بخشی از مقاله

چکیده

پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش واسطه ای تنظیم هیجان در رابطه بین سبک های فرزند پروری ادراک شده در دانش آموزان پیش دانشگاهی ناحیه 2 یزد انجام شد. جامعه پژوهش شامل تمامی دانش آموزان پسر و دختر مدارس پیش دانشگاهی استان یزد در سال تحصیلی 1394-95 بود. برای تعیین حجم نمونه از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای استفاده گردید که در نهایت براساس حجم نمونه و استفاده از فرمول کوکران 323 نفر تعیین شد.

ابزار پژوهش شامل پرسشنامه اقتدار والدین بود، که روایی آن با استفاده از روایی محتوایی تایید شد، و پایایی آن برای سبک اقتداری مادر - 0/78 - ، برای سبک اقتداری پدر - 0/92 - ، برای سبک استبدادی مادر - 0/86 - ، برای سبک استبدادی پدر - 0/85 - ، برای سبک سهل گیر مادر - 0/81 - و برای سبک سهل گیر پدر - 0/77 - به دست آمد. همچنین پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان که روایی آن براساس روایی ملاکی مطلوب گزارش شد و پایایی آن براساس روش پایایی بازآزمایی 0/51 تا 0/71 به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده در دو سطح توصیفی - فراوانی، درصد، میانگین و انحراف استاندارد - و سطح استنباطی - همبستگی پیرسون و رگرسیون - استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که که بین راهبردهای شناختی تنظیم هیجان - مثبت و منفی - و سبک های فرزندپروری ادراک شده رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.

مقدمه

رشد هیجانی از جمله متغیرهای است که در پیشرفت و عملکرد تحصیلی مؤثر می باشد. از جنبه های اصلی رشد هیجانی، تنظیم هیجانی می باشد. از گروه ویژگی های فطری که تأثیر زیادی از محیط و بالاخص از شیوه های تربیتی والدین می گیرد، عامل تنظیم هیجانی می باشد که در برخود با محیط رشد دهنده، تکوین می یابد و در غیر این صورت به همان شکل ابتدایی می ماند. امروزه نقش تنظیم هیجان در بیماری های روانی و توانایی های یادگیری و عملکردی دانش آموزان نوجوان تایید شده است

شیوه های فرزند پروری از یک سو ارتباط اعضای خانواده رابا یکدیگر مشخص می کند از سوی دیگر شیوه سازگاری فرزندان و نحوه رفتار آن ها تاثیر به سزایی دارد

ضمن این که ویژگی های شخصیتی و نگرش های والدین نسبت بر معیارهای موفقیت در زندگی خود و فرزندانشان، شیوه های فرزند پروری آنان و فرایند رشد تحصیلی وهیجانی آنان را تحت تاثیر قرار می دهد لذا تنظیم هیجان که همانا یکی از اجزای زندگی روانی و پدیده ای اصلی در کار کردهای انسان است ونقش به سزایی در تبا و انطباق گونه انسان دارد حائز اهمیت است

در این میان تجربه های کودکی با والدینی که هیجان ها یشان را نشان نمی دهند و ابراز نمی کنند، یا کسانی که هیجان های در حال تحول و شکل گیری کودک را به رسمیت نمی شناسند و با هیجان های کودک خوب رفتار نمی کنند، می توانند تاثیری عمیق بر تنظیم عاطفه در مراحل بندی زندگی داشته باشد

بنابراین آنچه ما در مورد هیجان های خود و توانایی بازشناسی، توصیف و تنظیم عواطف خودمان می دانیم تا حدود زیادی تحت تاثیر سبک های فرزند پروری ادراک شده و تعامل های اولیه با والدین و مراقبین می باشد که بر سازگاری عاطفی و اجتماعی فرزندان مهم سزایی دارد

هر خانواده شیوه های خاصی را در تربیت فردی و اجتماعی فرزندان خویش به کار می گیرد که به این شیوه ها، شیوه های فرزند پروری می گویند. هانروتپیت - 1997 - سبک های فرزند پروری را اینگونه تعریف کرده است: مجموعه ای از رفتار که تعیین کننده ارتباطات متقابل والد- فرزند در موقعیت های متفاوت و گسترده ای است و اینگونه فرض می شود که موجب ایجاد یک فضای تعامل گسترده می گردد. شیوه های فرزندپروری متاثر از عوامل گوناگونی، از جمله عوامل فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی است

فرزندپروری به عنوان فعالیتی پیچیده، شامل روش ها و رفتار های ویژه ای است که به طول مجرا یا در تعامل با یکدیگر، بر رشد کودک تاثیر می گذارد. پایه و اساس سبک فرزند پروری، بیان گر تلاش والدین جهت کنترل و اجتماعی کردن فرزندانشان می باشد. در واقع سبک های فرزند پروری ترکیب هایی از رفتار های والدین است که در موقعیت های گسترده ای روی می دهند و جو فرزندپروری بادوامی را پدید می آورند

در مطالعات خود سه ویژگی را آشکار می سازد که روش مؤثر را از روش های نه چندان مؤثر جدا می سازد این سه ویژگی عبارت است از: - 1 پذیرش و روابط نزدیک، - 2 کنترل، و - 3 استقلال دادن. از تعامل این سه ویژگی سه سبک فرزند پروری مشخص می شود: مقتدرانه8 ، مستبدانه9 و سهل گیرانه.10 پور عبدی - - 1381 بیان می کند بین اداراک دانش آموزان از شیوه های فرزند پروری - اقتدار، منطقی، استبدادی، سهل گیر - با مکان کنترل او رابطه معنا داری وجود دارد.

موریس، سیلک، استینبرگ مایورز و روبینسون - 2007 - 11 بیان می کنند که خانواده با هر شیوه فرزند پروری به سه روش در روند رشد تنظیم هیجان فرزندان تأثیر می گذارد. اولین روش اینکه بچه ها از طریق یادگیری مشاهده ای یعنی الگو برداری از منابع اجتماعی و خانوادگی تنظیم هیجان می آموزند. دم اینکه رفتارهای والدینی که مربوط به هیجان، تربیت هیجانی و مدیریت هیجان است، رشد تنظیم هیجان کودکان متأثر می سازد، و سوم اینکه تنظیم هیجان کودک از خلق هیجانی خانواده در شیوه های فرزند پروری، روابط خویشاوندی و ارتباطات اعضای خانواده و روابط زوجی والدین تأثیر می گیرد.

فرزند پروری به عنوان بخشی از تأثیرات خانوادگی، نقش مهمی در جهت دهی به رفتار کودکان و دانش آموزان دارد. نقش والدین در همه امور فرزندان در همه مراحل زندگی دیده می شود هر چند مراحلی همچون نوحوانی از این نقش کاسته می شود ولی والدین باید در صدد بازسازی روابط آسیب دیده خود با فرزندان نوجوان باشند، چرا که در سنین نوجوانی به علت رشد استقلال طلبی در یک دوره زمانی، نوجوانان برای اثبات استقلال خود به فصله گرفتن از خانواده و گرایش به گروه همسالان روی می آورند و این دقیقاً در زمانی است که توانایی درونی نوجوانان برای تنظیم عواطف، هیجان ها و رفتارها کاهش یافته است و نیاز به یک منبع بیرونی تنظیم هیجان احساس می شود.

برآورده شدن این نیاز جز در یک ساختار خانوادگی حمایت کننده، گرم و با محبت میسر نمی باشد، فقط یک چنین ساختاری می تواند واکنش های عاطفی و انگیزه های اجتماعی را برای روبه رو شدن با چالش های عاطفی و انگیزه های اجتماعی را برای روبه رو شدن با چالش های تنظیمی مهیا سازد، محیط گرم و با محبت خانواده به نوجوان این اطمینان را می دهد که خواستار مستقل شدن اوست و به او کمک خواهد کرد به تعدیل عواطف و هیجان های منفی از پیامد های تنظیم نشدن عواطف و هیحان ها که همان افسردگی می باشد در امان بماند. چرا که نوجوانی زمانی کلیدی برای ارتباط یافتن تنطیم هیجان با افسردگی است 

با توجه به این نکته که نوجوانی، دوره است که در آن تغییرات جسمی و روانی-اجتماعی با هیجان و هیجانات شدید همراه است و بسیاری از دستگاه های عصبی یا شناختی که هیجان را کنترل می کنند در ضمن این دوره به رشد می رسند

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید