بخشی از مقاله
چکیده
هدف از پژوهش حاضر تعیین تأثیر طرحواره درمانی بر امید به زندگی، تنظیم هیجان و احساس ارزشمندی بیماران اختلال هویت جنسی مؤنث است. روش پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود.
جامعه آماری این پژوهش دختران دارای اختلال هویت جنسی شهر تهران در سال 1395 بودند که پس از غربالگری ازبین 100نفر از مراجعه کنند گان به انجمن حمایت از بیماران دارای اختلال هویت جنسی با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس، 30 نفر از دختران دارای اختلال هویت جنسی شهر تهران که از لحاظ خود ارزشمندی، امید و تنظیم هیجان در سطح پایینی بودند به عنوان نمونه انتخاب شدند و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند 15 - نفر در هر گروه - . گروه آزمایش به مدت 8 جلسه - هر هفته یک جلسه به مدت 90 دقیقه - تحت طرحواره درمانی قرار گرفت، درحالیکه گروه کنترل مداخلهای دریافت نکرد.
برای گردآوری دادهها از پرسشنامههای امید به زندگی میلر، تنظیم هیجانی گروس و زمینه یاب ارزشی شوارتز - SVS - استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین پیش آزمون و پس آزمون امید به زندگی،تنظیم هیجان و خود ارزشمندی تفاوت مناداری وجود دارد.
نتایج پژوهش نشان داد که آموزش طرحواره درمانی باعث افزایش امید به زندگی، تنظیم هیجان و احساس ارزشمندی در بیماران دارای اختلال هویت جنسی می شود. ازاینرو میتوان از طرحواره درمانی برای ارتقاء سلامت روان این افراد و کاهش مشکلاتی که تجربه میکنند استفاده کرد.
مقدمه
بهطورمعمول مختصات جنسی و جنسیتی مردم با یکدیگر هماهنگ است، اما گاهی این مختصات با یکدیگر ناسازگارند که گفته میشود فرد دچار اختلال هویت جنسی1 است. فرد مبتلا به اختلال هویت جنسی معتقد است که به جنس مقابل آنچه کروموزومهایش نشان میدهد تعلق دارد و بر این اساس در پی تغییر دادن ظاهر اندام تناسلی خود برمیآید تا هر چه بیشتر با جنس مقابل خود مطابقت یابد - مؤمنی جاوید و شعاع کاظمی، . - 1390 بر طبق آمار، 6 هزار نفر در هر 100 هزار نفر در دنیا مبتلا به اختلال هویت جنسی میباشند
شیوع آن در بین تبدل خواهان جنسی مرد به زن2، 1 در 10000 تولد و در بین تبدل خواهان جنسی زن به مرد3، 1 در 30000 تولد است - سواب4، . - 2004 پژوهشها نشان میدهند که بزرگسالان FM-TS عملکرد روانشناختی بهتری نسبت به بزرگسالان MF-TS ها دارند. بیماران مؤنث ممکن است در دوره نوجوانی کشش جنسی به زنها پیدا کنند و به همین دلیل خود را همجنسگرا تصور کنند، اما کمکم خود را مجزا از زنان همجنسگرا مییابند، زیرا در روابط با زنان خود را مرد تصور میکنند. این افراد اصرار دارند شریک جنسی با آنها مانند مرد رفتار کند و شریکان جنسی آنان زنان دگرجنسخواه هستند. بیماران مؤنث اغلب در زمان ارزیابی بالینی اولیه - به میزانی بیش از بیماران مرد - یک رابطه جنسی یا عاشقانه دارند
این بیماران باوجود اینکه میدانند به جنس موافق خود تعلق دارند اما تفاوتهای محسوسی بین خود و آنان حس میکنند میتوان به این نکته اشاره کرد که معمولاً در مراجعات مبتلایان به اختلال هویت جنسی، متغیرهای متعددی را در فضای ارتباطات درون خانوادگی و شرایط اولیه رشد مشاهده میکنیم که آنان را از دیگران متمایز میسازد. این تمایز این فرض را قوت میبخشد که چارچوب رشد و ارتباطات اولیه کودک میتواند کیفیتی فراهم سازد که منجر به ایجاد اختلال هویت جنسی شود. در این اختلال عوامل گوناگونی از لحاظ سببشناسی دخالت دارد. از عوامل زیستی- روانی مانند استرس پیش از تولد، اختلالات ژنتیکی، هورمونی، مشکلات عصبی و مشکلات مربوط به سیستم عصبی مرکزی را میتوان بهعنوان مهمترین عوامل مؤثر در شکلگیری این اختلال نام برد
این وضعیت مبتلایان به اختلال را دچار تنشها و آسیبهای روانی کرده و ارتباطات با دیگران را با چالش جدی مواجه میکند. طرد و منزوی شدن از طرف خانواده، دوستان و بستگان، آواره شدن و فقر از جمله مواردی است که اغلب افراد ترا جنسی با آن مواجه میشوند. این شرایط به همراه اقدام نکردن جهت هورمون درمانی و عمل تغییر جنسیت، اختلال هویت جنسی آنان را افزایش داده و این امر موجب کاهش کیفیت زندگی این دسته از افراد میشود. با توجه به نتایج مطالعات، میزان اختلال هویت جنسی ابعاد جسمی و روحی فرد پاسخگو را تحت تأثیر قرار میدهد، هرچه میزان نارضایتی از این خود بیشتر باشد، فرد سازگاری کمتری خواهد داشت که موجب میشود رفتاری متناسب با انتظار جامعه نداشته باشد و موجب دریافت برچسب، اذیت و آزار و مشکلات دیگر شده و وی را به مرحله خودکشی بکشاند.
بدین ترتیب هرچه میزان اختلال هویت جنسی بیشتر باشد، دغدغههای فرد در سطح ابتدایی زندگی باقیمانده و کیفیت زندگی پایینی خواهد داشت. تغییر جنس چه در حد ذهنی باقی بماند و چه به تغییر کامل جنس بینجامد، دربردارنده پیامدهای قابلتوجهی است، بهطوریکه مسیر زندگی افراد را دگرگون میسازد. به این جهت عمل تغییر جنس، یک نوع مهاجرت جنسی از بدن جعلی تلقی میشود ، زیرا تغییر شگرف در شکل بدن، بر ذهنیت افراد و حسی که نسبت به خود دارند، تأثیر میگذارد. زمانی که افراد تغییر جنس خواه به بازسازی، آراستن و شکل جدید دادن به بدنشان اقدام میکنند، این امر نظام احساسات، مجموعه نقشها و میزان نظارت بر آنها را دگرگون میسازد
به خاطر شکل ظاهر و رفتارهای تا حدی نامتعارف که افراد تغییر جنس خواه دارند و به دلیل فقدان آگاهیهای عمومی، بسیاری از مردم تغییر جنس خواهی را نوعی انحراف جنسی میدانند و به این دلیل تغییر جنس خواهان را در شبکه روابط اجتماعی خود نمیپذیرند. وضعیت یادشده با احساس طردشدگی از شبکه تعاملات اجتماعی و کاهش سرمایه اجتماعی همراه است در واقع بسیاری از مبتلایان از لحاظ اجتماعی منزوی شده و انزوا و طرد شدن به ضعف عزتنفس منجر میشود.
خیلی از این افراد معتقدند که تجربیات خشن و نامطلوب و خصمانه نسبت به دیگران از خود اختلال هویت نیست بلکه از مواجهه با مشکلات و سوءتفاهمهای اجتماعی مرتبط با آن نشأت میگیرد
پژوهشها نشان دادهاند در این بیماران شیوع انواع متفاوت آسیبهای روانی در حدود 20 درصد است. بیشترین اختلال مربوط به وجود افکار پارانوییدی با شیوع 97 درصد بوده است و اختلالات شایع بعدی به ترتیب شامل هراس، جسمانی سازی و حساسیت در روابط بین فردی است
پژوهشها همچنین نشان دادهاند روش درمانی شناختی رفتاری سبب بهبود قابلتوجهی در علائم بیمارانی که تحت درمان قرارگرفتهاند شده است
یاسمی و همکاران . - 1385 - با توجه به اینکه در بررسی متون، تحقیقات در زمینه رفتارهای جنسی انسان همواره اندک بوده است و همچنین در کشور ما تأثیر طرحواره درمانی بر متغیرهای مذکور مورد بررسی قرار نگرفته، اهمیت انجام این پژوهش روشنتر میشود؛ بنابراین پژوهش حاضر، در پی پاسخ به این سؤال است که آیا طرحواره درمانی بر امید به زندگی، تنظیم هیجان و احساس خودارزشمندی بیماران اختلال هویت جنسی مؤنث اثربخش است؟
پیشینه پژوهشی
نوریان و همکاران - 1386 - در طی تحقیقی که با هدف شناخت عوامل مؤثر بر اختلال هویت جنسی در افراد ترنسکشوال انجام شد، به مطالعه نمونهای 100 موردی که با استفاده از نمونهگیری تصادفی از میان افراد مراجعهکننده به مرکز بهزیستی تهران انتخاب شده بود، پرداختند. نتایج تحقیق معنادار بودن رابطه میان متغیر ویژگیهای خانوادگی و ویژگیهای مربوط به روابط اجتماعی را نشان میدهد. به عبارتی فقدان یکی از والدین در منزل - به دلیل طلاق، مرگ و ... - فرآیند همانندسازی الگوهای رفتار را در کودکان با مشکل مواجه کرده است.
خصوصاً برای کودکی که جنسیتش با جنسیت والد غایب در خانه یکی باشد. همچنین میزان و شدت روابط کودک با همسالان همجنس خود در کودکی رابطه معکوس و معناداری را با میزان اختلال هویت جنسی فرد نشان میدهد. به این معنا که هرچه میزان ارتباط فرد با همسالان همجنسش کمتر باشد، میزان اختلال هویت جنسی و تمایل برای انجام رفتارهای جنس مخالف در وی بیشتر بروز کرده است.
عسگری و همکاران - 1386 - در تحقیق خود با هدف شناسایی عوامل مؤثر در بروز و گسترش اختلال هویت جنسی در میان افراد مبتلا به اختلال هویت جنسی به انجام کار تحقیقاتی پرداختند که نتایج تحقیق از معناداری رابطه دو متغیر اجتماعی »ساختار قدرتمند خانواده« و »میزان حضور فرد در دوران کودکی در محیطها و مجالس نامتناسب با جنسیت وی«بستگی دارد.