بخشی از مقاله

چکیده

بررسی حاضر در پی نقد گزارهای است که در پیشنویس سند افق پیشرفت بر »تضمین عدالت در حقوق زنان و مردان« تصریح دارد. روش بکار رفته در این بررسی، »تفسیر انتقادی« است. با اشارههایی که در مبانی دینی و پیرامون آموزش وجود دارد وضعیت معیاری ترسیم شده که نشان میدهد جنسیت در چارچوب رعایت عدالت فرهنگی، مورد توجه مبانی دینی بوده و بایستی در سپهرهای آموزشی محوریت پیدا کند تا از عدالت و رعایت آن بتوان سخن گفت. مبتنی بر دادههایی که از مصاحبه با دانشجویان در یکی از دانشگاههای کشور فراهم شده، وضعیت موجودی ترسیم میشود که بیانگر نه تنها عدم رعایت این موضوع یعنی درنظرگرفتن نیازها و استعدادهای جنسیتی فراگیران که حتی عدم موضوعیت و مسئلگی آن در محیطهای آموزش عالی است. از مجموع مباحث، این نتیجه حاصل میشود که گزارهی یادشده، حتی در افق و چشمانداز، زمینه و امکان طرح و درج ندارد. بنابراین اصلاح گزارهی یادشده با عباراتی چون »بیشینهکردن تلاشها« یا »محوریتبخشی به بحث عدالت در تضمین ... « پیشنهاد شده است.

کلیدواژهها: عدالت فرهنگی، آموزش عالی، جنسیتگرایی، آموزش بانوان. سند افق پیشرفت. الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت

.1مقدمه:

»تضمین عدالت در حقوق زنان و مردان« یکی از گزارههای مندرج در پیشنویس سند »افق آینده پیشرفت« است. »عدالت« در عصر حاضر از یکسو، جایگاه بلند و گستردهای در حوزههای مطالعاتی و نظری پیدا کرده بهگونهای که میتوان با ساماندهی ادبیات آن، حوزهای معرفتی و دانشی تخصصی، تدوین و ترویج نمود و از سوی دیگر، هم زمان، روندی واژگونه میپیماید و آن، افول جایگاه آن در سطح احساسات و واقعیات خارجیِ جهانی و ملی است که البته بخشی از آن میتواند برآیندِ همین توسعهی گفتمانی و ادبیاتِعدالت در مقایسه با آهستگیِشتاب و کندیِروندِ پیادهسازیِ سازوکارها و
زمینههای تحقق آن باشد که نوعی »پسافتادگیِ مسالهآفرین« را ایجاد نموده است.

یکی از مفاهیم مضافی که پیرو توسعهی ادبیات عدالت، شکل گرفته، »عدالت فرهنگی4« میباشد. البته در دورهی پیشاتاریخی5، این قسم از عدالت وجود داشته و میتوان دلالتها و دیدگاههایی در مورد آن پیدا کرد اما تاریخ آن یعنی از زمانی که توجهِ هویتبخش و تخصصی بدان صورت گرفته، چندان کهن و دیرینه نیست چرا که اصولا، بحث فرهنگ و نگاههای فرهنگی به حوزههای مختلف در سطح جهانی عموما، و در ایران خصوصا - گذشته از نرخ و رشد و شتاب آن - ، چندان دیرینه نیست. - فاضلی، - 20 :1390»عدالت فرهنگی«، برسازندهی انتظارات و معیارهای تازهای در حوزهی تعریف، نهادینهسازی و تضمین عدالت است که وقتی با ضریبهایی چون بُعد اعتقادی عدالت در نظام اسلامی بهویژه رویکرد شیعی آن؛ بُعد انقلابی عدالت و جایگاه آن به همراه فرهنگ در شکلگیری، پیروزی و تداوم انقلاب اسلامی؛ بُعد آرمانی عدالت و جایگاه آن در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، محاسبه شود ملاحظه میشود که اگر تنها اولویت نظام و کشور نباشد یکی از اولویتهای اصلی است.

یکی از مبحثی که در این مطالعه مورد توجه قرار گرفته است جایگاه عدالت فرهنگی در وضعیت جاری و آرمانی کشور و میزان تحقق پذیری ان بر اساس مبانی ارزشی، دینی و اسلامی است. علاوه بر این در این مطالعه بررسی خاستگاه های مختلف نظری و تجربی موضوع نیز خواهد بود.اهداف مطروحه، »منظومهای« یعنی پیوسته و همزا هستند و در کنار هم، یک هدف کلی را ذیل مسالهای به نام »عدالت فرهنگی« شکل میدهند. مطالعه حاضر با هدف بررسی عدالت فرهنگی مبتنی بر رویکرد جنسیت معطوف به ارائه تحلیل درباره »تضمین عدالت در حقوق زنان و مردان«بعنوان یکی از محوریهای مهم در بعد اجتماعی و فرهنگی الگوی اسلامی ایرانی، صورتبندی شده است. لازم به ذکر است با توجه به گستردگی قلمروهایی که »سوژه عدالت فرهنگی« در »ایران انقلابی اسلامی« را شامل می شود، موضوع مطالعه به بحث عدالت فرهنگی در حوزهی آموزش عالی محدود شده است.

بدون شک ماهیت و کارکردهای فرهنگی آموزش عالی و در عین حال رسالت و ماموریتهای آموزش عالی در حوزهی فرهنگ و عدالت، همگی بر این معنا دلالت دارد که بایستی نیاز گروههای مختلف را در این حوزه مدنظر قرار داد و به همین منظور رویکردی تاسیسی به عدالت فرهنگی در حوزهی آموزش عالی داشت. توجه دقیقتر به ساختار آموزش عالی ایران طی دهه اخیر نشان میدهد بخش مهمی از ساختار دانشجویی را زنان تشکیل داده اند و بیش از 55 درصد از کل جمعیت دانشجویی دانشگاه های دولتی ایران را شامل می شوند. این در حالی است که بررسی ساختارهای اموزش عالی در ایران و جهان نشان میدهد که حضور زنان در آموزش عالی طی دو دهه اخیر نضج گرفته است و موانع ساختاری و فرهنگی زیادی برای حضور فعال در این حوزه دارند. بر این اساس بنظر می رسد به منظور تبیین الگوی اثربخش مبتنی بر فرهنگ اسلامی و در عین حال با در نظر گرفتن موقعیت اثربخش زنان در آموزش عالی کشور، بررسی عدالت فرهنگی و تحقق ان در ساختار آموزش عالی راهبرد نظری و مفهومی موثری در تحقق عدالت ارائه دهد.

1.روش تحقیق:
بررسی حاضر، در چارچوب »تفسیر انتقادی« انجام گرفته است: »تفسیر انتقادی یعنی بازنمایی تضادها و ابهامهایی که چون لایهای، زندگی روزمره و آگاهی انسانها از خود و دیگران و جامعهشان را مستور کرده است - «میرزایی، 1392، . - 358 در رهیافت نظریهپردازان انتقادی، زندگی روزمره، اصلیترین قلمرو تولید معناست؛ قلمرویی است که در آن، قابلیتها و توانهای فردی و اجتماعی ساخته میشود. بازشناختن این قابلیتها و توانهاست که سبب میشود انسان هم به شناخت از خود و دیگری و روابطشان، هم به شناخت جامعه و جهان پیرامونشان، نایل آیند. با رسیدن به این شناخت است که آنان قادر میشوند با ایجاد تغییراتی در زندگی فردی و جمعی خود یعنی در جهان اجتماعی »آن گونه که هست« به جهان اجتماعی»آنگونه که باید باشد« دست یابند - همان - .به نظر میرسد »تفسیر انتقادی«، دستکم مستلزم دو پایه و اساس باشد:

یکی تفکر انتقادی که خود ویژگیهایی دارد: »پرسش از آنچه که از گذشته به ما رسیده، آشناییزدایی از مفاهیم مألوف و بدیهیات، نشاندادن تحریفهای شناختی و بازنمایی ایدئولوژی و واسازی قدرت، ویژگی اساسی تفکر انتقادی است - «مکگوئیگان، 1388، . - 11 البته جانمایهی این تفکر، »آگاهی انتقادی«است که همیشه در وجدان و نهان و درونِ متفکر، تلویحاً یا آشکارا بایستی حاضر و ناظر باشد. »آگاهی انتقادی به معنای آگاهی عمیق از لایههای گوناگون و زندگی فرهنگی جامعه است. فرهنگ، مقولهای تودرتو و پیچیده است و نمیتوان با رویکرد کَمّی و محافظهکارانه تمام جوانب مهم آن را شناخت - «فاضلی و قلیچ، 1392، . - 23دیگری، معیار و ملاکی برای نقد و انتقاد. »نقد عمدتا بر دوگونه است: نقد بیرونی و نقد درونی. در نقد بیرونی، برای نقد تفسیر متن از عاملی بیرون از متن استفاده میشود - «میرزایی، . - 378 در اینجا، با استفاده از نقد بیرونی، با تکیه بر آموزههاباورهای مذهبی و اسلامی، معیار و زمینهی بحث و نقد فراهم میگردد و برای اعتبار و تایید مباحث، از دادههای ثانویه1، کمک گرفته میشود.

2.پیشینه:

منظور بررسی پیشینه پژوهش مطالعات انجام گرفته در حوزه عدالت فرهنگی و همچنین مباحث جنسیت در مطالعات مربوط به عدالت فرهنگی مورد بررسی قرار گرفت. حسینی - - 1391 در کتاب »عدالت فرهنگی از دیدگاه امام خمینی - ره - موضوعاتی مانند »تعاریف عدالت«، »تعریف عدالت فرهنگی«، »اهمیت و فضیلت عدالت در قرآن« و »عدالت فرهنگی از دیدگاه امام خمینی - ره - « را مورد توجه قرار داده است. در این کتاب، عدالت فرهنگی، مفهومی مرکب دیده شده است که به آموزش عالی و جنسیتگرایی توجهی ندارد.کیخا - - 1383 در مقالهای با عنوان »ساز و کارهای تحقق عدالت فرهنگی در اندیشه امام خمینی - ره - «، که در فصلنامهی حضور، منتشر کرده است عدالت فرهنگی را با رویکرد توصیفی تحلیلی مورد توجه قرار داده و اینگونه تعریف میکند: »عدالت فرهنگی به دنبال یافتن راههایی است که در شکلگیری ذهنیتها و تغییر آنها و در نتیجه در نوع رفتار افراد عدالت برقرار گردد.« روزبهان - - 1384

موضوع را با عنوان »عدالت در حوزه فرهنگ«، گذرا بررسی نموده و آن را به صورت فرآیندی و در حوزهی تولید و توزیع محصولات فرهنگی مورد توجه قرار داده است. علاوه بر این بررسی اسناد بالادستی نشان میدهد در سند تحول آموزش و پرورش - - 1390، با عنوان »عدالت کیفی«، شاخصها و راهکارهایی درج شده که میتوان آن را گریزی به این بحث و نشانگانی برای فهم معنایی و حوزههای مورد نظر از سوی حکومت دانست. در مجموع با بررسی پیشینه مطالعات انجام شده می توان به این نتیجه رسید موضوع عدالت فرهنگی در اموزش عالی مورد بررسی جدی قرار نگرفته و علاوه بر این بعد جنسیت هم در این مطالعه مورد توجه نبوده است. به عبارت دیگر موضوع جنسیت در عدالت فرهنگی نه از منظر نظری و تولید ادبیات بومی، و نه کاربست در سیاست های اجرایی، با خلاء مواجه هستند.

3.چارچوب مفهومی:
»عدالت فرهنگی جنسیتگرا« سه واژه را در کنار هم قرار میدهد که هر سه، دامنهی گستردهای از ادبیات و دیدگاهها و نظریهها را در بر میگیرند. از آنجا که هدف بحث حاضر، نه کنکاشهای نظری و فلسفی در این سه مقوله است که البته چنین رویکردی هم بایسته و مورد نیاز است و نیز با توجه به اینکه ما در هر سه حوزه با دیدگاههای غیر اسلامی و حتی-1 دادههای اصلی برای رسالهی دکتری نگارنده در حال گردآوری است و از این جهت برای بررسی حاضر، حکم دادههای ثانویه را دارد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید