بخشی از مقاله
چکیده
هزاره سوم با دگرگونی های وسیع و همه جانبه آغاز شد. تحولات عمیق و گسترده در عصر حاضر با ارائه مدل فکری، روش های تولید علم و آفرینش فناوری نوین همراه است. یکی از پیامدهای جدید این دگرگونی ها تاکید بر روش های اندیشیدن است. بررسی و مطالعه تحولات گسترده کنونی به عنوان پایه اصلی کلیه فرآیندهای اجتماعی، اقتصادی و تکنولوژیکی است که به صورت بسیار ظریف و ریشه دار پایه های نظام آموزشی را دچار تغییر کرده است. این مجموعه به جایگاه تفکر علمی در نظام تعلیم و تربیت اشاره دارد.
این مجموعه به ویژگی های محیطی که می توان تفکر علمی را در آن پروراند و مشکلات معلمان در این خصوص در کلاس های درس اشاره دارد و با ارائه وظایف معلمان در قبال دانش آموزان زمینه را جهت رشد و به ثمر رساندن تفکر علمی در کلاس درس مهیا می کند.
روش جمع آوری اطلاعات توصیفی تحلیلی با استفاده از منابع کتابخانه ای و اینترنتی بوده و نتایج این بررسی بیانگر آن است که اگر می خواهیم آموزشی پویا و فعال داشته باشیم فقط تغییر صورت ظاهری کتاب درسی مطرح نیست بلکه باید تفکر علمی و گسترش آن در همه ابعاد و جوانب آموزش از جمله معلم، کتاب ها، کلاس درس، روش تدریس و هر آنچه به نظر می رسد در ارتباط مستقیم و غیر مستقیم با آموزش و تعلیم و تربیت است لحاظ شود.
.1 مقدمه
تفکر، شکل بسیار پیچیده رفتار انسان و عالی ترین شکل فعالیت عقلی و ذهنی است. به عبارت دیگر تفکر، یک فرایند شناختی است که به وسیله رموز یا نشانه هاینمایانگرِ اشیا و حوادث، مشخص می شود.
تفکر، عملی ذهنی است و زمانی مطرح میگردد که انسان با مسئلهای مواجه است و خواستار حل آن. در این هنگام در ذهن، تلاشی برای حل مسئله آغاز میگردد که این تلاش ذهنی را تفکر مینامند.
تفکر سازمان دادن و تجدید سازمان در یادگیری گذشته جهت استفاده در موقعیت فعلی است.
تفکر فرایندی رمزی و درونی است که منجر به یک حوزه شناختی میگردد که نظام شناختی شخص متفکر را تغییر میدهد.
تفکر فرایندی است که از طریق آن یک بازنمایی ذهنی جدید به وسیله تبدیل اطلاعات و تعامل بین خصوصیات ذهنی، قضاوت، انتزاع، استدلال و حل مسئله ایجاد میگردد.
سیف به نقل از مورگان1، کینگ2، ویس3 و اسکوپلر4 تعریف تفکر را بدین صورت ارائه می دهد: تفکر عبارت است از بازآرایی یا تغییر شناختی اطلاعات به دست آمده از محیط ها و نمادهای ذخیره شده در حافظه درازمدت. این تعریف کلی انواع مختلف تفکر را در برمی گیرد. بعضی انواع تفکر جنبه بسیار خصوصی دارند و نمادهایی را به کار می گیرند که دارای معانی کاملا شخصی هستند. این نوع تفکر را تفکر خودگرا1 می نامند.
انواع دیگر تفکر حل کردن مسائل و خلق چیزهای تازه است. این نوع تفکر را تفکر هدایت شده - جهت دار - 2 می گویند. با تعاریفی که از تفکر بعمل آمد تفکر علمی عبارت است از: تفکری که بر اساس واقعیت و منطق است و در این تفکر باید برای پاسخ هایی که ارائه می دهیم دلیل کافی داشته باشیم. تفکر علمی یکی از ویژگی های پژوهشگر است. افرادی که دارای تفکر علمی هستند شکاکند، کنجکاوند و سوال می پرسند، انتقاد پذیرند، بی دلیل چیزی را قبول یا رد نمی کنند. این موارد تفکراتی هستند که ما وجود آنها را در متفکران بزرگی چون اینشتاین و لئوناردوداوینچی ارج می نهیم.اگر تفکر را بر دو پایه استوار بدانیم یکی از این پایه ها در علم فیزیولوژی و پای دیگر در فلسفه ریشه دارد.
.2 تعریف تفکر از دیدگاه علمی
از لحاظ علمی، تفکر فرآیندی فیزیکی است. ما با میلیاردها سلول به نام نورون به دنیا آمده ایم که می توانند به ما کمک کنند فکر کنیم و یادبگیریم. برای این که مغز ما درست کار کند، این نورون ها باید به یکدیگر متصل شوند تا بتوانند تکانه های الکتریکی را از سلولی به سلول دیگر منتقل کنند. رابطه ها در مغز به دو روش ایجاد می شوند: نخست از طریق فعل و انفعال با محیط مان و دوم از طریق بلوغ طبیعی مغز و کارکرد های مغز ما در دو قسمت مجزا صورت می گیرد - چپ و راست- که هر یک از آنها نوع متفاوتی از افکار را کنترل می کنند.
سمت چپ مغز به جنبه های آموزشی تفکر مانند منطق، استدلال، تجزیه و تحلیل و اعداد مربوط است و سمت راست مغز با زمینه های خلاق تر افکار سروکار دارد که تخیل، رنگ، آهنگ توانایی دیدن کل تصویر را در بر می گیرد. این مساله به طور کلی پذیرفته شده است که اغلب افراد خصوصیات سمت چپ یا سمت راست مغز را دارند. این موضوع به نحوی توجیه می کند که چرا برخی از ما در ریاضیات و دیگر موضوعات مبتنی بر منطق، بهتر عمل می کنیم و بعضی دیگر در زمینه های خلاق تر برنامه های آموزشی نظیر زبان انگلیسی و هنر، عملکرد بهتری داریم.
.3 تعریف تفکر از دیدگاه فلسفی
در سطح فلسفی تفکر آن است که انسان را از حیوانات متمایز می سازد و باعث می شود نفس و شخصیت خویش و دیگران را درک کنیم. این حقیقت که از تفکر آگاهانه برخورداریم ما را قادر به انجام کارهایی می کند که نژاد انسان را بی نظیر می سازند. به عنوان مثال می توانیم برنامه ریزی کنیم و برای مشکلاتی که برایمان پیش می آید راه حل هایی منطقی بیابیم یا حتی داستان های شگفت انگیز بگوییم و موسیقی خلق کنیم. هر یک از فلاسفه مهم تاریخ بشریت، از سقراط و افلاطون و ارسطو گرفته تا دکارت و اسپینوزا و هگل با پرسش ها و نظرها و شیوه تفکر خود، به نوعی بر روال تفکر انسان از آغاز تاکنون تأثیرگذار بوده اند.[8] تأمل پیرامون تفکر، مفاهیم، انواع و تعاریف آن از فلسفه آغاز شد.
از دیدگاه فلسفی تفکر یکی از فعالیت های اجتناب ناپذیر بشر است که به دو شکل ظاهر می شود: ما ممکن است برای کسب دانش، در حوزهای خاص فکر کنیم؛ یا با دیدگاهی مشخص، برای تنظیم ساختار ذهنمان متناسب با آنچه می خواهیم یا نمی خواهیم انجام دهیم، فکر کنیم. بر طبق گفته ارسطو، این دو شیوه تفکر را ژرف اندیشی و باریک اندیشی می نامند. وی معتقد بود که هر دوی این فعالیت ها می تواند به نحوی موفقیت آمیز یا غیرموفقیت آمیز، هوشمندانه یا احمقانه، خوب یا بد انجام شود. ژرف اندیشی در شکل موفقیت آمیز خود به نتیجه گیری و باریک بینی در شکل موفقیت آمیز خود به حل مسئله یا تصمیم گیری منجر خواهد شد. طبق نظر ارسطو، آن شکل از تفکر که با ژرف اندیشی سروکار دارد، بعد نظری و شق دیگر که با باریک اندیشی سروکار دارد، بعد عملی تفکر است. البته استدلال های روزانه ما، ترکیبی از هر دوی این انواع است.
برداشت امروزی فیلسوفان از تفکر درحقیقت جانمایه فلسفه تلقی می شود؛ به نحوی که فلسفه را تفکر ناب می دانند و همین برخورد کل نگرانه مباحث مترتب بر آن استنباط موجب شده است که عمده رویکردهای متأخر به مبحث تفکر، ازجمله تعاریف، مباحث و رده بندی ها از منظر روانشناسی مطرح شود و کثرت مطالب موجود درخصوص وجوه مختلف تفکر در متون معتبر روانشناسی نیز همین نظر را تأیید می کند.
بنا بر نظر دیویی فکر عبارت از درک روابط است بنابراین بررسی دقیق هر نظر یا عقیده باتوجه به دلایلی که از آن حمایت می کند و نتایجی که این نظر یا عقیده متوجه آنها است نیز نوعی از تفکر به شمار می آید.وی برای تفکر انواع مختلفی قائل بود و خود بیش از همه بر یکی از آنها یعنی تفکر منطقی تأکید می کرد.
بخش مهمی از فرآیند پرورش قدرت تفکر، توانایی استفاده از تفکر در علوم است. این کلمه به ظاهر پیچیده، در واقع فرآیندی را توصیف می کند که ما از طریق آن راجع به نحوه فکر کردن در علوم مختلف می اندیشیم.
.4 تفکر در نظام تعلیم و تربیت
یکی از ویژگی اساسی انسان برخورداری از قدرت تفکر است و تعلیم و تربیت فرآیندی است که فکر انسان را پرورش می دهد. اهمیت اندیشیدن و تفکر برای انسان به اندازه ای است که بدون تفکر زندگی انسانی ممکن نیست. پس هدف عمده و اصلی هر نظام آموزشی متفکر بار آوردن افراد است.
با نگاهی به تاریخ تعلیم و تربیت جهان می توان گفت که قدمت بکارگیری روش های تدریس علمی به قدمت آموزش و پرورش غیر رسمی می رسد و افرادی چون سقراط، ژان ژاک روسو، جان دیوئی و برونر اهمیت روش های علمی تدریس را درک نموده و از آن استفاده نمودند
همچنین مربیان بزرگی چون ارسطو، کانت و راسل هم به اهمیت تفکر اشاره دارند. برتراند راسل - - 1926می گوید: »ما باید فکر کردن را به بچه ها بیاموزیم و آن را موضوع تعلیم خود قرار دهیم.
« جان دیویی مربی قرن بیستم هم به اهمیت تفکر اشاره کرد و آغاز آن را برخورد با مساله یا موقعیت مساله دار می داند. وی در کتاب » ما چگونه تفکر می کنیم؟«می نویسد: »آغاز اندیشیدن، شک، ابهام و یا سرگشتگی است. اندیشیدن بخودی خود پدید نمی آید و به اعتبار » اصل های کلی« صورت نمی گیرد; بلکه همیشه چیزی معین است که آن را برمی انگیزد. اگر از یک کودک و یا حتی بزرگسال که در تجربه خود با هیچ مسئله ای رویارو نیست که او را برانگیزد یا آزارش دهد و آرامش وی را بر هم زند بخواهیم بیندیشد، کاری بیهوده کرده ایم..
« با اینکه همه مربیان به ضرورت و اهمیت تفکر اشاره کرده اند باید عرصه های آموزشی را برای بالا بردن تفکر آماده نمود. کمیسیون بین المللی آموزش و پرورش در طول زندگی به 4 ستون استوار است: یادگیری برای دانستن، یادگیری برای انجام دادن، یادگیری برای با هم زیستن و یادگیری برای زیستن.
مطالعات نشان می دهد روش های تدریس چه در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان و چه در ایجاد انگیزه، پرورش شخصیت و رشد خلاقیت آنها موثر است. وظیفه معلمان در فرایند تدریس این است که چگونه اندیشیدن و چگونه آموختن را به شاگردان بیاموزند و کار معلم نه تنها انتقال دانش بلکه پرورش توان تفکر منطقی و پرورش شخصیت سالم است. تعامل در استدلال می تواند منجر به بهبود در یادگیرندگان شود
برای تفکر کردن و متفکرانه عمل نمودن باید زمینه ی آن مهیا باشد این زمینه را باید در نظام تعلیم و تربیتی جستجو کرد. تفکر در امور مشکل گشا است ولی اگر تفکر هدفمند باشد می تواند بر بسیاری از ابعاد وجودی انسان تاثیر داشته باشد.
.5 وضعیت پرورش تفکر در مدارس ایران
امروزه توسعهی تفکر سطح بالا به عنوان یک اولویت ملی در یادگیری در بسیاری از کشورها مورد توجه قرار گرفته است. اگرچه ایده آموزش تفکر جدید نیست و پژوهش های متعدد ضعف یادگیرندگان را در انجام فعالیت های عقلانی سطح بالا گزارش داده اند.