بخشی از مقاله
چکیده
مناطق روستایی کشور همواره به علت استقرار در فضاهاي نامناسب و ناپایدار از نظر عوامل طبیعی دچار مشکلات و چالشهاي بسیاري در زمینه رفاه و کیفیت زندگی و به ویژه در مواجه با مخاطرات محیطی هستند. لذا پژوهش حاضر سعی در شناخت مطلوبیت سکونتگاههاي روستایی بر اساس عوامل طبیعی، در سطح شهرستان زنجان را دارد. پژوهش حاضر از نظر نوع کاربردي و از نظر ماهیت توصیفی- تحلیلی است. روش جمع آوري دادهها به صورت کتابخانهاي و میدانی بوده و با توجه به ادبیات تحقیق، عوامل طبیعی شامل:
زمین شناختی - لیتولوژي و گسل - ، اقلیمی - دما و بارش - ، هیدرولوژیک - فاصله از رودخانه - و ژئومورفولوژیک - شیب و توپوگرافی - انتخاب گردیده است. به علت گوناگونی معیارها به منظور تصمیمگیري از مدل تحلیل سلسله مراتبی - AHP - و همچنین در تحلیل فضایی از سیستم اطلاعات جغرافیایی - - GIS استفاده شده و نقشه پهنه بندي مطلوبیت مکانی از نظر عوامل محیطی تولید گردید.
نتایج بدست آمده نشان میدهد % 23/19 از سطح شهرستان از نظر معیارهاي مذکور با دارا بودن % 20/17 از روستاهاي شهرستان، شرایط مناسبی جهت استقرار سکونتگاههاي روستایی دارد. همچنین % 36/1 از سطح شهرستان با % 35/29 از روستاها داراي شرایط متوسط بوده و بیشترین قسمت از شهرستان با % 40/7 مربوط به پهنه نامناسب است که % 44/54 از روستاهاي شهرستان را داراست. لذا توجه به این مناطق نامناسب در برنامهها و طرحهاي توسعه در سطح منطقهاي و محلی الزامی مینماید.
-1مقدمه
در مکانهاي متفاوت عوامل طبیعی تراکم و تفرق سکونتگاهها و جمعیت را تبیین میکنند و وجود و حضور برخی از این عوامل شرایط مناسب و بعضی دیگر شرایط نامطلوب را از نظر چگونگی سیماي زیستی توجیه مینمایند و این تشخیص به لحاظ آن است که پدیدههاي طبیعی تعیین کننده نظام استقرار، قابل مشاهده و بررسی هستند .[1] از نظر مکانی- فضایی مجموه اي از عوامل طبیعی و انسانی به صورت انتزاعی و مشترك در استقرار سکونتگاههاي روستایی موثراند و به آن هویتی خاص می بخشند
در بیانی کلیتر عوامل و نیروهاي گوناگونی در مکان گزینی و شکل پذیري سکونتگاه هاي روستایی دخالت دارند که باید در هر گونه مکانیابی سکونتگاهها مدنظر قرار گیرند . از این میان بسترهاي طبیعی شرایط لازم را براي استقرار سکونتگاههاي روستایی ایجاد می کنند . زیرا مناطق روستایی به علت ورود کم تکنولوژي، همواره از عوامل محیطی تاثیر بسیاري میپذیرند. به طوري که استقرار جوامع انسانی در سطح زمین همواره در راستاي دستیابی به حداکثر منابع طبیعی مانند منابع آبی، پوشش گیاهی مناسب و دسترسی به زمین قابل کشت صورت گرفته است، بیشک این تلاش بر پایه اصولی است که امروزه به علم مکانیابی تعبیر میشود
از سوي دیگر وقوع مخاطرات طبیعی همواره به عنوان یکی از مهمترین پرامترهاي است که سکونتگاههاي بشر را تحت تاثیر قرار داده واصولاً پس از رخدادهاي زیانبار متنوعی از سیل، خشکسالی و زلزله، جوامع درصدد استقرار و اسکان مجدد در سرزمینهایی بودند که از مخاطرات طبیعی در امان باشند. بنابر این در انتخاب محل و مکانیابی سکونتگاههاي روستایی رعایت اصول و ابعاد توسعه پایدار که مورد وفاق عام است، از الزامات بنیادي به شمار می رود
به همین منظور در راستاي توسعه پایدار از دیدگاههاي مختلف ابعاد گوناگونی در نظر گرفته میشود، که یکی از این ابعاد مربوط به محیط و عوامل اکولوژیک میباشد. شهرستان زنجان واقع در شمال استان زنجان با مساحت 6693/83 داراي355 نقطه روستایی و تنها 3 نقطه شهري است. بنابر این با توجه به نوع غالب سکونت، لزوم توجه به فضاي استقرار آنان از نظر معیارهاي محیطی ضروري مینماید. لذا پژوهش حاضر سعی در شناخت و تعیین فضاهاي مطلوب سکونتگاهی روستایی بر اساس عوامل طبیعی، در سطح شهرستان زنجان را دارد که بدین منظور از تکنیکها و ابزارهاي کارآمدي سود برده خواهد شد. همچنین در پی پاسخ به این سوال است که چه بخشهایی از شهرستان زنجان از نظر عوامل طبیعی داراي وضعیت مطلوبی جهت استقرار سکونتگاههاي روستایی می باشد؟
-2ادبیات پژوهش
برنامه ریزي براي نحوه استفاده از سرزمین و منابع آن پدیدهاي جدید و منحصر به دوران اخیر و جهان پیشرفته امروز نیست بطوري که انسان پیش از یکجانشینی با تحرك از مکانی به مکان دیگر در واقع در پی ارزیابی سرزمین براي زیستن بوده است .[6] بنابر این انسان از همان موقع محیط خود را بر اساس نیازهاي ابتدایی خود مورد ارزیابی قرار میداده است. اما با پیچیدهتر شدن ارزیابیها و معیارهاي انتخاب فضا جهت برآورد نیاز بشر، علم مکانیابی مطرح گردید.
نخستین نظریات مکانیابی با توجه به غالب بودن اقتصاد بر پایه کشاورزي، بر اساس کسب بهینه سود در فعالیتهاي کشاورزي پایهریزي شده بودند. اما به موازات پررنگ شدن نقش صنعت و گسترش تولید صنعتی، تغییر رویکردي در نظریات مکانیابی بوجود آمد، به نحوي که بتوان با صرف کمترین هزینه، بیشترین سود را به دست آورد .[7] در این راستا نخستین مدلهاي مکان یابی ارائه شده در جوامع علمی عبارتند از : نظریه مکان کشاورزي توسط فن تونن - - 1826، مکانیابی مکانهاي صنعتی توسط لانهارد - 1885 - ، تئوري مکانیابی صنعتی توسط وبر - - 1909، تئوري مکانیابی صنعتی توسط هوور - 1948 - ، نظریه مکان مرکزي توسط کریستالر و لوش - . - 1933
امروزه بررسی مطالعات در ارتباط با مکان یابی بهینه جهت استقرار سکونتگاههاي روستایی نشان میدهد عوامل بسیاري در این امر دخیل هستند به طوري که مطالعات سعیدي - - 1387 نشان میدهد تصمیمگیري در انتخاب این مکانها از سدهها پیش پیوسته در ارتباط با چندین عامل مکانی- موقعیتی به انجام می رسید که برخی از این عوامل عبارت بوده اند از: امکان امنیت و دفاع، دسترسی به آب کافی و مناسب، سهولت در دسترسی به سکونتگاه هاي دیگر و مکانهاي مختلف دور و نزدیک، دوري از خطر سیل و سیلاب، وجود اراضی حاصلخیز قابل زرع، دسترسی به مواد تأمین کننده سوخت و مصالح ساختمانی.
این در حالی است که مشیري - - 1387 در بررسی علل شکلگیري الگوهاي زندگی با توجه ویژه به معیشت کوچ نشینی، موقعیت جغرافیایی، آب و هوا، ناهمواريها، شیب، ارتفاع، پوشش گیاهی، جنس زمین و نوع خاك، منابع آب و نظایر آنها را علل طبیعی دخیل در این زمینه دانسته است. از سوي دیگر بر اساس نظریه هیدرولیک در پیدایش سکونتگاهها، آبیاري زمینهاي قابل کشت، افزایش جمعیت و تراکم آن در نواحی مساعد طبیعی، عامل اصلی استقرار سکونتگاهها بوده است
بنابر این تمدن واقعی بشر در بخشهایی از نواحی جغرافیایی که داراي آب و هواي مساعد و خاك حاصلخیز بوده، ظاهر شده است. واقعیت این است که به نظر میرسد، بستر طبیعی قادر است در رابطه با عوامل و عناصر آب و خاك، شیب، آب و هوا محدودیتها یا فرصتهایی را در برابر توسعه سکونتگاههاي روستایی ایجاد نماید .[10] به بیان دیگر بسترهاي طبیعی شرایط لازم را براي استقرار سکونتگاههاي روستایی ایجاد میکنند، ولی بعضی از آنها شرایط پایدارتر را نسبت به بعضی دیگر فراهم مینمایند. این بسترها عبارتند از: شیب، ارتفاع از سطح دریا، ساختار زمین شناسی، منابع آب، خاك و قابلیت ارضی
به علت گوناگونی معیارها طبیعی جهت مکانیابی از یک سو و همچنین خاصیت علم جغرافیا بر وحدت عوامل در عین کثرت آنها، به عیارت دیگر دیدگاه کلینگر این علم، امروزه به منظور مکانیابی استقرار مجدد و یا ارزیابی مطلوبیت محلی سکونتگاهها از ابزارها و تکنیکهاي نوین استفاده میگردد براي مثال، غلامی راد و ولی شریعت پناهی - - 1392 به بررسی جایگاه عوامل طبیعی در استقرار سکونتگاههاي روستایی استان کرمانشاه با استفاده از مدل - AHP - و سیستم اطلاعات جغرافیایی - - GIS پرداخته و دریافتند که بین عوامل جغرافیایی مکان گزینی روستاهاي استان کرمانشاه رابطه مستقیم وجود دارد.
رحمانی - - 1383 در تحلیل عوامل محیط طبیعی در الگوي فضایی سکونتگاهها و جمعیت روستایی شهرستان آمل، با استفاده از عملیات آماري به این نتیجه رسید که میزان تبعیت هر یک از متغیر ها از عوامل محیط طبیعی متناسب با شرایط قرارگیري در سطح فضا جغرافیایی ناحیه متفاوت است.
-2-1معیارهاي طبیعی موثر در مکانیابی سکونتگاههاي روستایی
بطور کلی عوامل طبیعی که پایداري نسبی جهت استقرار سکونتگاه هاي روستایی را فراهم میکنند عبارتند از: -2-1-1ارتفاع: در تبیین نظام استقرار سکونتگاهها و فعالیتها در سطح فضاي جغرافیایی، عامل توپوگرافی به عنوان اولین عامل مطرح است .توپوگرافی نامناسب یکی از عوامل محدود کننده در پیدایش و توسعه سکونتگاههاست و بر این مبنا ناهمواریها یکی از عوامل مهم در مکانیابی استقرار نقاط روستایی است . به طوري که عامل ارتفاع بر روي عوامل اقلیمی نظیر دما، بارش و تبخیر اثر داشته و به صورت مستقیم می تواند بر استقرار سکونتگاهها تأثیرگذار باشد .
بر اساس قاعده کلی، با افزایش ارتفاع امکان ایجاد زیربناها و تأسیسات با مشکل مواجه میشود .[13] بطور کلی بر اساس نظر جباري و همکاران - 1389 - حداکثر ارتفاع براي توسعه مناطق مسکونی،1600 متر تشخیص داده شده است.
-2-1-2شیب: شیب در استقرار سکونتگاههاي روستایی هم از نظر موقعیت مکانی روستا بطور مستقیم، هم ایجاد شرایط مناسب در معیشت - تولیدات کشاورزي - مؤثر است. از آنجا که سطوح به سبب دخالت و تسلط فرآیندهاي آغازین، نیروي ثقل و رواناب سطحی، بسیار دینامیک و پویا هستند. لذا انواع حرکات دامنهاي - ریزش، خزش، لغزش و جریان و نظایر آن - را متحمل میگردند .
از سوي دیگر عامل شیب نقش بسزایی در پایداري راههاي روستایی به عنوان عاملی کلیدي در ارتباطات داشته است . به طوري که با افزایش شیب هزینه ساخت و ساز و استقرار تجهیزات تا حد زیادي بالا می رود . بر اساس استانداردهاي ارائه شده از طرف اتحادیه جغرافیایی بین المللی سطوح هموار و کم شیب براي استقرار سکونتگاه مناسب اند