بخشی از مقاله

تعیین کننده های اقتصادی - اجتماعی فقر در مناطق روستایی کلاله
چکیده
فقر، یکی از جدیترین مشکلات دوره کنونی به شمار می آید. به رغم پیشرفتهای عظیم اقتصادی، میلیونها نفر در جهان، که بیشترشان در نواحی روستایی زندگی می کنند. همچنان در فقر به سر می برند. با انجام پژوهش در زمینه عوامل مؤثر بر پیدایش فقر، بویژه فقر روستایی، می توان برنامه ریزان را در به کارگیری الگوهای بهتر فقرزدایی در نقاط محروم روستایی یاری داد. در این پژوهش نیز به منظور شناسایی تعیین کننده های اقتصادی - اجتماعی فقر در جامعه روستایی کلاله (واقع در شرق استان گلستان با بهره گیری از روش میانه درامدی، خط فقر در جامعه روستایی مورد مطالعه، محاسبه شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که 15.7 درصد از ساکنان روستاهای این منطقه زیر خط فقر قرار دارند. از عوامل عمده فقر روستانشینان می توان به عوامل اقتصادی - کشاورزی، عوامل شغلی، روابط اجتماعی و میزان مشارکت اجتماعی اشاره کرد. در این پژوهش همچنین برای تبیین فقر از درآمد سالانه خانوارها و نیز میزان برخورداری روستاها از تسهیلات و امکانات خدماتی استفاده شده است.
کلید واژه ها:
فقر، خط فقر، فقر روستایی، تعیین کننده های اقتصادی اجتماعی فقر.


مقدمه
فقر و محرومیت، در بیشتر کشورها یکی از مسائل و مشکلات مهم برای دولتها و بویژه برنامه ریزان به شمار می آید. همچنین چگونگی برخورد دولتها با این مشکل و اینکه چه راهکارهایی برای حل یا کاهش آن اتخاذ کنند، از مسائل مطرح و مشکل آفرین برای آنهاست (1)
در این میان، فقر در جوامع روستایی، یکی از چالشهای مهم برشمرده می شود که ذهن بسیاری از جامعه شناسان و صاحبنظران مسائل توسعه روستایی را به خود معطوف کرده است. براساس گزارش فائو (۱۹۹۸)، نزدیک به یک میلیارد نفر در فقر به سر می برند که پیشتر آنها در نواحی روستایی زندگی می کنند. این در حالی است که اقتصاد روستایی به طور عمده بر پایه فعالیتهای کشاورزی و دامی قرار دارد که خود تابع قانونمندیهای زیستی و بومشناختی است. بنابراین، درامد در روستاها بیشتر دستخوش تغییر می شود، و در پی آن درجه آسیب پذیری روستاییان (بویژه گروههای درامدی پایین در روستاها نیز بالا می رود. پس، ناگفته پیداست که در چنین شرایطی اهمیت مطالعه و پژوهش در زمینه فقر روستایی نیز فزونی می یابد (۸ و ۱۲).
از آنجا که جامعه روستایی مورد مطالعه در این پژوهش از دیر باز به عنوان یکی از مناطق محروم شناخته شده است و به رغم فعالیتهای عمرانی انجام گرفته از سوی سازمان جهاد سازندگی (وقت) و دیگر نهادهای مربوطه، همچنان در ردیف مناطق محروم کشور قرار دارد و از سویی، تاکنون مطالعه جامعی در زمینه فقر روستایی در منطقه پیشگفته انجام نگرفته است؛
بنابراین، انجام پژوهشهایی در زمینه شناخت علمی و دقیق مسئله فقر و عوامل مؤثر بر آن، گام نخست و ضروری برای به کار بستن سیاستها و تنظیم برنامه های کارامد توسعه روستایی و نیز فقرزدایی در منطقه مورد مطالعه خواهد بود.
در این میان، مطالعاتی چند در زمینه فقر و عوامل مؤثر بر آن از سوی سازمانهای بین المللی همچون ILO، WB و UNDP و پژوهشگرانی مانند راونتری (۱۹۰۱)، هانتر (۱۹۰۴)، گالبرایت (۱۹۵۶)، تار نزند (۱۹۷۹) و چمبرز (۱۹۸۲) انجام شده است (۲، ۴، ۷، ۸)۔ در ایران نیز پژوهشهایی در زمینه فقر روستایی از سوی عظیمی (۹)، زاهدی مازندرانی (۸)، ازكيا (3) و حافظ نيا (۶) انجام گرفته که از آنها در تدوین چارچوب نظری تحقیق و تعيين متغیرها و شیوه اندازه گیریشان استفاده شده است.
به هر حال فقر روستایی با بهره گیری از شاخصهای گوناگون و متعددی همچون درامد سرانه، میزان مرگ و میر نوزادان، سالهای اندک امید به زندگی، شاخصهای بهداشت، آموزش، اشتغال و مانند آن تعریف می شود (۱۱، ۱۳). ولی در مجموع با بهره گیری از شاخصهای موردنظر نیز نمی توان منظور از فقر روستایی را به طور آشکار بیان کرد؛ زیرا فقر مفهومی نسبی است و سطح و عمق آن بر حسب زمان و مکان تغییر می کند. از سوی دیگر، فقر روستایی در اثر عوامل متعددی پدید می آید که مطالعه همه آنها دشوار است. بنابراین، در پژوهش حاضر تلاش بر آن است که برخی از تعیین کننده های اقتصادی - اجتماعی فقر روستایی که با توجه به ویژگیهای منطقه اهمیت بیشتری دارد، به اجمال تحلیل شود.
هدف کلی از انجام این پژوهش مشخص کردن تعیین کننده های اقتصادی - اجتماعی فسقر روستایی است و هدفهای اختصاصی نیز عبارت است از:
١. تعيين خط فقر در جامعه روستایی مورد مطالعه
۲. بررسی ویژگیهای اقتصادی - اجتماعی جامعه مورد مطالعه
٣. شناخت سطح رابطه عوامل مؤثر بر فقر در جامعه روستایی مورد مطالعه
روش شناسی
این پژوهش در روستاهای بخش کلاله از توابع شهرستان مینودشت واقع در شرق استان گلستان، در سال ۱۳۷۹ انجام گرفته است. برای تعیین حجم نمونه، روش نمونه گیری طبقه بندی چند مرحله ای تصادفي سيستماتیک به کار رفته و تعداد طبقات نمونه گیری بر پایه دو عامل وضعیت طبیعی (جلگه ای، کوهپایه ای، کوهستانی و تعداد خانوارهای هر روستا مشخص شده است. بدین ترتیب، از مجموع ۱۳۶ روستای دارای سکنه، ۱۸ روستا انتخاب شد. به منظور گرد آوری اطلاعات اقتصادی - اجتماعی خانوارها، سرشماری آن دسته از روستاهای هجده گانه که کمتر از ۱۰۰ خانوار در آنها ساکن بود، انجام گرفت. در روستاهای دارای بیش از ۱۰۰ خانوار با بهره گیری از روش تصادفی سیستماتیک، ۱۰۰ خانوار انتخاب و در مجموع، ۱۰۲۰ خانوار به عنوان جامعه آماری مورد مطالعه در نظر گرفته شد. آنگاه پس از تعیین خط فقر در جامعه مورد مطالعه، همه خانوارهای زیر خط فقر (۱۶۰ خانوار) سرشماری شدند.
متغیرهای تحقیق متغیر وابسته
در این پژوهش، فقر، متغير وابسته است. فقر، به مفهوم معیشتی، سطح معینی از میزان درامد موردنیاز برای خرید مواد غذایی لازم به منظور پراوردن متوسط نیازهای تغذیه ای هر فرد بزرگسال و خردسال در هر خانواده است. هزینه مواد خوراکی به عنوان هزینه اساسی برای معیشت و زیست در نظر گرفته می شود که هرگاه به هزینه های مربوط به پوشاک ضروری و سوخت برای گرما افزوده شود، رقمی به دست می آید که می توان گفت خانواده هایی با درآمدی زیر این رقم در فقر قرار دارند. در این پژوهش، درامد ناخالص سالانه خانوار به عنوان معرف اصلی در نظر گرفته شده است که با استفاده از فرمول زیر به دست می آید:
(درامد ناخالص سالانه جانبی + درامد ناخالص سالانه دامداری به درآمد ناخالص سالانه کشاورزی) - درامد ناخالص سالانه
محرومیت روستاها از امکانات و خدمات آموزشی و رفاهی، معرف دیگر در این پژوهش است.
متغیرهای مستقل
برای این پژوهش، در مجموع، ۳۰ متغیر مستقل مطالعه شد؛ مواردی چون:
متغیرهای اقتصادی - کشاورزی همچون مالکیت زمین کشاورزی، عملکرد محصولات کشاورزی (میزان برداشت محصولات کشاورزی در سطح هکتار)، قیمت محصولات زراعی، میزان دسترسی به نهاده های کشاورزی و دامداری (کود، سم، بذر، جو، سبوس و تفاله و مانند آن، و اعتبارات (وام دریافتی از بانکها و شرکتهای تعاونی طی یک سال گذشته، میزان درامد کشاورزی و متغیرهای آموزشی و ترویجی مانند دسترسی به رسانه های جمعی همچون رادیو، تلویزیون و رسانه های نوشتاری و آموزش شغلی و امکانات آموزشی چون مدرسه، کلاس نهضت، دبیرستان و دیگر موارد و همچنین متغیرهای اجتماعی و فرهنگی همانند میزان مشارکت اجتماعی، شرکت در انتخابات و مشارکت در طرحهای عمرانی و نوع نگرش به دولت و چگونگی روابط اجتماعی و روابط با اداره ها و نهادها از آن جمله است.
روشهای آماری به کار رفته
تجزیه و تحلیل داده ها در دو بخش توصیف و تحلیلی انجام گرفته است. مواردی مانند: درصد، در صد تجمعی، واریانس، میانگین و فراواني نيز آماره های توصیف تحقيق به شمار می رود. برای بررسی رابطه میان متغیرها و تفاوتها از روش تحلیلی یا استنباطی استفاده شده است. روشهای آماری به کار رفته عبارت است از:
1- تحلیل همبستگی: در این پژوهش، ضریب همبستگی پیرسون برای بررسی رابطه میان متغیرهای نسبتی و ضریب همبستگی اسپیرمن برای بررسی رابطه بین متغیرهای رتبه ای به کار رفته است. در تحلیل داده ها، ضرایب همبستگی همه متغیرهای مستقل با یکدیگر و با متغير وابسته (درامد سالانه خانوار) محاسبه شده است.
2- تحلیل واریانس: از روش تجزیه واریانس یکطرفه برای تحلیل تفاوت معنیدار میان گروهها از نظر انواع متغیرهای مورد مطالعه در تحقیق و از آزمون F برای بررسی اختلاف بين گروهها استفاده شده است. جدول تحلیل واریانس یکطرفه نیز برای بررسی سطح معنیداری متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته و آزمون کای دو (اسکوار) ( X2) برای آزمون متغیرهای نسبتي و اسمی به کار رفته است
3-. تحلیل رگرسیون: در این پژوهش از تحلیل رگرسیون چند متغیری برای تبیین سهم هر یک از متغیرهای مستقل در متغیر وابسته و از روش پس رونده در تحلیل رگرسیون استفاده شده است. در این روش تمامی متغیرها وارد معادله می شوند و در کنار یکدیگر تأثیر خود را نشان می دهند و سپس متغیرهای بدون تأثیر معنیدار حذف خواهند شد.

4- تحلیل عاملی برای پی بردن به روابط اساسی میان متغیرها و تعيين تعداد و ماهیت متغیرهای واقعی در میان تعداد زیادی از متغیرها، روش تحلیل عاملی به کار رفته است. با بهره گیری از این روش تحلیل می توان داده های انبوه را تلخیص و طبقه بندی کرد. تحلیل عاملی، واریانس موجود در متغیرهای گوناگون را بر اساس هر یک از عوامل نشان می دهد. به منظور تشخیص غالب بودن داده ها برای تحلیل عاملی، از آزمون بارتلت و آزمون KMO MSA استفاده شده است. این پژوهش از نوع غیر آزمایشی و روش تحقیق در آن پیایشی است.
يافته های تحقیق
1- خط فقر در جامعه روستایی مورد مطالعه
خط فقر معیاری است که از راه آن افراد فقير از غير فقير تشخیص داده می شوند. خط فقر براساس هزینه لازم برای خرید حداقلی از استاندارد خوراک و دیگر نیازهاست که میزان این هزینه در میان کشورهای گوناگون با هم تفاوت دارد. خط فقر را با بهره گیری از روشها و شاخصهای مختلف می توان محاسبه کرد.
در این پژوهش برای محاسبه خط فقر از روش میانه درامدی استفاده شده است، بدین ترتیب که درامد ناخالص سالانه خانوار به بعد خانوار (تعداد اعضای خانوار) تقسیم و درامد سرانه به دست آمده از نزولی به صعودی مرتب شده آنگاه محاسبه میانه انجام گرفته است. با تقسیم میانه بر ۲ عدد به دست آمده به عنوان خط فقر منظور شده و خانوارهایی که درآمد سرانه سالانه آنها پایینتر از این رقم بوده است به عنوان خانوارهای فقير در نظر گرفته شده اند.
در پژوهش حاضر، خانوارهایی با درآمد سرانه سالانه کمتر از ۷۵۰۰۰۰ ریال، فقير به شمار آمده اند که نشان می دهد در مجموع، 15.7 درصد از ساکنان جامعه مورد مطالعه زیر خط فقر بوده اند. .
مقایسه خط فقر در سطح روستاهای نمونه با آنچه سازمان برنامه و بودجه وقت در سطح روستاهای کشور در سال ۱۳۷۸ به عنوان خط فقر مینا در نظر گرفته است (یعنی درامد ماهانه ۴۷۰۰۰۰ ریال برای یک خانوار ۵ نفره) نشان میدهد که خانوارهای ساکن در مناطق روستایی مورد پژوهش، درامد کمتری دارند که این موضوع گویای محرومیت ساکنان روستایی در این منطقه است.

۲. طبقه بندی مناطق روستایی مورد مطالعه برحسب میزان برخورداری از امکانات رفاهی و خدماتی
به منظور سنجش میزان فقر و محرومیت در سطح روستاها و مقایسه آنها با یکدیگر و یافتن ارتباط میان فقر و توسعه نیافتگی، مناطق روستایی مورد مطالعه از نظر میزان برخورداری از تسهیلات خدماتی امتیاز بندی شد. امکانات رفاهی و خدماتی مورد نظر در این پژوهش نیز چنین بود:
1 امکانات آموزشی
2 امکانات بهداشتی
3 امکانات زیربنایی
4 امکانات ارتباطی
5 امکانات فرهنگی
6 امکانات اداری
7 امکانات تفریحی و ورزشی
8 امکانات اقتصادی و تجاری
تقسیم بندی روستاهای هجده گانه براساس دستگاه امتیازبندی ششگانه انجام گرفت و سپس با توزیع تعداد فقیران روستایی در هر کدام از روستاهای توسعه یافته، کمتر توسعه یافته و توسعه نیافته، رابطه میان فقر و میزان توسعه یافتگی بررسی شد.
روستاهایی که از نظر امکانات مورد نظر در این پژوهش، دست کم در ۴ مورد امتیاز کمتر از 3 دریافت کردند، به عنوان روستاهای محروم و توسعه نیافته به شمار آمدند و میزان توسعه یافتگی «کم» برای آنها در نظر گرفته شد.
میزان توسعه یافتگی روستاهایی که از میان شاخصهای مورد نظر حداقل در ۴ مورد امتیاز ۳ و ۴ را به خود اختصاص دادند، «متوسط» در نظر گرفته شد.
برای روستاهایی که از بین شاخصهای مورد نظر حداقل در ۴ مورد امتیاز بالاتر از ۴ دریافت داشتند، میزان توسعه یافتگی «زياد» منظور شد. (جدول شماره ۱).
÷
براساس داده های جدول شماره ۱ مشخص می شود که ۹ روستا (۵۰ درصد) از روستاهای مورد مطالعه، توسعه نیافته بوده و ۷ روستا ( ۳۸ / ۸ در صد)، به علت میزان توسعه یافتگی، امتیاز متوسط به دست آورده و ۲ روستا (۱۱ / ۱ درصد) نیز به عنوان روستاهای توسعه یافته شناخته شده اند. در زمینه رابطه میان فقر و میزان توسعه یافتگی نیز چنانچه ملاک در صدگیری را نسبت به کل فقیران روستایی در نظر بگیریم، معلوم می شود که روستای شماره ۴ (یکه قوز پایین) که بیشترین تعداد فقيران روستایی را داشته ( 12.5 درصد) از نظر میزان توسعه یافتگی در ردیف روستاهای توسعه نیافته به شمار رفته و کمترین تعداد فقیران روستایی نیز مربوط به روستاهای شماره ۱ (روشن دره) و شماره ۹( مزرعه صداقی) بوده است. اگر ملاک تعیین میزان فقر در روستاها بر مبنای تعداد جمعیت آنها باشد، در این صورت معلوم می شود که ۵۰ درصد از ساکنان روستای شماره ۱۰ ( عطالر)، در ردیف افراد فقیر و آسیب پذیر قرار می گیرند.
به طور کلی هر چند ارتباطی منظم و پیوسته میان میزان توسعه یافتگی و تمركز فقر در روستاها به چشم نمی خورد، ولی در یک جمعبندی کلی می توان گفت که بیشتر تمرکز فقیران روستایی در روستاهایی است که میزان تسهیلات رفاهی و خدماتی اندک و ناچیز داشته اند. به دیگر سخن، نزدیک به نیمی از فقیران روستایی در جامعه مورد مطالعه در روستاهایی توزیع شده که میزان توسعه یافتگی آنها پایین بوده است.
٣. توصیف متغیرهای مستقل
برای توصیف داده ها از آمارهای توصیفی همچون فراوانی، درصد، درصد تجمعی و میانگین استفاده شده است.
۱۳. دسترسی به اعتبارات داده های جدول شماره ۲ نشان میدهد که تنها ۳۶
/ ۱ درصد از فقیران روستایی در جامعه مورد مطالعه به اعتبارات و وامهایی که منابع اعتباری دولتی می پردازند، دسترسی داشته و ۶۴ درصد خانوارهای فقیر از دسترسی به اعتبارات محروم بوده اند. این عده به طور معمول از بازرگانان محلى و خویشاوندان و دوستان وام می گرفته اند. مانند همین نتایج نیز از سوی ازکیا، حافظ نیا و بابوکانی گزارش شده است (۳، ۶. ۱۰).

۲ . ۳. دسترسی به نهاده های کشاورزی و دامداری
میزان دسترسی به نهاده های کشاورزی در میزان عملکرد تولید کشاورزان و در نهایت، بر میزان درآمد سالانه خانوارها تأثیر خواهد گذاشت. داده های جدول شماره ۳ نشان میدهد که 70.3 درصد از فقیران روستایی دسترسی اندکی به نهاده های کشاورزی داشته اند. به دیگر سخن، بیش از ۷۰ درصد از خانوارهای فقیر در تهیه نهاده های مورد نیاز خود برای کشاورزی و دامداری با مشکل روبه بوده اند. نهاده های مورد نظر در این پژوهش: کود، سم، بذر اصلاح شده، کمباین، تراکتور، سبوس، افشره ( کنسانتره) و تفاله چغندر قند است.

۳ . ۳. عملکرد تولید کشاورزی
عملکرد تولیدات زراعی دهقانان فقیر روستایی به دلیل دسترسی نداشتن به نهاده های کشاورزی، نداشتن سرمایه و برخوردار نبودن از آموزشهای شغلی به طور معمول اندک و ناچیز است و در مقایسه با میانگین عملکرد رایج در منطقه در سطح پایینتری قرار دارد. این موضوع در کاهش میزان درآمد و در نهایت، بر فقر و آسیب پذیری این گونه خانوارها تأثیر بسزایی گذارد (جدول شماره ۴).

همان گونه که در جدول شماره ۴ ملاحظه می شود، بازده تولیدات زراعی دهقانان فقير روستایی به طور محسوسی کمتر از میانگین عملکرد در منطقه بوده است. مانند همین نتیجه را ازکیا و افراخته نیز گزارش کرده اند (۵۳).
۴۰۳، میزان دسترسی به رسانه های جمعی
فقیران روستایی به علت دسترسی نداشتن به رسانه های جمعی مانند رادیو، تلویزیون، روزنامه و نیز به دلیل نا آگاهی از دنیای پیرامون خود در انزوا به سر می برند که این مسئله در تشدید فقر و آسیب پذیری آنها تأثیر دارد. چنانکه جدول شماره ۵ نشان می دهد، نزدیک به ۶۵ درصد فقیران روستایی دسترسی اندکی به رسانه های جمعی داشته اند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید