بخشی از مقاله

چکیده

در دنیاي ارتباطات که پرسشهاي خاص خود را در برابر اعتقادات دینی به میان آورده میتوان گفت هر نظام تربیتی پویایی اش در این است که اصول و کارکردهایش را از حالت ایستا خارج کند و بتواند خواسته هایش را متناسب با دگرگونی هاي محیطی زنده نگه دارد. در یک جامعه دینی چون ایران براي اینکه ارزشهاي دینی به صورت هنجارهاي اجتماعی در جامعه رواج یافته و به فرهنگ ملی تبدیل شود و به صورت پاسخی برتر از پاسخ رقیب درآید موجه و مدلل یافتن آنها ضروري است و اصول بنیادین دین را باید با پشتوانه عقلانی پرورش داد.

در این مقاله نویسنده با روش کتابخانه اي و رویکرد توصیفی – تفسیري به این نتیجه رسید که هر کدام از تکنولوژي هاي نوین با ورود به عرصه اجتماع، تغییرات مهمی را در تفکر، تمایلات، احساسات و سبک زندگی آدمیان به وجود می اورد.از تکنولوژي هاي نوین نیز گریزي نیست بنابراین باید هاضمه فرهنگی جامعه را تقویت کرد. جامعه اي که آحاد آن از قدرت تفکر و تجزیه و تحلیل برخوردار باشند، عناصر مطلوب سبک هاي زندگی و فرهنگ را جذب و عناصر نامطلوب و مضر را دفع می کنند. لذا آموزش صحیح فرهنگ ملی و دینی بزرگترین مانع براي ورود عناصر نامطلوب سایر فرهنگ ها است.

مقدمه

برکسی پوشیده نیست که امروزه بشر گرفتار تجدد و نو گرایی و تغییر ذائقه شده و طبیعتا رویکرد نوینی به اخلاق، معنویت و ارزش هاي دینی پیدا کرده است، در نگاهی کلان، دین چیزي نیست جز معیار هدایت و عامل معنا دهی و هویتبخشی به انسان. دین، نسخهي رستگاري بشر است که باید براي انتقال مفاهیم پویا و ماندگار آن و ایجاد یک تربیت دینی و ملتزم کردن افراد به دستورات آن، ساز و کارهاي مناسب فراهم آید. به یقین، دین مبین اسلام در برنامههاي اعتقادي، اخلاقی، عبادي و اجتماعی خود، تربیت متعادل را محور قرار داده و روشهاي متناسب با هر ردهي سنی را در نظر گرفته است.

از یک نگاه، نسل جوان به دلیل گرایش فطري به حقیقتجویی و حرکت خود جوش به سمت آموزههاي معنوي، براي یادگیري این مفاهیم، آمادگی دارد. با این حال، وضعیت روحی و روانی ویژهي دوران جوانی، به طور طبیعی آنان را با آسیبهاي درونی و بیرونی فراوانی رو به رو میسازد. در این میان، پیکان تهاجم فرهنگی غرب نیز نسل جوان جامعهي دینی ما را نشانه رفته است و با بهرهگیري از پیشرفتهترین ابزارهاي رسانهاي و هزینه کردن سرمایه هاي کلان میکوشند آنان را به سوي اباحه گري و دینگریزي بکشاند.

به همین دلیل، شایسته است پژوهشگران عرصهي دین از شیوههاي سنتی دینآموزي، پا فراتر نهند و براي آموزش مفاهیم دینی به جوانان و مقابله با هجوم فرهنگ بیگانه، از ابزارهاي کارآمد تر و متناسب با مقتضیات زمان به درستی بهره گیرند. براي اینکه ارزش هاي دینی ، آموزه هاي قدسی و معنوي و راهنمایی تکامل بخش دین به صورت هنجارهاي اجتماعی در جامعه رواج یافته و به فرهنگ ملی تبدیل شود، باید با نیازهاي روانشناختی مخاطبان گره زده شود و به صورت پاسخی برتر از پاسخ رقیب درآید. این امر به ایجاد اگاهی و سلامت روانی و در نتیجه نهادینه شدن دین در جامعه منجر خواهد گردید.

بنابراین این امر بازنگري، تجدید نظر و نوآوري در شیوه و روش هاي تربیت دینی را ضروري می کند . به گفته رهبر اتقلاب:"امروزه در دنیاي در زنده ترین مسائل و علوم مورد احتیاج مردم، ساعت به ساعت روش هاي نو را پیش می آورند. روش ها دائم عوض می شوند و حرف هاي نو به نو می آیند. ما چگور می خواهیم حرف خودمان را به همان شیوه و روشی که با مردم پنجاه سال قبل گفته  میشود در میان گذاریم.

تربیت دینی چه آن هنگام که به اعتقاد و اخلاق معطوف است و چه هنگامی که به عبادت و احکام توجه می کند، چهرهاي عقلانی دارد و حضور عقلانیت در این گستره کاملاً برجسته است. در امور اعتقادي که سنگ بناي تدین به شمار میرود، موجه و مدلل یافتن آنها لازم و ضروري است و در پذیرش آنها نمیتوان بر فرد تحکم کرد

این عصر، سؤال هاي خاص خود را در برابر اعتقادات دینی قرار داده است. لذا آشنایی دقیق با پرسشهاي دوران جدید، تلاش براي مدلل ساختن اعتقاد دینی و تصحیح برداشتهاي نادرست از آموزه هاي دینی، رسالت سنگین متولیان فرهنگی را دوچندان میکند.

بنابراین نکته مهم این است که روند تربیت دینی با توجه به ضرورت هاي زمان چگونه پیش برود؟

با توجه به ویژگیهاي عقل ورزي در اندیشه اسلامی این اصل چه نوع رویارویی با چالشهاي عصر حاضر در قلمرو تربیت دینی را ایجاب می کند؟

آیا باید به هر تکنولوژي و اندیشه نوینی به صرف اینکه سبک زندگی را تغییر می دهد پشت کرد؟

بنابراین براي روشن شدن مطلب باید به مطالب زیر پرداخت:

چیستی تربیت و ضرورت تربیت دینی در جامعه، مفهوم نوگرایی و رابطه آن با اصالت اسلامی، عقلانیت در فرهنگ اسلامی

چیستی تربیت, تربیت دینی

تربیت به معناي پرورش دادن و به فعلیت رساندن استعدادهاي درونی انسان بوده و یکی از وظایف و اهداف پیامبران است. هرچند از نظر واژه شناختی میان تربیت و ربونیت تفاوت وجود دارد و ریشه واژه نخست"ربو" به معنی فزونی و نمو و رشد  و ریشه ربونیت واژه "ربب" به معناي پرورش است، ولی با این حال برخی معتقدند که اصل ربو و تربیت از مضاعف ربب می باشد، از این رو راغب اصفهانی در تعریف واژه رب می نویسد: رب در اصل به معناي تربیت است که به معناي ایجاد چیزي به صورت تدریجی تا رسیدن آن به حد کمال است - همان ص - . بر این اساس استاد مطهري "تربیت" را به معناي پرورش دادن و استعداد درونی را به فعلیت رساندن ذکر می کند 

با توجه به تعریفی که ازتربیت ارائه کردیم تربیت دینی به معناي فعالیت نظام مند و برنامه ریزي شده نهادهاي آموزشی جامعه به منظور آموزش بینش، منش و آموزه هاي دین به افراد است، به گونه اي که در عمل نیز به آنها پایبند باشند

در دایرة المعارف جهانی تربیت در تعریف از تربیت دینی چنین آمده است: " آموزش منظم و برنامه ریزي شده که سعی دارد در مسائلی همچون وجود خدا، حقیقت هستی و حیات، رابطه فرد با خالق و با سایر افراد جامعه بشري انسان را از اعتقاداتی بهره مند کند

روند تربیت دینی ابتدا به صورت شناختی است، سپس نگرش ها و گرایش ها را تحت تأثیر قرار می دهد و آن گاه خود را در رفتار نشان می دهد بنابراین مسیر تربیت دینی باید از راه هاي مختلف به فراگیران کمک نماید تا از شناخت و اعتقادات خود براي انجام وظایف فردي و اجتماعی خویش کمک بگیرند و رفتارهاي مناسب را بروز دهد.

ضرورت تربیت دینی در جامعه

انسان از جایی که موجودي دوبعدي است، نیازهاي او هم دوبعدي است. اگر انسان بتواند نیازهاي خود را در هر دو بعد تأمین نماید، موجودي خوشبخت است والا حقیقت وجودي وي همواره یکی از دو زمینه خالی نیازخود را فریاد می کند و روان او را می آزارد. غرب از نقطه نظر تأمین نیازهاي مادي، به حد قابل قبول رسیده است، لیکن از نظر تأمین نیازهاي معنوي با این که متدین به یکی از ادیان عرفانی نیز هست، خود را نیازمند احساس می کند. گیدنز در ضرورت انقلاب فرهنگی، به منظور کنترل نوگرایی مهار نشدنی، می گوید: تا زمانی که نهادهاي نوگرایی پابرجاي اند، ما هرگز نخواهیم توانست مسیر یا سرعت این گردونه را تحت نظارت خود درآوریم. همچنین تا این گردونه در حرکت است هرگز احساس ایمنی نخواهیم کرد، زیرا مسیر این گردونه سرشار از بیم پیام دهی سهمناك است 

از این رو می توان چنین برآورد کنیم که جهان را در عصر روبه رو، انقلابی دوباره در پیش است، اما این بار توصیف اخلاقی دارد و نه به معناي عقب گرد و دور ریختن تمدن دوره مدرنیسم است که به معناي اضافه اصل و انطباق دادن است و طبعا نیازهاي نوتري بر سر راه او روییده است.

جونز لانمن2 یکی از نویسندگان غربی، در مقاله اي تحت عنوان " آموزش و پرورش اخلاقی- دینی و رقابت جهانی"، که در اینترنت از وي منتشر گردیده است، به همین موضوع اشاره دارد. وي در این مقاله نیاز بشر به رویکرد تربیت اخلاقی- دینی و توجه به معنویت را یادآوري می نماید

آیت االله سید محمد تقی مدرسی در کتاب خود به نام" المرأة بین مهام الحیاة و مسؤلیات الرساله "، ص 118 می نویسد:

مطالبه اي که در سایه هماوردي هاي گردن کشانه اي که امت اسلامی در سطحی گسترده با آن روبه رو است، از ما می شود این است که براي کل جامعه اسلامی، عموما و براي نسل جوان، خصوصا، برنامه تربیتی دقیقی ترسیم نماییم تا در مسیر تربیتی شایسته اي به معناي واقعی کلمه، گام بردارند، چنان که نمونه درستی براي انسان برتر واقع شوند.

وي در صفحه 109 تربیت برتر را" چیزي که بتواند جامعه اي را طوري بسازد که با مشکلات و سختی ها هماوردي کرده، تمدن والا و ارجمند را بنا کند" معرفی می کند

چه آنکه مسأله ي جهانی روز را گفتگوي تمدن ها یا جدال آنها با یکدیگر بنامیم، در هر صورت تنها و تنها دست مایه ما که می توانیم برگ برنده رو کنیم، اخلاق و معنویت است. از این روي ، دشمن نیز سعی می کند بیش از اهتمام به خلع سلاح نظامی، همین دو امتیاز را از ما بگیرد تا به کلی خلع سلاح شده باشیم.

تعریف نوگرایی و رابطه آن با اصالت اسلامی

نوگرایی، که از آن به نامهاي تجدد یا مدرنیسم نیز یاد می شود، به معنی گرایش فکري و رفتاري به پدیدههاي فرهنگی نو و پیشرفتهتر و کنار گذاردن برخی از سنتهاي قدیمی است. نوگرایی فرایند گسترش خردگرایی در جامعه و تحقق آن در بسترمدرنیته است. نوگرایی یا مدرنیسم،گسترهاي از جنبشهاي فرهنگی که ریشه در تغییرات جامعه غربی در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم دارد ، را توصیف میکند. این واژه مجموعهاي از جنبشهاي هنري ، معماري ، موسیقی ، ادبیات و هنرهاي کاربردي را که در این دوره زمانی رخ داده اند ، در بر دارد همچنین جریانی فکري به معناي استفاده انسان از دانش و فناوري و توان تجربی خود براي تولید، بهبود و تغییر محیط خود است. پیدایش مدرنیسم در غرب را میتوان واکنشی بر ضد سنت و دین مسیحیت دانست

بنابراین آنچه در مورد مدرنیته میتوان ذکر کرد اینکه، اندیشه و تفکرات به وجود آمده پس از دوران رنسانس در غرب منجر به ایجاد نگرشی شد که از آن به عنوان مدرنیته غربی یاد میکنند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید