بخشی از مقاله

چکیده:

توسعه فرهنگی و اجتماعی، زمینه ساز تکامل توسعه- متوازن است و در مقابل آن، توسعه شهرها نماد خاصی از نظام فرهنگی اجتماعی آنها است. در این تفکر و نظریه، تحلیل بنیادهای فرهنگی اجتماعی در چارچوب شناخت تحول و تکامل توسعه- متوازن و مجموعه نیروهای مؤثر ناشی از ساز و کارهای آن نقش اساسی در راهبردها و فرایند توسعه پایدار شهرها با نگاه آینده پژوهی ایفاء مینماید. تحقق آن نیز فضای مناسب زندگی را برای شکوفایی و تسهیل روابط، جریانها، پیوندها و الگوهای فرهنگی اجتماعی شهری بازسازی کرده و زمینه ساماندهی و تکامل آن درسطح فضای ملی و مظهر فرایند تکاملی تحولات فرهنگی کشور طی افق آینده در مسیر آینده پژوهی در نیل به متغیرهای فضای شهری رافراهم می سازد. در این پژوهش سعی بر آن است با بکارگیری روشهای توصیفی و تحلیلی، سازوکارها، فرایندها و مدلهای توسعه فرهنگی اجتماعی را در تکامل توسعه- متوازن مورد ارزیابی و بررسی قرار داده و سپس در حد انتظار افق آینده را پیشبینی نماید.

واژگان کلیدی: فرهنگ شهری، ساز و کارهای فرهنگی، تکامل توسعه متوازن و آینده پژوهی، جریانهای فرهنگی

مقدمه:

عامل مهم و موثر بر پدیده نا متوازن شهری،رشد برخی از شاخص های اقتصادی،طی سده های اخیر و نادیده انگاشتن مولفه های فرهنگی و اجتماعی آن است. از اینرو، با محور قراردادن شاخصهای فرهنگی اجتماعی - باورها، ارزشها - در بطن توسعه،فصل نوینی از توسعه فضای شهری را فرا روی برنامهریزان، مدیران و... قرارداد. از سوی دیگر، فضای شهری نمادی از میراث و هویت فرهنگ گذشتگان در آئینه زمان و مکان است که استعدادهای بالقوه جوامع انسانی - شهری - را شکوفا میسازد. کلان شهر تهران با سابقه دویست ساله خود بستر چنین تعاملات فرهنگی اجتماعی و زیست محیطی بوده است و به لحاظ برخی از جهتگیریهای سیاسی اقتصادی در گذشته - تمرکزگرایی - طی گذر زمان دچار نا پایداری شده است که به منظور برون رفت و رهایی از این چالشها برنامههای مختلف جامع طی سنوات قبل تهیه گردید، اما طرحهای مذکور در حل معضلات پیش آمده توفیق چندانی بدست نیاوردند.

مساله اصلی در این پژوهش ظرفیت و توانمندی های اقتصادی - تکنولوژی، منابع مالی - اجتماعی فرهنگی شهر تهران است.آیا امکانات و سرانه های موجود تهران پاسخ گوی انتظارات طرح می باشد و یا با توجه به وسعت دامنه نیازها و سیاست های فرهنگی اجتماعی، فضاهای کافی شهری وجود دارد. مفهوم توسعه و بستر فرهنگی آن مفهوم توسعه مانند سایر مفاهیم علوم انسانی بسیار پیچده است و این شرایط نیز باعث تعدد تعاریف آن شده است. البته به اعتقاد بسیاری مهمترین دلیل این تنوع به عمومیت داشتن یا جهان شمول بودن آن مربوط می شود.در هرحال علا رغم این ویژگی می توان گفت توسعه یعنی،فرایند بهبود با توجه به مجموعه ای از شاخص ها و معیارها یا ارزشهایی که در مبانی علمی،فنی،سطح زندگی،شرایط کار،مدیریت،نهادهای سیاسی فرهنگی بهصورت سیستمی و مجموعهای عمل میکنند. - طاهری، شهنام، :1381 ص - 12

از آنجا که شرایط مطلوب مورد نظر هر جامعه به ارزشها و فرهنگهای آن بستگی دارد. لذا هیچ الگوی معین و یکپارچهای در این خصوص درسطح جهان وجود ندارد. در این چارچوب اهداف و شاخصهای زیادی تاکنون از سوی منابع مختلف عنوان شده است که اهم آنها عبارتند از: فردگرایی،دانش،رشد بهرهوری، ارتقای سطح زندگی، عدالت اجتماعی،بهبود نهاده های فرهنگی نکته مهم آن است که میزان اهمیت هر کدام از موارد فوق در نظام های اقتصادی،سیاسی و فرهنگی از اعتبار و شأن متفاوتی برخوردارند. برای همین،این عوامل را باید بطور مشخص و معین معلوم کرد که در کدام ساختار،اجتماعی سیاسی سازماندهی و یا تحقق یافته است.حصول نهایی توسعه در بسیاری از کشورها توأم با بحران و مشکلات اجتماعی، زیست محیطی همراه شد.بدین جهت پس از تعاملات علمی، سیاسی جهانی مفهوم توسعه به معنای جدید آن - توسعه پایدار - شکل گرفت و آن عبارتند از: اداره و بهره برداری صحیح و کارا از منابع پایه، طبیعی، مالی و نیروی انسانی برای دستیابی به الگوی مصرف مطلوب، که با استفاده از امکانات فنی و ساختار مناسب برای رفع نیاز نسل امروز و آینده بطور مستمر و رضایت بخش، - مکنون، رضا، :1374 ص - 5 انجام میگیرد.بدین سان جهت و مسیر توسعه بدین صورت تغییردک.البته بعداًً این نظریه در ابعاد شهری و ناحیه ای نیز تعمیم داده شد.

گرایش فوق علاوه بر مسایل زیست محیطی و اقتصادی بر جنبه های اجتماعی و فرهنگی توسعه نیز تاکید نمود و عناصر اهداف مهم فرهنگی مانند رسوم،عقاید،اعتماد به نفس مردم،افزایش رفاه اجتماعی، شهروندگرایی، آموزش را در متن خود جای داد. - تقوی، نعمت اله،:1376 ص - 166 از این پس مفهوم توسعه رنگ و جلای فرهنگی بیشتری به خود گرفت. بهگونهای که توسعه را رفعت انسان به عنوان عضو جامعه تلقی کرده و آن را وسیلهای برای رسیدن به رشد و تعالی در نظر گرفتند. - سلگی،محمد،:1372 ص - 76 در جای دیگر توسعه را یک ایدئولوژی خواندند که انسان را به سوی ارزشهای انسانی و متعالی و فرهنگی سوق میدهد. به این ترتیب توسعه پایدار - از پایین به بالا - بر بستر و معانی فرهنگی گسترش،تنوع و عمق یافت و راهبردهای آن نیز با کشف و شکوفایی عناصر فرهنگی در جامعه چشماندازهای جدیدی از فرایند توسعه را به معرض نمایش گذاشت.

در این رویکرد بیش از هر چیز بر قابلیت انسانها در بهبود و بهره وری از منابع طبیعی و زیست محیطی و انسانی مورد تاکید قرارگرفت، وبا این نگرش جریان توسعه - تحول جهانی شدن از طریق فناوری اطلاعات،دانش - فصل جدیدی از توجه به آرمانهای انسانی - در مقابل ماشینیسم - مطرح ساخت. اگرچه این دگرگونیها باعث یکسانسازی ارزشها، هنجارها، نهادها و رفتارهای جوامع جهانی شد. اما در کنار این تاثیرات، بحرانهای هویتی فرهنگی نیز در بسیاری از کشورها تشدید گردید.پیامدها و شواهد آثار این نوع توسعه در برخی از نقاط جهان نشان داد،توسعه تنها یک پدیده یک بعدی نیست، بلکه در سایه تعامل ویژگی های متمایزی مانند طبیعی،انسانی در چارچوب ساختار یا نظامهای سیاسی اقتصادی اجتماعی سازمان می یابد و دستیابی به شاخص های توسعه اقتصادی اجتماعی نیز منوط به فراهم بودن بسترهای فرهنگی است.

مفهوم فرهنگ و توسعه

واژه فرهنگ مانند توسعه از مفاهیم علوم اجتماعی و انسانی است و پیچیدگی زندگی اجتماعی ومفهوم بندی جنبه های گوناگون آن موجب شده است تا اتفاق نظر چندانی برسر تعریف آن وجود نداشته باشد.اما با وجود این نظریات مفهوم آن را ادواردتایلر چنین تعریف می کند"فرهنگ کلیت درهم تنیده ای است که شامل دین،هنر،اخلاقیات، آداب رسوم،توانایی و عادتی است که آدمی همچون عضوی از جامعه بدست میآورد - آشوری، داریوش،:1380 ص - 147 در واقع کارکرد عناصر فرهنگی ارضای نیازهای اساسی انسان است. - ذی گوش،:1381 ص - 57 هویت هر جامعه مولود عناصر فرهنگی است که طی مراحل جامعه پذیری درونی شده و سپس در رفتار و شیوه زندگی آنها پدیدار گردیده است. بنابراین، توسعه مادی و معنوی جوامع معلول و عامل دستآوردهای فرهنگی آنان است. از جهتی دیگر هویت هر سرزمینی ریشه در فرهنگ آن جامعه دارد و فعالیتهای فرهنگی نیز در راستای تقویت آن گام بر میدارد. فرهنگ واقعیتی است که در تاروپودهای جامعه و گرایشات اقتصادی، آموزشی، سیاسی آن سازمان یافته است و طی زمان باز تولید میشود.

بدینرو فرهنگ مقولهای ایستا نیست، بلکه مدام با تاثیرپذیری عوامل درونی و برونی بازشناسی میگردد که این بازشناسی نیز مرحله ای از تغییر و بیانگر فرایند توسعه است با توجه به این مفاهیم روند توسعه،فرایند تحول جامعه از یک دوره تاریخی به دوره دیگر که طی آن کیفیت زندگی افراد جامعه بهبود می یابد. - حسین پور،جعفر،:1384ص - 172 از طرف دیگر فرایند توسعه جریان چند بعدی است که موجب گسترش ظرفیت و منزلت نظام اجتماعی،برآوردن نیازهای اساسی اقتصادی جامعه،تقویت امنیت ملی می گردد.بی تردید بستر اصلی این پیشرفت ها،توسعه فرهنگی اجتماعی است.به اعتقاد برخی از اندیشمندان هیچ برنامه ای برای توسعه بدون توجه به امر توسعه فرهنگی به انجام نخواهد رسید.به ویژه در عصر اطلاعات چشم اندازهای یکسویه مردودند و در این میان آنچه به خوبی نمایان است برآمدن و طرح مولفه های فرهنگی اجتماعی در کنار توسعه اقتصادیست - نصیری،حسین، :1379 ص - 80

فضاهای شهری - پایداری - و خواستگاههای فرهنگی آنها

بنابر شواهد تاریخی فضاهای شهری در طول اعصار مختلف خواستگاه ترقی و شکوفایی استعدادهای فرهنگ و تمدن انسانی بوده است و از دیر باز شهر را با تمدن و فرهنگ می شناختند. لذا میان ایندو پیوند بسیار عمیق برقرار بوده

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید