بخشی از مقاله
تحلیل گفتمان داستان شیخ صنعان در منطق الطیر عطار
چکیده
فن " تحلیل گفتمان" سعی دارد از روي آثار ظاهري گفتار، ساختار تولید و رابطه کلی آن را مطالعه کند. با این فن تحقیق بیشتر در قالب جامعهشناسی گفتار بررسی میشود. از اواسط دهه1960 تا 1970، در پی تغییرات گسترده علمی ـ معرفتی در رشتههایی چون انسانشناسی، قومنگاري، جامعهشناسی خرد، روانشناسی ادراکی اجتماعی، شعر، معانی بیان، زبان شناسی، نشانه شناسی و سایر رشتههاي علوم اجتماعی و انسانی علاقهمندي به مطالعات نظاممند ساختار و کارکرد و فرایند تولید گفتار و نوشتار ظهور کرده است.
گفتمان (Discourse) شکلی از کاربرد گفتگو است، اما به صورتی کلی تر. بدین معنا که در گفتمان تنها معناي ظاهري مطرح شده در گفتگو نقش ندارد، بلکه شرایط زمانی، مکانی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی را به صورت پنهان با خود در بردارد .
نوشته حاضر خوانشی است گفتمانی از داستان پیر صنعان. سبک خاص عطار و تکنیکهاي داستانی او سبب شده است تا محتوا و صورت داستان تناسب و همامنگی منسجمی داشته باشند. از جمله این موارد گفتگو و لحن گفتگوي اشخاص است که به تناسب دگرگونی حالات روحی شیخ تغییر می کنند. شخصیت هاي فرعی شاگردان شیخ- نیز به اقتضاي جایگاه اجتماعی و روانیشان و در واکنش به دگرگونیهاي او، زبان و لحن گفتارشان دگرگون می-شود. مجموع گفتارها و لحن اشخاص "گفتمانی" را در داستان شکل میدهد.
واژگان کلیدي: تحلیل گفتمان، شیخ صنعان، عطار، فرکلاف
مقدمه
گفتمان از مباحث جدیدي است که حدودا از دهه هفتاد میلادي وارد مباحث نقد ادبی شده است . البته امروزه گفتمان معنایی کاملا متفاوتتر از قبل یافته است. قبلا گفتمان عرضه منظم یک موضوع در قالب گفتار یا نوشتار بود، اما امروزه آنچه از گفتمان فهم میشود نحوه ي سازمان بندي اجتماعی محتواها در کاربرد است. هدف ما در این نوشتار بررسی رابطه میان بخشهاي مختلف داستان بر پایه ي نظریه گفتمان است. (فرکلاف،(89 :1379
تحلیل گفتمان که در زبان فارسی به "سخن کاوي"، " تحلیل کلام" و" تحلیل گفتار" نیز ترجمه شده است، یک گرایش بین رشتهاي است که از اواسط دهه 1960 تا اواسط دهه 1970 در پی تغییرات گسترده علمی ـ معرفتی در رشتههایی چون انسانشناسی، قومنگاري، جامعهشناسی خرد، روانشناسی ادراکی و اجتماعی، شعر، معانی بیان، زبانشناسی و سایر رشتههاي علوم اجتماعی و انسانی علاقهمند به مطالعات نظاممند ساختار و کارکرد و فرآیند تولید گفتار و نوشتار ظهور کرده است. از این گرایش، به دلیل بین رشتهاي بودن خیلی زود به عنوان یکی از روشهاي کیفی در حوزههاي مختلف علوم سیاسی، علوم اجتماعی، ارتباطات و زبان شناسی انتقادي استقبال شد.(کلانتري،(56 :1391
در تحلیل گفتمان مجموعه شرایط اجتماعی ، زمینه وقوع متن یا نوشتار ، گفتار ، ارتباطات غیرکلامی و رابطه ساختار و واژه ها در گزاره اي کلی نگریسته می شود.
واژه ها هر کدام به تنهایی مفهوم خاص خود را دارا هستند، اما در شرایط وقوع و در اذهان گوناگون معانی متفاوتی دارند. براي مثال رستگاري براي یک انسان دیندار معنایی متفاوت از رستگاري براي یک انسان غیر دیندار دارد.(میلز،(76 :1388
نورمن فرکلاف، تحلیل گفتمان را در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین مدنظر قرار می دهد. او معتقد است متن در درجه اول داراي کلیتی است که بدان وابسته است. در داخل متن مجموعه اي از عناصر وجود دارند که نه تنها به یکدیگر مرتبط بوده، بلکه کلیتی را می سازند که بدان گفتمان می گویند.(آقاگل زاده،(143 :1385
متن یا گفتمان به مجموعه اي از عوامل بیرونی متکی است .این عوامل هم در فرایند تولید متن موثرند و هم در فرآیند تفسیر متن. فرآیند تولید و تفسیر با همدیگر داراي تعامل و کنش متقابلند و در نتیجه همدیگر را متاثر می سازند .(فرکلاف،(160 : 1379
یک متن علاوه بر بافت متن و فرآیند و تفسیر متن به شدت متاثر از شرایط اجتماعی است که متن تولید و یا تفسیر می شود . بافت اجتماعی و فرهنگی، تاثیر بسیار بیشتري نسبت به بافت متن و فرآیند تولید و تفسیر آن دارد.(احمدي،(33 :1370
با این مقدمه و بیش فرضها سطوح تحلیل گفتمان از منظر نورمن فرکلاف قابل هضم تر می شود. او سه سطح را به کار می گیرد:
ـ سطح اول، گفتمان به مثابه متن
ـ سطح دوم، گفتمان به مثابه تعامل بین فرآیند تولید و تفسیر متن
ـ سطح سوم که سطح کلان است، گفتمان به مثابه زمینه است.(کلانتري،(46 :1391
فن تحلیل گفتمان بر پایه اصولی چون آمادهسازي و تجزیه گفتار، جست و جوي وابستگیهاي کارآمد در عبارات و بین عبارات، بررسی وابستگیهاي کارآمدي داخل جملهها و تبدیل جملهها به واحدهاي کوتاه، طبقهبندي و رمزگذاري روابط دوگانهجملات و تحلیل وابستگیها استوار است.(سلطانی،(30 :1390
متن بازتاب دهنده و متبلورکننده گفتمان(در معناي تحلیل گفتمانی آن) است. گفتمان خود را در قالب متن به خواننده می نمایاند. گفتمان متن را از معنایی هدفمند و منسجم بهره مند می سازد. در واقع متن هویت محتوایی و معنایی خود را که در جهت هدفی خاص و منسجم شکل گرفته است، مدیون گفتما ن است ... بدین ترتیب متن گونه اي دالی
و گفتمان گونه اي مدلولی است. (شعیري،(45 :1389 در نقد تحلیل گفتمان اصل بر این است که متن در هر شرایطی در بستري از گفتمان جریان دارد. (مدرسی،(403 : 1390
تداعی معانی و فضاسازي نیز در تبلور محتوا در صورت نقش مهمی دارند. بررسی هنرمندي و خلاقیت عطار در بازنمود محتوا در صورت، موضوع این گفتار است.(ملکیان، (93 :1381
گفتمان از آن جهت نقش بینا فردي دارد که بر شیوه اي که ما از زبان به عنوان وسیله اي براي تعامل با دیگران استفاده می کنیم متمرکز است و نقش متنی آن به دلیل تاکیدي است که بر توانایی ما براي ساختن متونی منسجم و پیوسته دارد.(آقاگل زاده، (239 :1385
تلاش براي تحلیل متن ادبی و نیز بررسی آن با عوامل اجتماعی و فرهنگی، رویکردهاي مهمی را در نقد ادبی پدید آورده است. رویکردهاي تحلیل متن به دو روش تحلیل صورت و معناي متن، متون را ارزیابی کرده اند. از روشهایی به صورت متن توجه دارند، می توان نقد فرمالیستی، ساختارگرایی و نقد نو را نام برد. در مقابل روشهاي نقد هرمنوتیکی و پساساختارگرایی هرکدام در کشف معناي متن نظریاتی را ارائه کرده اند.(قبادي و دیگران،(155 : 1388
در نهایت می توان گفت امروزه رابطه میان منتقد و متن یک رابطه دیالوگی و گفتگومند میباشد. منتقد صرفا شارح نظرات مولف نیست، بلکه خود نیز در ارتباط با متن و گفتگوي با آن افق هاي تازه اي از معنا را کشف و تبیین می نماید. متن از یکطرف برآمده از گفتمان به معنی فوکویی بوده و از طرف دیگر رابطه اي که با منتقد دارد، رابطه اي گفتمانی و دیالوگی می باشد.(کلانتري، (87 :1391
پیشینه داستان شیخ صنعان
زنجیرة داستانهایی که بر پیرنگ شیخ صنعان شکل گرفته اند و از حدود قرن چهارم، اسناد آنها باقی است، تا روزگاري نزدیک به عصر عطار ادامه داشته و آخرین نمونه آنها همان داستان ابنسقّاست که مورخان دراسناد مربوط به زندگینامه خواجه یوسف همدانی، به آن اشاره کرده اند. عطاراحتمالاً به دو دلیل از آن داستان هم با خبر بوده است:
.1 نزدیکی زمان او به زمان خواجه یوسف همدانی (در گذشته به سال :535 هـ.ق) .2 آگاهی او از حکایات مرتبط با زندگی این عارف که چند نمونه از آنها را در منظومه منطق الطیر آورده است: »حکایت یوسف همدان امام روزگار« (عطار، 383 :1387 و (384 و حکایت »یوسف همدان که چشم به راه داشت« (عطار، 398 :1387 و (399
همه مورخان قرن ششمی که سرگذشتابن سقّا را نقل کرده اند، تنها به همین بسنده کرده اند که وي سرانجام به دین مسیح درآمد و بر این آیین از جهان رفت. در هیچ کدام از منابعقدیمیِ نزدیک به روزگارابن سقّا، از عشق او به دختر پادشاه و نصرانی شدنش در راه عشق سخن به میان نیامده است!(پورنامداریان،(169 : 1367
استاد شفیعی کدکنی در تصحیح و تعلیقات منطق الطیر بر آن است که اصل داستانابن سقّا، فقط رفتن به روم و مسیحی شدن بوده و آن بخش که به عشق دختر پادشاه مربوط میشود، ترکیبی است که یک قرن بعد، قصه پردازان از روي دیگر پی رنگهاي شیخ صنعان - که به روزگاري بسیار کهن باز می گردد و روایاتی از آن در قرن پنجم مکتوب شده است - ساخته و به آن افزوده اند. (عطار، 196 :1387 و (197
سه داستانراق.1 داللّیل، 2ولی.خانقاه سمرقندموؤَذﱢن.3 بلخ با مضمون داستان شیخ صنعان از کتاب منتخب »رونق المجالس«2 (رجایی (42-38 که اصل آن در قرن پنجم تألیف شده، به احتمال زیاد،جزء منابع عطار بوده است. داستانهاي مذکور، در موارد زیر با داستان شیخ صنعان وجه اشتراك دارند .
-1 در این داستانها، زاهدي مشهور به زهد و دینورزي به دلیل عشق به زنی غیرمسلمان از دین اسلام خارج میشود .
-2 در این داستانها همه کارهایی را که شیخ صنعان انجام داده است، میتوان دید :
الف) خمر خوردن، ب) سجده کردن به صلیب، پزنّار) بستن، ت) خوردن گوشت خوك (عطار در این مورد تصریحی ندارد)، ث) خوکبانی به مدتمعین براي رسیدن به معشوق، ج) فراموش کردن قرآن و چ) در همه این داستانها »قضاي الهی« عامل خروج زاهدان از دین اسلام و ورود آنها بهمسیحیت است .
در داستانهاي یاد شده، تصریح نشده است که معشوق ترسایی به دین اسلام در آمده است. تنها در کتاب »روح الارواح« (سمعانی (31 :1368
داستانی به نام »درویش در بازار بغداد« آمده است که زمینهاي بسیار نزدیک به ماجراي شیخ صنعان دارد. وجوه شباهت این داستان با داستان شیخ صنعان در سه نکته اساسی است: اول، دلدادگی مسلمانی به معشوق مسیحی، دوم، خریدنزنّار و آمادگی قبول کفر زنّارو بستن، و سوم - که نقطه محوري داستان هم هست - مسئله »موافقت« در کار عشق؛ یعنی نخست، عاشق با معشوق موافقت میکند و در مرحله بعد، معشوق است که با عاشق از در موافقت در میآید و سرانجام، موافقت میان عاشق و معشوق، کار را به اسلام آوردن معشوق میکشاند.(همان: (50
طرح مسأله
داستان شیخ صنعان ماجراي دلدادگی پیري است که گرفتار دختر ترسایی می شود و در پی آن دین و ایمان و حرمت و آبروي خود را در برابر حرم و حرمیان بر باد می دهد، زنار می بندد و خوکبانی می کند و در نهایت جذبه الهی که پایان بخش غفلت هاي دنیوي و آغازگر سلوك عارفانه در راه وصول به حقیقت است، شیخ را به خود آورده، توبه میکند. دختر ترسا نیز توبه کرده از شیخ طلب عفو نموده. شیخ او را به اسلام دعوت می کند. بانوي ترسا جان به جان آفرین تقدیم می کند. پاك شدن از گناهان و بازگشت به حقیقت مطلق نیازمند طی طریق و تحمل سختیهاي بسیار است.
مجموع گفته ها و لحن شیخ با بانوي ترسا و مریدانش شیوه هاي تصویرسازي، فضاسازي، تداعی معانی و کشمکش، تکه هایی است که کل معناداري را میسازند.
با در کنار هم گذاشتن تمامی دیالوگها، گفتمانی شکل میگیرد که خصوصیات روانی و موقعیتهاي اجتماعی و ایدئولوژیکی اشخاص را بر اساس گفتارهاشان نشان میدهد.