بخشی از مقاله
مفهوم سازی توسعه پایدار در آینده پژوهی
چکیده
مفهوم توسعه پایدار در طی سه دهه گذشته تحول بسیاری پیدا کرده است. گرچه مفهوم توسعه پایدار ذاتا مرتبط به آینده است، میتوان گفت که با به بلوغ رسیدن مفهوم توسعه پایدار، رابطه آن با آیندهپژوهی قویتر شده است. پیوند توسعه پایدار و آیندهپژوهی در ارزیابی مطلوبیت آیندههای ممکن در فرآیند آیندهپژوهی نمایان میشود جاییکه هدف از آیندهپژوهی تلاش برای تبدیل جهان به مکانی بهتر برای زندگی، سود رسانی به مردم حفظ و گسترش آن دسته از ظرفیتهای کره زمین است که به پایداری حیات در آن کمک میکنند. با توجه به پیچیدگی و تعدد عاملان محیطی وجود عدم قطعیتهای متعدد، جهت حصول به توسعه پایدار، آیندهپژوهی با رویکرد هنجاری بعبارتی طراحی و ساخت آینده و ایجاد چشم انداز مطلوب در یک فرآیند مشارکتی که با یادگیری دائم عموم همراه است، اهمیت زیادی پیدا میکند.
-1 مقدمه
پیچیدگی و چندسطحی بودن مسایل اجتماعی، فناوری، اقتصادی، زیست محیطی و سیاسی در قرن بیستویکم، رویکرد جدید به توسعه پایدار را ضروری می کند. کمرنگشدن نقش تئوریهای فروکاست گرایی (reductionism) در علوم مختلف ، ناتوانی مدلهای ساده ریاضی در حل مسایل جاری، ظهور مباحث میانرشته ای و لزوم نگاه چند سطحی در حل مسایل جدید، تسری یافته های نظریه آشوب به سیستمهای مختلف از جمله نشانه های پیچیدگی مسایلی است که جوامع و ملل مختلف در قرن حاضر با آن روبرو هستند. در چنین شرایطی، فاصله بین تغییرات محیطی و توانایی خط مشی گذاری عمومی در راستای توسعه پایدار به شکل فزایندهای رشد مییابد. نگاه به آیندهدوردست که میتوان آن را با اقدامات هدفمند شکل داد، به همراه افزایش حافظه یادگیری در سیستمهای اطلاعاتی پشتیبان خط مشی ، از ضرورتهای حرکت به سمت توسعه پایدار می باشد. دنیای امروز نیازمند به ارزشهای جدیدی است که از مصرف گرایی و فردگرایی به مسئولیت مشترک همه انسانها و حساسیت نسبت به زیست بوم1، تغییر نماید.[1]
مفهوم توسعه پایدار در طی سه دهه گذشته تحول بسیاری پیدا کرده است. گرچه مفهوم توسعه پایدار ذاتا مرتبط به آینده است، [2] می توان گفت که با به بلوغ رسیدن مفهوم توسعه پایدار، رابطه آن با آیندهپژوهی قویتر شده است .[10] درواقع رسیدن به توسعه پایدار نیازمند به داشتن دورنما در ابعاد مختلف و در سطوح مختلف منطقه ای، ملی و بین المللی و قراردادن آن در فرآیند خط مشی گذاری می باشد. این تحقیق که از نوع تحقیق توصیفی- تبیینی با گردآوری کتابخانهای و فیشبرداری از منابع است، سعی دارد تا ضمن مفهوم شناسی توسعه پایدار به بررسی جایگاه آینده پژوهی در حرکت به سمت توسعه پایدار بپردازد.
-2 مفهومشناسی توسعه پایدار با نگاه تاریخی
اضافه شدن مفهوم پایداری به مفهوم توسعه - در سه دهه اخیر-، در واقع به این دلیل است که مفهوم توسعه عمدتا با تئوریهای رشد اقتصادی و نوگرایی متناظر شده است. در این تئوریها عمدتا تاکید بر اقتصاد بوده و جنبه های دیگر مثل حقوق نسل های آتی، مسایل زیست محیطی و عدالت اجتماعی نادیده انگاشته شده است.
مفهوم توسعه پایدار در اوایل دهه 1970 در ادبیات توسعه وارد شد. کتاب "حدود رشد" که در سال 1972 منتشر شد، نگرانیهای زیستمحیطی را به بخشی جداییناپذیر از دستور کار جوامع انسانی تبدیل کرد. برخی نیز معتقدند که اولین بار در سال 1972 در کنفرانس سازمان ملل مفهوم "محیط انسانی"2 وارد حوزه بین الملل شد. در عین حال اجماع عمومی در ادبیات این موضوع وجود داشته و در سال 1987 در کمیسیون جهانی محیط زیست و توسعه( (WCED3 ارتباط مفهومی بین دغدغههای زیست محیطی و پیامدهای توسعه برقرار شد. تفکر راجع به توسعه پایدار با گزارش کمیسیون بروتلند4 در سال 1987 توسعه پیدا کرد. همچنین کنفرانسهای متعددی از جمله کنفرانس سازمان ملل در سال 1992 در ریودوژانیرو5 برزیل در راستای ایجاد اجماع در مفهوم توسعه پایدار گام برداشت. در حال حاضر در پروژه هزاره سازمان ملل، پابرجایی یا پایداری بعنوان یکی از هشت هدف اصلی با 18 هدف کمی و 48 شاخص مطرح شده است.[19] ارزشها و اصولی که پروژه هزاره ترویج میکند عبارتند از: آزادی، مساوات، همبستگی، مدارا، احترام به طبیعت و مسئولیت مشترک.[26] 6
بر اساس تعریفی که در گزارش بروتلند با عنوان "آینده مشترک ما" (Our common Future) آمده است : توسعه پایدار توسعهای است که نیازهای زمان حال را بدون اینکه توانایی نسلهای آینده را در تامین نیازهایشان به مخاطره اندازد، فراهم کند11 ]و .[13 در واقع مفهوم پایداری به درنظر گرفتن علایق دوگروه که معمولا نادیده گرفته می شوند، برمی گردد: نسل آینده بشریت و سایر گونه های جانداران.
در میان این تعاریف متعدد، متغیرهای زیست بوم بعنوان متغیرهای محدود کننده لحاظ شده اند. ضمنا معمولا بین فعالیتهای از توسعهای نسل حاضر و نیازها و قابلیتهای نسل آینده تضاد وجود دارد. اغلب قوانین و مقررات و دستورالعملهای اخلاقی موجود، مرتبط به حقوق و مشغولیات نسل حاضر است و نسل آینده در آن جایگاهی ندارد. تا کنون مفهوم توسعه پایدار از نگاه متخصصین محیط زیست گرا مطرح بوده است. اما با بلوغ این مفهوم، جنبه های اجتماعی و اقتصادی نیز به آن اضافه شد. در واقع مفهوم رایجی که در برنامه IUCN 2005/8 مطرح شد، مفهومی سه بعدی شامل پایداری اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی در تعامل با یکدیگر است.[13] در مفهوم رایج توسعه بین سه حوزه اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی مصالحه برقرار می شود که بر اساس میزان مصالحه، پابرجایی قوی7 و ضعیف8 مطرح می گردد.[19 ] پابرجایی یا پایداری قوی به این معناست که منابع دستساز بشر جایگزین منابع طبیعی نشوند بلکه مکمل یکدیگر باشند.
از نگاه اقتصادی مفهوم رشد و توسعه متفاوت است هر رشدی منجر به توسعه نمی شود. منظور از رشد بیشتر کمی است و بیانگر میزان تولید ناخالص ملی است ولی اگر این درآمد بدرستی توزیع نشود و اختلاف فقیر و غنی بیشتر شود؛ در این صورت توسعه اتفاق نیفتاده است. به عبارتی رشد اقتصادی که در خدمت رفاه اجتماعی باشد نشانگر توسعه است. توسعه پایدار به این معناست که جامعه در جریان رشدی قرار بگیرد که باعث تخریب عناصر اجتماعی، زیست محیطی و اقتصادی نشود. اینجاست که مفهوم توسعه سیاسی و فرهنگی نیز وارد عمل می شود. هدف اصلی در توسعه پایدار، لحاظ کردن کیفیت توسعه در شاخصها است که شامل درجه رفاه بشر، تقویت جوامع و حفظ محیط زیست می شود نه رشد اقتصادی که غالبا با شاخص GDP9 اندازه گیری شده و به اشتباه ، شاخص توسعه تلقی شده است.[5]
در توصیف دیگر از توسعه پایدار ، فرهنگ نیز نه صرفا بعنوان حوزه چهارم بلکه بعنوان حوزه اصلی توسعه پایدار مطرح شده است. در این نگرش، ادبیات ملتسازی در راستای ایجاد حکومت واحد، با ثبات و پایدار ورای دوره های زمانی، مبنای توسعه پایدار قرار گرفته است. ملت سازی روندی است جهت خلق هویت مشترک، ملت مداری و زیست ملی. ملت سازی امری مستمر و دائما در حال "نو شدن" است به طوری که فراگرد آن مستمرا در حال تقویت شدن بوده و به مثابه خروجی یک فراگرد پیچیده و چندبعدی به بازتولید انگاره ملت آینده می پردازد.[30 ]
پای بندی به ارزشهای ذیل بعنوان ملزومات توسعه پایدار و ملت سازی 10مطرح شده است: [13 ]
· هویت فرهنگی،
· اتکا به خود با تاکید بر نقاط قوت و منابع،
· عدالت اجتماعی
· تعادل اکولوژیکی به این معنا که منابع زیست بوم با آگاهی کامل از ظرفیتهای اکوسیستمها و محدودیتهای آنها برای نسل حاضر و نسل آینده مورد استفاده قرار گیرند.
بقای موثر یک ملت مرهون تلاشهایی است که در جامعه جهت ملت سازی انجام می پذیرد و ایفای نقش اثربخش جامعه در گرو مساعی همدلانه و هماهنگ عامه است.
در واقع این نگرش متفاوت و متمایل به فرهنگ در توسعه پایدار، معتقد است که هیچ مدل جهانی توسعه، به پایداری در تمامی ابعاد برای همه جوامع منجر نمیشود و توسعه یک فرایند چندبعدی و مجادلهای است که از یک جامعه به جامعه دیگر و از یک بافت به بافت دیگر متفاوت است. از آنجا که نگرشهای قبلی نتوانسته اند بین رشد اقتصادی و عدالت اجتماعی آشتی برقرار کنند، نیاز به نگرشهای جدید برای برقراری آزادی و عدالت در تنش میان فرد و جامعه ضروری است و محدودیتهای رشد و پایداری در برقراری ارتباط بین هر جامعه و محیط فرهنگی و فیزیکی او اجتناب ناپذیر است .[25]
به اعتقاد گروهی از آینده پژوهان: »جهان در سال2020و فراسوی آن، ماهیتاً یک جامعه فرهنگی خواهدبود و محور رقابتهای جهانی نیز از رقابتهای اقتصادی ـ نظامی به رقابتهای فرهنگی منتقل خواهدشد.[27] « معنای این عبارت، این است که هر ملتی که ذخایرغنی تری از فرهنگ داشته و علاوه بر آن، توانایی اخذ گزارههای لازم از آنها یا تبدیل ذخایرخود به توانمندیهایی مورد نیاز جامعه (فناوری نرم) را داشته باشد، در آینده میتواند فرصتهای بیشتری را در اختیار بگیرد.
با اینکه در سه دهه گذشته ، استعاره ها وشعارهای بسیاری در ارتباط با توسعه پایدار مطرح شده است اما نتوانسته است تغییر قابل ملاحظه ای در این حوزه ایجاد کند. اخیرا مباحث مرتبط با قابلیت برگشتپذیری (resilience) وارد این حوزه شده است. بطور مختصر، سه ویژگی قابلیت برگشتپذیری عبارتست از قابلیت سیستم در حفظ عملکرد و ساختار خود در برابر اختلالات. افزایش مقاومت در برابر اختلالات ناشی از تغییر و حفظ وضعیت قبلی، درجه خودتنظیمی سیستم ، قابلیت ایجاد و افزایش ظرفیت یادگیری وسازگاری با وضعیت جدید.[15] علم resilience برای آینده زمین بسیار کلیدی است و بسیار ارزشمند است که این استعاره به بحثهای عمومی وارد شود. بهرحال اگر پایداری چیزی بیشتر از شعار یا یک جمله احساسی باشد، باید بتواند ظرفیت های تولیدی را برای بهرهمندی آیندگان فراهم کند.
با توجه به بلوغ مفهوم توسعه پایدار در ابعادی که مطرح شد، هنوز هم در انگاره جوامع غربی نگاه توسعه اقتصادی و نوگرایی نگاه غالبی است که تلاش می کنند این نگاه را جهانی و بدیهی جلوه دهند و ارزشهای مدرن غربی را بعنوان ارزشهای برتر معرفی کنند و این خود منجر به عدم تقارن فرهنگی بین غربیها و غیر غربیها شده است. [13] مک نیل11 اعتقاد دارد، رشد اقتصادی طرزتفکر جدایی ناپذیر دولتها تقریبا در همه جاست.[18]
بررسی عوامل کلیدی موثر در حرکت به سمت توسعه پایدار
در یک نگاه کلی می توان گفت توسعه پایدار عبارتست از توانایی جامعه در هدایت توسعه اش به سمت آینده مطلوب. از نگاه دانشپژوهان، توسعه پایدار به نگرش مشارکتی با ذینفعان مختلف در فرآیند سیاستگذاری و پیادهسازی دلالت دارد که در آن منابع عمومی و خصوصی برای توسعه بسیج شده و از دانش، مهارت و انرژی همه گروههای اجتماعی که دغدغه آینده زمین و ساکنانش را دارند، استفاده میشود.[25] بنابراین در مسیر حرکت به سمت توسعه پایدار، الزامات ذیل باید مورد توجه قرار گیرد:[8]
· Interactionism یا تعامل گرایی: به معنای دخیل شدن بازیگران مختلف عرصهی اجتماع در فرایند شورایی گردآوری و تولید دانش. براین اساس که ادراک کلی جامعه از منافع عمومی بالا رود. قرار دادن مردم در مرکز هر گونه توسعه مهمتر از فعالیتهای روشنفکرانه است
و اینکه مردم خود عضو فعال تغییر باشند، تضمین بیشتری برای اینکه دستاوردهای جاری، به قیمت نابودی نسل آینده نباشد، ایجاد میکند [25]
· Pluralism یا تکثرگرایی به این معنا که امکان تعریف توسعه پایدار در فرهنگها و فضاهای مختلف وجود داشته باشد. درواقع نیاز به هم زیستی ایدئولوژی های مختلف، سازمانها و نهادهای مختلف، ضروری است. در توسعه پایدار نیازمند رویکرد کثرت گرایانه که در آن تعدد بازیگران و تعدد سطوح وجود دارد ، هستیم که باید چشم اندازهای مشترک برایشان ایجاد شود.[4]
· Reflexivity یا بازتاب پذیری که مبین قابلیت سیستم در تغییر خود در یک فرآیند بازگشتی است. به نوعی بیانگر انعطاف سیستم در برابر شرایط متغیر یا تجدیدپذیری است.
· polycentricism یا چندمرکزی بیانگر نیاز به یک سیستم پیچیده با تنوع نقاط تصمیم جهت انطباق با عوامل خارجی و عدم قطعیتها است.
· Long-term orientation یا جهت گیری طولانی مدت که بیانگر گستره زمانی نسلی و فرانسلی با لحاظ فرآیند تغییرات اجتماعی است.
· Holistic approach یا رویکرد کل نگر که در پاسخ به ویژگی چند سطحی و چند مقیاسی بودن توسعه پایدار به روشی جامع و همگرا ایجاد شده است. اینکه توسعه یک کل است و همه ابعاد را درگیر می کند.
بر اساس رویکردی که توسط باقری و هجورس12 در سال 2007 مطرح شده است از ویژگی انعطاف پذیری تطبیقی(( Adaptive Flexibility بعنوان یکی از الزامات حرکت به سمت توسعه پایدار سخن گفته به این معنا که بتوان به شرایط در حال تغییر در یک فرآیند دائما یادگیرنده پاسخ داد و مسیر جدیدی برای توسعه ایجاد کرد.[9]
نگاه نهادی (institutional) به الزامات توسعه پایدار از چند جنبه به شرح زیر قابل بررسی است:
· رویکرد فردی: افزایش آگاهی و درک از توسعه با افزایش مهارتها و سواد عمومی، توسعه خلاقیتهای فردی و امکان تحقق آن و بالا بردن قدرت انتخاب. در واقع توسعه پایدار به توسعه آگاهی بشریت بعنوان منبع مهمی از تولید ثروت نیز توجه دارد.[7]
· رویکرد اجتماعی: افزایش مشارکت مردمی در توسعه همه جانبه، افزایش همبستگی در بستر تکثر فرهنگی
· رویکرد ملی: تثبیت هویت ملی در داخل کشور و در سطح بین الملل
· رویکرد زیست بوم: شناسایی منابع با ارزش موجود و تلاش در حفظ آن و شناسایی منابع جدید
لذا ملاحظه می شود که ارتباطات و رسانه در توسعه پایدار نقش مهمی را بازی می کنند. این نقش هم در ایجاد تعامل بین عوامل توسعه هم در به اشتراک گذاشتن فضای دانشی و اطلاعاتی و هم در تشویق مردم به مشارکت در فرآیند، قابل ذکر است .[25]
-3 مفاهیم آیندهپژوهی، آیندهنگاری، پیشنگری13 و پس نگری14
از سال 1970 تحقیقات پیش بینی آینده15 بر مبنای مدلسازی و روشهای اقتصاد سنجی و اطلاعات جمع آوری شده از گذشته انجام میشد(اندرسون16،.(1997 روشهایی مانند تحلیل روندها، منحنی های S-curve، تحلیل اختراعات و انتشارات گذشته نیز جزء روشهای پیش بینی محسوب میشوند(اندرسون،.(1997 در پیش بینی آینده، محقق با فرض یک آینده محتوم، در صدد کشف آن آینده است. واژه آیندهنگاری17 برخوردی فعال، پویا و پیش دستانه با آینده دارد. درحالی که در هنگام استفاده از واژه پیش بینی نوع برخورد، پویا نیست، زیرا تلاش بر این است که تعیین شود چه وضعیتی در حال روی دادن است.
آینده نگاری18، دامنه گستردهتری از روشها را نسبت به پیش بینی دربرمیگیرد و از شبکه برای جمع آوری، ارزیابی، تفسیر و پشتیبانی از تصمیم استفاده میکند(کیوهلز، .(2003 علاوه بر این، تحقیقات در زمینه ظرفیت سازمانها برای مقابله با وضعیت آینده نیز جزو آینده نگاری محسوب میشود(تسوکاس و شفرد19،.(2004 در فعالیت آینده نگاری، هدف ساختن آینده است، بعبارتی فرض بر این است که آینده های بدیلی میتوانند وجود داشته باشند که از بین آنها، در طی یک مشارکت عمومی بهترین مورد انتخاب شده و یک آینده مطلوب ساخته شود تا اینکه پیش بینی شود که در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد(میز گرد تدبیر،.(1385 هر دو روش پیش بینی آینده و آینده نگاری میتواند در کلیه سطوح سازمان یا بنگاه/ منطقهای/ ملی و بین المللی بکار رود.
در سال 1990 دامنه تحقیقات در خصوص آینده سازمانها گسترش یافت و روندها و فرایندهای بررسی آینده را نیز دربرگرفت. واژه آینده نگاری استراتژیک به تحقیقات آینده نگاری فقط در سطح سازمانها اشاره دارد(اسلاتر،1997؛رل20، .(2004 امروزه تحلیل آینده21به عنوان واژهای با معنای گستردهتر از آینده نگاری بکار میرود و بر انواع مطالعات آینده نگاری دلالت دارد(کریبیچ22،2006؛برمیستر23 و دیگران،2002؛ پورتر24 و دیگران، .(2004
واژه "futures studies" یا آینده پژوهی به انواع مطالعات مربوط به آینده اطلاق میشود. این مطالعه، پیچیده و در عین حال عمومیاست و گستره آینده را در خصوص مطالعه آینده ممکن دربرمیگیرد. بر خلاف آینده نگاری، بطور کلی وظیفه آینده پژوه شناخت همه جانبه آینده است ولی لزوما اقدام گرا، اکتشافی یا مبتنی بر مشارکت نیست. آیندهپژوهی مجموعه فعالیتهایی است که با استفاده از تجزیه و تحلیل منابع، الگوها، و عوامل تغییر یا ثبات، به تجسّم آیندههای بالقوّه و برنامه ریزی آنها میپردازد. آیندهپژوهی بیان می کند که چگونه از واقعیتهای متغیر امروز، فردا ایجاد خواهد شد به عبارتی وظیفه او شناخت فردا است مستقل از آنکه چگونه از آن بهره برداری شود. (شرکت JRC-IPTS، .(2008
به عنوان مثال تصور کنید وظیفه شما مدیریت بحران در یک شهرک است و در حالی که در دفتر کار خود مشغول مشاهده و دیدبانی وضعیت سیستمهای مدیریت بحران هستید(رصد محیطی)، به ناگاه با آلارم و وقوع یک زلزله در حوزه تحت مدیریت خود روبرو می شوید و نیروهای خود را برای گسیل داشتن به منطقه زلزله زده آماده می کنید. در این حین متوجه وجود یک کانال عمیق در حال فروریختن در مسیر حرکت نیروهای کمکی به سمت محل حادثه می شوید. شما باید سرعتها خراب شدن کانال و میزان وزن قابل تحمل آن را تخمین زده و مسیر مناسب اعزام نیروها را بررسی کنید. (تجزیه و تحلیل روندها) سپس اطلاعات را وارد سیستم های تصمیم گیرکامپیوتری میکنید (مدل سازی). و مسیر حرکت را چنان ترسیم میکنید که با کمترین تلفات و کمترین اتلاف زمانی به کمک حادثه دیدگان بشتابید (نقشه راه). در حین انجام تمام این فعالیتها رویای ملاقات با خانواده یکی از دوستان قدیمی که در همان منطقه حادثه اقامت داشتند را نیز در سر میپرورانید (چشم انداز سازی). متوجه میشوید که زلزله ممکن است تکرار شود. لذا شروع به بررسی بر روی گزینههای ممکن در خصوص این تغییرات میکنید تا این اطمینان حاصل شود که بیشترین شانس برای ملاقات و کمک به این دوست از چه مسیری امکانپذیر است (سناریو پردازی). علیرغم تمامی این برنامه ریزیها، شما میدانید که احتمال پس لرزه بسیار جدی است. لذا از همکارانتان می خواهید که به تمرین تخلیه اضطراری ساختمان مبادرت ورزند .(Gaming) هنگامی که آنان مشغول به تمرین هستند، شما با ملاحظه وضعیت فوق، خود را در موقعیت مطلبوترین روش برای تخلیه با توجه به محتملترین سناریو برای تخریب احتمالی ساختمان قرار می دهید و مراحل نهایی تخلیه ساختمان در صورت اضطرار را طراحی می کنید (پس نگری).
آینده نگاری روشی نظام مند، مشارکتی، هوشمندانه، مبتنی بر مطالعات بلند مدت با فرایندی برای ساخت چشم انداز است که باعث توانمندسازی تصمیم گیری امروز برای تعیین اقداماتی پویا و پیوسته برای آینده میشود(شرکت JRC-IPTS، .(2008
واژه پیش بینی فناوری گاهی اوقات با برنامه ریزی استراتژیک آمده و یا به صورت واژه پیش بینی فناوری نوشته میشود و به نسلهای آینده نگاری اشاره میکند. این واژه برای ملاحظات مربوط به نگرش به آینده بکار میرود. این واژه با واژه هنجاری بکار رفته و منظور از آن پیش بینی توسعه فناوری بر اساس کشف روندهای قابل درک است. امروزه پیش بینی یا پیش بینی فناوری به عنوان یکی از ورودیهای آینده نگاری و نه به عنوان یک روش منفرد بکار میرود. این روش از داده های سریهای زمانی مبتنی بر گذشته برای کشف مسیر روندهای آینده و یا وقایع محتمل در آینده استفاده میکند. مطالعه فناوریهای بحرانی، نقشه راه، تحلیل روند و مدلسازی از جمله روشهای قابل استفاده در پیش بینی هستند(شرکت JRC-IPTS، .(2008
هدف از مدلسازی شبیه سازی، ارتباطات دنیای واقعی از طریق یک مدل ریاضی کامپیوتری است. این کار از طریق نوشتن یک دسته معادلات سازگار ایجاد میشود. به عنوان مثال، مدلی که ترافیک یک چهار راه را پیش بینی میکند یا مدلی که تغییرات اقتصادی را پیش بینی میکند از این نوع هستند(بل، .(2003
یک اقدام به معنی تخصیص منابع برای دستیابی به یک هدف معین است. فعالیتهای آیندهنگاری اقدام گرا هستند به این مفهوم که هدف نهایی آنها تاثیرگذاری، شکل دهی و یا مواجه شدن با آینده است. لذا تمامیفرآیندها و خروجیهای آیندهنگاری باید مبتنی بر مشارکت و تسهیل فرایند تصمیمگیری باشد. به عبارتی فعالیتهایی که هدف اینها فقط شناخت محض آینده است مانند چاپ مقاله در ژورنالها و نوشتن کتاب، از جمله مطالعات آینده(آینده شناسی) هستند ولی آیندهنگاری محسوب نمیشوند(شرکت JRC-IPTS، .(2008 آیندهاندیشی که برای آن معادلهای مختلفی نظیر آیندهشناسی، آیندهنگری، مطالعات آینده، و غیره در زبان فارسی پیشنهاد شدهاست، یک قلمرو معرفتی پرتکاپو در کشورهای پیشرفته و نیز در کشورهایی است که باشتاب در تلاش برای رسیدن به گردونه کشورهای پیشرفته هستند. در واقع شمار متعدد واژگانی که در فارسی برای معرفی این حوزه به کار رفته است خود موید رشد وسیع این حوزه است(پایا، علی،.(1382 آینده با سه رویکرد قابل شناخت است:
رویکرد اکتشافی؛ از زمان حال آغاز میکند و به آینده گسترش مییابد. هدف و مضمون آن، کشف نقاط مختلف (احتمالات مختلف) در سرزمین ناشناخته آینده است. در این رویکرد، هرچه بتوانیم نقاط بیشتری را در سرزمین آینده کشف کنیم، تصویر ما از آیندههای ممکن کاملتر خواهد بود.
رویکرد هنجاری؛ از آینده آغاز میکند و به سمت زمان حال گسترش مییابد. در این رویکرد، شما مستقل از وضع موجود (زمان حال) به آینده میروید، در آنجا میایستید، و بر پایه ارزشها و هنجارهای خود، تصویری بایسته ترسیم میکنید و سپس به امروز باز میگردید تا ببینید که برای تحقق آینده بایسته خود »باید« چه اقداماتی را انجام دهید.
رویکرد تصویرپردازی؛ به مدد تفکر و خیال، سناریویی از آینده ساخته می شود که شاید هیچ قرابتی با وضع موجود نداشته و یا داشته باشد.
با توجه به مطالب فوق ملاحظه میشود، ارتباط نزدیکی بین اقدام گرا بودن و روش اکتشافی وجود دارد. مطابق شکل (2) روشهای اکتشافی وضعیت موجود را ملاحظه کرده و گزینههای بالقوه آینده را بررسی میکنند.