بخشی از مقاله

چکیده

هدف از این پژوهش، شناخت الگوهای فضای باز و سرپوشیده و بسته و بررسی تعاملات بین فضاهای زندگی معاصر نسبت به دوران گذشته و الزامات معماری فضاهای جمعی مطابق با زندگی جدید میباشد. محدودیت های موجود در شهرهای بزرگ، منجر به گسترش ساخت مجتمعهای مسکونی و توجه به تامین نیازهای فیزیکی، آن هم نه به صورت کامل شده است.

مبحث تعاملات اجتماعی در طراحی فضای شهری از اهمیت ویژهای برخوردار است و پژوهشهای زیادی پیرامون این مطلب صورت گرفته است در حالی که در معماری فضاهایی که امکان افزایش تعاملات اجتماعی میگردند و ویژگیهای کالبدی آن، کمتر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است.

یافته های تحقیق نشان میدهد که استفاده از مفاهیم الگوی فضا در معماری معاصر مجتمعهای مسکونی باعث بهبود فضاها و ارتباط بین فضا و شیوه زندگی ساکنین میگردد. از جمله مفاهیمی که نیاز به بازنگری در معماری معاصر دارد فضای جمعی میباشد که در گذشته تعاملات اجتماعی در فضاهای باز - حیاط - و پوشیده - ایوان،... - اتفاق افتادمی اما در معماری معاصر فضاهای پوشیده کاملاً از میان رفته است و فضای باز صرفاً محل عبور و مرور گذشته است و لازم است فضای جمعی تحت عنوان فضاهای مشاع، در سه الگوی فضایی بسته، پوشیده و باز تواماً با هم در مجتمعهای مسکونی به جهت افزایش تعاملات اجتماعی طراحی گردد.

مقدمه

یکی از نکات ضروری و بسیار مهم آن است که مسکن باید محل و فضایی فراهم آورنده آرامش، آسایش و سکینه برای ساکنان خویش باشد. مسکن نه تنها باید شرایطی را داشته باشد تا خانوادهها از نظر اقتصادی توان تهیه آن را داشته باشند بلکه باید شرایطی را داشته باشد که بتوانند به عنوان محل امن، سکنی و آرامش انسان عمل نماید

در یک نگاه کلی میتوان عنوان نمود که مسکن مطلوب مسکنی است که بر پایه انسان و بر پایه ارزشهای انسانی شکل گرفته باشد و تجلیگاه ارزشهای فرهنگی جامعه باشد و همچنین تامین کننده آرامش و آسایش انسان باشد. در یک کلام، مسکن مطلوب مسکنی است که بتواند هر چه بیشتر انسان را در راه نیل به هدف غائی خلقت، یعنی کمال یاری رساند و بیشک هر قدر در طی این مسیر موثر باشد، از درجه مطلوبیت بیشتری برخوردار است

در کل برای مسکن و عوامل مربوط به مقوله سکونت دو دسته ویژگی اصلی را میتوان مطرح نمود، دسته اول مشتمل بر ویژگیهای اثباتی که مرئی داشتن آن توصیه میشود و دسته دوم ویژگیهای سلبی هستند که حذف و یا عدم اجازه به ظهورشان ضرورت دارد لازم به ذکر است که هر دوی این ویژگیهای اثباتی و سلبی نیز به نوبه خود مشتمل بر مقولاتی جزئی هستند که از جمله آنها عبارتند از:

- 1صفات مسکن شامل آرامش، آسایش، امنیت، محرمیت و امثال آن میگردد

. - 2امکانات مسکن که شامل ارتباط انسان با طبیعت، امکان مرتفع شدن نیازهای انسانی و امکان دسترسی به منابع تامین کننده نیازها و غیره

- 3انتظارات از مسکن و تاثیر مسکن بر مقولات اجتماعی، مانند ترجیح هویت جمعی به هویت فردی، احترام به حقوق دیگران، کمک به وحدت جامعه و امثال آن به شمار میرود - رهبری منش،پایان نامه - .

در کشور ایران، سیر و تحول ویژگیهای نامبرده به این شرح است: پس از سال 1300، وجود سه گونه فضای باز، پوشیده و بسته در خانههای شهری ادامه داشته است. در دهه اول قرن 14 شمسی رعایت الگوهای معماری ایرانی، این خانهها به نیازهای فضایی خیابان و اتومبیل نیز پاسخ میگفتند و همچنان از تنوع و دگرگونی فضاهای باز، بسته و پوشیده برخوردار بودند.

از دهه چهارم و پنجم قرن حاضر نقش فضا در الگوهای معمارانه به صورت جدا جدا، تجربه شده واگرا، به مصالح، سازه، و اشیا واگذار شد. خروج طراحی سازه از سازمان فضایی، تاثیر قاطعی برهم ارتفاع شدن فضاها باقی گذاشت. سازمان فضایی خانه، تنوع ارتفاعی خود را از دست داد و همه جزء فضاهای آن هم ارتفاع شدند. حالتهای الگوهای فضایی به سمت تک عملکردی شدن میل میکردند.

الگوهای معماری به الگوهای ساختوساز بدل گشتند، که در آنها مصالح، بویژه مصالح روکار، نمایانگر تشخص بودند و سازه اگر مورد نظارت قرارگیرد نماینده ایمنی و تاسیسات، اگر کالاهای صنعتی و امکانات آب، برق و تامین منابع مجاز بدارد، نماینده آسایش خانه هستند. در این میان مقولات اجتماعی رفته رفته کم رنگتر گردیده است.

ضرورت طراحی فضاهای جمعی

یکی از رسالتهای طراحان و معماران خلق رابطهای متناسب بین انسانها و کالبد اطرافشان است. برای نیل به این هدف خالقان فضا باید درک صحیحی از رفتار انسان در محیطهای متفاوت داشته باشند، به نحوی که پیوند انسان و مکان را قویتر سازند 

آپارتمان نشینی، فضاهای کم و کوچک برای زندگی، دوری از طبیعت به اجبار و تبدیل خانهها به خوابگاه، استفاده از فضاهای عمومی را میطلبد که نه چندان بزرگ باشد که فرد نسبت به آن حس مالکیت و خودی نداشته باشد و نه چندان کوچک که تبدیل به حیاط خصوصی گردد و تحقق آن با امکانات امروزی مشکل گردد.

خانه های امروزی با امکانات و شرایط زندگی موجود، قابلیت پاسخگویی به بسیاری از نیازمندیهای انسان سنتی ایرانی را ندارند. از طرفی بریدن از ارزشهای حاکم بر جوامع سنتی مبتنی بر ارتباط مستحکم با طبیعت و تعاملات اجتماعی در دراز مدت منجر به نارضایتی میگردد

از طرفی امکانات و شرایط زندگی امروز اجازه زندگی در خانههای ویلایی بزرگ را به بسیاری از شهروندان نمیدهد. از این جهت ضرورت انجام این پژوهش در حوزههای مختلف تعریف میشود. از سویی نیاز به وجود فضایی مکمل در کنار فضای داخلی آپارتمانها جهت پاسخگویی به نیازهای تفریحی، ایجاد رابطهی مستمر با طبیعت از یک سو و گسترش بخشی از عملکردهای فضای داخل به خارج ضرورت توجه به فضای جمعی را فرا گرفته است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید