بخشی از مقاله
چکیده
حکمرانی خوب، اصطلاحی است رایج در ادبیات توسعه که توضیح میهدهد چگونه نهادههاي عمومی، امور عمومی را ساماندهی نموده و منابع عمومی را مدیریتهکنند تا حقوق مردم تأمین و رعایت شودگهاین مفهوم از اواخر دهه طؤؤگ وارد ادبیات توسعه شده استگهایده اصلی مورد توجه در این مقاله شناخت ویژگیههاي حکمرانی خوب از دیدگاه نهحهالبلاعه استگهدر این مطالعه این ویژگیهها به دو دسته تفکیک شدهاندگهمعیارهایی که در نظریه حکمرانی خوب نیز مورد توجه و تاکید هستند و معیارهایی که در نظریه حکمرانی خوب مورد توجه قرار نگرفتهاندگهبراي این منظور ضمن مرور ادبیات نظریه حکمرانی خوب، به مقایسه ویژگیههاي حکمرانی خوب در دو دیدگاه خواهیم پرداخت و معیارههایی را که نهجهالبلاغه به آنها، به شکل ویژه، توجه کرده است بررسی خواهیم نمود. گسترش عدالت، مساوات در برابر قانون، پاسخگویی و مسؤولیت پذیري کارگزاران، اتکاء به مشاورت، انتصاب کارگزاران بر اساس لیاقت و نظارت جدي بر فعالیت آنان، توجه به حقوق اساسی مردم و طبقات مختلف اجتماع، پرهیز از خویشاوند سالاري و مقابله باآن، و مصادیقی از این نوع مهمهترین ویژگیهاي حکمرانی خوب در الگوي حکومتی امام علیهعاهاست که در این مقاله به بررسی آنها خواهیم پرداخت.
واژههاي کلیديل حکمرانی خوب، نهج البلاغه، توسعه مدیریت
مقدمه
تعیین حدود دخالت دولت هنسبت دولت به بازاراهدر حوزة فعالیتهاي اقتصادي مهمترین مسئلهاي است که از بدو شکلگیري اندیشه اقتصادي مدرن، ذهن اقتصاددانان و سیاست گذاران را به خود معطوف نموده استگ هدر این خصوص سه دوره شناسایی میهشودگ دوره اول، به قبل ازجنگ جهانی دوم باز میهگرددگهاین دوره تحت تأثیر افکار اقتصاد کلاسیک و اقتصاددانان بزرگی مانند آدام اسمیتگ، ژان باتیست سهچ و جان لاكن قرار داشتگهاندیشه مسلط در این دوره تمرکز بر بازار و تأکید برعدم مداخله دولت در اقتصاد بودگهدوره دوم، از جنگ جهانی دوم تا اواخر دهه طنؤگه تداوم داشتگ هتوجه به نقش حداکثري دولت تحت تأثیر افکار کینزع ودولت رفاه واندیشهههاي مارکسیستی اساس برنامهههاي توسعه در این دوره بودگ دورة سوم از اواسط دهه طؤؤگ با محوریت نظریه حکمرانی خوب آغاز شد که محوریت آن بر نحوهي مطلوب نقش و دخالت دولت در اقتصاد و برنامه توسعه کشورها استگهاین نظریه به تدریج علاوه بر عرصه اقتصاد، سایر حوزههاي سیاسی و اجتماعی را نیز مورد توجه قرار داد.
در چارچوب این نظریه به جاي بحث مداخله یا عدم مداخله دولت، از کارایی و اثربخشی مداخله دولت صحبت شده و دولت نه به عنوان رقیب نهاد بازار بلکه به عنوان یک نهاد مکمل براي آن مورد توجه قرار میهگیردگ هبنابراین، در این دیدگاه که به دیدگاه اقتصاد نهادگراخ شناخته میهشود، دولت یک عامل نهادسازي است که فراهم نمودن محیط مناسب براي فعالیتهاي اقتصادي و افراد جامعه را از طریق ایجاد نهادهاي کارآمد و سازگار دنبال نموده، به گونهاي که این نهادها کم هزینه، ساده و به دور از اتلاف منابع باشندبنابراین، از دید اقتصاد نهادگرا دولت به عنوان یک عامل یاري دهنده بازار، امکان رشد اقتصادي بالا را فراهم مینمایدگهتدارك موفقیت آمیز این نهادها اغلب تحت عنوان حکمرانی خوب مطرح میهشودگهحکمرانی خوب دربرگیرندة، چهارچوبی قانونی است که از طریق قوانین مناسب به دنبال تقویت بازار است و این تقویت بازار منجر به افزایش رقابت براي فعالیتهاي اقتصادي می-
شودهIMF 1997ا
بر اساس چنین تعریفی از حکمرانی خوب با توجه به جایگاه ویژه مباحث حکومتی و مدیریتی در نهجهالبلاغه این مقاله قصد دارد نگاهی مجدد بر الگوي حکومتی امام علی هعاهبر اساس نامههها و خطبهههاي ایشان در نهجهالبلاغه که بیشتر آنها مربوط به دوره حکومت ایشان میهباشد بپردازدگهبراي این منظور ابتدا به بررسی مفهوم و اندیشه حکمرانی خوب و ویژگیههاي آن پرداخته و سپس به بررسی ویژگیههاي مورد نظر حکمرانی خوب از دیدگاه نهجهالبلاغه پرداخته و برخی از معیارههایی که در دیدگاه امام علی براي حکمرانی خوب مطرح است و در نظریه رایج حکمرانی خوب مورد توجه قرار نگرفتههاند مورد بررسی قرار میهگیرد.
شق تعریف حکمرانی خوبرر
واژه حکمرانی، باتوجه به زمینهههاي مختلف سیاسی، اقتصادي، اجتماعیهجامعهشناسیاهو حقوقی، معانی گوناگونی براي افراد و سازمانهاي مختلف داردگهاین واژه برگرفته از لغت Gubernare به معناي راندن، ارشاد و راهنمایی میباشدگهفرهنگ لغت آمریکایی هریتتجگ آن را به عمل، فرایند یا قدرت حاکم و دولت معنی میکندگهفرهنگ لغت انگلیسی آکسفورد آن را به عمل یا رفتار حاکم، اعمال کنترل و قدرت روي اعمال افراد یا سازمانها از طریق مقررات معنی میهکندگههه بههطور کلی در مفهوم حکمرانی دو نهاد »رهبري« هو »پیروي« هوجود دارد که این مفهوم، نحوه
ارتباط بین این دو نهاد را شرح میهدهدگهبه عبارت دیگر مجموعه راهبردها و روشهایی که در