بخشی از مقاله

تحول در نظام آموزش عالی و خاستگاه هاي آن (با رویکرد به ابعاد مدیریتی)
چکیده
امروزهآموزش عالی در جهان با گذر از فراز و نشیبهاي فراوان نظامها، برنامه ها، فرایندها و تجارب مختلفی را آزمود با پایان یافتن قرن بیستم وآغاز هزارة سومو طرح مسائلی مانند دنیاي مجازي، فنآوري IT و ICT و برنامه هاي شناور آموزشی و تکثیر رشته هاي فراوان، رسالتها و وظایف جدیدي را طراحی یا باز تعریف نمودهاست؛لذا نقش و رسالت دانشگاه ها بسیار متنوعتر و پیچیدهتر شدهاست.دراین مقاله ضمن بازکاوي این تحولات و تغییرات در صدد تبیین مولفه هاي مهم این رویکرد و برخی تجارب جهانی و بینالمللی هستیم که در اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم مطرحاند همچنین به نقش آموزش عالی و نظامهاي آکادمیکی در تأثیرات آن بر آینده جوامع خصوصاًو جامعه هاي شرقی و نگرش به نگرش آنها به این مقوله نیز پرداختهایم.در ضمن بایسته هاي لازم جهت ایجاد تحول وسیع در ابعاد مدیریت نظام آموزشی را بررسی نموده و راهکارهایی نیز ارائه میگردد.
واژه هاي کلیدي: علوم انسانی، آموزش عالی، نظام آموزشی، ایران

مقدمه
در دنیاي معاصر پیشتازي مقولهاياست که دراطلاعات، ارتباطات و آموزش تعریف میشود و سرمایهگذاري اصلی بر منابع انسانی فرهیخته و آکادمیکی یک رسالت ملی و فراملی تعریف میشود. (Somjai, 2001, p10) از طرفی تأکید بر توسعه دانش و شایستگیهاي فردي و آمادگی براي عصر تغییر و کارآفرینی مراکز علمی و پژوهشی از مولفه هاي جوامع بالنده به شمار میروند (Jackson& Hitt, 2003, p.17) لذا رسالت مراکز آموزش عالی (دانشگاه ها) که منبعث از تعامل استادان،مدیران و دانشجویان،جهت تحقق اهداف ویژه و مشترك علمی است که همواره تحول را در فراخناي زمان به همراهداشتهاست.این رسالت دانشگاه ها بعدها بتدریج متنوعتر و مدونتر میشودو سرانجام در قرن هجدهم میلادي انسجام بیشتري پیدا می کند و با این تفکر شکل می گیرد که آیا رسالت دانشگاه در حد تدریس و پژوهش در درون دانشگاه خلاصه میگردد یا باید به بهترین وجه به جامعه خدمات فکري و کاربردي ارائه دهد.
بدین ترتیب نقش و رسالت دانشگاه ها متنوع میگردد و در قرن نوزدهم تنوع بیشتري را شاهد میشویم که این تنوع را مدیون تحولات روزافزون بالأخص در بخش هدایت و رهبري و رأس هرم یعنی در مدیریت آن میدانند، سرانجام در قرن بیستم دانشگاه به عنوان موتور آگاهی بخش و برج فرماندهی فکري جامعه در میآیدو بدین طریق،رسالت دانشگاه ها به فراسوي علم و پژوهش صرف پیش میرود و در جهت خدمت به جامعه سوق داده میشودمعمولاً. این رسالتها را در شش قلمرو کلی طبقهبندي میکنند:
.1قلمرو آرمانها و نظام ارزشی جامعه ها
.2قلمرو تولید و غنی سازي دانش و فرهنگ کشورها
.3قلمرو امر تربیت منابع انسانی متخصص موردنیاز

تحول در نظام آموزش عالی و خاستگاه هاي آن 81

4. قلمرو تسریع وتسهیل فرایندتوسعه اقتصادي،اجتماعیوفرهنگی کشورها
5. قلمرو برقراري و گسترش ارتباط متقابل بین دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی و دیگر بخش هاي فرهنگی،علمی،صنعتی،اقتصادي و خدماتی کشورها
6. قلمرو برقراري روابط علمی،فرهنگی،سیاسی و اقتصادي در سطح منطقه و جهان
دراین مقاله علاوه بر بررسی این ابعاد به برخی تجارب بینالمللی نیز پرداختهایم.

بیان مسأله

براي پوشش اهداف مدیریت نظام آموزش عالی, بدون تحول متناسب با زمان وتغییرات پیرامونی وابعاد جهانی راه به جایی نخواهیم برد.درسالهاي اخیر،شاهددگرگونیهاي مهمی در نظام آموزش عالی سراسر جهان هستیم و تحولات نظامهاي آموزش عالی در دو ده ه گذشته تحت تأثیر سه تحول مهم قرارداشتهاند:
الف) تحولات اقتصادي- اجتماعی1 ب) تحولات فنآورانه2 ج) تحولات مسأله جهانی شدن3 (بازرگان،1377، ص .(125 این تحولات موجب شده است تا در مدیریت نظام آموزش عالی بیش از پیش به جنبه هاي کارایی4 و اثربخشی5 فعالیتهاي خود حساس شوند؛ اما متأسفانه همه نظامهاي آموزش عالی به اندازة کافی به این دو جنبه توجه نکردهاند.این امر، بویژه دربارة نظامهاي آموزش عالی در کشورهاي جهان سوم و مدیریت کلان آنها مشهودتر است، علت آن، ضرورت تجدید نظر در هدفهاي مرسوم دانشگاه است.این هدفها که مهمترین آنها »کشف منظم حقایق دربارة امور جدي و مهم و آموزش حقایق و ضرورتهاي عصر و نسلی)«شیلز1، 1988، ص (126 تعریف شده است، نیاز به بازنگري جدي دارد.
بر پایهآنچهاشاره شد نظامهاي آموزش عالی باید به نیازهاي جاري و آیندة جامعه پاسخگو باشند و براي پاسخگو بودن باید تحول را سرلوحه کلیه امور قرار دهند.
شعار سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی اسلامی آیسیکو2 در سال /2005م این است »هر کشوري که در نظامهاي آموزشی خود متحول نشود و مدیریت کارآمدي اتخاذ نکند متوقف خواهد شد و چه بسا به تأخیر خواهد افتاد3 (التویجري،2005، ص (15؛ ازاین رو مدیریت کارآمد آموزش عالی و دانشگاه با یک هدف غائی بزرگ عجین است که همانا آماده کردن افراد براي ارائه رفتارهاي معقول در اجتماع و انتظارات عصري آن (بویلن4، 1992، ص (92که یکی از تحولات عصري پدیدة فنĤوري اطلاعات است و ارتباطات 5(ICT) است که تحت عنوان تحولات فنآورانه از آن یاد کردیم. یکی از ویژگیهاي مهمی که پدیده فناوري اطلاعات و ارتباطات از آن برخورداراست، ایناست که باعث میشود ارتباط انسان با انسان، همچنین انسان با محیط تسهیل یافته و ارتقا یابد. فناوري اطلاعات و ارتباطات به دلیل قدرت تحولپذیري و توانایی برقراري ارتباط پویا که میتواند با مراکز آموزشی و آکادمیکی داشته باشد،از نقش مهمی در انتقال دانش برخورداراست. دربارة تأثیر اطلاعات و ارتباطات در حوزه آموزشی دو دیدگاه وجود دارد. رویکرداول که به رویکرد اصلاحگرا نام گرفته، بر این باوراست که اثر فناوريهاي جدید (اطلاعات و ارتباطات) برآموزشی، تأثیر تدریجی بودهواین پدیده باعث میشود که آموزش به شیوه سنتی،تنها به گونهاي کارآمدتر انجام شود؛بهعبارت دیگر ICT باعث تسریع اصلاحات در آموزش میشود. در کنار این رویکرد،رویکرد تحولگرا مطرح است که معتقد به تحول زایی ICT در آموزش میباشد و بر این باور است که فناوري اطلاعات و ارتباطات،ابزارها و حتی خط مشیها و اهداف تعلیم و تربیت را به صورت اساسی تغییر داده و متحول میکند (مهر محمدي،1384،ص(4
فناوري اطلاعات،واسطهاي است که امکان بیان طیف گستردهاي از اطلاعات، اندیشه ها،مفاهیموپیامها را فراهم میکند. این پدیده به دلیل برخورداري از ویژگیهاي متفاوت،داراي تعاریف گوناگونی است. فناوري اطلاعات به مجموعهاي از ابزارها و روش ها اطلاق میشود که به نحوي اطلاعات را در اشکال مختلف جمعآوري،ذخیره، بازیابی،پردازش و توزیع میکند. فناوري اطلاعات در جهت گسترش توانمنديهاي اندیشه تکوین یافته است. کاربرد صحیح و علمی و غیر تفننی آن عامل بهبود نظام آموزشی و مدیریت اطلاعات میگردد و عامل ارتقاء فرهنگی و تسهیل روابط بینالمللی را در پی دارد (Stedham, 2002, p.2) اصطلاح فناوي اطلاعات را میتوان از دو دیدگاه مورد مشاهده قرار داد؛از دیدگاه اول،اصطلاح فناوري اطلاعات براي توصیف فنونی بهکار میرود که ما رادر ضبط،ذخیرهسازي، پردازش، بازاریابی،انتقال و دریافت اطلاعات یاري میکند.از دیدگاه دوم، فناوري اطلاعات به مجموعهاي از ابزراها و روشها گفته میشود که امکان تولید،پردازش وعرضهاطلاعات را براي کاربر انسانی فراهم میآورد. این مهم در برخی نظامهاي آموزش عالی و مدیریت آکادمیکی یک مسیر طبیعی طی کرده است؛ لذا کوششهاي مدیریت عملکرد در بخش آکادمیکی و در مقوله ICT بسیار موفق بوده است (Barto, 2000, p.19)

پیشینه بحث
امروزه همه چیز در حال تغییر و دگرگونی است و اگر چیزي در حالت سکون باقی بماند ضرباهنگ نابودي آن سریعتر است مراد از مبحث تغییر در اینجا،تغییر کیفی و ساختارمند است که یکی از مولفه هاي آن آموزش است و مدیریت در آموزش عالی نیز از این تغییر ناگزیر است. تعمق در تحول و پویایی 4 میلیارد ساله حیات کره زمین و قدمت حیات سی هزار ساله از زمان حضرت آدم تا کنون بیانگر یک واقعیت استثنایی است که همانا بیانگر قدرت ویژه فکري انسان با روحی الهی و با ابزاري به نام مغز با 15 میلیارد سلول عصبی آن میباشد و مطالعه شواهد و قراین بیانگر این واقعیت است که از حضرت سلیمان (هزاره اول قبل از میلاد مسیح) به عنوان یک انسان فوقالعاده عاقل و متفکر نام برده میشود و بی مناسبت نیست که فیلسوف شهیر فرانسیس بیکن( 1626 - 1561) 1
وقتی به مطالعه آکادمیها به عنوان کانون تفکرات جهانی میپردازد و سیر تحولات آکادمیها را،بهویژهاز زمان آکادمی افلاطون،مطالعه مینماید در صدد برمیآید که تانامی زیبندة آن بیابد،سرانجام در یکی از آثارش با عنوان آتلانتیس نو- 2 جزیره افسانهاي واسرارآمیز در اقیانوس اطلس در غرب تنگه جبل الطارق3 که بعدها در آب فرو رفته است- و این اثر در سال /1627م منتشر شد،دو نام خانه علم 4 وخانه سلیمان5 یا خانه عقل براي این آکادمیها انتخاب مینماید و با انتخاب خود زمینه خلق و ایجاد آکادمیهاي رسمی یعنی دانشگاه ها را بهوجود میآورد و در واقع، محرك ایجاد آکادمیهاي نوین با نام دانشگاه ها میگردد. که یکی از اصلی ترین عوامل پویایی و پایداري و رشد و توسعه6 آنها تحولات سریعی است که در طول تاریخ داشته و هیچگاه دچار رکود،توقف،روزمرگی و ایستایی نشدهاند و رسالتهاي خود را همراه با تحولات زمان تغییر داده و مدیریتی فراخور زمان و حتی فرا زمان و ناظر بر تحولات پیش رو در دنیاي پرشتاب که بعد از سدة 1500 میلادي بصورت تصاعدي رو بهاوج اراگیري نمودهاست ئه نموندواین عامل باعث میشود که بتدریج،این دانشگاه ها به مکانها و پایگاه هایی تبدیل شوند که تحولات کوپرنیکی و عملی در آنجا پذیرفته میشود و پژوهشهاي علمی در آن صورت می پذیرد (قورچیان, ,1373 ص .(13
جامعه درحال خیزش ما بهشدت نیازمند یک دیدگاه آموزشی جدید و در عین حال شاداب است که هم نوعی فلسفه توسعه آموزشی - پرورشی باشد و هم بتواند چشمانداز روشنی از آینده آموزش کشور ترسیم نماید. شرایط جدید، ملتها را در برابر دو دیدگاه آموزشی زیر قرار داده است:
. 1 دیدگاهآموزش با تکیه بر فناوري اطلاعاتی و ارتباطی
. 2 دیدگاهیادگیري دائمی و مادامالعمر1 و ژرف امروزهانقلاب تکنولوژي سیماي جهان را به سرعت تغییر داده است و فناورياطلاعات هماکنون نیز زندگی مردم رادگرگون کردهاست. خط شکنیهایی که در فناوري مواد و نانوتکنولوژي و بیوتکنولوژي روي میدهد این دگرگونیها را تشدید خواهد کرد. این تکنولوژيها نه تنها تأثیرات عمیقی بر زندگی انسان دارند بلکه چنان در هم تنیدهاند که انقلاب فناوري را به انقلاب چند رشتهاي تبدیل کردهاند از این رو شتاب پیشرفت در هر زمینه مضاعف شده است. فناوري اطلاعاتی و ارتباطی (ICT) شالوده بقا و توسعه ملی کشور،در یک محیط جهانی به سرعت در حال تغییر و تحول است و همین امر ما را در پیریزي طرحهاي نو، برجسته و شوقانگیز به چالش فرا میخواند تا در پرتو آن، منابع انسانی و زیرساختهاي قابل اعتماد بنا شود و در واقع ابزراها و وسایل لازم براي برنامهریزي،مدیریت ارزیابی تغییرات توسعه و دستیابی به رشد پایدار مورد نظر قرار گیرد و البته از سویی نیز اطلاعات بدون ارتباطات نیز بدون اطلاعات کاربرد نداشته استفاده از فناوري براي تسهیل در رفع نیازهاي افراد هر جامعه بسیار مهم است، حتی در این دنیاي متغیر صحبت از آموزشهاي کارآفرینانه در سطح آکادمیکی بالا رفته است (Horton , 2000 , p.225) درادامه فهرست دانشگاهایی که پیش از پنج دوره این آموزشها را ارائه داده اند دیده میشود.

جدول :(1) فهرست دانشگاهایی که بیش از پنج دوره آموزش عالی خاص را ارائه مینمایند.

توجهبهاین نکته حائز اهمیت است که در جهان امروز با وضعیتی که بر اثر حرکت بسوي دهکده جهانی سوم بهوجودآمدهاست،دیگر رویه هاي سنتی انتقال دانش از طریق متن،ورقه،تمرین و مانند آنها نمیتواند توجه به جوانانی را که در جهان اشباع شده از رسانه ها بهسر میبرند را به خود معطوف کند. به نظر ضروري میرسد که عناصر اصلی نظامهاي آموزشی بویژه نظامهاي آکادمیکی در معرض تحولات آموزشی متناسب با پیشرفتهاي جهان امروز قرار گیرند و آگاهی بیشتري از قابلیت فناوريهاي جدید بیابند و به موازات آن راهبردهایی طرح شود که به ورود فناوريهاي جدید به کلاسها و محیطهاي آموزشی،منجر به آموزش و یادگیري بهتر شود و در عمل باعث شود که نقش معلم بهعنوان منبع قدرت که اطلاعات در انحصار اوست از بین برودونقش او از ناشر اطلاعات به نقش تسهیل کننده فرایند کسب اطلاعات تغییر یابد و نظام فکري کلاس و دانشگاه به سمت آفرینش و پژوهش است.

تحولات و چشماندازها
مدیریت پژوهش محور،آیندهنگر،بالنده و تحولگرا در آموزش عالی آغازگاه تحولات وسیع علمی جهت رقم زدن نظام آموزش عالی پاینده است و بی شک، پیشبرد هر چه بیشتر این موضوع در کشورهاي در حال توسعه مانند کشور ما،نسبت به کشورهاي توسعه یافتهازاهمیت بالاتري برخورداراست؛زیرا مسأله تولید علم آن کشورها سالها است که جایگاه مناسب خود را پیدا نموده ولی در کشور ما نیاز به تحولات سریعی در نظامهاي آموزشی و پژوهشی دانشگاهی و مدیریت آنها داریم.
مدیریت آموزش عالی و عرضه خدمات تخصصی نظام دانشگاهی را نیز میتوان در راستاي کشف حقایق و پاسخگویی به نیازهاي جامعه بیان کرد.از طرفی براثر ازدیاد سریع جمعیت دانشجویی و محدودیتهاي مالی،توقعازمؤسسات آموزش عالی این بوده است که »با امکانات اندك تولید زیاد داشته باشند)«کلایل1،1994، ص (58 – 69 لذاآموزش عالی با سه مسأله عمده سرو کار دارد: تناسب1،کیفیت2 و عدالت3 که هر سه این مسألهزمانی اتفاق میافتد که مدیریت آموزش عالی متحول نشود.
به موازات تغییراتی که در عناصر نظام آموزشی در نتیجه ورود فناوري اطلاعات به وجود میآید،تغییرات در سطح مدیریت مراکز دانشگاهی نیز قابل توجه است.
در این رابطه به هفت تغییر اساسی میتوان اشاره کرد:
1. تغییر در بصیرت مدیران: بصیرت به آرزوها و آرمانهاي افراد در نظامهاي آموزشی درون نظام آموزشی به عنوان یک کل اشاره دارد. با ورود فناوریهاي جدید رسالتها شفافتر میشود و مبناي روشنتري را براي تصمیمگیري فراهم میکنند. بیان واضح و روشن رسالتها به اعضاي جامعه یادگیري این امکان را میدهد تا آرمانهاي لازم را براي آینده و اقدام موزون و هماهنگ به طور مناسبتري تجسم نمایند.

2. تغییر در فلسفه یادگیري و پداگوژي: نحوه تعامل هیأت علمی و فراگیران و نحوه اداره مراکز یادگیري،بخشیازفلسفه یادگیري و پداگوژي نظام آموزشی است. با ورود فناوري اطلاعات و ارتباطات به محیط آموزشی این فلسفه دچار تغییر شده و محیطی که در آن استاد به عنوان فراهم کننده اصلی محتواي آموزش شناخته میشود (فلسفه استاد محور) به محیطی تبدیل میشود که در آن استاد نقش تسهیل کننده فرایند کسب اطلاعات توسط فراگیران را بر عهده دارد (فلسفه فراگیر محور).

3. تغییر در تدوین طرحها و خطمشیها: ورود اطلاعات به محیط آموزشی تغییري که در نتیجه آن در فلسفه آموزش و یادگیري بهوجود میآید این زمینه را فراهم میکند که خط مشیهاي آم وزش نیز دچار تغییر شوند. با شکل گیري این تغییر رویه هاي دستیابی به اهداف کلی و جزئی توسط مدیران تغییر میکنند.

4. تغییر در تسهیلات و منابع اطلاعات: علاوه بر تغییرات ساختاري که جهت آنها بهسوي طراحی گانو(امنیت و مهندسی محیط کار) میباشد،ورود به مدیریت نظام آموزش عالی مدرن این امکان را فراهم میآورد که فراگیران واستادان بتوانند از اطلاعات روز جهان در سطحی وسیع آگاهی یابند. همچنین ابزارهاي جانبی مانند، نرمافزارهاي مختلف تحقیقاتی و غیره این امکان را فراهم میکند که فراگیران ارتباط نزدیکتري با محتواي آموزشی برقرار نمایند.

5. تغییر در تواناییهاي حرفهاي منابع انسانی و مدیریتی: به موازات توسعه فناوريهاي اطلاعات این احساس نیاز در منابع انسانی و بالأخص مدیران شکل میگیرد که تواناییهاي خود را بالا برده و به مهارتهاي اساسی در سطحی وسیع دست یابند .

6. تغییر در میزان مشارکت جامعه: همانطور که مشخص است فناوري اطلاعات این امکان را فراهم میکند که تعامل میان نظام آموزشی با جامعه (بنگاه هاي علمی،صنعت،مؤسسات خصوصی،سازمانهاي اجتماعی،مذهبی و حرفهاي و همچنین سایر موسسات آموزشی) به طور چشمگیري افزایش یابد.
7. تغییر در شیوهارزیابی: ارزیابی هم شامل ارزیابی از منابع انسانی و هم ارزشیابی کلی نظام آموزشی بهعنوان دو جنبهاي کهکاملاً در هم تنیده هستند،میباشد.ارزشیابی کلی نظام آموزشی از طریق بررسی حجم تعاملات میان نظام آموزشی با ابعاد مختلف جامعه مانند صنعت، دانشگاه و ... سنجیده میشود. فناوري اطلاعات این امکان را هم فراهم میکند که ارزیابی فراگیران بهجاي شیوه قلم وکاغذ،روش ترکیبی و تحولی باشد به گونهاي که متناسب با ویژگیهاي هر فراگیر تهیه گردد.

ویژگیهاي سازمانهاي آموزشی،آکادمیکی و صنعتی هزاره سوم
- پایان آموزشهاي سنتی

- پایان استخدام مادامالعمر

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید