بخشی از مقاله

چکیده:

دانش زبانشناسی، اگرچه خارج از حوزه دانش شهر می باشد، اما می توان در رویکردي میان رشته اي از ظرفیتهاي آن در جهت شناسایی قواعد تعامل پایدار میان انسان و محیط بهره جست. در سالهاي اخیر پژوهشهاي فراوانی در رابطه با زبان محیط انجام شده است و نتایج حاصل شده نشان میدهد که زبان محیط نیز همچون دانش عمومی زبانشناسی داراي ابعاد نحوي، معنایی و ارتباطی است و در قالب قواعد دیالکتیکی زبان چون »زبان و بیان«، »دال و مدلول«، »همنشینی و جانشینی« و »درزمانی و همزمانی« تعریف میگردد. دستور زبان طراحی شهري، استخراج نظامهاي ذکر شده در محیط ساخته شده میباشد. در سالهاي اخیر، در شهر تهران اقداماتی در جهت برقراري تعامل بین انسان و محیط از طرق مختلف نظیر ایجاد مراکز و محورهاي پیاده، طراحی بوستانها و فضاهاي عمومی و... انجام شده است. یکی از نمونه اقدامات ذکر شده پیاده سازي محور خیابان مظفر میباشد. در پژوهش حاضر بر مبناي دستور زبان طراحی شهري، ایجاد تعامل بین انسان و محیط در محور خیابان مظفر مورد بررسی قرار گرفته است.

پژوهش حاضر از نقطه نظر هدف، کاربردي و از نقطه نظر روش، علَی و همبستگی است. روش تحقیق حاضر بر مبناي تحلیل الگوي زبانی نوام چامسکی بر مبناي تجزیه زبان به ژرفساختها، روساختها و گشتارهاي زبانیاست. بر این مبنا با استفاده از روش پرسشنامه و بر مبناي تحلیل رگرسیونی میزان اهمیت هر کدام از اجزاء ساخت زبان از منظر عابران خیابان مشخص گردیده و بر مبناي آن، نقاط عطف ایجاد تعامل پایدار میان انسان و محیط از طریق دستور زبان طراحی شهري شناسایی گردیده است . نتایج حاصل از تحقیق نشان میدهد، نقاط مکث و توقفگاهها در طول محور خیابان مظفر، بیشترین میزان اهمیت را در بعد ارتباطی دستور زبان طراحی آن محور دارا میباشد.

کلیدواژهها: دستور زبان، انسان، محیط، تعامل، طراحی شهري

-1 مقدمه

دانش زبانشناسی، اگرچه خارج از حوزه دانش شهر می باشد، اما می توان در رویکردي میان رشته اي از ظرفیتهاي آن در جهت بازشناسی نظام فضاهاي شهري بهره جست و بدین ترتیب به اصول و مبانی و نیز الگوهاي معناداري در چارچوب تعامل انسان و محیط دست یافت. امروزه شاهد خلق فضاهایی هستیم که ناتوان از ایجاد تعامل پایدار با افرادي هستند که در آنها حضور مییابند و از همین رو رابطه هاي حسی ناشی از کیفیت محیطها از جمله حس مکان، تعلق به مکان، رنگ تعلق و... آنچنان محقق نمیشوند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی مهمترین عوامل تاثیرگذار بر ایجاد تعامل پایدار میان انسان و محیط بر مبناي دستور زبان طراحی شهر و از دیدگاه عابرین خیابان مظفر شهر تهران است. ضرورت انجام چنین پژوهشی، بدست آوردن نقاط عطف فضاهاي شهري در ایجاد تعامل و برقراري رابطه حسی شهروندان با فضاست تا بتوان از طریق آن، فضاهایی را خلق نمود که اجتماعپذیر بوده و رابطهاي دلپذیر با ساکنین و عابرین خود برقرار سازند. خیابان مظفر تهران به عنوان نمونه اي نسبتا موفق در ایجاد این تعامل پایدار، به عنوان نمونه پژوهش، جهت کشف اهمیت هر کدام از عوامل موثر بر این موضوع - بر مبناي قواعد تحلیل زبانی چامسکی - انتخاب گردیده است. بر اساس مسئله مطرح شده سوالات پژوهش حاضر این است که عوامل تاثیرگذار بر تعامل انسان و محیط بر مبناي دستور زبان طراحی شهري کدامند؟ و میزان اهمیت هر کدام از دیدگاه عابرین چه اندازه است؟ تا بتوان نقاط عطف ایجاد ارتباط محیط با انسان را یافت.

-2 روش تحقیق

پژوهش حاضر از نوع بنیادي و بر پایه روش تحقیق تحلیلی کیفی - تحلیل زبانی/ تفسیر متن - استوار است. استراتژي هاي این تحقیق متکی بر نظریه هاي زمینه یابی و تفسیر عوامل با روش تفسیر اطلاعات - حاصل از مبانی نظري - و استخراج نتایج است . در روش تحلیل کیفی - تفسیر متن - محتواي یک متن باید به عنوان یک »کل معنادار« در نظر گرفته شود. از این رو تحلیلها متضمن یک عمل تفسیرياي هستند که - مانند مطالعات دیگر - در جریان تحلیل به صراحت بر پیشفرضهاي خاص ساخته میشوند - کراکوئر. - 641 :1953 روش تحلیل زبانی بر مبناي مدل چامسکی انجام شده است که به عنوان دستور زبان زایشی- گشتاري شناخته می شود و بر این اساس است که جمله معمولا بیش از یک سطح ساختار دارد. به غیر از ساختار قابل مشاهده اي که در سطح وجود دارد و به شکل گفتار است - روساخت - یک ساختار زیربنایی انتزاعی نیز هست - ژرف ساخت - که می تواند تفاوت اساسی با سطح رویه داشته باشد Trask - . - 1999,320

ژرف ساخت از طریق اعمال یک رشته قواعد گشتاري خوانده می شود و به روساخت تبدیل می گردد - اهري . - 73:1381 روساخت تعیین کننده صوت آوایی است و روابط دستوري موجود در ژرف ساخت نیز همان هایی هستند که معنی را تعیین می کنند. البته وضعیت پیچیده است؛ زیرا در واقع روساخت نیز در تغییر معنایی نقشی به عهده دارد. چنین می نماید که هم ژرف ساخت و هم روساخت در تعیین معنی موثرند - چامسکی . - 15-157 :1377 بر این مبنا در این پژوهش اجزاي دستور زبان طراحی خیابان مظفر بر مبناي الگوي زبانی چامسکی استخراج گردیده و سپس با نظرخواهی از ساکنین در رابطه با میزان اهمیت هر کدام در نسبت با دلپذیري فضا، با استفاده از روش تحلیل رگرسیون، نقاط عطف فضایی خیابان مظفر تهران در نسبت با دلپذیري فضا اولویتبندي شده است.

-3 زبانشناسی و تعمیم آن به معماري و شهرسازي

دوسوسور، زبانشناس نامدار سویسی، زبانشناسی را بخشی از دانش عمومی نشانه شناسی می داند و می گوید: می توان دانشی را در نظر گرفت که به بررسی نقش نشانه ها در زندگی جامعه می پردازد و ما آن را نشانه شناسی می نامیم. نشانه شناسی براي ما مشخص می سازد که نشانه ها از چه تشکیل شده اند و چه قوانینی بر انها حاکم است. زبان شناسی تنها بخشی از این دانش عمومی است. قوانینی را که نشانه شناسی کشف خواهد کرد می توان در زبان شناسی به کار برد و به این ترتیب زبانشناسی در مجموعه رویدادهاي بشري به قلمرو کاملا مشخصی تعلق خواهد داشت - دوسوسور . - 24:1378 یعنی آنچه که دوسوسور به عنوان نشانه در نظر می گیرد، طیف وسیعی از امور و مقولات مختلف یا ابزارهاي بیان مقاصد یک جامعه - دوسوسور - 24:1378 و از جمله معماري و شهرسازي را نیز شامل می شود - اهري . - 41:1381

قواعد زبان یا دستور زبان از 3 بخش مرتبط با هم تشکیل می شود. نحو، معناشناسی و واجشناسی. در واقع چنانچه نیل اسمیت5 و دیردري ویلسون6 دستور زبان را تعریف می کنند: وظیفه مهم دستور زبان تفکیک جمله هاي دستوري از غیر دستوري است و اینکه مشخص کند چه جمله هایی در محدوده زبان هستند و چه جمله هایی پذیرفته نیستند. با این تعریف بر حسب قواعد زبانی یا دستور زبان می توان مشخص کرد که یک نحوه قرارگیري واژگان یا اجزاي زبان در کنار هم یک کلید با معنا در آن زبان را می سازد یا نه؟ به عبارتی هر نحوه قرارگیري اجزاء زبان از نظر قواعد زبان معین،اصولی و صحیح نیست و تنها ترکیب اجزاء زبان بر حسب قواعد و اصول خاص آن زبان پذیرفتنی است - اهري - 68 :1381؛ بنابراین می توان گفت در زبان شهرسازي نیز قرار گیري نامناسب اجزاء در کنار یکدیگر می تواند متن شهر را از معنا تهی ساخته و یا در معناي آن اغتشاش ایجاد نماید.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید