بخشی از مقاله

چکیده
با اهمیت یافتن دانش در عصر حاضرونقش بی بدیل آن درشکوفایی وبالندگی اقتصادی،اجتماعی وفرهنگی جوامع توجه به مدیریت دانش در سازمانهای خدماتی ،ازجمله دانشگاهها ضروری می باشد .مدیریت دانش درتلاش است تا با تولید ،تسهیم ونگهداری دانش از مهارتها وظرفیتهای هربنگاه اقتصادی یک مزیت رقابتی بسازد. .با توجه به آنچه درباب اهمیت مدیریت دانش گفته شد دراین مقاله تلاش برتعیین تاثیر استقرار مدیریت دانش بر تعالی سازمانی کارکنان دانشگاه پیام نور استان آذربایجان غربی می باشد.

جامعه آماری تحقیق حاضر کلیه کارکنان - اداری وآموزشی - دانشگاه پیام نور استان آذربایجان غربی می باشد.این پژوهش به شیوه پیمایشی انجام وبه کمک پرسشنامه محقق ساخته اطلاعات آن جمع آوری گردید.داده های به دست آمده ازطریق آماره های توصیفی واستنباطی - تی تست تک نمونه ای وپیرسون - مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفت. نتایج حاصل ازآزمون فرضیه ها نشان دهنده تایید تمام فرضیه های تحقیق می باشد.این امر بیانگر آن است که استقرار مدیریت دانش بر تعالی سازمانی کارکنان دانشگاه پیام نور استان آذربایجان غربی تاثیر دارد.

مقدمه

ازآنجا که مدیریت دانش در شکوفایی وبالندگی سازمانها وحفظ مزیت رقابتی موثر می باشد.و سازمانهادر هزاره ی جدید در حال رویارویی با رقابت جهانی فزاینده وتغییرات عمده و سریع تکنولوژی هستند ، سازمانها برای رقابت پذیر ماندن باید همچنان در کاهش هزینه ها وافزایش توانمندیها و گسترش بازارها وافزایش کارایی فرایندهای خود نوآور باشند.

در اقتصاد جدید دانش نقش کلیدی در جامعه ایفا می کندوکارگران دانشی ارزشمندترین دارایی سازمان به شمار میروند.بنابراین برای بقا درمحیط کسب وکار رقابتی،سازمانها باید در مجموعه ای ازفرآیندهای مدیریت دانش درگیر شوند.

پیاده سازی مدیریت دانش درسازمانها با ترکیب سه عنصر اصلی منابع انسانی به عنوان سرمایه فکری وتکنولوژی وفرآیند ها امکان پذیر میباشد و دانشگاه هاوموسسات آموزش عالی ازجمله عمده ترین نهادهای علمی درراه تولیددانش وفناوری وتربیت دانشجویان ودانشمندان می باشند وبه عنوان بالاترین سطح آموزشی جامعه طبق سند چشم انداز بیست ساله کشوردارای اهداف آرمانی ازقبیل دستیابی به جامعه برخوردار از ویژگی دانش پیشرفته و توانا در تولید علم و فناوری - دستیابی به جایگاه اول علمی و فناوری در سطح منطقه آسیای جنوب غربی و دستیابی به جامعه توسعه یافته متکی بر اصول اخلاقی، ارزش های اسلامی و هویت ملی هستند لذا توجه به این بخش از اهمیت خاصی در برنامه پنجم توسعه برخوردار است. وهمواره بایستی درراه تعالی قدم نهاده ودرزمره سازمان های متعالی درپیشاپیش محیط رقابتی درحرکت باشند. بنابراین وجودمدلی به منظورداشتن الگوی سرآمدی دردانشگاه هاوپیاده سازی مدیریت دانش یک نیاز استراتژیک می باشد.

با توجه به اهمیت سرمایه های فکری درسازمان هاوهمچنین اهمیت دانشگاهها درتربیت منابع انسانی مورد نیاز جامعه وتولید دانش در تحقیق حاضر تلاش بر این است تا تاثیر استقرارمدیریت دانش برتعالی سازمانی کارکنان دانشگاه پیام نوراستان آذربایجان غربی تعیین گردد.که برای مدیریت دانش از مدل دکتر الوانی وشاهقلیان که در سال 1384 برای ارزیابی وضعیت مدیریت دانش در دانشگاه علوم انتظامی طراحی گردیده بوداستفاده شده و برای تعالی سازمانی کارکنان از مدل بنیاد کیفیت اروپایی EFQM استفاده گردیده .جهت درک بهتر مفهوم مدیریت دانش وتعالی سازمانی لازم است که آنها راتعریف نمائیم.

رویکرد مدیریت دانش تلفیقی خودآگاه از افراد ، فرایندها و تکنولوژی درگیر در طراحی،جذ ب واجرای زیر ساختهای عقلانی یک سازمان می باشد ونه تنها شامل طرح واجرای سیستمهای اطلاعات ی بلکه شامل تغییرات ضروری درنگرشهای مدیریتی،رفتاروسیاست سازمانی نیزمی باشدکه افراد حاضر در سازمان را قادر می سازدتا توانایی گردآوری اطلاعات و تسهیم آنچه که می دانندرا توسعه بخشند و به فعالیتی منجر گرددکه خدمات ونتایج رابهبود می بخشد.

راستوگی مدیریت دانش را فرایندی جامع و نظامند از فعالیت های گسترده و هماهنگ سازمان در جهت کسب ، خلق ، ذخیره سازی، اشتراک ، انتشار ، توسعه و گسترش دانش توسط اشخاص و گروهها برای تحقق اهداف اصلی سازمان می داند. 

. هالس:مدیریت دانش را فرآیندی می داند که سازمانهابواسطه آن توانایی تبدیل داده به اطلاعات واطلاعات به دانش را پیداکرده وهمچنین قادرخواهند بود دانش کسب شده را به گونه ای موثر درتصمیم گیریهای خودبه کارگیرند.

ازآنجا که فعالیت سازمانها بر جامعه اثر می گذارد بنابراین سازمان متعالی سازمانی است که مسئولیت اجتماعی داشته باشد و در قبا ل جامعه به وظایف خود عمل نماید وبرای اینکه سازمانی ادعای متعالی بودن نماید باید نسبت به سایر سازمان ها از برتری برخوردار باشد

مبانی پژوهش

از آنجا که هر سازمانی ماموریت منحصربه خودرا دارد ودانشگاه ها هم که مجری مجموعه فعالیت هایی هستند که باهدف تولید علم و تشکیل سرمایه انسانی انجام می شود و وظیفه تربیت و تامین نیروی انسانی متخصص مورد نیازجامعه وشناسایی و هدایت نیروهای مستعد و خلاق و فراهم کننده زمینه های لازم برای افزایش دانش عمومی در سطح جامعه می باشند.لذا جهت انجام این وظایف ودستیابی به این ماموریت خطیر باید دانش موجود در داخل سازمان وسازمانهای دیگررا شناسایی ومدیریت کنند. می توان گفت که مدیریت دانش باعث پیشرفت ابزار و تکنولوژی در سازمان می شود و با فراهم آوردن اطلاعات و دانش به سازمانها در تصمیم گیری ها و اجرای برنامه ها وپاسخگویی به مسائل و مشکلات سازمان کمک شایان می نمایدو هر چه سازمان ها از اطلاعات و تجارب بالاتری برخوردار باشند نسبت به تغییرات واکنش سریع نشان می دهند.

الف- مدیریت دانش :

مدیریت دانش به عنوان ابزار کلیدی مدبریت قرن جدید، استراتژی نظامند و فرایند های تعریف، دستیابی، انتقال و به کارگیری اطلاعات و دانش از سوی افراد سازمانهاست که موجب ایجاد نوآوری ، توانایی رقابت و ارتقای بهره وری می شود و ضمن کمک به حل مشکل ، تصمیم گیری، برنامه ریزی استراتژیک، یادگیری پویا و . . . از زوال داراییهای ذهنی جلوگیری می کند و به آگاهی سازمان می افزاید و انعطاف پذیری سازمان را افزایش می دهد.

مهدی زاده در مقاله خود مدیریت دانش را چنین تعریف نموده است مدیریت دانش برای سازمانهایی که خواهان ارتقا و پیشرفت هستند به عنوان یک نیاز استراتژیک مطرح است و تضمین کننده برتریهای بلند مدت برای سازمانها وجوامع و میزان بهره گیری آنها ازسرمایه های انسانی-فکری و اطلاعاتی است. مدیریت صحیح برآن باعث کسب مزیت رقابتی بر سازمان ودر نهایت پیروزشدن بر رقباخواهد شد.

مدیریت دانش از طریق مدیریت بهتر ایده ها ،افزایش توانمندی وبهره وری کارکنان ورهبری موثر دانش می تواند منجر به افزایش هوش سازمانی گردد.بنابراین مدیریت دانش از طریق تزریق اطلاعات ودانش درسازمانها به هوش سازمانی در فرآیند تصمیم گیری،برنامه ریزی،هدف گذاری کمک میکند

اهداف مدیریت دانش

مهمترین هدف به کارگیری مدیریت دانش در انواع موسسات ، انطباق سریع با تغییرات محیط پیرامون به منظور ارتقاء کارآیی و سود آوری بیشتر می باشد. در نتیجه مدیریت دانش به فرایند چگونگی خلق ، انتشار و به کارگیری دانش در سازمان اشاره دارد به عبارت دیگر هدف نهایی مدیریت دانش تسهیم دانش میان کارکنان به منظور ارتقاء ارزش افزوده دانش موجود در سازمان می باشد

یکی از اهداف مدیریت دانش ، برقراری ارتباط میان افرادی است که می دانند ، طوری که به تدریج دانش های فردی به دانش های سازمانی تبدیل شود . کارکرد یا هدف دیگر مدیریت دانش بهره برداری از دارایی های فکری و افزایش بهره وری و ایجاد ارزشهای جدید و بالا بردن قا بلیتهای رقابت پذیر است. بدین منظور لازم است تکنولوژی اطلاعات فرا گرفته شود و تاثیر اساسی آن در این فرآیند درک شود در حقیقت هدف نهایی مدیریت دانش ، افزایش هوشمندی و یا بهره هوشی سازمان است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید