بخشی از مقاله
چکیده:
در این پژوهش درونمتنِ داستان شیخ صنعان از منطقالطّیر عطّار را بر اساس رویکرد هرمنوتیک- پدیدارشناسی تحلیل و افق خوانشی و نقش این الگوها در جهتگیری گفتمانهای عناصرکنشی متن را بر اساس دیدگاه گادامر تعیین کردیم. یافتههای پژوهش برطبق فرضیههای ابتدایی نشان میدهد که، افقهای موجود در متن تنوع بسیاری دارند، متنخوانشیِ هرکدام از عوامل داستان متنوع و از بُعد هایافق ذهنیِ متفاوت مفسّر سرچشمه میگیرد، حال در اثر امتزاج افقها باید به تفاهم برسند که این اتفاق در مرحله اوّل داستان، تقابلها را عامل شکست معرفی کرد؛ امّا در مرحله پایانی داستان کنشگران به غیر از مریدان با عبور از این تقابلها به امتزاج افق نایل میشوند و نقصان معنایی رفع میگردد و پاداش برای عملکردهای کنشگران به وقوع میپیوندد.
شیخ صنعان با نوعی خوانش انضمامی به قلّه ادراک از دخترِ ترسا میرسد و دختر ترسا با خوانشی از نوع ناخودآگاهی - که نوع رایج خوانش نیست - در رفتارکنشگری خود در پایان داستان به پاداش - عشق ناب پدیداری - میرسد؛ نتیجه این خوانشها نیز با تفسیر عادی امکان پذیر نبوده و نوع خوانش اعمال شده در متن از طرف مؤلف از نوع دوّم - خوانش ناخودآگاهی - است و در اصل فضایی غیرخوانشی محسوب میشود خواننده نیز خوانشی رمزی و تمثیلی خواهد داشت، با فراخوانشهای چون خورشید - انسان کامل - در میدان عمل با فراکنش-هایی - توبه شیخ یا اسلام آوردن دخترِ ترسا - در صحنه عملکرد کنشگران روبرو میشود.
-1مقدمه
در هر برهه از زمان متنی شاخص میشود و تا زمان بوده و هست میدرخشد. در این بین داستان شیخ صنعان از آن دسته متونی است که در طول ادوار شعری، با شاعر نامدارشعطّار نیشابوری همچنان درقلّه معنا بر تارک خورشید سر میساید.
داستان شیخ صنعان از حکایتهای بلند در باب عشق،درونِ داستانبلندِ منطق الطّیر آمده و اهمّیّت آن به قدری است که محقّقان از منظرهای مختلف به بررسی و تحلیل آن پرداخته اند. این داستان، ماجرای شیخی گرفتار در دام دختر ترسا است و در پی آن همه احترام و اعتبار خود را در میان مریدان خویش از دست میدهد، این متن به خاطر گشوده بودن در بازار خوانشهای مختلف هنوز راه برای پیمودن دارد. توجّه به خواننده، در نقد ادبی و هرمنوتیک پدیدارشناسی، محور خوانش است؛ بنابراین برای رسیدن به این اهداف درمتنِ شیخ صنعان، در جهت رمزگشایی و کاویدن درونًمتنِ آن، به خوانش پرداختهایم و برای رسیدن به افقهایمتعدّد موجود در داستان و همچنین گشودن حلَ معضل معنایی داستان با بهره گیری از نظریه افقهای گادامر دست به تحلیل زدهایم.
11 در این پژوهش به این سوالات پاسخ داده میشود:
-1پدیدارشناسی چیست و چه ارتباطی با هرمنوتیک دارد؟
-2عامل پدیداری در شکلگیری خوانشها و مسیر منتهی به حل معضل معنایی چگونه است؟
-3الگوی خوانش درون متنی کنشگران داستان شیخ صنعان چیست؟ -4الگوی امتزاج افقهای ذهنی در فرایند خوانش درون متنی چگونه است؟
»-1 هرمنونیک فعّالیتی فکری است مبتنی بر رمزگشایی در معنای ظاهری و آشکار ساختن سطح دلالت ضمنی در دلالتهای تحتالفظی به دلیل اینکه اساستفکّر اکثر منتقدین ادبی معاصر تمایل به خواننده دارد ، این تمایل از پدیدارشناسی نشأت میگیرد.
پدیدارشناسی - - phenomenology انسان را ملزم میکند؛که پدیدههای جهان را از راه تجزبه و تحلیل بر پایه تجربه،نیّت و اراده فردی ملاحظه کند.»ادموند هوسرل مشهورترین کلام فلسفی این سده را گفتهاست: به سوی خود چیزها - « احمدی،» - 544 :1370پدیدارشناسی... بزرگترین تأثیر را بر هرمنوتیک گذاشته است تا آنجا که، پل ریکور میگوید: هرمنوتیک را باید شاخهای از درخت پدیدارشناسی دانست
2 -روند داستان به صورت عادی با شیخ پیش میرفت و او صاحب عظمت و مشغول تدریس و تعلیم بود، اصل محوری کارهایش پرداختن به شریعت بود و اینوضعیّتِصفر داستان روایت است ؛ امّا پدیده خواب و سجده کردن بر بت، اینوضعیّت را بر هم میزند. شیخ اینوضعیّت را یک نقصان پدیداری در نظر میگیرد؛ زیرا با زمینه معنایی او مطابقت ندارد.
-3الگوی خوانش درون متنی کنشگران درون متن داستان شیخ صنعان بر اساس عبور از ادراک تاریک به ادراک روشن است.
- 4 الگوی امتزاج افقهای ذهنی در فرایند خوانش درون متن بر اساس انفعال خودآگاه کنشگر و فعال بودن ساحت ناخودآگاهی است.
-2 موضوع و پیشینه پژوهش
بخش عمده تحلیلهای تحلیلگران در خصوص شیخ صنعان بر اساس الگوی سیر و سلوک عرفانی و یا تأویل متن بانیّت مؤلف انجام شده است در این پژوهش با خوانش خواننده محور به معنای دیگری که ارزش بالاتری به متن میدهد سر و کار خواهیم داشت و اینبُعد از نگرش در جامعه باعث رجوع خوانشگران به سمتعطّار و آثار او میشود؛ بنابراین احیای مجدد متونسِتُرگ کلاسیک که از مفاخر تاریخی و ادبی ما هستند منظور نظر بوده و درون مایه غنی آن هر ادب دوستی را به سوی خود میکشاند.