بخشی از مقاله


بررسی مهارتهاي تفکّر انتقادي در داستانهاي کودکان و نوجوانان

 

چکیده

پژوهشگران در این مقاله کوشیدهاند که در بررسـیاي مقـدماتی ضـمن شناسـایی مهارتهاي کلیدي در تفکّر انتقادي، پیوندي میان مؤلّفههاي تفکّر انتقادي و عناصـر داستانی برقرار کنند و در تعدادي از داستانهاي تألیفی که در ایران منتشر شدهانـد، میزان وجود این مؤلّفهها را بسنجند. به این منظور، هفده مهـارت کلیـدي را کـه از آثار ریچارد پل استخراج شدهاند، فهرست کـرده و پـس از خوانـدن هـر داسـتان مشخص شده که آیا مهارت یا مؤلّفهي یادشده در آن داستان وجود داشته است یـا خیر و اگر وجود داشته، در کدام یک از عناصر داستان، دیده شده اسـت. جامعـهي مورد بررسی در این پژوهش 14 کتاب داستان تألیفی براي گروه سنی »ج« است که در فاصله سالهاي (1386-1342) از سوي شوراي کتاب کـودك بـه عنـوان آثـار ویژه براي گروههاي سنی »ج« معرفی شدهاند در این پژوهش مـورد بررسـی قـرار گرفتند. به نظر میرسد دو داستان حقیقت و مرد دانا و ماهی سیاه کوچولـو از نظـر بهکارگیري مؤلّفه هاي تفکّر انتقادي در مرتبهي بهتري قرار دارنـد. ضـعف عمـدهي داستانها در وجود راويهاي مداخلهگر، خالیبودن از درونمایههاي طنز، استفادهي مطلوب نکردن از شگردهاي داستانی براي خلق فضاهاي متفاوت و تقویت دیدگاه- هاي گوناگون و.... بوده است. قويترین مؤلّفه را در بیشتر داستانها میتـوان پـاي-بندي به قابلیتهاي استدلال اخلاقی دانست.

واژههاي کلیدي: داستانهاي کودك و نوجوان، مهارتهاي تفکّر انتقادي، مؤلّفههاي تفکّر انتقادي.


.1 مقدمه و تعاریف

تاکنون تفکّر با رویکردهاي گوناگون بررسی و تعاریف گوناگونی بـراي آن ارائـه شـده است. بسیاري از اندیشمندان مهمترین وجه تمایز بشر از دیگر مخلوقات را در قـدرت و شیوهي تفکّر وي میدانند؛ زیرا تفکّر شکل بسیار پیچیدهي رفتار انسان و عـالیتـرین شکل فعالیت عقلی و ذهنی است که در قالب یک فرایند شناختی به کمـک نمادهـا یـا نشانههاي نمایانگرِ اشیا و حوادث، مشخص میشود. تأمل دربارهي تفکّر، مفاهیم، انواع و تعـاریف آن از فلـسفه آغـاز شـد. از دیـدگاه فلسفی، تفکّر یکی از فعالیتهاي اجتنابناپذیر بشر است که به دو شکل ظاهر میشود:ما ممکن است براي کسب دانش در حوزهاي خاص فکر کنیم. یا با دیدگاهی مـشخص براي تنظیم ساختار ذهنمان متناسب با آنچه میخواهیم یـا نمـیخـواهیم انجـام دهـیم، بیندیــشیم. بــر پایــهي گفتــهي ارســطو ایــن دو شــیوهي تفکّــر را ژرفاندیــشی1 و باریکاندیشی2 مینامند. ژرفاندیشی در شکل موفقیـتآمیـز خـود بـه نتیجـهگیـري و باریکبینی در شکل موفقیتآمیز خود به حل مسأله یا تصمیمگیري منجر خواهـد شـد.بر پایهي دیدگاه ارسطو آن شکل از تفکّر که با ژرفاندیشی سر و کار دارد، بعد نظـري و شق دیگـر کـه بـا باریـکاندیـشی سـر و کـار دارد، بعـد عملـی تفکّـر اسـت. البتـه استدلالهاي روزانهي ما ترکیبی از هر دوي این انواع است. (بروس،( 99 /8 :1996 )


آنچه که امروزه فیلسوفان از تفکّر و مباحث مترتب بر آن مراد میکنند، در حقیقت جانمایهي فلسفه تلقی میشود به نحوي که فلـسفه را تفکّـر نـاب مـیداننـد (کلباسـی،(1385 و همین نگاه کلنگرانه موجب شده که عمدهي رویکردهاي متـأخر بـه مبحـث تفکّر از جمله تعاریف، مباحث، ردهبنديها و ... امروزه از منظر روانشناسی مطرح شده و کثرت مطالب موجود دربارهي جنبههاي گوناگون تفکّر در متـون معتبـر روانشناسـی نیز همین نظر را تأیید میکند.

جان دیوئی1 به عنوان فیلسوفی که نامش با علم تعلیم و تربیت گره خورده اسـت، فکر را عبارت از درك روابط میداند و آن را چنین تعریف میکند: »بررسـی دقیـق هـر نظر یا عقیده باتوجه به دلایلی که از آن حمایت میکند و نتایجی که این نظر یـا عقیـده متوجه آنهاست.« (شریعتمداري، (221 :1366

دیوئی براي تفکّر انواع مختلفی قائل بود و خود بیش از همه بر تفکّر تأملی2 تأکید میکرد. برخی پژوهشگران تعریف زیر را به عنوان تعریف تفکّر تأملی از جـان دیـوئی نقل کردهاند: »بررسی فعال، مداوم و دقیق هر عقیده یا هر شکل فرضی دانش بـا توجـه به دلایلی که آن عقیده را تأیید میکنند و نتایج بیشتري که این عقیده بـه آنهـا گـرایش دارد.« (شریعتمداري، 17 :1378؛ چت مایرز، (15 :1374)نوع دیگر تفکّر، تفکّر انتقادي است. به باور برخی صاحبنظران مانند فیشر آنچـه دیوئی به عنوان تعریف تفکّر منطقی یا تأملی ارائه کرده است، یعنی، »بررسـی فعالانـه، مستمر، و دقیق یک عقیده یا شکل مفروضی از دانش را، در پرتو زمینههـایی کـه از آن حمایت میکند.« (دیویی، 1909؛ به نقل از فیشر، 2001، : (2 در حقیقت تعریفی بـراي تفکّر انتقادي است و به همین دلیل است که وي را پدر تفکّر انتقادي مدرن مـیداننـد.دیوئی ماهیت و ذات تفکّر انتقادي را »قضاوت معلق3« یا »بدبینی سالم4« (نقد سـازنده)و پرهیز از تعجیل در قضاوت تعریف میکند. (خلیل زاده و سـلیماننـژاد، 11 :1383 ومایرز، (15 :1374)

در سال 1963 رابرت انیس1 با نوشتن مقالهاي با عنوان »تعریفی از تفکّـر انتقـادي« نقطهي عطفی در جنبش تفکّر انتقادي بهوجود آورد. او در این مقاله کوشید به جنبههاي کاربردي منطق بیشتر اهمیت دهد و پلی ارتباطی میان منطق عملی و صوري ایجاد کند.انیس بعدها تعریف خود از تفکّر انتقادي را به ایـن صـورت تـصحیح و تکمیـل کـرد: »تفکّر انتقادي، تفکّري مستدل و منطقی است که بر تصمیمگیري ما درخـصوص آنچـه میخواهیم انجام دهیم یا باور داشته باشیم، متمرکز میشود.« (انیس، (10 :1987

از جمله افراد تأثیرگذار دیگر در این حوزه میتوان از مـاتیو لیـپمن2 نـام بـرد. وي تفکّر انتقادي را چنین تعریف میکند: »تفکّر انتقادي، تفکّري ماهرانه و مسؤولانه اسـت که قضاوت خوب را تسهیل میکند؛ زیرا الف. متکـی بـر معیارهـایی اسـت؛ ب. خـود اصلاح است؛ ج. به زمینه حساس است.« (لیپمن، (39 :1988ریچارد پل3 نیز به عنوان چهرهاي مطرح در این عرصه، این تعریف را بـراي تفکّـر انتقادي ارائه کرده است: »تفکّري که صـراحتاً قـصد دارد بـر مبنـاي قـضاوتی صـحیح، استانداردهاي مناسب ارزیابی را به منظور تعیین ارزش، محاسن و مزایاي صـحیح یـک چیز به کار گیرد.« (پل و الدر4، ] XX :2006مقدمه([تأکید ریچارد پل نیز بر بهکارگیري استانداردها در تفکّـر انتقـادي، در تعریـف وي آشکار است. به نظر میرسد پل در تبیین دیدگاههاي خود دربارهي تفکّر انتقادي، آن را نه فقط در حد یکی از انواع تفکّر، بلکه بخشی از شخصیت و خصوصیات ذهنـی بـشر میداند. وي خصیصههاي ذهنی همچون انصاف فکري، تواضع فکري، رشادت فکـري، همدلی فکري، انسجام فکري، پشتکار فکري، اطمینان در تفکّر و خودگردانی فکري را،که خود ناظر بر شخصیت افراد میداند، از جمله استانداردهاي تفکّر انتقادي برمیشمرد و در آثار خود به شرح و تفصیل آنها میپردازد. (پل و الدر، (18 :2005در ارتباط با همین موضوع، نگارندگان با بررسی و ترکیـب برخـی تعـاریف تفکّـر انتقادي، کوشیدهاند، تعریف زیر را به عنوان تعریفی جـامع و همـهجانبـهنگـر از تفکّـر انتقادي عرضه کنند: تفکّر انتقادي، تفکّري است مستدل و مستند به مدارك و اطلاعـاتی موثّق که انتظار میرود به قضاوتی صحیح منجر شود و استانداردهایی مناسـب را بـراي ارزیابی و تفسیر مسائل پیچیده و بحثبرانگیز، به منظـور حـصول بـه نتیجـهگیـري یـا تصمیمگیري در خصوص انجام کار یا باور به عقیدهاي، عرضه کند.

در تعریف بالا سعی بر آن بوده است که تا حد ممکن، وجوهی از تفکّر انتقادي که مورد تأکید و تأیید صاحبنظران این حوزه است، به نوعی لحاظ شود و تعریف، جامعِ همهي عناصر مهم تعاریف پیشگفته باشد، در عین حال که عنصر تازه و خودساختهاي نیز در آن عرضه نشده است.

.2 مهارتهاي تفکّر انتقادي و خصوصیات متفکّران منتقد

همانطور که در قسمتهاي پیشین گفته شد، تفکّر انتقادي، به طور عام، قـرین بـا یـک سلسله مهارت است که از دید افراد مختلف، تفاوتهایی میان ایـن مهـارتهـا وجـود دارد. یکی از نخستین کسانی که به تفصیل، بـه مهـارتهـاي تفکّـر انتقـادي پرداخـت، رابرت انیس بود. پس از انیس افراد بسیاري از جمله پیتر فاسیونه،1 ادوارد گلیزر،2 الـک فیشر3، و ... فهرستهایی مشتمل بر مهارتهاي تفکّر انتقـادي ارائـه کردنـد کـه بعـضاً شباهتها و تفاوتهایی نیز با فهرست انیس داشت و آوردن همهي آنها در این مجـال اندك امکانپذیر نیست.برخی صاحبنظران مانند ریچارد پل بـراي افـرادي کـه اندیـشهي انتقـادي دارنـد ویژگیهایی را برمیشمارند. فهرست پل نسبت به دیگر صـاحبنظـر همـهجانبـهتـر و روزآمدتر است. با توجه به مطالب پیشگفته نگارندگان فهرست پل را به عنـوان مبنـاي ایـن پـژوهش قـرار دادنـد و پـس از جـستوجـو در آثـار گونـاگون وي، بخـشی از خصوصیتهاي تفکّر انتقادي استاندارد از نظر پل را به شرح زیر خلاصه کردند:

1. هدف: افرادي که منتقدانه میاندیشند، اهداف کلی، عینی و آرمانی خود را که در عین حال واضح، مستدل و بیطرفانه هستند، صورتبندي میکنند. به علاوه اهداف مبهم، غیر واقعی، ناپایدار و جانبدارانه را نیز میشناسند

2. طرح پرسش: افرادي که منتقدانه میاندیشند، به این نکته واقفند که همه انواع تفکّر در حقیقت تلاشی است براي پی بردن به یک نکته، صورتبندي یک پرسش، یا حل یک مسأله.

3. اطلاعات، داده، شاهد و تجربه: افرادي که منتقدانه میاندیشند، بر این نکته واقفند که همه انواع تفکّر بر مبناي یک سلسله داده، اطلاعات، شاهد و مدرك، تجربه یا پژوهش استوار است.

4. استنباطها و تفاسیر: همه انواع تفکّر شامل استنباطهایی است که ما بر مبناي آنها نتیجهگیري میکنیم.

5. پیشفرضها: افرادي که منتقدانه میاندیشند، به این نکته واقفند که تمامی انواع تفکّر بر مفروضات استوار است.

6. عواقب و پیآمدها: افرادي که منتقدانه میاندیشند، به این نکته واقفند که هر عملی پیآمدها و عواقب خاص خود را دارد.

7. دیدگاههاي گوناگون: براي داشتن تفکّري بیطرفانه دربارهي یک مسأله، باید دیدگاههاي مرتبط با آن مسأله را شناسایی کرده و با نوعی حس همدلی به آن وارد شویم. شرایط زمانی، شغلی، نژادي، قومی، جنسیتی و ... در شکلگیري این دیدگاهها مؤثر است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید