بخشی از مقاله

چکیده

اهمیت و تأثیر فرهنگی، تاریخی و ادبیِ کلیله و دمنه در فرهنگ و ادب ایران نیاز به توضیح ندارد. اما تدقیق و تحقیق در این اثر، هنوز دچار خلأهای بسیاری است. این پژوهش بر آن است که با بررسی روایتشناسانه چهار بازنویسی منثور کلیله و دمنه، یعنی »کلیله و دمنه بهرامشاهی« از نصراالله منشی، »داستانهای بیدپای« از محمد بخاری، »انوار سهیلی« از ملاحسین کاشفی و »عیار دانش« از ابوالفضل علامی، تفاوتهای روایی آنها را نمایان کند.

در این پژوهش با بهرهگیری از دانش روایتپژوهی معاصر و با تمرکز بر مفاهیمی چون گزارههای هسته و وابسته و پیرفت و نحوه ترکیب آنها، داستانهای کلیله و دمنه در هر چهار کتاب تجزیه و تحلیل شدهاند و نحوه روایتپردازی هریک بررسی شده است. در نتیجه مشخص گشته است که هر متن، علاوه بر تفاوتهایی که در عرصه زبانی و ادبی دارد، حائز سبک روایی مختص خود است که توجه به این سبک روایی دریچه های جدیدی را به روی تحقیقات ادبی ما میگشاید.

مقدمه

بیشک کلیله و دمنه، از متون تأثیرگذار فرهنگی در تاریخ ادبیات ایران است و به همین دلیل هم بازنویسیهای متفاوتی از آن به زبان فارسی صورت گرفته است، بازنویسیهایی که تفاوتهای بسیاری از هر جهت با هم دارند و نویسندگان آنها تغییراتی در متن اصلی پدید آوردهاند. اما مسأله این است که چهطور میتوان تفاوت کار نویسندگان را با دقت زیادی دریافت؟ و در نهایت با کدام روش علمی و به دور از تأثیرگذاری سلیقههای فردی، میتوان پاسخ این پرسشها را یافت؟

در نگاهی محققانه، مشخص است که این تفاوتها از سطح مسائل زبانی و ادبی مرسوم فراتر هستند و باید به شیوهای دیگر آنها را بررسی کرد. در این پژوهش برای پاسخگویی به این مسائل، ما از دانش روایتشناسی بهره بردیم. اما نخست باید دید که پیش از این چه تحقیقاتی درباره متن کلیله و دمنه انجام شده است تا به تحقیقات درباره جنبههای روایی کلیله و دمنه برسیم.

پیشینه پژوهش

در قریب به صد سالی که از شروع پژوهشهای آکادمیک ادبیات در ایران میگذرد، پژوهشهای متعددی درباره کلیله و دمنه انجام شده است، اما به اطمینان و تأکید میتوان گفت که در برابر اهمیت بسیار کلیله و دمنه، در مقام یکی از برترین و مؤثرترین متون ادبی و فرهنگی ایران، هنوز کمیت و کیفیت این تحقیقات، بسیار اندک است.

گذشته از تصحیحها و پژوهشهای نسخهشناسانه در این باره، بهترین و جامعترین پژوهشی که درباره کلیله و دمنه و تاریخ و تحولات آن نوشته شده است، کتابی است از مرحوم دکتر محمدجعفر محجوب با عنوان »درباره کلیله و دمنه: تاریخچه، ترجمهها، و دو باب ترجمه نشده از کلیله و دمنه« که برای اولین بار در سال 1336 منتشر شد.

همچنین کتابی به نام برزوی طبیب و منشأ کلیله و دمنه، از فرانسوا دوبلوا، به کوشش دکتر صادق سجادی در سال 1382 ترجمه و منتشر شد. این کتاب با روشی دقیق و علمی، از طریق مقایسه متون نسخهها و بازنویسیها و استفاده از اطلاعات نسخهشناختی و تاریخی تلاش میکند ریشه و منشأ بابهای مقدماتی کتاب، یعنی مقدمه ابن مقفع و به خصوص بابهای بعثت برزویه و زندگی برزویه را بیابد.

علاوه بر این، درباره کلیله و دمنه و بازنویسیهایش، مقالات زیادی نوشته شده است که البته چنان که گفته شد، کمتر از سزای حقییِقآن است و عموماً هم ارتباطی با موضوع مورد نظر این پژوهش ندارند. البته استفاده از این مقالات در هرجا که ممکن بوده کمکی به این پژوهش کند، بر نگارندگان فرض دانسته شده است.

شاید مرتبطترین این مقالات با موضوع این پژوهش، مقاله »بررسی بعضی اختلافهای کلیله و دمنه نصراالله منشی با ترجمه عربی ابن مقفع و داستانهای بیدپای و پنجاکیانه« نوشته دکتر علی حیدری در فصلنامه علوم انسانی دانشگاه الزهرا باشد. این مقاله به بررسی متنی 11 مورد از اختلافات جزئی و البته جالب و قابل توجه تحریر نصراالله با سه روایت دیگر پرداخته است، که در نتیجه آن بعضی لغزشهای روایت نصراالله آشکار شده است

ضمناً میتوان به مقالات متعددی در باب روایتشناسی کلیله و دمنه نصراالله منشی اشاره کرد، چون »ریختشناسی حکایتهای کلیله و دمنهی نصراالله منشی« نوشته احمد پارسا و لاله صلواتی، »روایتشناسی داستان بوم و زاغ در کلیله و دمنه« نوشته علیرضا نبیلو، »ساختار و ویژگی داستانهای اپیزودیک بر اساس کلیله و دمنه« نوشته فاطمه معینالدینی، »بررسی تداوم زمان روایت در حکایتهای فرعی کلیله و دمنه« نوشته عباس جاهدجاه و لیلا رضایی و »تفاوت راوی قصهنویس و قصهگو در داستان شیر و گاو از کلیله و دمنه و داستانهای بیدپای« نوشته محمد تقوی و مینا بهنام. چنان که مشاهده میشود اکثر قریب به اتفاق این دست پژوهشها تنها به بررسی کلیله و دمنه بهرام شاهی می-پردازند و چندان توجهی به سایر بازنویسیها ندارند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید