بخشی از مقاله

چکیده

سکونتگاه هاي انسانی به عنوان نظام هاي جغرافیایی و واقعیت هاي مکانی – فضایی، متأثر از عوامل و نیروهاي فضاساز در یک فرآیند زمانی - مکانی بوجود آمده و همواره تحت تأثیر فرآیند هاي درونی و بیرونی - اجتماعی- فرهنگی، اقتصادي و محیطی- اکولوژیک - در حال تغییر و تحول بوده اند. در این میان سکونتگاههاي روستایی به عنوان جزئی از نظام هاي جغرافیایی که متشکل از اجزاء مرتبط به هم می باشند، متأثر از موقعیت و جایگاه مکانی- فضایی، نحوة تعامل یا ارتباط - ارتباط درونی و بیرونی - با مراکز شهري، خود در گذر زمان همواره دستخوش تحولاتی شده اند.

در حال حاضر از جمله رویکردهاي حاکم، پس از تطور و تحول تاریخی انواع رویکردها و دیدگاههاي مختلف مرتبط با توسعه، رویکرد توسعه پایدار است که به عنوان رویکرد غالب، ساختار فکري برنامه یزان را در ساماندهی فضاهاي جغرافیایی تحت تاثیر قرار داده است، کلانشهر تهران علاوه بر سطح ملی، در سطح منطقه اي وناحیه اي نیز بالاترین تعداد وتنوع کارکردها را دارد وبعنوان مکان مرکزي برتر، ارائه کننده کالاها وخدمات مختلف به شهرها وروستاهاي اطراف حوزه اش می باشد.

بدین ترتیب بنظر می رسد جهت کاهش آثار غیراصولی شهرها بر نواحی روستایی و تضمین منافع اقتصادي، اجتماعی و محیطی هر یک، تأکید بر رویکرد مدیریت توسعه پایدار امري اجتناب ناپذیر تلقی می گردد. بنابراین طبق یافته هاي پژوهش در مجموع، از آن جا که بروز تحولات اقتصادي، اجتماعی، فرهنگی وفضایی-کالبدي وشکل گیري کارکردهاي جدید در نواحی روستایی اطراف تهران بصورت خودجوش وفاقد هر گونه حرکت برنامه ریزي شده بوده است, آثار وپیامدهاي نامطلوبی هم بر شهر تهران وهم بر نواحی اطراف آن بر جاي گذاشته است که به همین دلیل کنترل وهدایت تحولات در نواحی اطراف تهران در راستاي توسعه ي یکپارچه وپایدار نواحی شهري وروستایی از طریق تهیه واجراي طرح هاي ساماندهی ضروري می باشد.

-1 مقدمه

امروزه توسعه بعنوان یک فرایند، مهمترین بحث کشورها، به ویژه کشورهاي در حال توسعه است. تحقق پیشرفت و توسعه کشورها نیز مستلزم بهره گیري از استعداد، توان و حضور فعالانه ي مردم و مشارکت آنها در مراحل مختلف توسعه است

پس مفهوم توسعه در فرآیند زمانی همواره به سوي عمیق تر شدن، جامع شدن، چند بعدي نگري، در بر گرفتن شرایط و عوامل ساختاري و مردمی تر شدن حرکت کرده است. اگر در آغاز نگرش توسعه بیشتر سخت افزاري بود ولی امروزه بررسی فاکتورهاي توزیعی، بیانگر توجه بیشتر توسعه نسبت به برابري در توزیع ثمرات رشد اقتصادي و اهمیت بیشتر قائل شدن به جنبه هاي نرم افزاري یا هنجاري- رفتاري توسعه است.

در حال حاضر از جمله رویکردهاي حاکم، پس از تطور و تحول تاریخی انواع رویکردها ي مختلف مرتبط با توسعه، رویکرد توسعه پایدار است که به عنوان رویکرد غالب، ساختار فکري برنامه ریزان را در ساماندهی فضاهاي جغرافیایی تحت تاثیر قرار داده است،

در این چارچوب، طیفی از دیدگاههاي مختلف از تفکرات مدرنیسم تا رادیکالیست هاي تندرو بسط و گسترش یافته اند که هر کدام از دریچه اي خاص به موضوع پایداري، ابعاد و ویژگیهاي آن پرداخته اند و از آن جمله می توان به رهیافت هاي مدرن، رهیافتهاي ساختارگرا و رهیافتهاي میانه رو اشاره کرد که در این میان بنظر می رسد در سطح کلان رهیافت هاي مدرن، در شکلدهی فضاهاي جغرافیایی اثرگذارتر بوده اند

آنچه که در این رویکردها مهم به نظر می رسد حضور نیروهاي اقتصاد بازار و نقش آنها بر میزان پایداري و یا ناپایداري سکونتگاههاي روستایی است. در واقع، سکونتگاههاي انسانی به عنوان نظام هاي جغرافیایی و واقعیت هاي مکانی - فضایی، متأثر از عوامل و نیروهاي فضاساز در یک فرآیند زمانی - مکانی بوجود آمده و همواره تحت تأثیر فرآیند هاي درونی و بیرونی - اجتماعی- فرهنگی، اقتصادي و محیطی- اکولوژیک - در حال تغییر و تحول بوده اند.

در این میان سکونتگاههاي روستایی به عنوان جزئی از نظام هاي جغرافیایی که متشکل از اجزاء مرتبط به هم می باشند، متأثر از موقعیت و جایگاه مکانی- فضایی، نحوة تعامل یا ارتباط - ارتباط درونی و بیرونی - با مراکز شهري، خود در گذر زمان همواره دستخوش تحولاتی شده اند. حوزه هاي کلانشهري از جمله حوزه هایی است که بواسطه نظام متفاوت روابط مختلف سکونتگاهی و حضور و جریان نیروهاي مختلف نشات گرفته از قطب کلانشهري، سیمایی متفاوت را به کانونهاي روستایی خود بخشیده است؛ روابط ومناسبات بین سکونتگاهها وبویژه بنی شهر وروستا که خود را عمدتاٌ به شکل جریانهاي جمعیت، کالا، سرمایه، عقاید،اطلاعات و نوآوري نشان می دهد، پدید ه اي فضایی- مکانی وجغرافیاي بوده وشناخت، تبیین وکشف قانونمندیهاي کلی حاکم بر آن، در چهارچوب روابط متقابل انسان ومحیط موضوعی جغرافیایی بوده واز اهمیت نظري وکاربردي ویژه اي برخوردار است.

همچنین با توجه به نقش این روابط در فرایند تحولات وتوسعه کانونهاي شهري وروستایی، علاوه بر بررسی انواع وعلل روابط، شناخت آثار وپیامدهاي اقتصادي، اجتماعی- فرهنگی وفضایی- کالبدي آن بر شهر وروستا وتلاش براي کاهش اثرات منفی این روابط در راستاي ساماندهی آنها، زمینه ساز توسعه پایدار نواحی روستایی وشهري خواهدبود. نواحی اطراف حوزه کلان شهر تهران آزمایشگاه جالبی از روابط شهر و روستاهاست.

در این ناحیه به دلیل فاصله نزدیک شهر وروستا وقرار داشتن کلانشهر ملی تهران در یک طرف رابطه، روابط ومناسبات شهر وروستا بسیار گسترده ومتنوع بوده والبته پیامدهاي عمیقی نیز بویژه بر نواحی روستایی بر جاي می گذارد. بدنبال جداسازي کارکردهاي فضایی شهر و روستا که الگوي سنتی غالب چند دهه برنامه ریزي در کشورهاي در حال توسعه بود و نیز پیامدهاي نا مطلوب آن که در آشفتگی هاي ناحیه اي تجلی یافت تأکید وسیعی به یکپارچه سازي سیاستها از طریق اعمال روشهاي هدفمند و نظام مند اقتصادي، اجتماعی و محیطی صورت پذیرفت.

جابجایی بی برنامه مردم، کالاها، سرمایه ها، اطلاعات، فن آوري، خدمات و تولیدات و توزیع نا متوازن آن در مناطق مختلف به همراه جهت گیري هاي یک سویه که عمدتاً منافع شهرها را تضمین می نمود. بنابراین این مقاله براي یافتن جواب به این سوالات است:

.1عوامل موثر بر پایداري سکونتگاههاي روستایی حوزه کلانشهر ها کدامند؟

.2 آیا پایداري در ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادي و زیست محیطی در حوزه کلانشهرها - مخصوصاًتهران - الزاماً با هم همسو هستند؟

.3 راهبردهاي توسعه پایدار حوزه کلانشهرها کدامند؟

همانطور که شکل شماره - - 1 نشان می دهد بر روند بی برنامه کاهش جمعیت روستایی و افزایش جمعیت شهري در جهان افزوده است. در حالیکه در سال 1950 کمتر از یک سوم جمعیت جهان در شهرها زندگی می کردند ، پیش بینی می شود که در سال 2030 بیش از دو سوم جمعیت جهان در شهرها زندگی کنند.

شکل - - 1 روند تحول جمعیت شهري و روستایی تا سال 2030

جاي هیچ شک و تردیدي نیست که بزرگترین چالش هزارة سوم میلادي ، کاهش فقر و نابرابري در سطوح منطقه اي است

.آنچه در دهکدة جهانی یافت می شود آن است که به ازاء هر 1000 نفر سکنه روستایی جهان 206 نفر بی سواد، 130 نفر با سوء تغذیه ، 165 نفر با درآمد کمتر از یک دلار در روز و 426 نفر تنها با درآمد ناپایدار حاصل از کشاورزي ارتزاق می نمایند و اما در یک جهان متوازن تاکید برعدالت و رفع فقر تؤامان شهري و روستایی و نیز ایجاد فرصتهاي شغلی و آموزشی امري اجتناب ناپذیر تلقی می شود.

همه ما باید بپذیریم که در نهایت بایستی به آن چیزي که به اصطلاح، تقسیم یا کشمکش شهر و روستا نامیده می شود غلبه نمائیم. بدین ترتیب برنامه ریزان تقویت مناسبات شهر و روستا را در جهت کاهش فقر نواحی روستایی و حصول به توسعه متوازن و پایدار را بیش از گذشته مورد توجه قرار داده اند..

در دهه هاي گذشته در کشور ما نیز اگر چه شهرها از روستاها متأثر شده و پیامدهاي متفاوتی حاصل از این روابط در فضاهاي شهري شکل گرفته است با این حال آثار متعدد اقتصادي، اجتماعی و محیطی شهرها بر روستاهاي کشور از عمق و پیچیدگی بیشتري برخوردار است. تجلی چنین آثاري که گاه با عناوین پیامدهاي ارگانیک و غیر ارگانیک تفسیر می شود مبین نقش دوگانه اثر بخشی تعامل شهر و روستا در ابعاد منطقه اي است.

روابط ارگانیک که عمدتاً با آثار مثبت اقتصادي، اجتماعی و محیطی همراه است در شکوفایی و رونق و روابط غیر ارگانیک در بروز آشفتگی هاي شهري و روستایی مؤثرند. بدین ترتیب بنظر می رسد جهت کاهش آثارغیرارگانیک شهرها بر نواحی روستایی کشور و تضمین منافع اقتصادي، اجتماعی و محیطی هر یک، تأکید بر رویکرد مدیریت پایدار و یکپارچه روستایی امري اجتناب ناپذیر تلقی می گردد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید