بخشی از مقاله
چکیده
در این مطالعه حساسیت فقر نسبت به رشد اقتصادی در استان کرمانشاه مورد بررسی قرارگرفته است. دادهها برای مناطق شهری و روستایی در سه بخش خدمات، صنعت و کشاورزی در نظر گرفتهشده است. با توجه به آنکه رشد اقتصادی از طریق دو اثر درآمدی و توزیعی فقر را تحت تأثیر قرار میدهد، کشش فقر به دو گروه کشش درآمدی و توزیعی تجزیه میشود. بدین منظور از منحنی لورنز و دادههای هزینه - درآمد برای دوره زمانی 1384-1393 استفادهشده است. نتایج حاکی از آن است که طی دوره بررسی در بخش خدمات مناطق روستایی، میانگین درآمدهای مردم رشد مثبت داشته و اثر درآمدی فقر را کاهش داده است؛
اما در سایر بخشها - کشاورزی و صنعت روستایی و کشاورزی، صنعت و خدمات شهری - رشد میانگین درآمدهای مردم منفی بوده و اثر درآمدی فقر را افزایش داده است. این در حالی است که در تمام این بخشها اثر توزیعی خلاف جهت اثر درآمدی عمل کرده و بهاستثنای بخش صنعت در مناطق روستایی در سایر بخشها توانسته است تمام آثار مخرب اثر درآمدی را خنثی کند. بهعلاوه در این بخش نیز با بهبود وضعیت توزیع درآمدها، کاهش درآمد ثروتمندان بیشتر از فقرا بوده است. بهطورکلی جز در بخش خدمات مناطق روستایی در سایر بخشها رشد اقتصادی فقرزدا نبوده است.
مقدمه
در اواخر دهه 1990 وقتیکه اقتصاددانان دریافتند شتاب بخشیدن به کاهش فقر نیازمند رشد سریعتر اقتصادی و نابرابری کمتر است، اصطلاح رشد فقرزدا باب شد. فقر از معضلات جامعه بشری و واقعیتی انکارناپذیر است، کاهش فقر همواره از مهمترین اهداف توسعه اقتصادی بوده و هست که برای نیل به این هدف، رشد همهجانبه از اهمیت ویژهای برخوردار است. یکی از اهداف کشورهای درحالتوسعه تسریع رشد اقتصادی است؛ اما رشد اقتصادی پایدار منجر به کاهش فقر میشود.
- پروین، . - 1386 بااینوجود بسیاری از اقتصاددانان و سیاستمداران معتقدند که رشد اقتصادی در کشورهای درحالتوسعه قادر است فقر را کاهش دهد. در فرآیند رشد اقتصادی علاوه بر میانگین درآمدها، توزیع درآمد نیز ممکن است تغییر کند. آنچه برای ما مهم است این است که آیا رشد اقتصادی برای گروههای کمدرآمد منافعی را به همراه داشته است؟ برای پاسخ گفتن به این سؤال لازم است که اثرات رشد اقتصادی بر درآمد و نابرابری درآمدی تفکیک شوند، چون این دو مقوله از عوامل مهم و مؤثر در ایجاد رشد فقرزدا هستند.
گرچه رشد اقتصادی میتواند راهی مؤثر برای کاهش فقر در کشورهای درحالتوسعه باشد، اما رشد برای فقر شرط لازم و کافی نیست. لازم نیست چون برخی از کشورها توانستهاند باوجود رکود اقتصادی با استفاده از سیاستهای باز توزیع فقر را کاهش دهند و همینطور شرط کافی نیست چون حتی باوجود رشد اقتصادی مثبت نیز ممکن است منافع حاصل از آن به فقرا نرسد. بنابراین میتوان گفت رابطه مستقیمی بین رشد اقتصادی و تغییرات فقر قابلتعریف نیست و لزوماً رشد اقتصادی کاهش فقر را به همراه نخواهد داشت. تأثیرپذیری فقر از سیاستگذاریهای مختلف رشد اقتصادی با توجه به تأثیرات متفاوتی که بر روی توزیع درآمد خانوارها دارد یکسان نیست. از طرفی نابرابری درآمدی، سرعت تبدیل رشد اقتصادی به کاهش فقر را، تحت تأثیر قرار میدهد. در کشورهایی با نابرابری اولیه زیاد یا در کشورهایی که الگوی توزیعی رشد به نفع غیر فقراست، رشد در پایین آوردن سطوح فقر کارایی کمتری دارد - راولیون1، . - 2001
سیاستهای رشد اقتصادی در 5 برنامه پنجساله اقتصادی و اجتماعی کشور به جدیت دنبال شده است. متأسفانه نتایج عملی اجرای این برنامهها در حوزه کاهش فقر امیدوارکننده نبوده است. تعداد افراد تحت پوشش سازمانهای حمایتی از سال 1368 تا 1394 فزاینده بوده است. و دوره زمانی 1384 تا 1393 با توجه به اجرای برنامههای خاص اقتصادی و ادعای کلیه سیاستهای دولتی بر عدالت محوری و فقرزدایی مبتنی بوده است. این موضوع بسیار بااهمیت است زمانی که متوجه میشویم در طی این مهر و مومها میزان افراد تحت پوشش سازمانهای حمایتی استان کرمانشاه در طی این موضوع افزایش یافته است. با این توضیح بسیار بااهمیت است که فقرزدا بودن برآیند همه فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی دولت در قالب یک مدل مورد بررسی و تجزیه قرار گیرد.
اینکه رشد اقتصادی چه قدر فقر را کاهش میدهد سؤال مهمی است که در این مطالعه بدان پرداختهشده است. علاوه بر آن تأثیر تغییرات میانگین درآمدها و توزیع درآمدی را بر فقر مورد بررسی قرار خواهد گرفت. بدین منظور ابتدا به مروری بر موضوع و تحقیقات انجامشده پرداخته، در قسمت سوم روش تحقیق ذکر و مدل معرفی میشود، در بخش چهارم نتایج کمی آزمونها و در بخش پنجم نیز نتیجهگیری و پیشنهادها ارائه میشود.
مبانی نظری
کاهش فقر یکی از مهمترین اهداف سیاستهای دولتها بوده است و از طرف دیگر تعقیب هدف رشد اقتصادی همواره موردتوجه سیاستگذاران است، به همین جهت مطالعات زیادی در کشورهای مختلف باهدف بررسی ارتباط رشد و فقر صورت گرفته است. دستیابی به کاهش فقر ممکن است بهوسیله رشد اقتصادی یا بهواسطه توزیع مجدد درآمدها دنبال شود، به همین دلیل در سیاستهای دهه 1990 رشد به نفع فقرا در اولویت قرار گرفت - کاکوانی2 و همکاران، . - 2004 از عواملی که باعث تأثیر متفاوت رشد اقتصادی بر کاهش فقر میشود گستردگی نابرابری است، بهعبارتدیگر کاهش فقر نیازمند در نظر