بخشی از مقاله

چکیده

تردیدي نیست که کتاب کلیله و دمنه سرشار از پند واندرز اخلاقی و آراء سیاسی بوده است ، از سویی حاکمان را تدبیر و تلطیف می آموزد وازسویی خوانندگان را با درك داستانهاي تودرتویش التذاذ ادبی می بخشد . در این نوشتار به تحلیل قالب تمثیل در نثر کلیله ودمنه پرداخته شده و سپس چهره ي حاکمان در آیینه ي ادب تمثیلی به ویژه دراین اثرارائه گردیده است . حکایات، قصه، افسانه و مثل از نمونه هایی هستند که درادب تمثیلی براي ارتباط با حاکمان و پادشاهان مورد استفاده قرارمی گیرند. این قالب ادبی درباب موضوعاتی چون کارآمدي و نا کارآمدي نظام حکومتی، مشکلات و معضلات جامعه ، مسائل مورد نیاز و توجه مردم، صفات و خصایص مطلوب روانی، گفتاري و عملی حاکمان و کارگزاران و... است .

دراین پژوهش نشان دادهشدهاست که آراء و اندیشه هاي سیاسی کتاب کلیله ودمنه فارغ از هندي، عربی یا ایرانی بودن، در زمینه هاي نفی ستم ، نفی حسادت، اهمیت رایزنی با خردمندان و پرهیز از ناصالحان، تدبیرهاي مختلف در برابر دشمنان، ستایش عدالت و... چه جهت گیري هایی دارد. بطور کلی بحث حاکمان در آیینه ي ادبیات تمثیلی نثر کلیله ودمنه موضوع این پژوهش است .

کلیدواژهها: ادبیات تمثیلی، حاکمان ، کلیله ودمنه

مقدمه:

یکی از نکات مهم در طول تاریخ بشري خصوصاً از زمان بوجود آمدن اجتماعات کوچک و بزرگ بحث » حاکمیت « بوده است . حاکمیت مسالهاي است که در ارتباط و پیوند با مردم معنی پیدا می کند و می توان آن را هم در ساختارخانواده و هم درمجموعه هاي بزرگ تر مشاهده کرد . نگاهی گذرا به گذشته نشان می دهد که فضاي بسته و خفقان زده و فضاي پرتب وتاب سیاسی که برذهن و روح نویسندگان سایه می اندازد وهمچنین سرگردانی آنها در میانه ادبیات و تعهد در بیان نظریات اجتماعی و سیاسی موجب شکل گیري بسیاري از تمثیل ها ، استعاره ها ، مجازها و کنایه ها و بطورکلی نوعی آفرینش ادبی شده است . بنابراین می توان داستان ها ، افسانه ها و تمثیل ها را زائیده ي روشنگري سیاسی ، اجتماعی آگاهان دربار دانست . تمثیل ها روایت گر روح پریشان انسان هایی بوده که در جست وجوي دنیاي آرمانی خویش تلاش کرده اند و بازتاب آن خلق و آفرینش آثاري چون کلیله ودمنه بوده است .

در کلیله و دمنه تداوم حکمت عملی ، سنت ها و آداب و رسوم ، بایدها و بایسته ها در بستر زبان شکل می گیرد . گفت وشنود و رفتار حاکمان در قالب زبانی زیبا و دلنشین بیان می گردد و ارتباط دو سویه ي حاکمان با مردم را ممکن می سازد . هرحاکمی براي حاکمیت و موجودیت خود باید با مردم به عنوان یکی از عوامل اساسی تشکیل دهندهي حاکمیتش در تعامل و ارتباط باشد . نگارش آثار و کتاب هایی در حوزه مسائل حکومتی از جلوه هاي تبلور ارتباط مردم با حاکمان بوده است که ازجانب اندیشمندان وبزرگان ادبی،فلسفی، اجتماعی، تاریخی، فقهی وکلامی صورت میپذیرفت .

این افراد پیوسته به شکل عملی در مسائل حکومتی دخالت نداشتند اما نسبت به مسائل حکومتی و وضع موجود و وضع مطلوب از آگاهی هاي لازم برخورداربودند. این بزرگان گاه به صورت مستقیم و صریح و گاه به صورت غیر مستقیم و غیر شفاف ودر لفافه ، حرف و نظر خود را ارائه میکردند . بهره گیري از قالب ادبی نظم و نثر و شیوه هاي قصه ، حکایت ، تمثیل ، طنز ، ترانه و غیره از ویژگی هاي آثار این افراد است . آثار افرادي مانند فارابی ، فردوسی ، سعدي ، مولوي ، حافظ ، عبید زاکانی ، شیخ بهایی ، ملا صدرا و ... از جمله آنها می با شد . به طورمثال دیدگاههاي فارابی در مورد مدینهي فاضله ، ترسیم جامعهي مطلوب از نظر ایشان است یا عبید زاکانی در کتاب موش و گربه دیدگاههایش را در مورد حکومت و انتقادات تلخش را از وضع موجود به نمایش می گذارد .

دراین آثار اظهار نظر مردم دربارهي اعمال و گفتار حاکمان و کارگزاران از نظر ظالمانه و عادلانه بودن و کارآیی و نا کارآیی آنها در قالب هاي ادبی متفاوت چون قصه ، حکایت ، افسانه ، طنز ، تمثیل و ... بوده است . یعنی آنها با بهره گیري از روش ها و قالب هاي زبانی متفاوت که محتواي آنها گاه به گذشته هاي خیلی دور باز می گشت به ذکر آمال و آرزوها و دیدگاه هاي خود در حوزه سیاست و مسائل حکومتی مرتبط با خود می پرداختند و آنها را به صورت شفاهی در کوي وبرزن و در ارتباط اجتماعی بیان می کردند که برخی از آنها شبیه ادبیات رسمی در برخی از منابع مانند کلیله ودمنه و مرزبان نامه محفوظ مانده و برخی دیگر به صورت سینه به سینه نقل شده وتا به امروز به یادگارمانده است .

این آثار حاوي اطلاعات و دادههایی است که هرچند انتظام و دسته بندي یا ساختار تشکیلاتی دقیق و همه جانبه اي ندارند اما بیانگر خواست وزبان مردم و شرایط سیاسی و اجتماعی آنهاست . می توان این کتاب ها را را به عنوان منشوري زنده و گویاي اصول و رموز کشورداري دانست که در خدمت پادشاهان قرارگرفتهاند و پادشاهان از این اندیشه هاي سیاسی در مجموعهاي مدون و منظم بهره گرفتهاند . مثلاً دمنه که شغالی مکار است در گفتار خود با شیر که سلطان است درباره ي شکوه و مهابت خاموشی براي پادشاهان این چنین می گوید : و هر سخن که از زندان دهان جست وهرتیر که از قبضه ي کمان پرید پوشانیدن آن سخن و باز آوردن آن تیر بیش دست ندهد و مهابت خاموشی ، ملوك را پیرایه اي نفیس است . - منشی ، - 99 : 1386

دراین اثر که به نوعی از قالب تمثیل بهره گرفته شده است براي انتقاد از سیستم حکومتی و ارائهي نظر از جانب مردم که معمولاً هم به صورت غیر مستقیم ودر لفافه وبه شکل کنایه ، استعاره و تمثیل ارائه شده ، به صورت شفاهی ودر قالب قصه ، حکایت و تمثیل در زبان مردم و ادبیات آنان نیز جریان و سریان می یابد . دراین نوشتار به بحث در باب حاکمان و عملکرد حکومت که درحوزه ادبیات تمثیلی وجود دارد ، پرداخته می شود و نظریات و دیدگاه هاي مردم در مورد حکومت در قالب تمثیل ارائه می شود .

تمثیل که مبتنی برواقعه اي تاریخی یا افسانه اي است به منظور درك معنایی است که در آن عبارت نهفته است ، به عقیده ي زرین کوب تمثیل براي عوام وخلق از انواع حجت است. بدین معنی که امر مورد اختلاف را نزد آنها محسوس می سازد و آنها می توانند صحت آن را تصدیق کنند ، تمثیل به آن ، آنها را اقناع می کند و نزد آنها دلیل محسوب می شود . کسانی که طریق برهان ، آنها را ملول می کند یا کشف وسایط و انتاج مطلوب در حجت هاي برهانی براي آنها دشوار یا ناممکن است ، هیچ چیز بیش از تمثیل نمی تواند باعث اقناع و تفهیم آنها گردد. - زرین کوب ، - 252 : 1369 ازقا لب هنري تمثیل به دوشکل منظوم و منثور استفاده می شود اما دراین نوشتار به بررسی خصلت ها و خوي هاي پسندیده و ناپسند حاکمان و کارگزاران با هدف فهم تاریخ ودرك و دریافت جایگاه ادبیات تمثیلی در حوزه ي نثر - کلیله ودمنه - در میان مردم پرداخته شده است.

تمثیل هاي ذکرشده در کلیله ودمنه که بیشتر جنبه ي سیاسی – اجتماعی دارد ، بیانگرصفاتی است که مورد نفرت مردم همه ي زمان هاست ، صفاتی چون کبر، بیگانگی با خلق ، ستمکاري ، تجاوز به حقوق مردم و... از جمله ي آنها هستند. البتّه باید یاد آوري کرد که گاهی صفات نیک حاکمان هم مورد توجه بوده است. مثلاً در داستان خسرو و مرد زشت روي ، خسرو سخن مرد زشت روي را می پذ یرد وازاو پوزش می خواهد ویا درباره ي عدالت ودادگستري انوشیروان سخن ها رفته است. رویکرد لزوم وجودپادشاه را درمتن بلار، وزیرعاقل پادشاه می بینیم که : » سه چیزخالی وبی برست : یکی شهري که پادشاه ندارد ؛ دوم زنی که شوي ندارد و سوم مردي که جاي رازداري ندارد. - « منشی - 345 :

درداستان » زاغان و بومان « از ضرورت وجود فرمانروا سخن می رود ؛ » وقتی چنان افتاد که مرغان به هم آمدند و گفتند که ما را از مهتري ناچار است و رعیت بی پادشاه همچون تنی بود بی سر ؛ بومی را پیش کشیدند که پادشاهی به وي دهند وبرآن اتفاق کردند. ... - « همان : - 201 تأمل در گفتار و رفتار حاکمان و رابطه ي آنان با مردم نشان می دهد که سخن پادشاهان سرآمد سخنان بوده است وبی جهت نیست که گفته اند » کلام الملوك ، ملوك الکلام « - کلیات سعدي ، 1370،ازکتاب نصیحه الملوك : - 18 و از آنجا که شاه از تأیید و توفیق الهی برخوردار است پس رفتار و کردارش نیز به

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید