بخشی از مقاله
چکیده
گنبد سلطانیه بزرگترین گنبد اجری جهان واقع درشهرسلطانیه درنزدیکی زنجان دردوره ایلخانی بنا شده است. این گنبد عظیم با کاشیکاری فیروزه ای همچون نگینی دردشت های سرسبز سلطانیه میدرخشد دربنای ارامگاهی سلطانیه ابتکار وخلاقیت طراحان معماران مهندسان آن به معرض قضاوت عامه گذاشته وازجهت تزئینات باانواع کاشی کاری نقاشی روی گچ آجرکاری مشبک مقرنس کاری گچی و آجری و گچ بری برروی پارچه کتیبه هایی با مضمون آیات قران و احادیث میتوان گفت مرحله کمال معماری اسلامی ایران و دانشگاه هنرمندان است .
این تحقیق با بهره گیری از روش توصیفی Bتحلیلی به جنبه های تاریخ معماری و ویژگی ها ی ساختاری وتزئینات وابسته به ان پرداخته است.
مقدمه
شهر سلطانیه در 30 کیلومتری جنوب شرقی شهر زنجان و در 54 کیلومتری ابهر قرار دارد. این محل طبق کتیبه هائی که از پادشاهان آشور بدست آمده، در قرن هشتم قبل از میلاد محل سکونت طایفه جنگاور - ساکاراتیها - بوده و در عهد فرمانروایان ماد به اسم »اریباد« خوانده میشده است و پارتها آنرا به نام نخستین پادشاه خود »ارساس« نامیدند - برای اثبات مطالب فوق الذکر مدارک متقنی در دست نیست - . از تاریخ سلطانیه تا حمله مغول اطلاع دقیقی در دست نیست. لیکن لازم به تذکّر است تا پیش از تسلط مغول سلطانیه به نام »نیزآگامبی« و »شرویاز« معروف بوده است. پژوهش حاضر تلاش دارد با استفاده از منابع دست اول تاریخی و تاریخ معماری، زمینه های تاریخی شکل گیری و گسترش بنای مورد مطالعه را برسی نماید.
آرامگاه سلطان محمّد خدابنده - اولجایتو - سبب ایجاد گنبد سلطانیه
در مورد علل احداث این بنا در تواریخ چنین آمده است:
اولجایتو پس از طرح سلطانیه تصمیم گرفت که به تقلید از آرامگاه برادرش غازان خان، آرامگاه رفیع و با شکوهی برای خود بسازد, به همین جهت برای برپایی این آرامگاه، هنرمندان از هر سو به سلطانیه آمدند تا یکی از شاهکارهای عظیم دوره مغول را به عرصه ظهور برسانند.
بنای گنبد سلطانیه در سال 702 ه - به روایتی - بر اساس طرح آرامگاه غازانخان که آن نیز از بنای آرامگاه سلطان سنجر در مرو الهام گرفته، ساخته شده بود؛ با این تفاوت که پلان آرامگاه سلطان سنجر مربع و پلان گنبد سلطانیه هشت ضلعی است. اگر چه تا حدّ زیادی معماری آرامگاه سلطان سنجر در بنای سلطانیه تأثیر گذاشته بود، لیکن موارد ابتکاری در بنای اخیر بهحدّی است که آنرا به صورت یکی از شاهکارهای هنر و معماری ایران درآورده است که بعدها نمونه و الگوئی برای احداث تعداد زیادی از ابنیه این دوره شد. همچنین معماری گنبد سلطانیه را احتمالاً شخصی به نام »سیّد علی شاه « انجام داده است.
معماری گنبد سلطانیه
فضاها و ترکیب آنها
گنبد سلطانیه در دوره برپایی مرتفعترین بنای جهان بوده و هماکنون نیز یکی از عظیم ترین بناهای تاریخی جهان به شمار می رود. این بنا قسمتی از مجموعه عظیمی است که به »ابواب البر« مشهور بوده و شامل دارالشّفا, بیت القانون, بیت الحکمه, دارالیاده و.... بوده است. این بنا در رقوم همکف با فضاهای جانبی آرامگاه دارای پلان مربع مستطیل بوده و ادامه مجموعه در طبقات هشت ضلعی متمایل به منتظم است.
این بنا از سه فضای گنبدخانه، تربت خانه و سردابه تشکیل شده و از نظر حجمی و ترکیب فضاها، این بنا با معماری هیچکدام از مقابر اسلامی ایران مطابقت ندارد در حالیکه این وضعیت را میتوان با آئین تدفین مغول که در دو مرحله انجام می گرفت، مطابقت داده و آن را با معماری مراسمتدفین مغول تبیین نمود. باتوجّه به این طرز تفکّر، گنبدخانه محل عزاداری بر سر جسد، سردابه محل نگهداری و تدفین جسد وتربتخانه فضای مسقف بالای سردابه میباشد.
ورودی اصلی آرامگاه اولجایتو در ایوان های شمال شرقی و شمال غربی تعبیه شده و کاربرد ایوانهای شمالی، شرقی وغربی پنجره میباشند. پلان فضای گنبدخانه متمایل به هشت ضلعی منتظم و طول هر یک از اضلاع از 10/06 متر تا 10/16متر متغیّر است.
قطر گنبدخانه 24/40 متر میباشد. در این فضا 8 جرز سنگین با عرض 6/32 تا 7/25 متر با سطح مقطع 50متر مربع قرار گرفته و مهمترین وجه مشخصه تحوّل معماری از دوران سلجوقی به دوران ایلخانی را نمایش میدهد. در حدّ فاصل این جرزها, ایوانها و بنایی در دو طبقه اجرا گردهی و ارتفاع طبقه اوّل 9/7 متر و ارتفاع طبقه دوم از رقوم همکف 19/ 70 متر قابل اندازه گیری می باشد. کف این فضا با استفاده از سنگ رخام سفید مفروش شده است.
قوس ایوانها در این فضا پنجاوهفتِ تند است. در منتهی الیه این قوسها کتیبههایی است که متن احادیث نبوی در آن نوشته شده ومقرنسکاری زیبایی که وظیفه ترمپها بر آن محوّل شده, پلان هشت ضلعی را به پلان دایره تبدیل نموده و زمینه اجرای گنبد را فراهم آورده است.
دومین فضای مورد بحث آرامگاه اولجایتو، فضای موسوم به تربت خانه می باشد. این فضا به شکل مستطیل با طول ضلع 17/60 متر و عرض 7/8 متر و با ارتفاع 16متر، محرابِ مجموعه را در جرز جنوبی خود جای داده است. پوشش سقفِ تربتخانه از سه واحد طاق و تویزه ساخته شده است. قطر طاق وسطی که بزرگتر است 9 متر و طاقهای طرفین 3 متر قابل اندازه گیری می باشد. در ارتفاع 3 متری از کف، درگرداگرد آن کتیبهایدر دو قلم ریز به خط کوفیِ مشجرّ و قلم درشت به خط ثلث نوشته شده و اطراف کلمات را تزئینات اسلیمی پُر نموده است.
بین تربتخانه ومحوطه زیر گنبد پنچره بزرگی از مس وطلا قرار داشته که به مرور زمان از بین رفته و یا به غارت برده شده است. سردابه سومین فضایی است که با ترکیب فضاهای مذکور معنی پیدا میکند. این فضا محل قبر اصلی میباشد. ورودی سردابه, در ایوان جنوبی تربتخانه قرار دارد و با تعبیه 9 پله به پهنای 250 سانتیمتر به محل سردابه میرسد.
در وسط این فضا محل قبر و در طرفین آن دو فضای کوچک جهت استقرار نگهبانان جهت جلوگیری از ورود ارواح خبیثه تعبیه شده است. از بررسی ترکیب فضایی این سردابه و ارتباط آن با کل مجموعه و قابل مقایسه نبودن آن با سایر بناهای آرامگاهی میتوان چنین استنتاج نمود که این آرامگاه بر اساس بینش مغول به ویژه آئین » شمنیت« ساخته شده باشد. گنبد آرامگاه اولجایتو بزرگترین نوع خود در بناهای تاریخی ایران با ارتفاع 48/50 متر و قطر دهانه 24/40 متر و با ضخامت 160 سانتیمتر به روش دو پوششی ساخته شده و فضای خالی بین دو پوسته 60 سانتیمتر میباشد
پلّکانها
در بین جرزهای هشتگانه پلّکانهای مارپیچی وجود دارد که طبقه زیرین را به طبقات دوم و غرفههای خارجی و منارههای هشتگانه متصل کندمی. لازم به تذکّر است که این پلّکانها همه از پایین شروع نمیشوند,
بلکه فقط دو پلّکانِ زوایای شمالی و پلّکانِ سوم از رقوم همکف شروع میشوند. پلّکانهای زوایای شمالی به طبقه دوم راه مییابند و پلّکان سومی بدون اتصال به طبقه دوم بسوی بالا ادامه پیدا میکند. پلّکانهای هشتگانه در طبقه سوم - غرفههای خارجی - ظاهر شده و تا امتداد منارههای هشتگانه صعود مینماید.
ایوانها
همانطور که در بالا اشاره شد, بر اضلاع هشتگانه پلان داخلی 8 ایوان رفیع و وسیع به ارتفاع 18/80 و به عرض 7/70 متر واقع شدهاند. این ایوانها یکنواختی حاصل از وجود جرزهای قطور را از بین برده و باعث شده که بنا, زمخت جلوه ننماید. این ایوانها در عمق 2/60 و ارتفاع 9 متری به دو طبقه تقسیم شده است. در طبقه اوّل یا همکف ورودیهای اصلی و ورودی های کوچک فرعی به محوطه های عبادتی قرار دارند. ایوان جنوبی متصل به محوطهای به نام تربتخانه است که در صفحات آینده شرح آن داده خواهد شد. ایوانهای شرقی و غربی در انتها دارای درهای بزرگی میباشند.
در حالیکه در انتهای ایوانهای فرعی طبقهوّا ل یک درِ کوچک وجود دارد. سقف طبقه اوّل دارای قندیل بندی و مقرنس کاری بسیار جالب و زیبا میباشد. طبقه دوم این بخش به وسیله راهروی پوشیده ای با هم در ارتباطند. به طوری که می توان در این طبقه تمامی بنا را دور زد. در غرفه های طبقه دوم, انواع تزئینات و مقرنسکاریهای ارزندهای دیده میشود که نشانگرذوق و سلیقه و دقّت هنرمندان دوره ایلخانی است.
یکی از خصوصیات اصلی و منحصر بفرد در گنبد سلطانیه دو جداره بودن آن است که از دو قشر موازی و مجزا که صرفاً با پشتبندهای آجری بین خود به هم مربوط بوده و همچنین فرم واحدی را شامل می شوند تشکیل شده است. این تنها نمونه در مورد گنبدهائی با وضع ساختمانی فوقالذّکر محسوب میشود و به نظر اینجانب نمیتوان نمونهای با این وضع ساختمانی در دنیا یافت که متعلّق به قبل از بنای مزبور باشد.
از این رو گنبد سلطانیه اهمیت شایانی را در تاریخ معماری دنیا داراست؛ به طوریکه مدتها بعد از ساختمان گنبد سلطانیه چه در غرب و چه در شرق رفته رفته آثاری با خصوصیات تکنیکی فوق به وجود می آید. از جمله مهمترین آثاری که به تقلید از گنبد سلطانیه احداث شده گنبدکلیسای» سانتاماریا دِلفیِرو« میباشد که بیش از صد سال بعد از آن ساخته شده است.
تزئینات نقوش اسلیمی
اسلیمی در مفهومِ کلّی متضمن تزئین است؛ چه به صورت گیاهان استلیزه و چه به صورت نقوش هندسی و درهم پیچیده. در کل, اسلیمی نقشی است که از گذشتههای دور جهت تزئین ظروف, بافتها, حجّاریها, گچبری و نقاشی استفاده میشده است. ولی در دوره سلجوقی و ایلخانی به این نام درآمده و به مرور زمان از نظر شکل، تکامل پیدا کرد. نوع گیاهیِ آن سراسر توازن و هماهنگی است و نوع هندسیِ آن طبیعت را به صورت متبلور و با بافتههای کریستالی نشان میدهد. در اینجا به دو قطب موجود در همه پدیده های هندسی اسلامی که همانا موازنه و هماهنگی و روح هندسی است برمیخوریم.
از نظر تاریخی, اسلیمی به صورت گیاه, از تصویر تاک سرچشمه گرفته است که در آن پیچیدگی و در هم فرورفتگی برگها و ساقه ها و شاخه ها به سهولت با قابل انتزاعی شدن به صورتهای پیچیده و درهم است. چند نقش تزئینی بناهای اسلامی از جمله سلطانیه با این نوع تزئین پرداخته شده است، که در کنار کتیبه های خط, زینتبخشِ قسمتهایی از بدنههای داخلی گنبد میباشد.
باید به این مسأله توجّه نمود که اسلیمی به هیچ عنوان به نوع گیاه نمی پردازد؛ بلکه بیشتر جنبه انتزاعی و خلاصه شدن را آشکار میکند و این سبک در واقع کهنتر از نوع نزدیک به طبیعت آن است. تزئینات انتزاعی از اینگونه در میان آثار مردم بیابانگردِ آمده از آسیای میانه که در آغاز قرون وسطی بر اروپا تاختند رواج داشته است. آنچه اصطلاحاً به »هنر جانورنگاری« معروف است از سکاها و سرمتها سرچشمه گرفته و در هنر بیابانگردان, تا قرون وسطی ادامه یافته و سراسر متضمن شکلهای دو پیچ و با گردش متناقض - یین و یانگ - میباشد.
یک نقش اسلیمی گیاهی که در شیوه انتزاعی گری مبالغه شده باشد هیچ تشابهی با گیاه ندارد؛ ولی جلوهای است کامل از قواعد و هماهنگی در برابر دیدگان. شاخ و برگها و نقشهای پیچاپیچِ مستمرِ آن مانند موجی است در مراحل گوناگون نوسانی.
این نقش با آنکه متقارن نیست ولی تکرار منظم به آن هماهنگی میدهد و در عین اینکه نقوش اسلیمی مانندِ آهنگ و وزن جلوه میکنند, آشکارا پیوند اصلیِ خود با طبیعت را نگه میدارند و فضایل گیاه مانندِ آن در فرصتهای مناسب جلوه میکند. صفت یا عامل دیگر یک نقش اسلیمی همانا پیچیدگی و در هم فرورفتگی آن است که نمونه کامل آن را در بناهای تاریخی ایران توانمی مشاهده نمود.
به گفته بعضی از مورّخانِ هنری گردشهای نقوش اسلیمیبر گرفته شده از نقوشِ موزائیک رومی است که در زمان اُمَویان هنوز در سوریه رایج بود. امّا در حقیقت نقوش رومی مانند موتیفی کلی, وابسته به هنر کهن یونانی- رومی است و به زبان سمبولیک پیوستگی دارد ولی نقوش اسلیمی موتیفی است که با علم ریاضی گسترش داده شده است. شکلهای پیچاپیچ اسلیمی معمولاً از یک یا چند شکل منتظم پرداخته می شوند که در انحناها و دوایر میاُفتند و به نقش ستارگان چندپر در میآیند و آن به این معناست که تناسباتوابسته به یک نقش در سطحِ گسترشِ طرح تکرار میشود.
آجرکاری
در کنار کاربرد وسیع از آجرهای چهارگوش 22×22 و 20×20 در معماری گنبد سلطانیه شاهد به کاربردن گونههای مختلفی از آجر در نماسازی و بخشهای مختلف بنا هستیم که نقش تزئینی دارند که در بعضی از قسمتها با همنشینی در کنار کاشی - معقلی - نقوش بدیع و زیبایی را بوجود آوردهاند.
1. آجر واکوب و آبمال : که در ایوانهای طبقه دوم به کار رفته است و جهت نماسازی اشکال مختلف قرار گرفته است.
2. آجر پیش بر : که در کنار کاشی در قسمتهایی از طبقات اوّل به کار رفته است.
3. آجر مهری : که در قسمتهای مختلف از گنبد قابل روئیت میباشند. از جمله ایوانهای داخلی طبقه همکف.
آجرکاری با آجرهای مهری : که خواستگاه آن به دوران سلجوقیان می رسد و در گنبد سلطانیه در فرمهای گوناگون استفاده شده است. در این صورت شیوه آجرهای مربع و مستطیل و دیگر اشکال هندسی منتظم با نقوش برجسته بهچشم میخورند.
باید توجّه داشت که این نوع آجر در چهار گروه مشاهده میشوند:
الف: به صورت آجر تک, در میانِ آجرهای ساده
ب: مجموعه چهار آجر لچکی که در کنار هم یک نقش شمسه کامل میسازند.
ج: به صورت نموداری و حاشیهای
د: به صورت قاب در کنار هم قرار
آجر چینی در گذشته کاربرد فراوانی داشته است و از آن برای پوشش کف بناها, قوسها و قسمتهایی در اسکلت ساختمان مورد استفاده فراوان داشته است. در بنای سلطانیه نیز از آجر برای پوشش سطحهای وسیع کف در داخل و خارج بنا مورد استفاده قرار گرفته است و در حال حاضر یکی از دلایلی که باستان شناسان به جهت پیدا کردن کف اصلی از آن استفاده میکنند همین آجرهای کف میباشد که در حفّاریهای آنها از ارزش فوقالعادهای برخوردار است.
آجر کف بناهای وابسته و همچنین خود گنبد با آجرهایی در ابعاد 20×20تخت و در پلّهها به صورت هرهچینی انجام گرفته است.
در آجرکاری نما به خصوص در طبقه دوم - ایوانهای خارجی - بند آجرها را با فاصله از یکدیگر کار کرده اند و در میان بند خالی آجر توپی قرار گرفته است که پیشینه آن به دوره غزنوی می رسد. در مساجد جامع, نظیر مسجد جامع ورامین و مسجد جامع اصفهان و مسجد جامع ساوه نیز از این نوع آجر توپی موجود میباشد. در مسجد جامع قِروه نیز نمونهای از این آجر توپی مشاهده میشود ولی متنوعترین نوع آنها را میتوان در گنبد سلطانیه مشاهده کرد که بالغ بر 50 نوع از این نقوش در آجرکاری آن مشهود است.
تکنیک ساخت آن به این صورت است که آجرها را به صورت فلکه ای تراش می دادند و در کنار همدیگر قرار می دادند, فضای خالی بین دو بند که ایجاد شده را با ملات گچ پر کرده و با قالبهای مخصوص نقش را بر روی آن حکّ میکردند که استاد کار بعداً آن نقش را با ابزار گچبری می پرداخت و عمق گچبری را بیشتر می کرده است.