بخشی از مقاله

چکیده:

درادبیات داستانی کهن فارسی، منظومه هاي عرفانی فراوانی خلق شده است، که این منظومه ها از دیدگاه هاي گوناگون مورد توجه و تحلیل ادب دوستان قرار گرفته و نظریه هاي روایت شناسانه اي درباره آنها ارائه گردیده است. با توجه به معیارهاي عرفانی می توان به ابعاد تازه اي از این متون دست یافت. از جمله این روایت ها ،داستان "شیخ صنعان و دختر ترسا" است، بی گمان یکی از زیباترین و عمیق ترین داستان هاي رمزي- عرفانی می باشد که شیخ فریدالدین محمد عطّار نیشابوري در قرن هفتم در منطق الطیر،به زیبایی به نظم درآورده است. شیخ در گام نخستین متشرعی است که اهل ریاضت است .

اهمیت موضوع در تجسم هیأت دختر ترسا با تصویر کنایی پیري است با رابطه دال ومدلولی، شیخ را از مرحله شریعت به طریقت ودرنهایت به حقیقت سیر می دهد. یعنی خواب و رؤیایی که به سعادت شیخ می انجامد،گرچه در این راه شیخ صنعان مورد شماتت یاران وآشنایان واقع می شود ،همین کیمیاي عشق،آزمونی است که وجود اورا درکوره بلا به زر ناب مبدل می سازد. با توجه به پیشینه هاي موجود، تحقیقاتی که تاکنون درباره این حکایت صورت گرفته بیشتر بر آن بوده که به جایگاه و شخصیت » شیخ صنعان « پرداخته شود، در این مقاله با شیوه توصیفی – تحلیلی، مقوله » رؤیا « و» رسالت دختر ترسا « که چون مرادي شیخ را از خویشتن خویش رهاي می بخشد،مد نظر قرارگرفته است.

خلاصه داستان

شیخ صنعان شیخی خرقه پوش، زاهد واهل ریاضت و عبادت، صاحب کشف و کرامات که حدود پنجاه سال به عبادت مشغول بود و چهارصد مرید صاحب کمال داشت. چند شب متوالی خواب می بیند که مقیم روم شده و بتی را سجده می کند براي تعبیر خوابش با مریدان خود راهی اقصاي روم می شود و در آنجا دربالاي عمارتی دختري ترسارا می بیند و گرفتار عشق او می شود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید