دچار تغییر و تحول نمودند. ساختار مدیریت شهرهای ایران نیز با این تحولات دچار تغییر شد. یکی از این تحولات مهم در عرصه سیاسی - اجتماعی کشور تشکیل شوراهای شهر در سال 1377 بود. تا پیش از تشکبل این شوراها، ساز و کار اداره شهرها شکلی ساده، متمرکز و غیردموکراتیک داشت. شهردار از سوی استاندار یعنی یک مقام انتصابی دولت مرکزی، انتخاب می شد و زیر نظر او به فعالیت می پرداخت. تشکیل شوراهای شهر سبب شد تا ساز و کاری غیرمتمرکز و مبتنی بر انتخاب مردم، اداره امور شهرها را بر عهده بگیرد

در این ساختار جدید شهروندان اعضای شورای شهر را انتخاب می کنند و اعضای شورای شهر نیز به عنوان نمایندگان شهروندان، شهردار را انتخاب می کنند. هدف و مقصود نهایی از استقرار شوراها نیز به این دلیل بود که زمینه مشارکت مردم در امورات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه فراهم شود. به عبارتی دیگر، از تمرکز قدرت در دست عمده ای معدودی از افراد جامعه، جلوگیری و قدرت در بین افراد جامعه توزیع شود.

منتها با این تحولات صورت گرفته هنوز مفهوم مشارکت در شهرهای ایران تحقق نیافته است و فقدان مشارکت مردمی از مسائل عمده ای است که در این شهرها احساس می گردد به طوریکه که در فرآیند برنامه ریزی، تصمیم گیری و اجرای یک طرح، مردم یا اصلا " نقشی ندارند و یا نقش کمرنگی دارند

با این تفاسیر پژوهش حاضر به دنبال این موضوع است که چرا با اینکه نمود و ظاهر ساختار مدیریت شهری در شهرهای ایران، حالتی دموکرات دارد باعث تحقق معنا و هدف آن یعنی مشارکت شهروندان نمی گردد.

معرفی منطقه مورد مطالعه :

گرگان از شهرهای شمالی ایران و مرکز استان گلستان می باشد. این شهر تقریبا در فاصله 400 کیلومتری شمال شرقی تهران و 30 کیلومتری دریای کاسپین قرار دارد. بر اساس سرشماری سال 1390، جمعیت این شهر 329536 نفر بوده است. مساحت این شهر نیز تقریبا 1,699 کیلومتر مربع می باشد

شکل شماره - 1 - موقعیت جغرافیایی منطقه مورد مطالعه را نشان می دهد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید